خانه » همه » مذهبی » آی مسئولان، به داد فرهنگ و کتاب برسید!

آی مسئولان، به داد فرهنگ و کتاب برسید!

این روزها و این ماه‌ها حال و روز کتاب و نشر کتاب خوب نیست. خوب که چه عرض کنم، بسیار بد است. کتاب و ناشرانش چون محتضری می‌مانند که باید در گلویش تربت بریزند و در گوشش جوشن‌کبیر و عدیله بخوانند! شاید بگویید بزرگ‌نمایی می‌کنم و به قول کاشانی‌ها “شور و واویلا می‌زنم”! آیا وضعیت این روزهای کتاب و نشر آن شور و واویلا ندارد؟! کتاب و ناشرانِ بی‌پناه و غریبش شده‌اند مانند مرغی که هم در عزا سرش را می‌برند هم در عروسی.
به دستورالعمل تعطیلی ستاد ملی کرونا بنگرید. کتاب‌فروشی‌های کشور شده‌اند گروه ۲ مشاغل. آن وقت قنادی‌ها و اغذیه‌فروشی‌ها گروه ۱ مشاغل‌اند و دایر هستند! این یعنی شاید اهمیت نان‌خامه‌ای و ناپلئونی، کباب، دل و قلوه و جگر بیشتر از کتاب و کتابفروشی‌‌است. اولی‌ها باید قدر و منزلت بینند و آخری‌ها هم چونان همیشه پشت خط منتظر باشند. 
وضعیت تولید‌فنی کتاب را که دیگر نگویید و نپرسید. به عنوان مثال به برخی از اقلام حیاتی نشر کتاب اشاره می‌کنم. قیمت این روزهای کاغذ، مقوا و زینگ، سرسام‌آور است.
قیمت برخی از اقلام کاغذ و مقوا و زینگ، امروز:
قیمت کاغذ ۷۰ گرمی خارجی ۱۰۰ در ۷۰ آزاد، ۷۰۰/۰۰۰ تومان
قیمت کاغذ ۷۰ گرمی خارجی ۶۰ در ۹۰ آزاد، ۶۰۰/۰۰۰ تومان
مقوا و کاغذ گلاسه، کیلویی ۳۰/۰۰۰ تومان
زینگ خام و کپی دو ورقی، ۷۰/۰۰۰ تومان
آیا با این وضعیت نبود کاغذ دولتی، ناشران کتاب می‌توانند به تولید و انتشار کتاب ادامه دهند و به چرخه‌ی فرهنگ یاری رسانند؟! تا اواخر پاییز ۹۹ کاغذ دولتی توزیع می‌شد آن هم قطره‌چکانی و محدود. اما این روزها از آن هم خبری نیست!
امروز با یکی از دوستان دست‌اندرکار کاغذ صحبت می‌کردم. از مشکلات تخصیص ارز دولتی برای خرید کاغذ می‌گفت و عدم همراهی برخی از مسئولان. می‌گفت موجودی کاغذ دولتی نزدیک به صفر است. می‌گفت کاغذهایی که به ناشران می‌دهند متعلق به خرید سال ۱۳۹۸ بوده و هنوز ارز سال ۹۹ تخصیص نیافته است!
نمی‌دانم چه بگویم. می‌دانم همه‌ی تقصیرها متوجه دولت نیست و نباید همه‌ی کاسه کوزه‌ها را گردن دولت انداخت. از تحریم‌ها و کاسبانش، عدم عضویت در faft، بلوکه شدن پول‌های صدور کالا به جهان، دولت سایه و پنهان، نبود تیم اقتصادی قوی و همراه رییس‌جمهور و… ده‌ها مشکلات ریز و درشت دیگر که طرح آن‌ها شاید به صلاح نباشد و فرصتی دیگر می‌طلبد.
با وضعیت فعلی و گواه ۴۵ سال فعالیت نشر کتاب به جرئت می‌گویم در هیچ یک از سال‌های اخیر حال و روز نشر کتاب به حال و روز این سال‌ها نبوده است! حتی در اوج بمباران‌های جنگ هشت ساله که مردم برای در امان ماندن از موشک‌های جورواجور اهدایی غرب و شرق به صدام دیوانه به پناه‌‌گاه‌ها پناه برده بودند. کاغذ دولتی بود و عادلانه توسط دولت مورد تایید امام خریداری و توزیع می‌شد. 
بگذارم و بگذرم! اگر وضعیت تهیه‌ی اقلام ولو اندک دولتی فرهنگی به همین شکل مایوس‌کننده باقی بماند- که خدا نخواهد- بسیاری از نویسندگان، مترجمان، ویراستاران، تصویرگران، طراحان‌گرافیست، چاپخانه‌ها، صحاف‌ها، ناشران، کتابفروشان، توزیع‌کنندگان و صدها شغل مرتبط با نشر کتاب دچار کسادی، رکود و تعطیلی می‌شوند و از چرخه‌ی فعالیت و اقتصاد حذف می‌شوند. آن وقت است که همین فرهنگ و نشر کتاب محتضر و نیمه‌جان، جان به جان‌آفرین تسلیم می‌کند و چراغ کتاب و کتاب‌خوانی برای همیشه سرد و خاموش خواهد شد. هرگز چنین مباد.
خدای مهربان! تو شاهد باش آن‌چه شرط بلاغ بود منِ کمترین گفتم. فریاد زدم. حنجره‌ام را پاره کردم! امیدوارم گوش‌های شنوایی باشد و چشم‌هایی بینا و دل‌هایی نگران و امیدبخش!
والعاقبه‌ للمتقین.
کمترین خدمتگزار فرهنگ و کتاب:
امیررضا ستوده
مدیر مسئولِ موسسه‌ی نشر پنجره
۲۲ فروردین ۱۴۰۰

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد