۱۳۹۲/۰۹/۰۷
–
۴۷۶ بازدید
با توجه به آیه ی مودت از کجا استنباط میشود که منظور از فی القربی اهل بیت پیامبر را شامل میشود؟
پرسشگر محترم با سلام و تشکر از ارتباطتان با این مرکز . با توجه به آیه ی مودت منظور از ذى القربى در این آیه همه خویشاوندان نیست و نه همه خویشاوندان پیامبر ص بلکه امامان اهل بیت هستند دلیل بر این موضوع روایات متواترى است که از طرق اهل بیت پیامبر ص نقل شده است. و در کتب اهل سنت نیز اشاراتى به آن وجود دارد.چون دوستى ذوى القربى بازگشت به مساله ولایت و قبول رهبرى ائمه معصومین ع از دودمان پیامبر صلی الله علیه وآله مى کند که در حقیقت تداوم خط رهبرى پیامبر ص و ادامه مساله ولایت الهیه است، و پر واضح است که قبول این ولایت و رهبرى همانند نبوت پیامبر ص سبب سعادت خود انسانها است و نتیجه اش به خود آنها بازگشت مى کند.دراین رابطه مفسران بحثهاى فراوانى دارند و تفسیرهاى مختلفى، که هر گاه با ذهن خالى از پیشداوریها به آنها نگاه کنیم مى بینیم بر اثر انگیزه هاى مختلفى از مفهوم اصلى آیه دور شده اند، و احتمالاتى را برگزیده اند که نه با محتواى آیه سازگار است و نه با شان نزول و سایر قرائن تاریخى و روایى. برای توضیح بیشترباید عرض کرد:رویهمرفته چهار تفسیر معروف براى آیه وجود دارد. 1- همان که در بالا اشاره شد که منظور از ذوى القربى نزدیکان پیغمبر ص است و محبت آنها وسیله اى است براى قبول امامت و رهبرى ائمه معصومین ع از دودمان آن حضرت، و پشتوانه اى بر اداى رسالت.
جمعى از مفسران نخستین، و تمام مفسران شیعه این معنا را برگزیده اند، و روایات فراوانى از طرف شیعه و اهل سنت در این زمینه نقل شده که بعدا به آن اشاره خواهیم کرد.
2- منظور این است که اجر و پاداش رسالت دوست داشتن امورى است که شما را به قرب الهى دعوت مى کند.
این تفسیر را که جمعى از مفسران اهل سنت انتخاب کرده اند به هیچوجه با ظاهر آیه سازگار نیست، زیرا در این صورت معنى آیه چنین مى شود که از شما مى خواهم که اطاعت الهى را دوست بدارید، و مودت آن را به دل بسپارید، در حالى که باید گفته شود من از شما اطاعت الهى را مى خواهم (نه مودت اطاعت الهى).
بعلاوه در میان مخاطبین آیه کسى وجود نداشت که دوست ندارد به خدا نزدیک شود حتى مشرکان نیز علاقه داشتند که به خدا نزدیک شوند و اصولا عبادت بتها را وسیله اى براى این کار مى پنداشتند.
3- منظور این است که شما بستگان خودتان را به عنوان پاداش رسالت دارید و صله رحم بجا آورید.
با این تفسیر هیچ تناسبى در میان رسالت و پاداش آن وجود ندارد، زیرا دوست داشتن بستگان خود چه خدمتى مى تواند به پیامبر ص بوده باشد؟و چگونه ممکن است اجر رسالت قرار داده شود؟
4- منظور این است که پاداش من این است که خویشاوندى مرا نسبت به خود محفوظ دارید، و بخاطر اینکه با اکثر قبایل شما رابطه خویشاوندى دارم مرا آزار ندهید (زیرا پیامبر ص از طریق نسبى با قبایل قریش ارتباط داشت و از طریق سببى (ازدواج) با بسیارى از قبایل دیگر، و از طریق مادر با جمعى از مردم مدینه از قبیله بنى النجار، و از طرف مادر رضاعى به قبیله بنى سعد).
این تعبیر بدترین معنایى است که براى آیه شده است چرا که درخواست اجر رسالت از کسانى است که رسالت او را پذیرا شده اند، و هر گاه کسانى رسالت را پذیرا شوند دیگر نیازى به این بحثها نیست، آنها پیامبر ص را به عنوان فرستاده الهى احترام مى گذارند، احتیاجى ندارد که به خاطر قرابت و خویشاوندیش او را محترم بشمرند، چرا که احترام ناشى از قبول رسالت ما فوق همه اینها است، در واقع این تفسیر را باید از اشتباهات بزرگى شمرد که دامان بعضى از مفسران را گرفته و مفهوم آیه را به کلى مسخ کرده است.
