آیا همه آیات قرآنی که در دست ماست، بدون تحریف است؟
۱۳۹۲/۰۴/۱۰
–
۳۵۲ بازدید
من گرگانی مستبصرهستم. اشکالی در ذهنم آمد که میپرسم ان شا الله جواب کامل دهید. اول درباره قرآن که آیا قرآنی که در دست ماست همه آیاتی که درآن است بدون تحریف است و چیزی ازآن کم یا زیاد نشده است؟
سوال دوم:ما قبول کردیم بعضی از آیات قرآن از طرف وحی هستند ولی آیا تمام آیات آن از طرف خداست وآیا حضرت محمد چیزی به آن از خود اضافه نکرده است و همه عین وحی است؟
سوم: شما میگویید حقیقت و درستی و سعادت این است که فقط از دستورات و رهنمودهای معصومین پیروی کنیم. ازکجا میگویید تمام حرف های معصومین درست است وهیچ غلطی درآن نیست و جواب تمام شبهات و حقایق در احادیث نقلی و قرآن است؟ و بی چون و چرا هرچه معصومین میگویند صحیح است وما هر چه شنیدیم که آن ها همه چیز را میدانند و این فضیلت و آن فضیلت دارند فقط ازخودشان است و تعریف ازخود است که کمی قبولش برایم سخت میباشد
چهارم:آیا حرف هاواحادیث معصومین همه ازطریق علم خداوندی است؟مثلا یک انسان شاگرد کسی است ممکن است علم زیادی ازاو یادبگیرد وازآن به مردم بگوید اما در نقل هایش از خودش هم گفته باشد که شاید صحیح نباشد ولی حرف هایی که ازاستادنقل کرده همه صحیح است.آیا پیامبر وبه پیروی ازایشان اهل بیت هرچه میگوید از وحی وعلم نامحدودخداست؟
پنجم:ازکجابدانیم امامان درحرف هایشان دقیقا حرف خدارا میگویندیا وحی ودستوررا تغییر نمی دهند؟
لطفا بادلایل کامل ومنطقی وعقلی ونقلی ثاابت کنید
اما دررابطه باتحریف قران :چون اسلام دین ابدى و قرآن سند جاوید آن است وحالت منتظره اى براى آن وجود ندارد لذا قرآن رسمی مسلمانان مصون از تحریف ودست نخورده باقی مانده هزاران نفر حافظ قرآن در هر نسلی وجود داشته که علاوه بر قرآن مکتوب که متواتر بدست مردم رسیده،در سینه ها هم محفوظ مانده است. است ودر طول زمان سینه به سینه حفظ گردیده وکم وزیاد نشده است و…بنا بر این قرآن کریم به حفظ الهی واهتمام مسلمانان به این کتاب مقدس آسمانی ،محفوظ است زیراکه خداوند فرموده «انّا نحن نزّلنا الذکر وانا له لحافظون». (واگر نسخه خاصی را گروهی پیش خود تغییر دهند ،سبب تحریف در نسخه رسمی مسلمانان نمی شود)
اما دررابطه به عصمت پیامبر ص )
این سؤالها در حقیقت سؤال از دلیل عصمت انبیاء و ائمه(ع) در حوزه گفتار می باشد که شیعه قائل به عصمت مطلق برای اینها است یعنی هم عصمت از گناه و هم از خطاء و اشتباه و برای عصمت انبیاء بعضی علماء سه حوزه ذکر کرده اند. الف) عصمت از گناه، ب) عصمت از خطاء در دریافت و ابلاغ وحی، ج) عصمت از خطا و فراموشی در سایر امور. ابتدا به بیان دلیل عقلی بر صحت گفتار انبیاء می پردازیم که با تأمل در مقدمه سوم سؤال یک دلیل این مدعی روشن می شود لکن جهت وضوح کامل آن مقدمه در این مثال تأمل بفرمایید. که اگر شخصی غرضش این است که پیام بسیار مهمی را به گروهی ابلاغ کنند و در ابلاغ این خبر شخصی را انتخاب کند که یا دروغگو است یا اهل خطاء و نسیان هر عاقلی می گوید این شخص اشتباه کرده و نقض غرض نموده. حال با توجه به آن مقدمه از آنجا که خداوند حکیم، عالم و قادر علی الاطلاق است ثابت می شود که این پیام ها مصون از تصرفات عمدی و سهوی خواهد بود. زیرا اگر خدای متعال نخواهد که پیام هایش به صورت صحیح به بندگانش برسد، خلاف حکمت اوست و اگر نداند که پیامش را به وسیله چه کسی که پیامش را سالم ابلاغ می کند برساند این منافات با علم مطلق خداوند دارد و اگر نتواند واسطه شایسته انتخاب کند یا قدرت نامحدود او منافی است بنابراین اقتضای علم و قدرت و حکمت خداوند این است که پیامبران را از هرگونه خطا و اشتباهی در تلقی وحی و انتقال آن به مردم محفوظ دارد دلیل فوق حتی احتمال صحیح نبودن را هم از گفتار انبیاء نفی می کند چون با احتمال اشتباه پیامبران در دریافت و ابلاغ وحی اعتماد مردم سلب و این منافی با غرض از وحی که فراهم آورنده زمینه تکامل انسان است می باشد لذا به حکم قطعی عقل خداوند یا به فرستادگان خود را از تصرف در وحی چه عمدی و چه سهوی مصون دارد حسن دیگر این دلیل این است که مصونیت پیامبران را در حوزه های دیگر خارج از دریافت و ابلاغ وحی نیز اثبات می کند، چون با احتمال خطای انبیاء در حوزه های دیگر وثاقت آنها در نزد مردم مخدوش می شود به گونه ای که مردم با مشاهده کذب و یا خطاء و سهو در حوزه های دیگر در عصمت او در ناحیه ابلاغ رسالت نیز تردید می کنند که این تردید با غایت مطلوب از بعثت پیامبران منافات دارد.
