ابراز ناراحتی-شکایت از زندگی -دعا و نارضایتی
۱۳۹۳/۰۹/۰۸
–
۶۲۳۲ بازدید
با سلام. آیا شکایت بردن به خدا و ابراز نارضایتی از زندگی در حال دعا به منزله کفران نعمت است؟
شکایت کردن به خدا ،از زندگی، دو گونه است؛ اگر نارضایتی او از زندگی به شکایت ازخدا ونارضایتی از او بیانجامد، این کفر وناسپاسی ونادیده گرفتن نعمتهای الهی است ولی اگربداند که مصائب ومشکلاتی که برای شخصی پیش می آید، بی حکمت نیست وبه گونه ای از خدا گله کند که فقط از اوطلب برطرف کردن مصائب را داشته باشد؛ چون فقط او را درعالم برطرف کننده سختیها ومصائب می داند ( کاشف الکربات ) وگله او، جنبه شکایت نداشته ، بلکه جنبه انتظاری توام با عجزباشد ؛ این نوع از درخواست از خدا ، خودش به نوبه خود نوعی شکر گذاری خدا است! وناشکری به حساب نمی آید ، زیرا بنده ای که راضی به رضای خدا است ، یکی از وظایفش این است که از خدا به محروم شدن نعمتی طلب آن نعمت را بکند ، واین درخواست از خدا، چون جنبه شکایت ندارد ، عبادت است وشکر، زیرا حقیقت شکر این است که بنده، خدا را صاحب همه چیز وصاحب ولایت مطلقه برعالم هستی بداند ،وروی همین اساس تنها از او هر چیزی را بخواهد وبداند اگر مصلحتش باشد به او عطا خواهد شد واگر مصلحتش نباشد ، نه، وکوچکترین خللی در اثر نداشتن آن نعمت ومحرومیتش از نعمت ، در ایمانش ایجاد نشود وخدا را ناسپاسی نکند ، دراین صورت ، درخواست عافیت (وبرطرف شدن غم ومصیبت) از خدا، شکر نبودعافیت موجود است!
تحقیق زیر را در موضوع شکر ، توجه کنید :
شکر به معنی قدردانی و قدرشناسی و تشکر از نعمت دهنده است. از آنجا که نعمتها همه از خداست شکر حقیقی هم باید از خدا صورت پذیرد. اگر ایمان را دو شاخه کنیم یک شاخه آن صبر و دیگر شاخه آن شکر است. صبر نشانگر زیبایی برخورد مؤمن با بلاها و گرفتاری ها است و شکر زیبایی برخورد مؤمن با نعمتهاست. مگر جز این است که شکر و سپاس از ولی نعمت حقیقی همچون هر نعمت دهنده دیگر وظیفه وجدانی و اخلاقی هر انسانی است؟
در هنگام مشاهده انسانی که از نعمتی محروم است ولی شما آن محرومیت را ندارید، بگویید: بار خدایا من تمسخر نمیکنم و بر خود نمیبالم بلکه تو را برای نعمت های بزرگت نسبت به خود میستایم.
سپاس از منعم، وظیفهای وجدانی است که شرع بر آن تاکید فراوان دارد. امام باقر(علیه السلام) فرمودند: روزی عایشه به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) گفت: ای رسول خدا، چرا خودت را به رنج میاندازی با آن که خدا گناه گذشته و آینده ترا آمرزیده است؟ حضرت فرمودند: ای عایشه، آیا من بنده سپاسگزار خدا نباشم؟
در ادامه حدیث ؛ امام باقر(علیه السلام) میفرماید:رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آنقدر روی انگشتان پایش میایستاد تا این که خدای سبحان نازل فرمود: طه، ما انزلنا علیک القرآن لتشقی(2)؛ ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را به رنج اندازی.(3)
شکر، نگهبان و حافظ نعمت مؤمن است. این که دیده میشود نعمت انسان های ناسپاس نیز گاهی برقرار است به بیان قرآن کریم برای استدراج است، یعنی: نعمت وسیلهای برای دورتر شدن او از خدا میگردد. شخصی که به مفهوم استدراج در قرآن توجه کرده بود، آنجا که خداوند میفرماید: «ما توبه و استغفار را از یاد آنها میبریم«، نزد امام صادق(علیه السلام) آمده، عرض میکند: من از خدای عزوجل مال خواستم به من روزی کرد، فرزند خواستم به من عطا فرمود، منزل خواستم نصیبم کرد، میترسم این استدراج باشد که خدا نعمتی دهد و توبه و استغفار را از یاد ما ببرد، حضرت میفرماید: به خدا قسم با حمد و سپاس خدا، استدراج تحقق نمییابد.(4)
امام باقر(علیه السلام) میفرماید:چون شخص گرفتار و دردمندی را دیدی، به نحوی که او نشنود سه بار بگو: حمد خدایی را که مرا از آنچه تو را مبتلا ساخته معاف نمود، هر کس این را بگوید آن بلا به او نمیرسد.
شکرگزاری در همه حال:
انسان در همه حال بابت همه چیز باید شکرگزار خداوند خود باشد، ولی در احادیث نسبت به موارد خاصی تاکید بیشتر نمودهاند، امام صادق(علیه السلام) به چند مورد از آن اشاره فرمودهاند:
الف- هنگام تندرستی: شخص تندرست و شکرگزار، اجرش همچون پاداش شخص گرفتاری است که برای خدا صبر پیشه سازد.(5)
ب- هنگام اعطاء و بخشش به دیگران:عطابخش شکرگزار، اجرش همچون شخصی است که از نعمت محروم است و در محرومیت قناعت میکند.(6)
ج- هنگام داشتن نعمت:سپاس و شکر به هنگام نعمت، باعث افزایش و فزونی نعمت میشود.(7)
د- هنگام مشاهده محرومیت دیگران: در هنگام مشاهده انسانی که از نعمتی محروم است ولی شما آن محرومیت را ندارید بگویید: بار خدایا من تمسخر نمیکنم و بر خود نمیبالم بلکه تو را برای نعمت های بزرگت نسبت به خود میستایم.(8)
در این مورد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) سفارش اکید دارند که: مبادا طرف مقابل بشنود و اندوهگین گردد.(9)
امام باقر(علیه السلام) نیز میفرماید:چون شخص گرفتار و دردمندی را دیدی، به نحوی که او نشنود سه بار بگو: حمد خدایی را که مرا از آنچه تو را مبتلا ساخته معاف نمود، هر کس این را بگوید آن بلا به او نمیرسد.(10)
ه- هنگام یادآوری نعمت:
سیره پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و دیگر ائمه معصومین(علیهم السلام) این بوده است که در هنگام یادآوری نعمت، با سجده ی بر خاک، شکر خداوند را به جای میآوردند.
امامصادق(علیه السلام) میفرماید:هنگامی که نعمتی را به یاد آوردی برای شکر خدا چهره روی خاک بگذار، اگر سواری، پیاده شو و اگر از بیم شهرت و ریا نتوانی پیاده شوی روی کوهه زین سجده کن، و باز اگر نتوانی بر کف دست سجده نما. (11)
نوع دیگر شکر، تشکر از مردم است، اگر شکر را وظیفهای وجدانی تلقی کنیم، تشکر از مردمی که به ما خدمتی کردهاند یا واسطه نعمتی شدهاند نیز شکر است و در کلام معصوم(علیه السلام) تشکر از دیگر انسان ها تشکر از خدا تلقی شده است و کسی را که در ایـن امـر ناتوان باشد، شکرگزار خـدا نیـز ندانستهاند.
امـام سجـاد(علیه السلام) میفرماید:در روز قیامت خداوند به کسانی که از مردم تشکر نکردهاند میفرماید: شما شکرگزار من نبودهاید. شکرگزارترین شما نسبت به خدا کسی است که از مردم بیشتر تشکر کند.(12)
چگونگی شکر
در کلام معصومین(علیه السلام)، شکرگزاری به شکل های گوناگون مطرح گردیده است که در تناسب با ایمان (زبانی، قلبی و جوارحی) شکر نیز به انواع شکر زبانی، شکر قلبی و شکر رفتاری تقسیم شده است.
1- شکر زبانی:
الف) سپاس و حمد خداوند سبحان: امام صادق(علیه السلام) میفرماید: تمام شکر گفتن همین جمله است: الحمدلله ربالعالمین.(13)شکر هر نعمتی هر چند بزرگ باشد این است که خداوند عزوجل را بر آن حمد و سپاس گویی.(14)حد شکر این است که بر هر نعمتی که در خصوص خانواده و مال تو دادهاند سپاس گویی.(15)
حضرت همچنین میفرماید: هر صبح و شام جهت شکر خداوند این دعا را بخوان تا شکر نعمت خدا را در آن روز و شب ادا کرده باشی:اللهم ما اصبحت بی من نعمه او عافیه من دین او دنیا فمنک وحدک لا شریک لکلک الحمد و لک الشکر بها علی یا رب حتی ترضی و بعد الرضا(16)؛ بار خدایا هر نعمتی و یا عافیتی که نسبت به دین یا دنیا در این صبح دارم از جانب توست، تو یکتایی و شریک نداری، پروردگارا حمد و شکر برای تواست – از جهت نعمتی که به من دادی - تا راضی گردی و هم بعد از رضایتت.
ایشان در حدیث دیگری با اشاره به دعای فوق میفرماید:حضرت نوح(علیه السلام) هر روز صبح این دعا را میخواند، که عبد شکور نامیده شد.(17)
ب)بازگویی نعمت: امام صادق(علیه السلام) در تفسیر و معنای این آیه (و اما بنعمه ربک فحدث؟) (18) میفرماید:
یعنی آن کس که به تو احسان کرده، نعمت داده، برتری بخشیده و عطا نموده است، حق او و دین او و آنچه را به تو عطا فرموده و نعمت داده بازگو. (19)
2- شکر قلبی:
امام صادق(علیه السلام) میفرماید:خدا به هر کس نعمتی دهد و او آن را از ته دل بفهمد شکرش را ادا کرده است.(20) از آنچه خداوند به موسی وحی فرستاد این بود که فرمود: ای موسی چنان که سزاوار است مرا شکرگزار. موسی عرض کرد: پروردگارا چگونه میتوانم تو را آنگونه که سزاوار است شکرگزارم در صورتی که هر شکری که تو را نمایم، آن هم نعمتی است که تو به من عطا فرمودهای؟ خداوند فرمود: ای موسی، اکنون که دانستی، آن شکرگزاریت نیز از من است، مرا چنانکه سزاوار است شکر کردهای.(21)
امام صادق(علیه السلام) میفرماید:مردی آب مینوشد و خدا بهشت را برای او واجب میکند، به این صورت که او ظرف آب را بر دهانش میگذارد بسم الله میگوید و آنگاه میآشامد، سپس با آن که اشتها دارد، دور میکند و خدا را حمد میکند. باز برمیگردد و میآشامد، باز دور میبرد و حمد میکند و … خدای عزوجل بهشت را به همین سبب برایش واجب میکند.
3- شکر رفتاری:
الف) دوری از محرمات: شکر عملی، استفاده صحیح از نعمت است و همین استفاده صحیح نشانه صداقت فرد در ایمان اوست. به کار نگرفتن استعدادها و نعمت های خدادادی در راه صحیح، کفران نعمت محسوب میشود که شاخهای از کفر است. امام صادق(علیه السلام) میفرماید:شکر نعمت همان دوری از محرمات است.(22)
ب) انجام تکلیف: امام صادق(علیه السلام) در بیان حد شکر میفرماید:حد شکر این است که اگر برای خدا در نعمتی که به تو داده حقی باشد آن حق را بپردازی.(23)
آثار شکر
شکر نیز همچون سایر خصلت های اخلاق دینی، هم آثار دنیوی و هم بازتاب اخروی دارد، آثار دنیوی آن افزایش و برکت در نعمت است و بازتاب اخروی آن بهشت جاودان الهی است.
الف) افزایش نعمت: از مشخصههای اصلی اخلاق دینی بیان آثاری است که توجیه بشری آن را بر نمیتابد. افزایش نعمت در اثر شکر، که هم در قرآن و هم در سنت بر آن تأکید شده است، از آن جمله است. به این معنی که مثلا افزایش مال در اثر شکر چیزی نیست که علم اقتصاد بشری توان اقامه دلیل علمی تجربی بر آن داشته باشد. امام صادق(علیه السلام) میفرماید:پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودهاند: هنگامی که در سپاسگزاری گشوده است درِ افزایش نیز باز است.(24)
به کسی که سپاسگزاری دادند افزایش نیز دادند.(25)
خداوند نعمتی به بنده خویش نداد که بنده او از صمیم قلب آن را بشناسد، و در ظاهر با زبان خدا را ستایش کند، و سخنش تمام شود، مگر این که برای او به افزونی نعمت امر شود.(26)
ب) بهشت: امام صادق(علیه السلام) میفرماید:
مردی آب مینوشد و خدا بهشت را برای او واجب میکند، به این صورت که او ظرف آب را بر دهانش میگذارد بسم الله میگوید و آنگاه میآشامد، سپس با آن که اشتها دارد، دور میکند و خدا را حمد میکند. باز برمیگردد و میآشامد، باز دور میبرد و حمد میکند و … خدای عزوجل بهشت را به همین سبب برایش واجب میکند.(27)
پی نوشت ها:
1- مکنوب فی التوراه: اشکر من انعم علیک و انعم علی من شکرک؛ فانه لازوال للنعماء اذا شکرت و لا بقاء لها اذا کفرت؛ الشکر زیاده فی النعم و امان من الغیر./ الشکر، ح 3 .