در اینجا براى اینکه به حقیقت محتواى آیه آشناتر شویم بهترین راه آن است که از آیات دیگر قرآن کمک گیریم:
در بسیارى از آیات قرآن مجید مى خوانیم: پیامبران مى گفتند پاداشى از شما در برابر دعوت رسالت نمى خواهیم، و پاداش ما تنها بر پروردگار عالمیان است ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلى رَبِّ الْعالَمِینَ
و در مورد شخص پیامبر اسلام نیز تعبیرات مختلفى دیده مى شود: در یک جا مى گوید قُلْ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ : بگو پاداشى را که از شما خواستم تنها به سود شما است اجر و پاداش من فقط بر خداوند است (سبا- 47).
و در جاى دیگر مى خوانیم: قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلى رَبِّهِ سَبِیلًا: بگو من در برابر ابلاغ رسالت هیچگونه پاداشى از شما مطالبه نمى کنم، مگر کسانى که بخواهند راهى به سوى پروردگارشان برگزینند.
و بالآخره در مورد دیگرى مى گوید: قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفِینَ : من از شما پاداشى نمى طلبم و چیزى بر شما تحمیل نمى کنم (ص- 86).
هر گاه این آیات سه گانه را با آیه مورد بحث در کنار هم بگذاریم نتیجه گیرى کردن از آن آسان است: در یک جا به کلى نفى اجر و مزد مى کند.
در جاى دیگر مى گوید: من تنها پاداش از کسى مى خواهم که راهى به سوى خدا مى جوید.
و در مورد سوم مى گوید پاداشى را که از شما خواسته ام براى خود شما است.
و بالآخره در آیه مورد بحث مى افزاید: مودت در قربى پاداش رسالت من است، یعنى:من پاداشى از شما خواسته ام که این ویژگیها را دارد: مطلقا چیزى نیست که نفعش عائد من شود، صد در صد به سود خود شما است، و چیزى است که راه شما را به سوى خدا هموار مى سازد.
به این ترتیب آیا جز مساله ادامه خط مکتب پیامبر ص به وسیله رهبران الهى و جانشینان معصومش که همگى از خاندان او بوده اند امر دیگرى مى تواندباشد؟ منتها چون مساله مودت پایه این ارتباط بوده در این آیه با صراحت آمده است.
جالب اینکه غیر از آیه مورد بحث در قرآن مجید در پانزده مورد دیگر کلمه القربى به کار رفته که در تمام آنها به معنى خویشاوندان و نزدیکان است با اینحال معلوم نیست چرا بعضى اصرار دارند که قربى منحصرا در اینجا به معنى تقرب الى اللَّه بوده باشد، و معنى ظاهر و واضح آن را که در همه جا در قرآن در آن به کار رفته است کنار بگذارند؟
این نکته نیز قابل توجه است که در پایان همین آیه مورد بحث مى افزاید:
آن کس که عمل نیکى انجام دهد بر نیکى عملش مى افزاییم، چرا که خداوند آمرزنده و شکرگزار است و به اعمال بندگان جزاى مناسب مى دهد (وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِیها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ).
چه حسنه اى از این برتر که انسان خود را همیشه در زیر پرچم رهبران الهى قرار دهد، حب آنها را در دل گیرد، و خط آنها را ادامه دهد، در فهم کلام الهى آنجا که مسائل براى او ابهام پیدا کند از آنها توضیح بخواهد، عمل آنها را معیار قرار دهد، و آنها را الگو و اسوه خود سازد.
روایاتى که در تفسیر این آیه آمده است
شاهد گویاى دیگر براى تفسیر فوق اینکه روایات فراوانى در منابع اهل سنت و شیعه از شخص پیامبر ص نقل شده که نشان مى دهد منظور از قربى اهل بیت و نزدیکان و خاصان پیامبرند، به عنوان نمونه:
1- احمد در فضائل الصحابه با سند خود از سعید بن جبیر از عامر چنین نقل مى کند: لما نزلت قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى قالوا:
یا رسول اللَّه! من قرابتک؟ من هؤلاء الذین وجبت علینا مودتهم؟ قال:على و فاطمه و ابناهما (علیهم السلام) و قالها ثلاثا: هنگامى که آیه قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى نازل شد اصحاب عرض کردند اى رسول خدا! خویشاوندان تو که مودت آنها بر ما واجب است کیانند؟ فرمود: على و فاطمه و دو فرزند آن دو، این سخن را سه بار تکرار فرمود.
