۱۳۹۳/۰۳/۰۶
–
۶۰۶ بازدید
در فرضیة راز، از آن رو که زمانی برای تحقق رویاها مشخص نشده، هیچگاه نمیتوان این فرضیة را ابطال کرد، زیرا تا آخرین لحظة عمر، یک نفر باید منتظر باشد شاید روز بعد، روز رسیدن به آرزویش باشد. بنابراین هنگامی میتوان این فرضیه را ابطال کرد که یک نفر با اندیشه و احساس مثبت نسبت به آرزویش، ناکام بمیرد.
یکی از نظریه پردازان راز میگوید: «من هیچ قانونی را نمیشناسم که بگوید این کار سی دقیقه، سه روز یا سی روز وقت میبرد. بیشتر بستگی به این دارد که تو چقدر با هستی هماهنگ شوی.» (راز، ص73) چگونه بیندیشی و چه احساسی داشته باشی.
در فرضیة راز، از آن رو که زمانی برای تحقق رویاها مشخص نشده، هیچگاه نمیتوان این فرضیة را ابطال کرد، زیرا تا آخرین لحظة عمر، یک نفر باید منتظر باشد شاید روز بعد، روز رسیدن به آرزویش باشد. بنابراین هنگامی میتوان این فرضیه را ابطال کرد که یک نفر با اندیشه و احساس مثبت نسبت به آرزویش، ناکام بمیرد. به این ترتیب برای هیچ کس در این دنیا امکان سعی و خطا و تجربه کردن قانون جذب وجود ندارد، زیرا با سعی اول تا پایان عمر باید برود و با مرگش خطای آن کشف میشود. بنابراین قانون جذب در طول زندگی خطاپذیر نیست. البته شاید بتوان گفت که حتی با مرگ یک انسان آرزومند ناکام نیز قانون جذب ابطال نمیشود، چون شاید علت ناکامی او نادرستی قانون جذب نبوده بلکه او به اندازه کافی قدرت تجسم و یا احساس مثبت به خرج نداده است. زیرا در قانون جذب شاخص و معیاری برای حد نصاب احساسات مثبت و تجسم خلاق وجود ندارد.
هم از این رو با پذیرش این قانون امکان تجربة آن از دست میرود و کسی که بخواهد بدون تکیه بر عقل یا وحی و تنها از راه تجربه درستی آن را دریابد، در بنبست علم و آگاهی گرفتار میشود. و صد البته عقل و وحی قانون جذب را به صورتی که امروزه معرفی میشود تأیید نمیکند.
انسان در دو قلمرو به شناخت و آگاهی دست مییابد، در حوزة امور مادی و در امور معنوی. اگر در امور مادی دچار بدفهمی شود، به آن خطا میگویند و در روند تجربهها و با سعی و خطا میتواند آگاهی و شناخت خود را از امور مادی اصلاح کند و توسعه دهد. اما بدفهمی در امور معنوی را خرافات مینامند، چه اینکه در باورها و اندیشههای معنوی باشد و چه اینکه در اعمال و آیینها.
تفاوت خطا در شناختهای مادی با خرافات در امور معنوی همچون قانون جذب در این است که خرافات معمولاً ابطالپذیر نیست و انسان نمیتواند با خرافات به آگاهی دست یابد، زیرا ایدهها و پدیدههای معنوی به سادگی آزموده نمیشوند و نتایج آنها صریح و سریع به دست نمیآید. بنابراین کسی که در دام خرافات میافتد و آن را میپذیرد، به بنبستی خود خواسته و خود ساخته میرسد. از همین جا معلوم میشود که خرافات براستی راهزن حقیقت است و پذیرش یک خرافه مانع از درک درست حقیقت میشود.
حمیدرضا مظاهری سیف