2- طه- 1و2 .
3- فقالت: یا رسول الله لم تتعب نفسک و قد غفر الله لک ما تقدم من ذنبک و ما تأخر؟ فقال: یا عائشه الا اکون عبداً شکوراً؟ قال و کان رسول الله(صلی الله علیه و آله) یقوم علی اطراف اصابع رجلیه فانزل الله سبحانه و تعالی: (طه ـ ما انزلنا علیک القرآن لتشقی)./ همان، ح 6 .
4- … قد خفت ان یکون ذلک استدراجاً، فقال: اما – والله - مع الحمد فلا./ همان، ح 17 .
5- المعافی الشاکر له من الاجر ما للمبتلی الصابر… ./ همان، ح 4 .
6- … المعطی الشاکر له من الاجر کالمحروم القانع./ همان.
7- ثلاث لایضر معهن شیء الدعاء عند الکرب و الاستغفار عند الذنب و الشکر عند النعمه / همان، ح 7.
8- اذا رایت الرجل و قد ابتلی وانعم الله علیک فقل: الهم انی لااسخر و لا افخرولکن احمدک علی عظیم نعمائک علی / همان، ح 22 .
9- اذا رایتم اهل البلاء فاحمدوالله و لا تسمعوهم فان ذالک یحزنهم/ همان، ح 23 .
10- تقول ثلاث مرات اذا نظرت الی المبتلی من غیر ان تسمعه: الحمدلله الذی عافانی مما ابتلاک به، و لو شاء، فعل؛ قال: من قال ذلک لم یصبه ذلک البلاء ابداً./ همان، ح 20 .
11- اذا ذکر احدکم نعمه الله عزوجل فلیضع خده علی التراب شکراً لله؛ فان کان راکباً فلینزل فلیضع خده علی التراب وان لم یکن یقدرعلی النزول للشهره فلیضع خده علی قربوسه وان لم یقدر فلیضع خده علی کفه ثم لیحمد الله علی ما انعم الله علیه./ همان،ح 25.
12- ان الله یحب کل قلب حزین و یحب کل عبد شکور، یقول الله تبارک و تعالی لعبد من عبیده یوم القیامه: اشکرت فلاناً؟ فیقول: بل شکرتک یارب، فیقول: لم تشکرنی اذ لم تشکره، ثم قال: اشکرکم لله اشکرکم للناس./همان،ح30 .
13-… تمام الشکر قول الرجل: الحمدلله رب العالمین./ همان، ح 10 . – ما انعمالله علی عبد بنعمه صغرت او کبرت، فقال: الحمدلله، الا ادی شکرها./ همان، ح 14.
14- شکر کل نعمه – و ان عظمت - ان تحمدالله عزوجل علیها./ همان، ح 11 .
15- هل للشکرحد اذا فعله العبد کان شاکراً ؟ قال: نعم، قلت: ما هو؟ قال: یحمدالله علی کل نعمه علیه فی اهل و مال../ همان،ح 12.
16- اذا اصبحت و امسیت فقل عشر مرات: «اللهم ما اصبحت بی من نعمه او عافیه من دین او دنیا فمنک وحدک لا شریک لک، لک الحمد و لک الشکر بها علی یا رب حتی ترضی و بعد الرضا» فأنک اذا قلت ذلک کنت قدادیت شکر ما انعم الله به علیک فی ذالک الیوم و فی تلک اللیله./ همان، ح 28.
17- کان نوح(علیه السلام) یقول ذلک اذا اصبح، فسمی بذلک عبداً شکوراً. و قال: قال رسولالله(صلی الله علیه و آله): من صدق الله نجا./همان، ح 29 .
18- ضحی- 11.
19- … الذی انعم علیک بما فضلک و اعطاک و احسن الیک، ثم قال: فحدث بدینه و ما اعطاه الله و ما انعم به علیه./ همان، ح 5 .
20- من انعم الله علیه بنعمه فعرفها بقلبه، فقد أدی شکرها./ همان، ح 15 .
21- … یا موسی اشکرنی حق شکری فقال: یا رب و کیف اشکرک حق شکرک و لیس من شکر أشکرک به الا وانت انعمت به علی؟ قال: یا موسی الان شکرتنی حین عملت ان ذلک منی./ همان، ح 27 .
22- شکر النعمه اجتناب المحارم… ./ همان، ح 10.
