ابعاد شخصیت رضا شاه و محمد رضا شاه
۱۳۹۳/۰۷/۱۷
–
۶۰۹۳ بازدید
رضا شاه و محمد رضا شاه پهلوی چه ویژگی های شخصیتی داشتند؟
ویژگی های فکری و اخلاقی رضا شاه
از میان مهم ترین ویژگی های شخصیتی رضا شاه می توان به این امور اشاره نمود:
الف. خود محوری و استبداد فردی
رضا خان در خانواده ای به دنیا آمد و رشد کرد که با محیط نظامی گرمی آغشته بود از سن پانزده سالگی به خدمت تیپ قزاق درآمد و شخصیت او با بافت نظامی و روحیه خشن سربازی و قزاقی شکل گرفته و رشد کرد. تندخویی و خشونت و نظم و انضباط شدید که در سراسر زندگی او وجود داشت دو ویژگی شخصیتی اوست که حاصل این دوران است با افزایش دسترسی به قدرت بر میزان خشونت و سخت گیری و افراط در انضباط خشک و داشتن تحکم در برابر دیگران و رویکرد به خودمحوری و استبداد فردی وی افزوده شد و این رفتار تارسیدن به سلطنت و تکیه زدن بر اریکه قدرت مطلقه سلطانی به نقطه اوج خود رسید بطوری که از رضا شاه چهره ای مستبد، خودرأی، تندخو، بی رحم و خشن ساخت. خودمحوری، استبداد فردی و دیکتاتوری مطلق از ویژگی های شخصیتی رضا شاه هستند که چنان با نام رضا شاه عجین شده اند که از نام او به ذهن هر کسی خطور می کند.
ب. تجدد گرایی:
روحیه تجدد گرایی از ویژگی های شخصیتی رضا شاه است که ریشه در بیگانگی و دوری وی از آداب و سنن جامعه و فرهنگ ملی و عدم وابستگی به آن و البته روحیه نوکر صفتی و بیگانه پرستی وی داشت. رضا شاه تلاش نمود با گسترش مظاهر به اصطلاح تمدن و استفاده از علوم و فنون غربی و مبارزه با فرهنگ و آداب و سنن جامعه ایرانی، ایران را به کشوری متمدن و پیشرفته تبدیل نماید به گونه ای که دوران شانزده ساله حکومت پهلوی اول را می توان به درستی دوره خصومت شدید علیه فرهنگ و نهادهای اسلامی دانست. آن چه را صاحب نظران غربی با نظر موافق «اصلاح» و نوسازی نامیده اند سیاری از اندیشمندان ایرانی اگر نه اغلب آنها، به مثابه هجومی وحشیانه به فرهنگ، سنت ها و هویتشان تلقی می کردند.( سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی، ترجمه عباس مخبر، تهران: طرح نو، ۱۳۷۱، ص ۲۸۷)
ج. دین گریزی و اسلام زدایی:
رضا شاه به مذهب و فرهنگ دینی وابستگی و تعلق خاطری نداشت از این رو به سادگی و سهولت خود باخته فرهنگ بیگانه گردید به اذعان اکثر مورخان، بی توجهی سران رژیم پهلوی به دین و فرهنگ جامعه و باورهای اعتقادی و ارزشی مردم و تلاش آنها برای حذف ظواهر فرهنگ دینی در کنار عوامل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی عامل مهمی بوده که پایه های رژیم را متزلزل ساخت. تلاش برای نابودی و حذف فرهنگ دینی از جامعه در دوران پهلوی را باید در ماهیت رژیم و وابستگی آن به بیگانه (استعمار انگلیس و آمریکا) مورد جستجو قرار داد. رضاخان در طول سلطنتش در زمینه سیاست مذهبی-فرهنگی چند اصل را محور کارهای خود قرار داد که مهم ترین آن زدودن دین و باورهای مذهبی از جامعه بود زیرا که او نفوذ مذهب را در جامعه، مهم ترین مانع جهت اقدامات مترقیانه خود و به عبارتی بی هویت کردن جامعه دانست.( مجموعه مقالات، سقوط، بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، ۱۳۸۴، صص ۸۵۸-۸۵۹)
