آینده انقلاب اسلامی چه خواهد شد؟
۱۳۹۳/۱۱/۲۴
–
۴۱۲ بازدید
رهبر انقلاب پاسخ می دهند؛
آینده انقلاب اسلامی چه خواهد شد؟
اگر یکی از زوایای تحلیل کلان از انقلاب اسلامی را «نگاه تاریخی» به این واقعهی تاریخی بدانیم، باید سخن از گذشته، حال و آیندهی را در زنجیرهای به هم پیوسته مورد بررسی قرار دهیم. برفراز تاریخ بایستیم و بر اساس عقاید و بینش اعتقادی خود خطّ سیر تاریخ را دنبال نمائیم و جایگاه انقلاب اسلامی را در این خطّ سیر فهم و ادامهی این خطّ سیر را تا «پایان تاریخ» دنبال کنیم. نگرشهای مختلف، سیر حرکت تاریخ و قواعد حرکت تاریخ و «پایان تاریخ» را متفاوت گزارش کردهاند.
آینده انقلاب اسلامی چه خواهد شد؟
اگر یکی از زوایای تحلیل کلان از انقلاب اسلامی را «نگاه تاریخی» به این واقعهی تاریخی بدانیم، باید سخن از گذشته، حال و آیندهی را در زنجیرهای به هم پیوسته مورد بررسی قرار دهیم. برفراز تاریخ بایستیم و بر اساس عقاید و بینش اعتقادی خود خطّ سیر تاریخ را دنبال نمائیم و جایگاه انقلاب اسلامی را در این خطّ سیر فهم و ادامهی این خطّ سیر را تا «پایان تاریخ» دنبال کنیم. نگرشهای مختلف، سیر حرکت تاریخ و قواعد حرکت تاریخ و «پایان تاریخ» را متفاوت گزارش کردهاند.
محمد ذوقی : اگر یکی از زوایای تحلیل کلان از انقلاب اسلامی را «نگاه تاریخی» به این واقعهی تاریخی بدانیم، باید سخن از گذشته، حال و آیندهی را در زنجیرهای به هم پیوسته مورد بررسی قرار دهیم. برفراز تاریخ بایستیم و بر اساس عقاید و بینش اعتقادی خود خطّ سیر تاریخ را دنبال نمائیم و جایگاه انقلاب اسلامی را در این خطّ سیر فهم و ادامهی این خطّ سیر را تا «پایان تاریخ» دنبال کنیم. نگرشهای مختلف، سیر حرکت تاریخ و قواعد حرکت تاریخ و «پایان تاریخ» را متفاوت گزارش کردهاند. گزارش مارکسیسم از مراحل تاریخ و پایان تاریخ متفاوت است از گزارش لیبرالیسم. انقلاب اسلامی نیز مبتنی بر انگارههای شیعی خود، تاریخ را در مراحل، ادوار و پایانی متفاوت از سایر نگرشهای مادّی مورد بررسی قرار میدهد. این نوشته در صدد است آیندهی انقلاب اسلامی و فرآیند تکاملی حرکت انقلاب اسلامی و ادوار آن را به نحوی اجمالی در بیانات رهبری مورد بررسی قرار دهد.