23- … ان کان فیما انعم علیه فی ماله حق اداه… ./ همان 12 .
24- ما فتح الله علی عبد باب شکر فخزن عنه باب الزیاده./ همان، ح 2 .
25- من اعطی الشکر اعطی الزیاده، یقول الله عزوجل: (لئن شکرتم لا زیدنکم)./ همان، ح 8 .
26- ما انعم الله علی عبد من نعمه فعرفها بقلبه و حمدالله ظاهراً بلسانه فتم کلامه حتی یؤمرله بالمزید./ همان، ح 9.
27- ان الرجل منکم لیشرب الشربه من الماء فیوجب الله بها الجنه ثم قال: انه لیاخذ الا ناء فیضعه علی فیه فیسمی ثم یشرب فینحیه و هو یشتهیبه فیحمدالله، ثم یعود فیشرب، ثم ینحیه فیحمدالله، ثم یعود فیشرب،ثم ینحیه فیحمد الله؛ فیوجب الله عزوجل بها له الجنه./ همان، ح 16 .
تحقیق زیر را در موضوع شکر ، توجه کنید :
شکر به معنی قدردانی و قدرشناسی و تشکر از نعمت دهنده است. از آنجا که نعمتها همه از خداست شکر حقیقی هم باید از خدا صورت پذیرد. اگر ایمان را دو شاخه کنیم یک شاخه آن صبر و دیگر شاخه آن شکر است. صبر نشانگر زیبایی برخورد مؤمن با بلاها و گرفتاری ها است و شکر زیبایی برخورد مؤمن با نعمتهاست. مگر جز این است که شکر و سپاس از ولی نعمت حقیقی همچون هر نعمت دهنده دیگر وظیفه وجدانی و اخلاقی هر انسانی است؟
در هنگام مشاهده انسانی که از نعمتی محروم است ولی شما آن محرومیت را ندارید، بگویید: بار خدایا من تمسخر نمیکنم و بر خود نمیبالم بلکه تو را برای نعمت های بزرگت نسبت به خود میستایم.
سپاس از منعم، وظیفهای وجدانی است که شرع بر آن تاکید فراوان دارد. امام باقر(علیه السلام) فرمودند: روزی عایشه به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) گفت: ای رسول خدا، چرا خودت را به رنج میاندازی با آن که خدا گناه گذشته و آینده ترا آمرزیده است؟ حضرت فرمودند: ای عایشه، آیا من بنده سپاسگزار خدا نباشم؟
در ادامه حدیث ؛ امام باقر(علیه السلام) میفرماید:رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آنقدر روی انگشتان پایش میایستاد تا این که خدای سبحان نازل فرمود: طه، ما انزلنا علیک القرآن لتشقی(2)؛ ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را به رنج اندازی.(3)
شکر، نگهبان و حافظ نعمت مؤمن است. این که دیده میشود نعمت انسان های ناسپاس نیز گاهی برقرار است به بیان قرآن کریم برای استدراج است، یعنی: نعمت وسیلهای برای دورتر شدن او از خدا میگردد. شخصی که به مفهوم استدراج در قرآن توجه کرده بود، آنجا که خداوند میفرماید: «ما توبه و استغفار را از یاد آنها میبریم«، نزد امام صادق(علیه السلام) آمده، عرض میکند: من از خدای عزوجل مال خواستم به من روزی کرد، فرزند خواستم به من عطا فرمود، منزل خواستم نصیبم کرد، میترسم این استدراج باشد که خدا نعمتی دهد و توبه و استغفار را از یاد ما ببرد، حضرت میفرماید: به خدا قسم با حمد و سپاس خدا، استدراج تحقق نمییابد.(4)
امام باقر(علیه السلام) میفرماید:چون شخص گرفتار و دردمندی را دیدی، به نحوی که او نشنود سه بار بگو: حمد خدایی را که مرا از آنچه تو را مبتلا ساخته معاف نمود، هر کس این را بگوید آن بلا به او نمیرسد.