2- در مستدرک الصحیحین از امام على بن الحسین ع نقل شده که وقتى امیر مؤمنان على ع به شهادت رسید، حسن بن على ع در میان مردم خطبه خواند که بخشى از آن این بود:انا من اهل البیت الذین افترض اللَّه مودتهم على کل مسلم فقال تبارک و تعالى لنبیه (ص) قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِیها حُسْناً فاقتراف الحسنة مودتنا اهل البیت:
من از خاندانى هستم که خداوند مودت آنها را بر هر مسلمانى واجب کرده است، و به پیامبرش فرموده: قل لا اسئلکم … منظور خداوند از اکتساب حسنه مودت ما اهل بیت است.
3- سیوطى در الدر المنثوردر ذیل آیه مورد بحث از مجاهد از ابن عباس نقل کرده که در تفسیر آیه قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى گفت: ان تحفظونى فى اهل بیتى و تودوهم بى:منظور این است که حق مرا در اهل بیتم حفظ کنید، و آنها را به سبب من دوست دارید و از اینجا روشن مى شود آنچه از ابن عباس بطریق دیگر نقل شده که منظور عدم آزار پیامبر ص به خاطر قرابتش با قبائل مختلف عرب بوده مسلم نیست، زیرا چنان که دیدیم مخالف آن نیز از ابن عباس نقل شده است.
4-ابن جریر طبرى در تفسیرش با سند خود از سعید بن جبیر و با سند دیگرى ازعمر بن شعیب نقل مى کند که منظور از این آیه، هى قربى رسول اللَّه (نزدیکان رسول خدا مى باشد)
5- مرحوم طبرسى مفسر معروف ازشواهد التنزیل حاکم حسکانى که از مفسران و محدثان معروف اهل سنت است از ابى امامه باهلى چنین نقل مى کند:پیامبر اسلام ص فرمود:ان اللَّه خلق الانبیاء من اشجار شتى، و انا و على (ع) من شجرة واحدة، فانا اصلها، و على (ع) فرعها، و فاطمة (ع) لقاحها، و الحسن و الحسین ثمارها، و اشیاعنا اوراقها- تا آنجا که فرمود- لو ان عبدا عبد اللَّه بین الصفا و المروة الف عام، ثم الف عام، ثم الف عام، حتى یصیر کالشن البالى، ثم لم یدرک محبتنا کبه اللَّه على منخریه فى النار، ثم تلا:قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً.
خداوند انبیاء را از درختان مختلفى آفرید، ولى من و على ع را از درخت واحدى، من اصل آنم، و على شاخه آن، فاطمه موجب بارورى آن است، و حسن حسین میوه هاى آن، و شیعیان ما برگهاى آنند … سپس افزود: اگر کسى خدا را در میان صفا و مروه هزار سال، و سپس هزار سال، و از آن پس هزار سال، عبادت کند، تا همچون مشک کهنه شود، اما محبت ما را نداشته باشد خداوند او را به صورت در آتش مى افکند، سپس این آیه را تلاوت فرمود: قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى .
ما براى شما (خاندان پیامبر ص) در سوره هاى حامیم آیه اى یافتیم.که گروه تقیه کننده آن را تاویل کرده، و گروه آشکار کننده آن را آشکارا بیان کرده اند
6- و نیز سیوطى درالدر المنثور از ابن جریر از ابى الدیلم چنین نقل مى کند: هنگامى که على بن الحسین ع را به اسارت آوردند، و بر در دروازه دمشق نگهداشتند، مردى از اهل شام گفت: الحمد للَّه الذى قتلکم و استاصلکم:
خدا را شکر که شما را کشت، و ریشه کن ساخت.على بن الحسین ع فرمود: آیا قرآن را خوانده اى؟ گفت آرى، فرمود:سوره هاى حامیم را خوانده اى، عرض کرد نه، فرمود آیا این آیه را نخوانده اى قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى ؟! گفت: آیا شما همانها هستید که در این آیه اشاره شده؟ فرمود: آرى
7- زمخشرى در کشاف حدیثى نقل کرده که فخر رازى و قرطبى نیز در تفسیرشان از او اقتباس کرده اند: حدیث مزبور به وضوح مقام آل محمد ص و اهمیت حب آنها را بیان مى دارد،
سپس فخر رازى از صاحب کشاف چنین نقل مى کند: وقتى این آیه نازل شد عرض کردند اى رسول خدا! خویشاوندان تو کیانند که مودتشان بر ما واجب است؟ فرمود: على و فاطمه و دو فرزندشان.که براساس روایات شامل فرزندان دیگرهم می شود.