1. عصر ظهور و رجعت؛ تمدن اسلامیِ کامل و حقیقی
انقلاب اسلامی به عنوان یک حرکت تاریخی، مبتنی بر مبانی اعتقادی شیعی، خود را در نسبت با یک آیندهی نورانی تعریف کرده است و «مقدمهسازی» آن آینده را رسالت تاریخی خود میداند. آن آیندهی روشن «عصر ظهور» و پس از آن «عصر رجعت» است. اگرچه تعبیر «پایان تاریخ» از حیث مقایسه با ادوار سابق برای آن دوره به کار برده میشود، ولی رهبری آن دوران را آغاز دورهی جدیدی از حیات بشری دانستهاند که «سرعت تعالی» بشر با توجه به «عدم وجود موانع» و «عدم حیرت» بالاترین حد را دارا خواهد بود:
«نمونهى کامل این دنیا در دوران ظهور حضرت بقیةاللَّه (ارواحنا فداه) اتفاق خواهد افتاد و از آنجا دنیا شروع خواهد شد. ما امروز در زمینههاى مقدماتىِ عالم انسانى داریم حرکت میکنیم. ما مثل کسانى هستیم که در پیچ وخمهاى کوهها و تپهها و راههاى دشوار داریم حرکت میکنیم تا به بزرگراه برسیم. وقتى به بزرگراه رسیدیم، تازه هنگام حرکت به سمت اهداف والاست. بشریت در طول این چند هزار سال عمر خود، دارد از این کورهراهها حرکت میکند تا به بزرگراه برسد. وقتى به بزرگراه رسید – که آن، دوران ظهور حضرت بقیةاللَّه است – آنجا حرکت اصلى انسان آغاز خواهد شد؛ حرکت سریع انسان آغاز خواهد شد؛ حرکت موفق و بىزحمت انسان آغاز خواهد شد. زحمت فقط عبارت است از همین که انسان در این راه حرکت کند و برود؛ دیگر حیرتى در آنجا وجود نخواهد داشت.»[1]. همین معنی در یکی دیگر از بیانات رهبری طرح شده است:
«در دوران ظهور، تمدّن حقیقى اسلامى و دنیاى حقیقى اسلامى به وجود خواهد آمد. بعضى کسان خیال مى کنند دوران ظهور حضرت بقیةاللَّه، آخرِ دنیاست! من عرض مى کنم دوران ظهور حضرت بقیةاللَّه، اوّلِ دنیاست؛ اوّلِ شروع حرکت انسان در صراط مستقیم الهى است؛ با مانع کمتر یا بدون مانع؛ با سرعت بیشتر؛ با فراهم بودن همه امکانات براى این حرکت. اگر صراط مستقیم الهى را مثل یک جاده وسیع، مستقیم و هموارى فرض کنیم، همه انبیا در این چند هزار سال گذشته آمده اند تا بشر را از کوره راهها به این جاده برسانند. وقتى به این جاده رسید، سیرْ تندتر، همه جانبه تر، عمومى تر، موفقتر و بى ضایعات یا کم ضایعات تر خواهد بود. دوره ظهور، دوره اى است که بشریّت مى تواند نفس راحتى بکشد؛ مى تواند راه خدا را طى کند؛ مى تواند از همه استعدادهاى موجود در عالم طبیعت و در وجود انسان به شکل بهینه استفاده کند. امروز از امکانات بشر استفاده بهینه نمى شود؛ استعدادها ضایع و نابود مى شود؛ استعدادهاى طبیعى هم همین طور. همه این پدیده هایى که شما مى بینید علیه محیط زیست و در آلوده سازى محیط زیست وجود دارد، ناشى از بد استفاده کردن از امکانات طبیعى است. بشر در این راه افتاده است و پیش مى رود؛ اما این راه درستى نیست؛ راه منحصرى نیست. راه دانش، راههاى فراوانى است. بشر مى تواند در سایه نظام الهى آن راه را بیابد و طى کند.»