پس رسول خدا هیچ وقت از نزد خود سخنى نگفته و برنامهاى را براى مردم اعلام نکردهاست. آن حضرت هر سخن و برنامهاش، طبق دستور الهى بود همانگونه که قرآن در باره او مىفرماید: وَما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْى یُوحى . (نجم/3-4)؛ همچنانکه در روایات آمده، عامر بن الطفیل یکى از سران قبیله بنى عامر، شرط اسلام اختیار کردنش را واگذارى مقام خلافت و جانشینى رسول خدا بود، که حضرت صریحاً در پاسخ او بیان فرمود: لیس ذلک إلى إنما ذلک إلى الله عز وجل یجعله حیث یشاء؛ واگذارى امر خلافت در اختیار من نیست؛ بلکه به دست خداوند است، به هر که بخواهد قرار مىدهد.
از اینجا نیز روشن مىشود که فرد جانشین رسول خدا از جانب خدا معین بوده و آن حضرت علاوه بر دعوت آنها، مأمور بوده تا جانشینش را براى مردم معرفى کند.
اما عصمت ائمه(ع):
همان دلیلی که اثبات لزوم عصمت در پیامبران می کنند مبین لزوم عصمت در ائمه(ع) است چون حقیقت و شؤون امام مانند پیامبر است جز در تلقی وحی و تمام وظائفی و خصائصی که پیامبر دارد از قبیل تفسیر آیات بیان وظایف دینی پاسخگویی شبهات و پاسداران از کیان آموزه های دین و حجت و نمونه کامل انسانیت بودن را ائمه نیز دارا هستند و از آنجا که به عقیده شیعه ائمه منصوب از جانب خداوند متعال هستند همان ادله ای که مقتضی عصمت انبیاء است مقتضی عصمت ائمه است. علامه حلی می فرماید: طائفه امامیه امامان را در لزوم معصوم بودن همانند پیامبران می دانند زیرا امامان حافظان شرع و برپا دارندگان دین هستند و وضعیت آنان از این جهت مانند وضعیت پیامبر است (علامه حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ص 164). محقق طوسی در این جهت پنج دلیل عقلی ذکر نموده (شرح تجرید، ص 364) علاوه بر این ادله بعد از این که به دلیل عقلی اثبات صحت گفتار پیامبر شد به صورت مطلق می توان از آیات قرآن کریم و کلمات پیامبر اکرم(ص) عصمت ائمه را استفاده کرد چنانچه علماء شیعه به آیات زیادی تمسک کرده اند که جهت تحقیق کافی در این زمینه و همین طور تحقیق درباره حقیقت عصمت می توانید به آثار ذیل مراجعه فرمایید: 1. ترجمه بدایه المعارف الهیه، آیت الله سید محسن خزاری، ترجمه مرتضی متقی نژاد 2. آموزش عقاید، استاد مصباح، ج 2 3. فلسفه وحی و نبوت، استاد محمدی ری شهری 4. آموزش کلام اسلامی، محمد سعیدی مهر، ج 2
درنتیجه
طبق تعریف شیعه از نبی ، عصمت از لوازم عقلی و منطقی نبی خواهد بود. چون اگر نبی معصوم نباشد ، چگونه می توان به صد در صد پیام الهی بودن سخن نبی یقین کرد. در حالی که احتمال دروغ گفتن و خطا نمودن و سهو کردن او وجود دارد؟!! و اگر نتوان به پیام الهی بودن سخن انبیاء یقیین منطقی ــ نه روانشناختی ــ حاصل کرد ، چگونه می توان سخن آنها را حجّت الهی شمرد. پس تا نبی معصوم نباشد ، عقلاً اطاعت از او و پذیرش کلامش بر هیچ کسی لازم و واجب نخواهد بود. در حالی که غرض خدا از ارسال انبیاء این است که سخن او پذیرفته شده و اطاعت شود. بنا بر این ، از غیر معصوم بودن نبی نقض غرض لازم می آیدو… وهکذا در رابطه با امامان معصوم (ع) که حجتهای الهی وخلیفه وجا نشینان پیامبر اسلام (ص) هستند .