بنا بر این ثابت مى شود که اینها ذى القرباى پیغمبرند و هنگامى که این معنى ثابت شد واجب است از احترام فوق العاده اى برخوردار باشند.
برای آشنائی بیشتربه تفسیرنمونه والمیزان ذیل آیه 23سوره شوری مراجعه فرمائید.
جمعى از مفسران نخستین، و تمام مفسران شیعه این معنا را برگزیده اند، و روایات فراوانى از طرف شیعه و اهل سنت در این زمینه نقل شده که بعدا به آن اشاره خواهیم کرد.
2- منظور این است که اجر و پاداش رسالت دوست داشتن امورى است که شما را به قرب الهى دعوت مى کند.
این تفسیر را که جمعى از مفسران اهل سنت انتخاب کرده اند به هیچوجه با ظاهر آیه سازگار نیست، زیرا در این صورت معنى آیه چنین مى شود که از شما مى خواهم که اطاعت الهى را دوست بدارید، و مودت آن را به دل بسپارید، در حالى که باید گفته شود من از شما اطاعت الهى را مى خواهم (نه مودت اطاعت الهى).
بعلاوه در میان مخاطبین آیه کسى وجود نداشت که دوست ندارد به خدا نزدیک شود حتى مشرکان نیز علاقه داشتند که به خدا نزدیک شوند و اصولا عبادت بتها را وسیله اى براى این کار مى پنداشتند.
3- منظور این است که شما بستگان خودتان را به عنوان پاداش رسالت دارید و صله رحم بجا آورید.
با این تفسیر هیچ تناسبى در میان رسالت و پاداش آن وجود ندارد، زیرا دوست داشتن بستگان خود چه خدمتى مى تواند به پیامبر ص بوده باشد؟و چگونه ممکن است اجر رسالت قرار داده شود؟
4- منظور این است که پاداش من این است که خویشاوندى مرا نسبت به خود محفوظ دارید، و بخاطر اینکه با اکثر قبایل شما رابطه خویشاوندى دارم مرا آزار ندهید (زیرا پیامبر ص از طریق نسبى با قبایل قریش ارتباط داشت و از طریق سببى (ازدواج) با بسیارى از قبایل دیگر، و از طریق مادر با جمعى از مردم مدینه از قبیله بنى النجار، و از طرف مادر رضاعى به قبیله بنى سعد).
این تعبیر بدترین معنایى است که براى آیه شده است چرا که درخواست اجر رسالت از کسانى است که رسالت او را پذیرا شده اند، و هر گاه کسانى رسالت را پذیرا شوند دیگر نیازى به این بحثها نیست، آنها پیامبر ص را به عنوان فرستاده الهى احترام مى گذارند، احتیاجى ندارد که به خاطر قرابت و خویشاوندیش او را محترم بشمرند، چرا که احترام ناشى از قبول رسالت ما فوق همه اینها است، در واقع این تفسیر را باید از اشتباهات بزرگى شمرد که دامان بعضى از مفسران را گرفته و مفهوم آیه را به کلى مسخ کرده است.
در اینجا براى اینکه به حقیقت محتواى آیه آشناتر شویم بهترین راه آن است که از آیات دیگر قرآن کمک گیریم:
در بسیارى از آیات قرآن مجید مى خوانیم: پیامبران مى گفتند پاداشى از شما در برابر دعوت رسالت نمى خواهیم، و پاداش ما تنها بر پروردگار عالمیان است ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلى رَبِّ الْعالَمِینَ
و در مورد شخص پیامبر اسلام نیز تعبیرات مختلفى دیده مى شود: در یک جا مى گوید قُلْ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ : بگو پاداشى را که از شما خواستم تنها به سود شما است اجر و پاداش من فقط بر خداوند است (سبا- 47).