د. ثروت اندوزی و تصاحب املاک:
از ویژگی های دیگر رضاشاه مال اندوزی و تصاحب املاک و اراضی بود. رضا شاه در طول مدت سلطنت خود املاک و اراضی و کارخانجات زیادی برای خود تدارک دید به طوری که برای اداره املاک زیاد خود سازمان بزرگی به نام «املاک اختصاصی» تشکیل داد تقریبا قسمت اعظم مازندران متعلق به او بود. در خراسان و سیستان و خوزستان و فارس و اصفهان هم املاکی تدارک دید به طوری که تعداد املاک او به ۵۲۰۰ رقبه رسید. کارخانجات و هتل ها نیز تعداد قابل ملاحظه ای بودند به طوری که در حساب جاری او مبلغ ۶۸۰ میلیون ریال موجودی نقدی بود.( ولدم، اسکندر، زندگی پرماجرای رضا شاه، تهران گلنام، ۱۳۷۰، صص ۶۵-۶۷) در یک سرشماری کلی در سال ۱۳۱۹ عایدات سالانه رضاخان از املاک ۶۲ میلیون تومان بود.( منصور رفیع زاده، خاطرات رفیع زاده، مترجم اصغر گرشاسبی، تهران: اهل قلم، ۱۳۷۶، ص ۳۷)
ویژگی های فکری و اخلاقی محمد رضا شاه
از میان مهم ترین ویژگی های شخصیتی محمد رضا شاه می توان به این امور اشاره نمود:
الف. خود بزرگ بینی و نخوت:
این روحیه نتیجه محیط دیکتاتوری بود که محمد رضا شاه در آن دوران رشد نمود و شخصیت وی شکل گرفت. فریدون هویدا در کتاب سقوط شاه می نویسد: «توهمات عظمت گرایانه شاه به قدری او را از حقایق دور ساخته بود که حتی سازمان «سیا» نیز ضمن گزارش محرمانه ای در سال ۱۹۷۶ (۱۳۵۵) شاه را به عنوان مردی که خطرات ناشی از عقده خود بزرگ بینی او را تهدید می کند، توصیف کرده بود.( مجموعه مقالات، سقوط، پیشین، ص ۷۰۳)
خود شیفتگی و عقده خود بزرگ بینی که ناشی از خشونت و تحقیر رضا خان بود در جشن های دو هزار و پانصد ساله نمود پیدا کرد و بودجه های کلانی صرف آن شد تا شاه را در منطقه و سطح جهان مطرح سازد.
ب. تملق دوستی شاه:
یکی از ویژگی شخصیتی محمد رضا شاه اشتیاق و تمایل زیاد به تملق و چاپلوسی و تعریف از وی بود. پرویز راجی در کتاب خدمتگزار تخت طاووس، عطش سیری ناپذیر به شنیدن تملق و چاپلوسی را از ویژگی های شخصیتی شاه بر شمرده است. در گزارشی که از سفارت آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه آمریکا فرستاده شده بود به این موضوع اشاره شده بود که شاه به گونه ای حیرت انگیز نسبت به تملق و چاپلوسی حساس است وی مردی است پر نخوت و اطرافیانش این را می دانند(پرویز راجی، خدمتگزار تخت طاووس، ترجمه ح . ا . مهران، تهران: انتشارات اطلاعات، ص ۶۱) این خصلت سبب می شد که وی درک صحیحی از حقایق جامعه نداشته باشد و واقعیات کشور را بخوبی نشناسد.