شکرگزاری در همه حال:
انسان در همه حال بابت همه چیز باید شکرگزار خداوند خود باشد، ولی در احادیث نسبت به موارد خاصی تاکید بیشتر نمودهاند، امام صادق(علیه السلام) به چند مورد از آن اشاره فرمودهاند:
الف- هنگام تندرستی: شخص تندرست و شکرگزار، اجرش همچون پاداش شخص گرفتاری است که برای خدا صبر پیشه سازد.(5)
ب- هنگام اعطاء و بخشش به دیگران:عطابخش شکرگزار، اجرش همچون شخصی است که از نعمت محروم است و در محرومیت قناعت میکند.(6)
ج- هنگام داشتن نعمت:سپاس و شکر به هنگام نعمت، باعث افزایش و فزونی نعمت میشود.(7)
د- هنگام مشاهده محرومیت دیگران: در هنگام مشاهده انسانی که از نعمتی محروم است ولی شما آن محرومیت را ندارید بگویید: بار خدایا من تمسخر نمیکنم و بر خود نمیبالم بلکه تو را برای نعمت های بزرگت نسبت به خود میستایم.(8)
در این مورد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) سفارش اکید دارند که: مبادا طرف مقابل بشنود و اندوهگین گردد.(9)
امام باقر(علیه السلام) نیز میفرماید:چون شخص گرفتار و دردمندی را دیدی، به نحوی که او نشنود سه بار بگو: حمد خدایی را که مرا از آنچه تو را مبتلا ساخته معاف نمود، هر کس این را بگوید آن بلا به او نمیرسد.(10)
ه- هنگام یادآوری نعمت:
سیره پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و دیگر ائمه معصومین(علیهم السلام) این بوده است که در هنگام یادآوری نعمت، با سجده ی بر خاک، شکر خداوند را به جای میآوردند.
امامصادق(علیه السلام) میفرماید:هنگامی که نعمتی را به یاد آوردی برای شکر خدا چهره روی خاک بگذار، اگر سواری، پیاده شو و اگر از بیم شهرت و ریا نتوانی پیاده شوی روی کوهه زین سجده کن، و باز اگر نتوانی بر کف دست سجده نما. (11)
نوع دیگر شکر، تشکر از مردم است، اگر شکر را وظیفهای وجدانی تلقی کنیم، تشکر از مردمی که به ما خدمتی کردهاند یا واسطه نعمتی شدهاند نیز شکر است و در کلام معصوم(علیه السلام) تشکر از دیگر انسان ها تشکر از خدا تلقی شده است و کسی را که در ایـن امـر ناتوان باشد، شکرگزار خـدا نیـز ندانستهاند.
امـام سجـاد(علیه السلام) میفرماید:در روز قیامت خداوند به کسانی که از مردم تشکر نکردهاند میفرماید: شما شکرگزار من نبودهاید. شکرگزارترین شما نسبت به خدا کسی است که از مردم بیشتر تشکر کند.(12)
چگونگی شکر
در کلام معصومین(علیه السلام)، شکرگزاری به شکل های گوناگون مطرح گردیده است که در تناسب با ایمان (زبانی، قلبی و جوارحی) شکر نیز به انواع شکر زبانی، شکر قلبی و شکر رفتاری تقسیم شده است.
1- شکر زبانی:
الف) سپاس و حمد خداوند سبحان: امام صادق(علیه السلام) میفرماید: تمام شکر گفتن همین جمله است: الحمدلله ربالعالمین.(13)شکر هر نعمتی هر چند بزرگ باشد این است که خداوند عزوجل را بر آن حمد و سپاس گویی.(14)حد شکر این است که بر هر نعمتی که در خصوص خانواده و مال تو دادهاند سپاس گویی.(15)
حضرت همچنین میفرماید: هر صبح و شام جهت شکر خداوند این دعا را بخوان تا شکر نعمت خدا را در آن روز و شب ادا کرده باشی:اللهم ما اصبحت بی من نعمه او عافیه من دین او دنیا فمنک وحدک لا شریک لکلک الحمد و لک الشکر بها علی یا رب حتی ترضی و بعد الرضا(16)؛ بار خدایا هر نعمتی و یا عافیتی که نسبت به دین یا دنیا در این صبح دارم از جانب توست، تو یکتایی و شریک نداری، پروردگارا حمد و شکر برای تواست – از جهت نعمتی که به من دادی - تا راضی گردی و هم بعد از رضایتت.