و در جاى دیگر مى خوانیم: قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلى رَبِّهِ سَبِیلًا: بگو من در برابر ابلاغ رسالت هیچگونه پاداشى از شما مطالبه نمى کنم، مگر کسانى که بخواهند راهى به سوى پروردگارشان برگزینند.
و بالآخره در مورد دیگرى مى گوید: قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفِینَ : من از شما پاداشى نمى طلبم و چیزى بر شما تحمیل نمى کنم (ص- 86).
هر گاه این آیات سه گانه را با آیه مورد بحث در کنار هم بگذاریم نتیجه گیرى کردن از آن آسان است: در یک جا به کلى نفى اجر و مزد مى کند.
در جاى دیگر مى گوید: من تنها پاداش از کسى مى خواهم که راهى به سوى خدا مى جوید.
و در مورد سوم مى گوید پاداشى را که از شما خواسته ام براى خود شما است.
و بالآخره در آیه مورد بحث مى افزاید: مودت در قربى پاداش رسالت من است، یعنى:من پاداشى از شما خواسته ام که این ویژگیها را دارد: مطلقا چیزى نیست که نفعش عائد من شود، صد در صد به سود خود شما است، و چیزى است که راه شما را به سوى خدا هموار مى سازد.
به این ترتیب آیا جز مساله ادامه خط مکتب پیامبر ص به وسیله رهبران الهى و جانشینان معصومش که همگى از خاندان او بوده اند امر دیگرى مى تواندباشد؟ منتها چون مساله مودت پایه این ارتباط بوده در این آیه با صراحت آمده است.
جالب اینکه غیر از آیه مورد بحث در قرآن مجید در پانزده مورد دیگر کلمه القربى به کار رفته که در تمام آنها به معنى خویشاوندان و نزدیکان است با اینحال معلوم نیست چرا بعضى اصرار دارند که قربى منحصرا در اینجا به معنى تقرب الى اللَّه بوده باشد، و معنى ظاهر و واضح آن را که در همه جا در قرآن در آن به کار رفته است کنار بگذارند؟
این نکته نیز قابل توجه است که در پایان همین آیه مورد بحث مى افزاید:
آن کس که عمل نیکى انجام دهد بر نیکى عملش مى افزاییم، چرا که خداوند آمرزنده و شکرگزار است و به اعمال بندگان جزاى مناسب مى دهد (وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِیها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ).
چه حسنه اى از این برتر که انسان خود را همیشه در زیر پرچم رهبران الهى قرار دهد، حب آنها را در دل گیرد، و خط آنها را ادامه دهد، در فهم کلام الهى آنجا که مسائل براى او ابهام پیدا کند از آنها توضیح بخواهد، عمل آنها را معیار قرار دهد، و آنها را الگو و اسوه خود سازد.
روایاتى که در تفسیر این آیه آمده است
شاهد گویاى دیگر براى تفسیر فوق اینکه روایات فراوانى در منابع اهل سنت و شیعه از شخص پیامبر ص نقل شده که نشان مى دهد منظور از قربى اهل بیت و نزدیکان و خاصان پیامبرند، به عنوان نمونه:
1- احمد در فضائل الصحابه با سند خود از سعید بن جبیر از عامر چنین نقل مى کند: لما نزلت قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى قالوا:
یا رسول اللَّه! من قرابتک؟ من هؤلاء الذین وجبت علینا مودتهم؟ قال:على و فاطمه و ابناهما (علیهم السلام) و قالها ثلاثا: هنگامى که آیه قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى نازل شد اصحاب عرض کردند اى رسول خدا! خویشاوندان تو که مودت آنها بر ما واجب است کیانند؟ فرمود: على و فاطمه و دو فرزند آن دو، این سخن را سه بار تکرار فرمود.
2- در مستدرک الصحیحین از امام على بن الحسین ع نقل شده که وقتى امیر مؤمنان على ع به شهادت رسید، حسن بن على ع در میان مردم خطبه خواند که بخشى از آن این بود:انا من اهل البیت الذین افترض اللَّه مودتهم على کل مسلم فقال تبارک و تعالى لنبیه (ص) قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِیها حُسْناً فاقتراف الحسنة مودتنا اهل البیت:
من از خاندانى هستم که خداوند مودت آنها را بر هر مسلمانى واجب کرده است، و به پیامبرش فرموده: قل لا اسئلکم … منظور خداوند از اکتساب حسنه مودت ما اهل بیت است.