ج. فساد اخلاقی و انحرافات جنسی شاه:
محمد رضا شاه ضعف زیادی در برابر زنان داشت، در فساد اخلاقی حد و مرزی نمی شناخت و اصول اخلاقی را رعایت نمی کرد.( ر.ک: مفاسد اخلاقی شاه و خاندانش، جمعی از نویسندگان، تهران، جهان کتاب، ۱۳۷۹) یکی از روان شناسان فرانسوی که جزء پزشکان خانوادگی پهلوی بود در مورد علت گرایش شدید شاه به انحرافات جنسی می نویسد: «رضا شاه با روحیه قلدری و دیکتاتوری که داشت محمدرضا را در کودکی از خانواده دور کرد و توسط مربیان خشن فرانسوی و آلمانی در سوئیس بزرگ شد و مجموعه این وقایع در رفتار و آینده او اثر مخربی بر جای گذاشت او بعدها کوشید کمبود محبت نهادینه شده در جسم و جان خود را ضمن معاشرت های افراطی با زنان گوناگون جبران نماید.»( مجموعه مقالات، سقوط، پیشین، ص ۶۹۷)
د. تجدد گرایی و غربگرایی:
حکومت پهلوی از همان آغاز در تلاش بود تا اهداف استعماری و ضد مذهبی و ملی بیگانگان را به منصه ظهور در کشور برساند. و در این راه از هیچ اقدام بی شرمانه و ضد انسانی و اخلاقی فروگذار ننمود آنان سعی داشتند تا با تکیه بر شعار تجددطلبی و تمدن خواهی پا بر روی تمام سنن و آداب ملی و مذهبی مردم گذاشته و با طرفند نمای شیطانی سمت و سوی فرهنگی جامعه را به طرف تمدن غرب تغییر جهت داده و به اصطلاح کشور را به دروازه های تمدن بزرگ غرب برسانند. محمد رضا شاه چون از همان ابتدای نوجوانی تحت نظر و تربیت مربیان خارجی قرار داشت با فرهنگ غربی آشنا شد. و شخصیتش تا حد بسیار زیادی تحت تأثیر فرهنگ غربی قرار داشت و در مقابل از هنجارهای عمومی و رایجچ جامعه خود، طرز تفکر و منش و فرهنگ مردم فاصله داشت. به نظر می رسد برنامه اعزام محمد رضا به سوئیس برای تحصیل در حالی که هنوز دوازده سالش تمام نشده بود از سوی انگلیسی ها برای آشنا ساختن وی با فرهنگ غرب طراحی شده بود. نکته قابل تأمل این که محمد رضا زمینه ذهنی کاملا منفعلی در مقابل فرهنگ غرب پیدا نمود. تکیه بیش از حد به غرب و جلب نظر آمریکا به هر قیمت برای حمایت از خود، خرید سلاح های بیش از حد از غبر، بر پایی مراسم و جشن ها، بذل و بخشش های فراوان همگی ناشی از چنین نگرشی در شاه بود.( مجموعه مقالات، سقوط، پیشین، ص ۶۷۰)
هـ . دین گریزی و مذهب ستیزی
از دیگر ویژگی های فکری محمد رضا شاه بود که نتیجه و حاصل تفکر غرب گرایی وی بود و همین یکی از مهم ترین علل سقوط رژیم شاه و پیروزی انقلاب اسلامی بود. فرح پهلوی در مصاحبه ای با رادیو لس آنجلس به مناسب سالروز سقوط رژیم پهلوی درباره مذهب شاه و اعتقادات مذهبی او گفت: «شاه اعتقادات مذهبی نداشت و به خصوص در این سالهای آخر حکومتش که مرتبا مورد مدح و چاپلوسی قرار می گرفت به شدت بی دین شده بود و حتی بدش نمی آمد که توصیه امیر عباس هویدا را به کار ببندد (هویدا از شاه خواسته بود تا رسمیت دین اسلام را لغو و به بهائیان اجازه فعالیت گسترده بدهد) اما از مردم به شدت می ترسید و وحشت داشت که مردم علیه وی دست به شورش بزنند به همین خاطر از هویدا خواست تا دولت در خفا وسیله رشد بهائیان را فراهم کند.»( مجموعه مقالات، سقوط، پیشین، ص ۶۹۲)
د. ضعف فکری و استعدادی شاه:
حسین فردوست در مورد استعداد شاه چنین می نویسد: «محمد رضا در ریاضیات بسیار ضعیف بود، اصولا حوصله فکر کردن نداشت او از همان کودکی اهل تفکر عمیق و همه جانبه نبود زود خسته می شد و بیشتر علاقه داشت پیشنهادات را بپذیرد چون قبول پیشنهاد زحمتی نداشت.»( حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، ص ۳۲) همچنین علم در خاطرات خود آورده است: «شاه از هر چه مطالعه است متنفر است.»( اسدالله علم، گفتگوهای خصوصی من یا شاه، تهران: طرح نو، ۱۳۷۱، ج ۱، ص ۷۱)
برای مطالعه بیشتر ر.ک:
– روان شناسی شخصیت شاه، گروه پژوهش، تهران، جهان کتاب، ۱۳۷۹
– مفاسد اخلاقی شاه و خاندانش، گروه پژوهش، تهران، جهان کتاب، ۱۳۷۹
– ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، حسین فردوست، تهران: اطلاعات ۱۳۷۳
– ناگفته ها از زندگی و روزگار پهلوی، محمد طلوعی، نشر علم، ۱۳۷۶.
