۱۳۹۳/۰۲/۱۱
–
۲۵۶ بازدید
در طول سالهای گذشته، همواره برخی از جریانات روشنفکری و نویسندگان با تقسیمبندی روحانیت شیعه، به دو گروه سیاسی و غیرسیاسی، درصدد بودند که نشان دهند در طول تاریخ، روحانیت شیعه کمتر به مسائل عملی سیاسی علاقهمند بوده و در اکثر مواقع نقش حاشیهای در سیاست داشته است.
این افراد، با آوردن چنین مقدماتی، فرآیند فعالیتهای سیاسی روحانیت شیعه را به ایدئولوژیک شدن دین نسبت میدهند و عنوان میکنند که برخلاف روحانیون مبارزی که در زمان رژیم پهلوی به مبارزه با شاه برخواسته بودند، اکثر روحانیت کاری به سیاست نداشتند. این مسئله باعث شده است تا این افراد، تاریخ را بهگونهای جلوه دهند که گویا قبل از قیام 15 خرداد مراجع تقلید شیعه غیرسیاسی بودهاند. این مقاله درصدد است تا با بررسی رفتارهای سیاسی آیتالله بروجردی، مرجع دههی بیست و سی، صحت چنین مسئلهای را بررسی کند.
ولایت فقیه
اعتقاد به ولایت فقیه روشنترین جنبهی سیاسی روحانیت شیعه است، زیرا معنای ولایت فقیه یعنی اعتقاد داشتن حق حکومت یا حداقل دخالت و نظارت در برخی از ساختارهای سیاسی و آیتالله بروجردی به چنین مسئلهای اعتقاد داشت.
آیتالله بروجردی، در اواخر عمر، بحث حکومت اسلامی را مطرح کرد و مبحث درسی ایشان کتاب قضا بود. ایشان در خصوص ولایت فقیه معتقد بودند که ولی فقیه تمام اختیارات پیامبر (ص) را دارد. همچنین هنگام ساختن مسجد اعظم، که قسمتی از متعلقات آستانه در صحن مسجد قرار میگرفت، فردی به ایشان اعتراض کرد که به چه مجوزی حیاط مربوط به آستانه را تصرف میکنید؟ ایشان فرمودند: معلوم میشود این آقا ولایت فقیه درست برایش جا نیافتاده است.(1)
مخالفت با تغییر مذهب رسمی در قانون اساسی
محمدرضا پهلوی در سال 1328 تصمیم داشت تا برخی از اصول قانون اساسی را که مربوط به مذهب جعفری و ضرورت پاسداشت آن بود، تغییر دهد. این مسئله باعث شد تا در آن مقطع، زمزمهی مخالفت آیتالله بروجردی با تغییر قانون اساسی در کشور بپیچد. از این رو، شاه به اقبال، وزیر کشور وقت، دستور داد تا به قم برود و نظر ایشان را جویا شود. ایشان نیز در این ملاقات بر ضرورت حفظ اصول مذهب جعفری تأکید کردند. مسئلهای که در نهایت به قبول شاه در خصوص عدم تغییر اصول مذهب جعفری در قانون اساسی منجر شد.(2)
حمایت از فلسطین
در سال 1326 به دنبال تشکیل رژیم اشغالگر قدس و آغاز جنگ اعراب و دولت صهیونیست، آیتالله بروجردی در حمایت از فلسطینیان اطلاعیهای صادر کردند. ایشان در این اطلاعیه از مردم ایران خواستند تا جهت دعا برای پیروزی فلسطینیان اجتماع کنند.(3)
ولایت فقیه یعنی اعتقاد داشتن حق حکومت روحانیون یا حداقل دخالت و نظارت در برخی از ساختارهای سیاسی و آیتالله بروجردی به چنین مسئلهای اعتقاد داشت. آیتالله بروجردی در اواخر عمر بحث حکومت اسلامی را مطرح و مبحث درسی ایشان کتاب قضا بود. ایشان در خصوص ولایت فقیه معتقد بودند که ولی فقیه تمام اختیارات پیامبر (ص) را دارد.