3- سیوطى در الدر المنثوردر ذیل آیه مورد بحث از مجاهد از ابن عباس نقل کرده که در تفسیر آیه قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى گفت: ان تحفظونى فى اهل بیتى و تودوهم بى:منظور این است که حق مرا در اهل بیتم حفظ کنید، و آنها را به سبب من دوست دارید و از اینجا روشن مى شود آنچه از ابن عباس بطریق دیگر نقل شده که منظور عدم آزار پیامبر ص به خاطر قرابتش با قبائل مختلف عرب بوده مسلم نیست، زیرا چنان که دیدیم مخالف آن نیز از ابن عباس نقل شده است.
4-ابن جریر طبرى در تفسیرش با سند خود از سعید بن جبیر و با سند دیگرى ازعمر بن شعیب نقل مى کند که منظور از این آیه، هى قربى رسول اللَّه (نزدیکان رسول خدا مى باشد)
5- مرحوم طبرسى مفسر معروف ازشواهد التنزیل حاکم حسکانى که از مفسران و محدثان معروف اهل سنت است از ابى امامه باهلى چنین نقل مى کند:پیامبر اسلام ص فرمود:ان اللَّه خلق الانبیاء من اشجار شتى، و انا و على (ع) من شجرة واحدة، فانا اصلها، و على (ع) فرعها، و فاطمة (ع) لقاحها، و الحسن و الحسین ثمارها، و اشیاعنا اوراقها- تا آنجا که فرمود- لو ان عبدا عبد اللَّه بین الصفا و المروة الف عام، ثم الف عام، ثم الف عام، حتى یصیر کالشن البالى، ثم لم یدرک محبتنا کبه اللَّه على منخریه فى النار، ثم تلا:قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً.
خداوند انبیاء را از درختان مختلفى آفرید، ولى من و على ع را از درخت واحدى، من اصل آنم، و على شاخه آن، فاطمه موجب بارورى آن است، و حسن حسین میوه هاى آن، و شیعیان ما برگهاى آنند … سپس افزود: اگر کسى خدا را در میان صفا و مروه هزار سال، و سپس هزار سال، و از آن پس هزار سال، عبادت کند، تا همچون مشک کهنه شود، اما محبت ما را نداشته باشد خداوند او را به صورت در آتش مى افکند، سپس این آیه را تلاوت فرمود: قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى .
ما براى شما (خاندان پیامبر ص) در سوره هاى حامیم آیه اى یافتیم.که گروه تقیه کننده آن را تاویل کرده، و گروه آشکار کننده آن را آشکارا بیان کرده اند
6- و نیز سیوطى درالدر المنثور از ابن جریر از ابى الدیلم چنین نقل مى کند: هنگامى که على بن الحسین ع را به اسارت آوردند، و بر در دروازه دمشق نگهداشتند، مردى از اهل شام گفت: الحمد للَّه الذى قتلکم و استاصلکم:
خدا را شکر که شما را کشت، و ریشه کن ساخت.على بن الحسین ع فرمود: آیا قرآن را خوانده اى؟ گفت آرى، فرمود:سوره هاى حامیم را خوانده اى، عرض کرد نه، فرمود آیا این آیه را نخوانده اى قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى ؟! گفت: آیا شما همانها هستید که در این آیه اشاره شده؟ فرمود: آرى
7- زمخشرى در کشاف حدیثى نقل کرده که فخر رازى و قرطبى نیز در تفسیرشان از او اقتباس کرده اند: حدیث مزبور به وضوح مقام آل محمد ص و اهمیت حب آنها را بیان مى دارد،
سپس فخر رازى از صاحب کشاف چنین نقل مى کند: وقتى این آیه نازل شد عرض کردند اى رسول خدا! خویشاوندان تو کیانند که مودتشان بر ما واجب است؟ فرمود: على و فاطمه و دو فرزندشان.که براساس روایات شامل فرزندان دیگرهم می شود.
بنا بر این ثابت مى شود که اینها ذى القرباى پیغمبرند و هنگامى که این معنى ثابت شد واجب است از احترام فوق العاده اى برخوردار باشند.
برای آشنائی بیشتربه تفسیرنمونه والمیزان ذیل آیه 23سوره شوری مراجعه فرمائید.