از میان مهم ترین ویژگی های شخصیتی رضا شاه می توان به این امور اشاره نمود:
الف. خود محوری و استبداد فردی
رضا خان در خانواده ای به دنیا آمد و رشد کرد که با محیط نظامی گرمی آغشته بود از سن پانزده سالگی به خدمت تیپ قزاق درآمد و شخصیت او با بافت نظامی و روحیه خشن سربازی و قزاقی شکل گرفته و رشد کرد. تندخویی و خشونت و نظم و انضباط شدید که در سراسر زندگی او وجود داشت دو ویژگی شخصیتی اوست که حاصل این دوران است با افزایش دسترسی به قدرت بر میزان خشونت و سخت گیری و افراط در انضباط خشک و داشتن تحکم در برابر دیگران و رویکرد به خودمحوری و استبداد فردی وی افزوده شد و این رفتار تارسیدن به سلطنت و تکیه زدن بر اریکه قدرت مطلقه سلطانی به نقطه اوج خود رسید بطوری که از رضا شاه چهره ای مستبد، خودرأی، تندخو، بی رحم و خشن ساخت. خودمحوری، استبداد فردی و دیکتاتوری مطلق از ویژگی های شخصیتی رضا شاه هستند که چنان با نام رضا شاه عجین شده اند که از نام او به ذهن هر کسی خطور می کند.
ب. تجدد گرایی:
روحیه تجدد گرایی از ویژگی های شخصیتی رضا شاه است که ریشه در بیگانگی و دوری وی از آداب و سنن جامعه و فرهنگ ملی و عدم وابستگی به آن و البته روحیه نوکر صفتی و بیگانه پرستی وی داشت. رضا شاه تلاش نمود با گسترش مظاهر به اصطلاح تمدن و استفاده از علوم و فنون غربی و مبارزه با فرهنگ و آداب و سنن جامعه ایرانی، ایران را به کشوری متمدن و پیشرفته تبدیل نماید به گونه ای که دوران شانزده ساله حکومت پهلوی اول را می توان به درستی دوره خصومت شدید علیه فرهنگ و نهادهای اسلامی دانست. آن چه را صاحب نظران غربی با نظر موافق «اصلاح» و نوسازی نامیده اند سیاری از اندیشمندان ایرانی اگر نه اغلب آنها، به مثابه هجومی وحشیانه به فرهنگ، سنت ها و هویتشان تلقی می کردند.( سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی، ترجمه عباس مخبر، تهران: طرح نو، ۱۳۷۱، ص ۲۸۷)
ج. دین گریزی و اسلام زدایی:
رضا شاه به مذهب و فرهنگ دینی وابستگی و تعلق خاطری نداشت از این رو به سادگی و سهولت خود باخته فرهنگ بیگانه گردید به اذعان اکثر مورخان، بی توجهی سران رژیم پهلوی به دین و فرهنگ جامعه و باورهای اعتقادی و ارزشی مردم و تلاش آنها برای حذف ظواهر فرهنگ دینی در کنار عوامل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی عامل مهمی بوده که پایه های رژیم را متزلزل ساخت. تلاش برای نابودی و حذف فرهنگ دینی از جامعه در دوران پهلوی را باید در ماهیت رژیم و وابستگی آن به بیگانه (استعمار انگلیس و آمریکا) مورد جستجو قرار داد. رضاخان در طول سلطنتش در زمینه سیاست مذهبی-فرهنگی چند اصل را محور کارهای خود قرار داد که مهم ترین آن زدودن دین و باورهای مذهبی از جامعه بود زیرا که او نفوذ مذهب را در جامعه، مهم ترین مانع جهت اقدامات مترقیانه خود و به عبارتی بی هویت کردن جامعه دانست.( مجموعه مقالات، سقوط، بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، ۱۳۸۴، صص ۸۵۸-۸۵۹)