ایشان در حدیث دیگری با اشاره به دعای فوق میفرماید:حضرت نوح(علیه السلام) هر روز صبح این دعا را میخواند، که عبد شکور نامیده شد.(17)
ب)بازگویی نعمت: امام صادق(علیه السلام) در تفسیر و معنای این آیه (و اما بنعمه ربک فحدث؟) (18) میفرماید:
یعنی آن کس که به تو احسان کرده، نعمت داده، برتری بخشیده و عطا نموده است، حق او و دین او و آنچه را به تو عطا فرموده و نعمت داده بازگو. (19)
2- شکر قلبی:
امام صادق(علیه السلام) میفرماید:خدا به هر کس نعمتی دهد و او آن را از ته دل بفهمد شکرش را ادا کرده است.(20) از آنچه خداوند به موسی وحی فرستاد این بود که فرمود: ای موسی چنان که سزاوار است مرا شکرگزار. موسی عرض کرد: پروردگارا چگونه میتوانم تو را آنگونه که سزاوار است شکرگزارم در صورتی که هر شکری که تو را نمایم، آن هم نعمتی است که تو به من عطا فرمودهای؟ خداوند فرمود: ای موسی، اکنون که دانستی، آن شکرگزاریت نیز از من است، مرا چنانکه سزاوار است شکر کردهای.(21)
امام صادق(علیه السلام) میفرماید:مردی آب مینوشد و خدا بهشت را برای او واجب میکند، به این صورت که او ظرف آب را بر دهانش میگذارد بسم الله میگوید و آنگاه میآشامد، سپس با آن که اشتها دارد، دور میکند و خدا را حمد میکند. باز برمیگردد و میآشامد، باز دور میبرد و حمد میکند و … خدای عزوجل بهشت را به همین سبب برایش واجب میکند.
3- شکر رفتاری:
الف) دوری از محرمات: شکر عملی، استفاده صحیح از نعمت است و همین استفاده صحیح نشانه صداقت فرد در ایمان اوست. به کار نگرفتن استعدادها و نعمت های خدادادی در راه صحیح، کفران نعمت محسوب میشود که شاخهای از کفر است. امام صادق(علیه السلام) میفرماید:شکر نعمت همان دوری از محرمات است.(22)
ب) انجام تکلیف: امام صادق(علیه السلام) در بیان حد شکر میفرماید:حد شکر این است که اگر برای خدا در نعمتی که به تو داده حقی باشد آن حق را بپردازی.(23)
آثار شکر
شکر نیز همچون سایر خصلت های اخلاق دینی، هم آثار دنیوی و هم بازتاب اخروی دارد، آثار دنیوی آن افزایش و برکت در نعمت است و بازتاب اخروی آن بهشت جاودان الهی است.
الف) افزایش نعمت: از مشخصههای اصلی اخلاق دینی بیان آثاری است که توجیه بشری آن را بر نمیتابد. افزایش نعمت در اثر شکر، که هم در قرآن و هم در سنت بر آن تأکید شده است، از آن جمله است. به این معنی که مثلا افزایش مال در اثر شکر چیزی نیست که علم اقتصاد بشری توان اقامه دلیل علمی تجربی بر آن داشته باشد. امام صادق(علیه السلام) میفرماید:پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودهاند: هنگامی که در سپاسگزاری گشوده است درِ افزایش نیز باز است.(24)
به کسی که سپاسگزاری دادند افزایش نیز دادند.(25)
خداوند نعمتی به بنده خویش نداد که بنده او از صمیم قلب آن را بشناسد، و در ظاهر با زبان خدا را ستایش کند، و سخنش تمام شود، مگر این که برای او به افزونی نعمت امر شود.(26)
ب) بهشت: امام صادق(علیه السلام) میفرماید:
مردی آب مینوشد و خدا بهشت را برای او واجب میکند، به این صورت که او ظرف آب را بر دهانش میگذارد بسم الله میگوید و آنگاه میآشامد، سپس با آن که اشتها دارد، دور میکند و خدا را حمد میکند. باز برمیگردد و میآشامد، باز دور میبرد و حمد میکند و … خدای عزوجل بهشت را به همین سبب برایش واجب میکند.(27)
پی نوشت ها:
1- مکنوب فی التوراه: اشکر من انعم علیک و انعم علی من شکرک؛ فانه لازوال للنعماء اذا شکرت و لا بقاء لها اذا کفرت؛ الشکر زیاده فی النعم و امان من الغیر./ الشکر، ح 3 .
2- طه- 1و2 .
3- فقالت: یا رسول الله لم تتعب نفسک و قد غفر الله لک ما تقدم من ذنبک و ما تأخر؟ فقال: یا عائشه الا اکون عبداً شکوراً؟ قال و کان رسول الله(صلی الله علیه و آله) یقوم علی اطراف اصابع رجلیه فانزل الله سبحانه و تعالی: (طه ـ ما انزلنا علیک القرآن لتشقی)./ همان، ح 6 .
4- … قد خفت ان یکون ذلک استدراجاً، فقال: اما – والله - مع الحمد فلا./ همان، ح 17 .
5- المعافی الشاکر له من الاجر ما للمبتلی الصابر… ./ همان، ح 4 .
6- … المعطی الشاکر له من الاجر کالمحروم القانع./ همان.