مبارزه با بهاییگری
آیتالله بروجردی آگاهی بخشی در خصوص فعالیت بهاییان در ایران را از زمان نخستوزیری مصدق شروع کردند؛ به طوری که از طریق آیتالله فلسفی به مصدق پیغام دادند که مراقب تحرکات این فرقه باشد. همچنین ایشان در سال 1334 به دولت وقت در خصوص فعالیتهای بهاییان هشدار داده و در مصاحبهای که با کیهان داشتند، تأکید کردند که باید بهاییان از ادارات طرد شوند. با این حال، وقتی ایشان دیدند که رژیم پهلوی به تذکراتشان توجه نمیکند، تهدید کردند که در صورت تداوم حمایت از بهاییت ایران را ترک میکنند. مسئلهای که در نهایت با مخالفت مردم و دیگر روحانیت کمرنگتر شد.(4)
با اقدامات آیتالله بروجردی، موافقت نسبی دولت جلب شد و حجتالاسلام فلسفی، خطیب مشهور، به دستور آیتالله بروجردی، با سخنرانی در رادیوی تهران، ماهیت بهاییت و این دین ساختگی را آشکار نمودندبا حمایتهای آیتالله بروجردی و بیانیههایی که صادر میفرمودند، حرکت مردم علیه بهاییها اوج گرفت و سخنرانیهای آیتالله فلسفی، واعظ مشهور سبب شد که حظیرهالقدس (محل مقدس آنها در تهران) تخریب شود.(5)
اصلاحات ارضی
شاه در دههی سی درصدد بود تا اصلاحات ارضی را آغاز کند. این واقعه پیش از اصلاحاتی بود که سرانجام در دولت امینی کلید خورد. به دنبال آن، دولت مصوبهای مبنی بر اصلاحات ارضی گذارد و تصمیم گرفت که در سراسر کشور قانون اصلاحات ارضی را اجرا کند. آیتالله بروجردی با آن مخالفت نمود. این مسئله باعث شد تا دولت نمایندهای پیش ایشان بفرستند. وقتی شاه دید که نظر ایشان جلب نمیشود، پیغام داد که «در مصر علمای اهل سنت به اصلاحات ارضی عبدالناصر اعتراضی ندارند اما شما اقدامی نشده اعتراض میکنید.» ایشان نیز در جواب گفتند: «در مصر ابتدا بساط سلطنت برچیده شد، بعد اصلاحات ارضی اجرا شد.» سرانجام پافشاری ایشان باعث شد تا اصلاحات ارضی اجرا نشود.»(6)
حمایت از فدائیان اسلام
آیتالله بروجردی از لحاظ مادی نیز به فدائیان کمک میکردند. آیتالله بدلا نقل میکند: «به غیر از آنکه برخی از طلاب فدائیان مانند سایر طلاب شهریه میگرفتند، برخی را هم ایشان به صورت خصوصی شهریه میدادند. مانند واحدیها که از جانب آیتالله بروجردی، شهریهای مقرر شده بود و خود من هم واسطهی پرداخت بودم. این پول تا زمان حیات ایشان ادامه داشت. پس از شهادت واحدیها نیز این پول داده میشد. برخی از کمکهای ایشان نیز بیش از حد شهریه بود که گاهی اوقات خود من واسطهی پرداخت بودم. به تهران میآمدم و چون محل مرحوم نواب، مخفی بود، بهسختی ایشان را پیدا کرده و پول را تحویل میدادم.»(7)
تدبیر در برخورد با تودهایها
در زمان نخستوزیری مصدق، نمایندههایی از حزب توده در کنگرهی جهانی صلح شرکت میکند. در بازگشت به ایران، نمایندگانی از حزب توده در قم از آنها استقبال میکند، مسئلهای که باعث درگیری بین طلاب و طرفداران حزب توده میشود.
در این زمان برخی با مراجعه به آیتالله بروجردی، تأکید میکنند که ایشان باید علیه مصدق موضعگیری کند؛ مسئلهی آنها این بود که چرا دولت دست تودهای را باز گذاشته است؛ اما از آنجا که آیتالله پی میبرد که طرفداران شاه میخواهند از اعتبار ایشان برای تضعیف دولت سوءاستفاده کنند، از این کار خودداری و اشاره میکنند که دولت به ایشان وعدهی پیگیری داده است. این مسئله باعث شد تا کمیتهای از سوی دولت وقت برای رسیدگی به این ماجرا تشکیل شود؛ بدون اینکه محمدرضا پهلوی بتواند به نیت خود، که قرار دادن مراجع تقلید و مصدق در مقابل یکدیگر بود، دست یابد.(8)
گنجاندن تعلیمات دینی در برنامههای درسی
قانون تعلیمات اجباری در سال 1321 به تصویب مجلس رسید؛ ولی اجرای آن تا سال 1325 تأخیر افتاد. در این سال، دولت اعلام کرد این قانون را اجرا میکند. آیتالله بروجردی در این زمان نامهای به شاه نوشت و بر ضرورت گنجاندن دروس دینی در مدارس تأکید کرد. این نامه باعث شد تا نخستوزیر، طی نامهای به ایشان، این مسئله را بپذیرد و از اجرای این مسئله در تمامی سطوح تحصیلی خبر دهد.(9)
ملی شدن صنعت نفت
آیتالله بروجردی در زمان ملی شدن صنعت نفت، با این استدلال که از ورود به مسائلی که بر آن احاطه ندارند خودداری میکنند، اعلام کردند که به علمای تهران تأکید کردهاند که علیه ملی شدن نفت موضعگیری نکنند. همچنین ایشان، با وجود اختلاف نظرهایی که در زمان ملی شدن نفت با آیتالله کاشانی پیدا کردند، بعد از کودتای 28 مرداد 32 مانع از اعدام وی شدند.(10)
آیتالله بروجردی اولین هدف خود را احیای حوزهی علمیهی قم قرار داده بودند تا از این طریق بتوانند ضرباتی را که رضاخان بر حوزه وارد کرده بود جبران کنند. با این حال، در هر مقطعی که احساس میکردند فعالیتهای شاه در حال ضربه زدن به اسلام است، علیه فعالیتهای او موضعگیری مینمودند.