د. ثروت اندوزی و تصاحب املاک:
از ویژگی های دیگر رضاشاه مال اندوزی و تصاحب املاک و اراضی بود. رضا شاه در طول مدت سلطنت خود املاک و اراضی و کارخانجات زیادی برای خود تدارک دید به طوری که برای اداره املاک زیاد خود سازمان بزرگی به نام «املاک اختصاصی» تشکیل داد تقریبا قسمت اعظم مازندران متعلق به او بود. در خراسان و سیستان و خوزستان و فارس و اصفهان هم املاکی تدارک دید به طوری که تعداد املاک او به ۵۲۰۰ رقبه رسید. کارخانجات و هتل ها نیز تعداد قابل ملاحظه ای بودند به طوری که در حساب جاری او مبلغ ۶۸۰ میلیون ریال موجودی نقدی بود.( ولدم، اسکندر، زندگی پرماجرای رضا شاه، تهران گلنام، ۱۳۷۰، صص ۶۵-۶۷) در یک سرشماری کلی در سال ۱۳۱۹ عایدات سالانه رضاخان از املاک ۶۲ میلیون تومان بود.( منصور رفیع زاده، خاطرات رفیع زاده، مترجم اصغر گرشاسبی، تهران: اهل قلم، ۱۳۷۶، ص ۳۷)
ویژگی های فکری و اخلاقی محمد رضا شاه
از میان مهم ترین ویژگی های شخصیتی محمد رضا شاه می توان به این امور اشاره نمود:
الف. خود بزرگ بینی و نخوت:
این روحیه نتیجه محیط دیکتاتوری بود که محمد رضا شاه در آن دوران رشد نمود و شخصیت وی شکل گرفت. فریدون هویدا در کتاب سقوط شاه می نویسد: «توهمات عظمت گرایانه شاه به قدری او را از حقایق دور ساخته بود که حتی سازمان «سیا» نیز ضمن گزارش محرمانه ای در سال ۱۹۷۶ (۱۳۵۵) شاه را به عنوان مردی که خطرات ناشی از عقده خود بزرگ بینی او را تهدید می کند، توصیف کرده بود.( مجموعه مقالات، سقوط، پیشین، ص ۷۰۳)
خود شیفتگی و عقده خود بزرگ بینی که ناشی از خشونت و تحقیر رضا خان بود در جشن های دو هزار و پانصد ساله نمود پیدا کرد و بودجه های کلانی صرف آن شد تا شاه را در منطقه و سطح جهان مطرح سازد.
ب. تملق دوستی شاه:
یکی از ویژگی شخصیتی محمد رضا شاه اشتیاق و تمایل زیاد به تملق و چاپلوسی و تعریف از وی بود. پرویز راجی در کتاب خدمتگزار تخت طاووس، عطش سیری ناپذیر به شنیدن تملق و چاپلوسی را از ویژگی های شخصیتی شاه بر شمرده است. در گزارشی که از سفارت آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه آمریکا فرستاده شده بود به این موضوع اشاره شده بود که شاه به گونه ای حیرت انگیز نسبت به تملق و چاپلوسی حساس است وی مردی است پر نخوت و اطرافیانش این را می دانند(پرویز راجی، خدمتگزار تخت طاووس، ترجمه ح . ا . مهران، تهران: انتشارات اطلاعات، ص ۶۱) این خصلت سبب می شد که وی درک صحیحی از حقایق جامعه نداشته باشد و واقعیات کشور را بخوبی نشناسد.