2. «تمدن اسلامی»ِ ماقبلِ ظهور، مقدمهی ظهور تمدن اسلامی حقیقیِ عصر ظهور
اگر چه تمدن حقیقی و وجه نهایی تمدن اسلامی در زمان ظهور حضرت حجت رخ خداهد داد، امّا در بیانات رهبری تلاش برای تحقق مدنیت اسلامی –ولو به طور کامل محقق نشود- مقدمهی آن اتفاق بزرگ دیده شده است: «خط کلّى نظام اسلامى چیست؟ اگر بخواهیم پاسخ این سؤال را در یک جمله ادا کنیم، خواهیم گفت خط کلّى نظام اسلامى، رسیدن به تمدّن اسلامى است. این یک پاسخ کلّى و قابل توضیح و تشریح… خطّى که نظام اسلامى ترسیم مى کند، خطّ رسیدن به تمدّن اسلامى است.» در واقع در نگاه رهبری، قبل از تحقّق تفصیلی، کامل و حقیقی تمدن اسلامی، یک «تحقّق اجمالی» از تمدن اسلامی، به عنوان آرمان انقلاب اسلامی مطرح شده است. شکلگیری این تمدن اسلامی، که با نفوذ و تصرف در «منطقهی جغرافیایی کوچک یا بزرگ از جهان» همراه است، در واقع مقدمهی تمدن اسلامی کاملتری است که در در عصر ظهور شکل میگیرد: «تمدّن اسلامى مى تواند وارد میدان شود و با همان شیوه اى که تمدّنهاى بزرگ تاریخ توانسته اند وارد میدان زندگى بشر شوند و منطقه اى را – بزرگ یا کوچک – تصرّف کنند و برکات خود یا صدمات خود را به آنها برسانند، این فرآیند پیچیده و طولانى و پُرکار را بپیماید و به آن نقطه برسد. البته تمدّن اسلامى به صورت کامل در دوران ظهور حضرت بقیه اللَّه ارواحنا فداه است.» رهبری در بیست و پنجمین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) ضمن ذکر اهمیت و ضرورت توجه به نقشهی راه انقلاب اسلامی، مجدداً افق انقلاب اسلامی و هدف امام خمینی(ره) را این بار با تعبیر «نظم مدنی مبتنی بر عقلانیت اسلامی» مطرح کردند که قرائتی دقیقتر از واژهی «تمدن اسلامی» است: «براى اینکه به هدف برسیم، باید راه را گم نکنیم؛ براى اینکه راه را گم نکنیم، باید نقشهى اصلى و اساسى، جلوى چشم ما باشد، آن را بشناسیم و بدانیم. نقشهى امام، کار اصلى امام، بناى یک نظم مدنى – سیاسى براساس عقلانیت اسلامى بود».
رهبری در تشریح و تبیین چیستی تمدن اسلامی آن را متمایز و فراتر از «تاسیس نظامهای اسلامی» در گسترهای از جهان دانستهاند:« نه به معناى این که لزوماً نظام سیاسىِ اسلامى در نقاط دیگر جهان هم قبل از عصر ظهور گسترش پیدا کند؛ نه. معنایش این نیست؛ بلکه تمدّن بر اساس یک فکر جدید، یک حرف جدید، یک نگاه جدید به مسائل بشر و مسائل انسانیت و علاج دردهاى انسانیت است؛ یک زبان نویى است که دلهاى نسلهاى نوى انسان و قشرهاى محروم جوامع گوناگون، آن زبان را مى فهمند و درک مى کنند.»
3. فرآیند و مسیر تحقق تمدن اسلامی
در نگاه رهبری ایجاد تمدن اسلامی در یک فرآیند تکاملی رخ میدهد:«این نظام اسلامى، نظامى است که یک خطِّ حرکت معقول و منطقى براى خود تصویر کرده است… یک حرکت تکاملى است. از آغاز انقلاب اسلامى این حرکت به وجود آمد… بعد هم این توفیق را پیدا کرد که نظام اسلامى را به وجود بیاورد» این فرآیند در چند نوبت و در بیانات متعدّدی تشریح شده است. در نگرش رهبری و طبق نظریهی تمدنی ایشان، جنبش دینی ایران شیعی از مرحلهی نهضت و انقلاب اسلامی شروع شده است که با برهمزدن نظم سیاسی حاکم بوده است، و با عبور از مرحلهی نظام اسلامی به ثبات رسیده است و پس از ثبات نظام اسلامی مراحل و منازلی را تا تحقق تمدن اسلامی طی خواهد کرد. در دیدار با دانشجویان استان کرمانشاه این مراحل به عنوان «زنجیرههای منطقی حرکت انقلاب» تصویر شده است :«حلقهى اول، انقلاب اسلامى است، بعد تشکیل نظام اسلامى است، بعد تشکیل دولت اسلامى است، بعد تشکیل جامعهى اسلامى است، بعد تشکیل امت اسلامى است؛ این یک زنجیرهى مستمرى است که به هم مرتبط است.» گفتمانهایی که رهبری در ده سال اخیر مطرح کردهاند، همچون «جنبش عدالتخواهی»، «جنبش نرمافزاری»، «تحول در علوم انسانی»، «تحول در حوزههای علمیه و توجه به فقه حکومت»، «الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت»، «اقتصاد مقاومتی»، «سبک زندگی» و … در واقع زیربنای فکری و نظری این فرآیند هستند.