جلوگیری از اقدامات غیراسلامی
جلوگیری از رژهی دختران بیحجاب برای بزرگداشت روز کشف حجاب، هشدار به دولت در مورد آبرسانی و لولهکشی آب قم و جلوگیری از تغییر خط از دیگر اقداماتی است که توسط آیتالله بروجردی در سالهای مرجع بودنش صورت گرفت. همچنین ایشان در این سالها همواره رفتارهای ضداسلامی شاه را به او تذکر میداد؛ به طوری که یک بار به علت انتشار عکسهای شاه و ثریا، همسرش، در استخر در نشریات غربی از دیدار با شاه خودداری کردند.(11)
فرجام سخن
مروری بر فعالیتهای آیتالله بروجردی نشان میدهد که ایشان در زمانی که مرجع تقلید شیعیان بودند، اولین هدف خود را احیای حوزهی علمیهی قم قرار داده بودند تا از این طریق، بتوانند ضرباتی را که رضاخان بر حوزه وارد کرده بود جبران کنند. با این حال، این مسئله باعث نشد تا ایشان بهعنوان مرجع تقلید از فعالیتهای سیاسی به دور باشند. از این رو، در هر مقطعی که احساس میکردند فعالیتهای شاه در حال ضربه زدن به اسلام است، علیه فعالیتهای او موضعگیری مینمودند و تا رفع مشکلات ایجادشده از موضع خود عقبنشینی نمیکردند.
در نهایت، میتواند استنباط کرد که فعالیت ایشان در احیای حوزهی علمیهی قم باعث شد تا در دهههای آینده مکتب قم در کشور بسط و گسترش بیشتری بیابد، مکتبی که در مبارزاتش علیه رژیم پهلوی بسترساز پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) در سال 57 گردید.
پینوشتها:
1- روحالله حسینیان، بیست سال تکاپوی اسلامی شیعی در ایران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، ص 406.
2- محمدحسین منظور الاجداد، مرجعیت در عرصهی اجتماع و سیاست، نشر شیرازه، 1379، ص 420.
3- آیتالله بدلا، هفتاد سال خاطره، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378، ص 250.
4- علی دوانی، زندگی آیتالله بروجردی، نشر مطهر، 1371، ص 72.
5- مسلم محمدی، بازخوانی تحلیل نقش آیتالله بروجردی و امام خمینی (قدس سره) در مبارزه با اسلامستیزی،مطالعات انقلاب اسلامی، تابستان 1390، شمارهی 25 (علمیـپژوهشی)، ص 75.
6- حسن هاشمیانفر، گونهشناسی رفتار سیاسی مراجع تقلید شیعه، انتشارات دانشگاه امام صادق (ع)، 1390، ص 120.
7- سید یاسم گوراب، سیرهی عملی آیتالله العظمی بروجردی (ع) در ساحت سیاست، علوم سیاسی، دانشگاه باقرالعلوم (ع)، پاییز 1389، شمارهی 5، ص 128.
8- رحیم روحبخش، آیتالله بروجردی و دوران ملی شدن نهضت نفت، تاریخ معاصر ایران، تابستان 1382، شمارهی 26، ص 48.
9- روحالله حسینیان، همان، ص 412.
10- حسن هاشمیانفر، همان، ص 117 و 118.
11- محمدحسین منظور الاجداد، همان، ص 422.
*محسن موسویزاده؛ پژوهشگر تاریخ معاصر/برهان، ۱۳۹۳/۲/۱۰