ج. فساد اخلاقی و انحرافات جنسی شاه:
محمد رضا شاه ضعف زیادی در برابر زنان داشت، در فساد اخلاقی حد و مرزی نمی شناخت و اصول اخلاقی را رعایت نمی کرد.( ر.ک: مفاسد اخلاقی شاه و خاندانش، جمعی از نویسندگان، تهران، جهان کتاب، ۱۳۷۹) یکی از روان شناسان فرانسوی که جزء پزشکان خانوادگی پهلوی بود در مورد علت گرایش شدید شاه به انحرافات جنسی می نویسد: «رضا شاه با روحیه قلدری و دیکتاتوری که داشت محمدرضا را در کودکی از خانواده دور کرد و توسط مربیان خشن فرانسوی و آلمانی در سوئیس بزرگ شد و مجموعه این وقایع در رفتار و آینده او اثر مخربی بر جای گذاشت او بعدها کوشید کمبود محبت نهادینه شده در جسم و جان خود را ضمن معاشرت های افراطی با زنان گوناگون جبران نماید.»( مجموعه مقالات، سقوط، پیشین، ص ۶۹۷)
د. تجدد گرایی و غربگرایی:
حکومت پهلوی از همان آغاز در تلاش بود تا اهداف استعماری و ضد مذهبی و ملی بیگانگان را به منصه ظهور در کشور برساند. و در این راه از هیچ اقدام بی شرمانه و ضد انسانی و اخلاقی فروگذار ننمود آنان سعی داشتند تا با تکیه بر شعار تجددطلبی و تمدن خواهی پا بر روی تمام سنن و آداب ملی و مذهبی مردم گذاشته و با طرفند نمای شیطانی سمت و سوی فرهنگی جامعه را به طرف تمدن غرب تغییر جهت داده و به اصطلاح کشور را به دروازه های تمدن بزرگ غرب برسانند. محمد رضا شاه چون از همان ابتدای نوجوانی تحت نظر و تربیت مربیان خارجی قرار داشت با فرهنگ غربی آشنا شد. و شخصیتش تا حد بسیار زیادی تحت تأثیر فرهنگ غربی قرار داشت و در مقابل از هنجارهای عمومی و رایجچ جامعه خود، طرز تفکر و منش و فرهنگ مردم فاصله داشت. به نظر می رسد برنامه اعزام محمد رضا به سوئیس برای تحصیل در حالی که هنوز دوازده سالش تمام نشده بود از سوی انگلیسی ها برای آشنا ساختن وی با فرهنگ غرب طراحی شده بود. نکته قابل تأمل این که محمد رضا زمینه ذهنی کاملا منفعلی در مقابل فرهنگ غرب پیدا نمود. تکیه بیش از حد به غرب و جلب نظر آمریکا به هر قیمت برای حمایت از خود، خرید سلاح های بیش از حد از غبر، بر پایی مراسم و جشن ها، بذل و بخشش های فراوان همگی ناشی از چنین نگرشی در شاه بود.( مجموعه مقالات، سقوط، پیشین، ص ۶۷۰)
هـ . دین گریزی و مذهب ستیزی
از دیگر ویژگی های فکری محمد رضا شاه بود که نتیجه و حاصل تفکر غرب گرایی وی بود و همین یکی از مهم ترین علل سقوط رژیم شاه و پیروزی انقلاب اسلامی بود. فرح پهلوی در مصاحبه ای با رادیو لس آنجلس به مناسب سالروز سقوط رژیم پهلوی درباره مذهب شاه و اعتقادات مذهبی او گفت: «شاه اعتقادات مذهبی نداشت و به خصوص در این سالهای آخر حکومتش که مرتبا مورد مدح و چاپلوسی قرار می گرفت به شدت بی دین شده بود و حتی بدش نمی آمد که توصیه امیر عباس هویدا را به کار ببندد (هویدا از شاه خواسته بود تا رسمیت دین اسلام را لغو و به بهائیان اجازه فعالیت گسترده بدهد) اما از مردم به شدت می ترسید و وحشت داشت که مردم علیه وی دست به شورش بزنند به همین خاطر از هویدا خواست تا دولت در خفا وسیله رشد بهائیان را فراهم کند.»( مجموعه مقالات، سقوط، پیشین، ص ۶۹۲)
د. ضعف فکری و استعدادی شاه:
حسین فردوست در مورد استعداد شاه چنین می نویسد: «محمد رضا در ریاضیات بسیار ضعیف بود، اصولا حوصله فکر کردن نداشت او از همان کودکی اهل تفکر عمیق و همه جانبه نبود زود خسته می شد و بیشتر علاقه داشت پیشنهادات را بپذیرد چون قبول پیشنهاد زحمتی نداشت.»( حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، ص ۳۲) همچنین علم در خاطرات خود آورده است: «شاه از هر چه مطالعه است متنفر است.»( اسدالله علم، گفتگوهای خصوصی من یا شاه، تهران: طرح نو، ۱۳۷۱، ج ۱، ص ۷۱)
برای مطالعه بیشتر ر.ک:
– روان شناسی شخصیت شاه، گروه پژوهش، تهران، جهان کتاب، ۱۳۷۹
– مفاسد اخلاقی شاه و خاندانش، گروه پژوهش، تهران، جهان کتاب، ۱۳۷۹
– ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، حسین فردوست، تهران: اطلاعات ۱۳۷۳
– ناگفته ها از زندگی و روزگار پهلوی، محمد طلوعی، نشر علم، ۱۳۷۶.