7- ثلاث لایضر معهن شیء الدعاء عند الکرب و الاستغفار عند الذنب و الشکر عند النعمه / همان، ح 7.
8- اذا رایت الرجل و قد ابتلی وانعم الله علیک فقل: الهم انی لااسخر و لا افخرولکن احمدک علی عظیم نعمائک علی / همان، ح 22 .
9- اذا رایتم اهل البلاء فاحمدوالله و لا تسمعوهم فان ذالک یحزنهم/ همان، ح 23 .
10- تقول ثلاث مرات اذا نظرت الی المبتلی من غیر ان تسمعه: الحمدلله الذی عافانی مما ابتلاک به، و لو شاء، فعل؛ قال: من قال ذلک لم یصبه ذلک البلاء ابداً./ همان، ح 20 .
11- اذا ذکر احدکم نعمه الله عزوجل فلیضع خده علی التراب شکراً لله؛ فان کان راکباً فلینزل فلیضع خده علی التراب وان لم یکن یقدرعلی النزول للشهره فلیضع خده علی قربوسه وان لم یقدر فلیضع خده علی کفه ثم لیحمد الله علی ما انعم الله علیه./ همان،ح 25.
12- ان الله یحب کل قلب حزین و یحب کل عبد شکور، یقول الله تبارک و تعالی لعبد من عبیده یوم القیامه: اشکرت فلاناً؟ فیقول: بل شکرتک یارب، فیقول: لم تشکرنی اذ لم تشکره، ثم قال: اشکرکم لله اشکرکم للناس./همان،ح30 .
13-… تمام الشکر قول الرجل: الحمدلله رب العالمین./ همان، ح 10 . – ما انعمالله علی عبد بنعمه صغرت او کبرت، فقال: الحمدلله، الا ادی شکرها./ همان، ح 14.
14- شکر کل نعمه – و ان عظمت - ان تحمدالله عزوجل علیها./ همان، ح 11 .
15- هل للشکرحد اذا فعله العبد کان شاکراً ؟ قال: نعم، قلت: ما هو؟ قال: یحمدالله علی کل نعمه علیه فی اهل و مال../ همان،ح 12.
16- اذا اصبحت و امسیت فقل عشر مرات: «اللهم ما اصبحت بی من نعمه او عافیه من دین او دنیا فمنک وحدک لا شریک لک، لک الحمد و لک الشکر بها علی یا رب حتی ترضی و بعد الرضا» فأنک اذا قلت ذلک کنت قدادیت شکر ما انعم الله به علیک فی ذالک الیوم و فی تلک اللیله./ همان، ح 28.
17- کان نوح(علیه السلام) یقول ذلک اذا اصبح، فسمی بذلک عبداً شکوراً. و قال: قال رسولالله(صلی الله علیه و آله): من صدق الله نجا./همان، ح 29 .
18- ضحی- 11.
19- … الذی انعم علیک بما فضلک و اعطاک و احسن الیک، ثم قال: فحدث بدینه و ما اعطاه الله و ما انعم به علیه./ همان، ح 5 .
20- من انعم الله علیه بنعمه فعرفها بقلبه، فقد أدی شکرها./ همان، ح 15 .
21- … یا موسی اشکرنی حق شکری فقال: یا رب و کیف اشکرک حق شکرک و لیس من شکر أشکرک به الا وانت انعمت به علی؟ قال: یا موسی الان شکرتنی حین عملت ان ذلک منی./ همان، ح 27 .
22- شکر النعمه اجتناب المحارم… ./ همان، ح 10.
23- … ان کان فیما انعم علیه فی ماله حق اداه… ./ همان 12 .
24- ما فتح الله علی عبد باب شکر فخزن عنه باب الزیاده./ همان، ح 2 .
25- من اعطی الشکر اعطی الزیاده، یقول الله عزوجل: (لئن شکرتم لا زیدنکم)./ همان، ح 8 .
26- ما انعم الله علی عبد من نعمه فعرفها بقلبه و حمدالله ظاهراً بلسانه فتم کلامه حتی یؤمرله بالمزید./ همان، ح 9.
27- ان الرجل منکم لیشرب الشربه من الماء فیوجب الله بها الجنه ثم قال: انه لیاخذ الا ناء فیضعه علی فیه فیسمی ثم یشرب فینحیه و هو یشتهیبه فیحمدالله، ثم یعود فیشرب، ثم ینحیه فیحمدالله، ثم یعود فیشرب،ثم ینحیه فیحمد الله؛ فیوجب الله عزوجل بها له الجنه./ همان، ح 16 .