پس حجّت الهی اشتباه نمی کند؛ یعنی محال است دستور خدا را اشتباه دریافت نماید، محال است آن را اشتباه بفهمد، و محال است برخلاف دستور خدا رفتار نماید یا در عمل نمودن به آن دچار اشتباه شود. لذا هر چه می گوید و هر چه انجام می دهد، عین حکم خدا بوده حجّت است برای دیگران و….
برای آگاهی و تحقیق به (آدرس (http://vahabiat.porsemani.ir/content/%D8%B9%D8%B5%D9%85%D8%AA-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%DA%A9%D8%B1%D9%85%D8%B5-%D9%88-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B9 )مراجعه شود .
اما دررابطه به عصمت پیامبر ص )
این سؤالها در حقیقت سؤال از دلیل عصمت انبیاء و ائمه(ع) در حوزه گفتار می باشد که شیعه قائل به عصمت مطلق برای اینها است یعنی هم عصمت از گناه و هم از خطاء و اشتباه و برای عصمت انبیاء بعضی علماء سه حوزه ذکر کرده اند. الف) عصمت از گناه، ب) عصمت از خطاء در دریافت و ابلاغ وحی، ج) عصمت از خطا و فراموشی در سایر امور. ابتدا به بیان دلیل عقلی بر صحت گفتار انبیاء می پردازیم که با تأمل در مقدمه سوم سؤال یک دلیل این مدعی روشن می شود لکن جهت وضوح کامل آن مقدمه در این مثال تأمل بفرمایید. که اگر شخصی غرضش این است که پیام بسیار مهمی را به گروهی ابلاغ کنند و در ابلاغ این خبر شخصی را انتخاب کند که یا دروغگو است یا اهل خطاء و نسیان هر عاقلی می گوید این شخص اشتباه کرده و نقض غرض نموده. حال با توجه به آن مقدمه از آنجا که خداوند حکیم، عالم و قادر علی الاطلاق است ثابت می شود که این پیام ها مصون از تصرفات عمدی و سهوی خواهد بود. زیرا اگر خدای متعال نخواهد که پیام هایش به صورت صحیح به بندگانش برسد، خلاف حکمت اوست و اگر نداند که پیامش را به وسیله چه کسی که پیامش را سالم ابلاغ می کند برساند این منافات با علم مطلق خداوند دارد و اگر نتواند واسطه شایسته انتخاب کند یا قدرت نامحدود او منافی است بنابراین اقتضای علم و قدرت و حکمت خداوند این است که پیامبران را از هرگونه خطا و اشتباهی در تلقی وحی و انتقال آن به مردم محفوظ دارد دلیل فوق حتی احتمال صحیح نبودن را هم از گفتار انبیاء نفی می کند چون با احتمال اشتباه پیامبران در دریافت و ابلاغ وحی اعتماد مردم سلب و این منافی با غرض از وحی که فراهم آورنده زمینه تکامل انسان است می باشد لذا به حکم قطعی عقل خداوند یا به فرستادگان خود را از تصرف در وحی چه عمدی و چه سهوی مصون دارد حسن دیگر این دلیل این است که مصونیت پیامبران را در حوزه های دیگر خارج از دریافت و ابلاغ وحی نیز اثبات می کند، چون با احتمال خطای انبیاء در حوزه های دیگر وثاقت آنها در نزد مردم مخدوش می شود به گونه ای که مردم با مشاهده کذب و یا خطاء و سهو در حوزه های دیگر در عصمت او در ناحیه ابلاغ رسالت نیز تردید می کنند که این تردید با غایت مطلوب از بعثت پیامبران منافات دارد.
پس رسول خدا هیچ وقت از نزد خود سخنى نگفته و برنامهاى را براى مردم اعلام نکردهاست. آن حضرت هر سخن و برنامهاش، طبق دستور الهى بود همانگونه که قرآن در باره او مىفرماید: وَما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْى یُوحى . (نجم/3-4)؛ همچنانکه در روایات آمده، عامر بن الطفیل یکى از سران قبیله بنى عامر، شرط اسلام اختیار کردنش را واگذارى مقام خلافت و جانشینى رسول خدا بود، که حضرت صریحاً در پاسخ او بیان فرمود: لیس ذلک إلى إنما ذلک إلى الله عز وجل یجعله حیث یشاء؛ واگذارى امر خلافت در اختیار من نیست؛ بلکه به دست خداوند است، به هر که بخواهد قرار مىدهد.
از اینجا نیز روشن مىشود که فرد جانشین رسول خدا از جانب خدا معین بوده و آن حضرت علاوه بر دعوت آنها، مأمور بوده تا جانشینش را براى مردم معرفى کند.
اما عصمت ائمه(ع):
همان دلیلی که اثبات لزوم عصمت در پیامبران می کنند مبین لزوم عصمت در ائمه(ع) است چون حقیقت و شؤون امام مانند پیامبر است جز در تلقی وحی و تمام وظائفی و خصائصی که پیامبر دارد از قبیل تفسیر آیات بیان وظایف دینی پاسخگویی شبهات و پاسداران از کیان آموزه های دین و حجت و نمونه کامل انسانیت بودن را ائمه نیز دارا هستند و از آنجا که به عقیده شیعه ائمه منصوب از جانب خداوند متعال هستند همان ادله ای که مقتضی عصمت انبیاء است مقتضی عصمت ائمه است. علامه حلی می فرماید: طائفه امامیه امامان را در لزوم معصوم بودن همانند پیامبران می دانند زیرا امامان حافظان شرع و برپا دارندگان دین هستند و وضعیت آنان از این جهت مانند وضعیت پیامبر است (علامه حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ص 164). محقق طوسی در این جهت پنج دلیل عقلی ذکر نموده (شرح تجرید، ص 364) علاوه بر این ادله بعد از این که به دلیل عقلی اثبات صحت گفتار پیامبر شد به صورت مطلق می توان از آیات قرآن کریم و کلمات پیامبر اکرم(ص) عصمت ائمه را استفاده کرد چنانچه علماء شیعه به آیات زیادی تمسک کرده اند که جهت تحقیق کافی در این زمینه و همین طور تحقیق درباره حقیقت عصمت می توانید به آثار ذیل مراجعه فرمایید: 1. ترجمه بدایه المعارف الهیه، آیت الله سید محسن خزاری، ترجمه مرتضی متقی نژاد 2. آموزش عقاید، استاد مصباح، ج 2 3. فلسفه وحی و نبوت، استاد محمدی ری شهری 4. آموزش کلام اسلامی، محمد سعیدی مهر، ج 2
درنتیجه
طبق تعریف شیعه از نبی ، عصمت از لوازم عقلی و منطقی نبی خواهد بود. چون اگر نبی معصوم نباشد ، چگونه می توان به صد در صد پیام الهی بودن سخن نبی یقین کرد. در حالی که احتمال دروغ گفتن و خطا نمودن و سهو کردن او وجود دارد؟!! و اگر نتوان به پیام الهی بودن سخن انبیاء یقیین منطقی ــ نه روانشناختی ــ حاصل کرد ، چگونه می توان سخن آنها را حجّت الهی شمرد. پس تا نبی معصوم نباشد ، عقلاً اطاعت از او و پذیرش کلامش بر هیچ کسی لازم و واجب نخواهد بود. در حالی که غرض خدا از ارسال انبیاء این است که سخن او پذیرفته شده و اطاعت شود. بنا بر این ، از غیر معصوم بودن نبی نقض غرض لازم می آیدو… وهکذا در رابطه با امامان معصوم (ع) که حجتهای الهی وخلیفه وجا نشینان پیامبر اسلام (ص) هستند .
پس حجّت الهی اشتباه نمی کند؛ یعنی محال است دستور خدا را اشتباه دریافت نماید، محال است آن را اشتباه بفهمد، و محال است برخلاف دستور خدا رفتار نماید یا در عمل نمودن به آن دچار اشتباه شود. لذا هر چه می گوید و هر چه انجام می دهد، عین حکم خدا بوده حجّت است برای دیگران و….
برای آگاهی و تحقیق به (آدرس (http://vahabiat.porsemani.ir/content/%D8%B9%D8%B5%D9%85%D8%AA-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%DA%A9%D8%B1%D9%85%D8%B5-%D9%88-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B9 )مراجعه شود .