ابلیس در کمین جوانان/شیوع عرفانهای دروغین در اصفهان
۱۳۹۳/۰۷/۰۴
–
۴۲۷ بازدید
هماکنون نفوذ و شیوع عرفانهای کاذب در اصفهان به حدی است که برخی تشکلها و کانونها برای بالا بردن سطح آگاهی و در حقیقت نجات افرادی که به دام این نحلهها افتادهاند تشکیل شده است.
در طول تاریخ همواره انحطاط و انحراف از دین وجود داشته است و همیشه بودهاند شخص یا اشخاصی که بنیانگذار مکتبی نو و یا مؤسس یک فرقه مذهبی و دینی جدید و یا قطب و عالم یک عرفان نو ظهور بودهاند و نقطه مشترک همه این جریانات ادعای اتصال به خداوند و مسیر حق است همچنین اصلیترین راه جذب این جریانهای انحرافی ادعای میانبر بودن و برداشتن تکلفات دینی است.
کهن شهر اصفهان که یکی از شهرهای مهم از نظر فرهنگی و مذهبی جمهوری اسلامی ایران است از این قائله مستثنی نبوده و همواره شاهد حضور فرقهها و نحلههای مختلف فکری و مذهبی در این شهر بودهایم، قطعا یکی از اصلیترین اهداف شیادان و البته سازمانهای پشت پردهای که به این جریانهای انحرافی یاری میرسانند شهر اصفهان پایتخت تمدن و فرهنگ ایران اسلامی است، این گستره نفوذ عرفانهای کاذب و نو ظهور به گونهای است که حتی در اصفهان تشکلها و کانونهایی برای بالا بردن سطح آگاهی و در حقیقت نجات کسانی که به دام این عرفانها افتادهاند، تشکیل شده است.
نکته جالب اینکه این مسلکها و عرفانهای کاذب از روش استراتژیک و کاربردی ابلیس به خوبی استفاده میکنند و شاید بهتر از فعالان و مسئولان فرهنگی توانستهاند از روشهای شیطان برای پیشبرد اهداف خود الگوبرداری کنند، روشی مهم و کاربردی و البته ساده که اگر مهندسی معکوس روی آن انجام شود به خوبی میتواند در فضای فرهنگی و برای رفع معضلات فرهنگی کاربرد داشته باشد، این روش چیزی نیست جز «انحراف پلکانی یا انحطاط تدریجی» در توضیح این استراتژی شیطانی باید گفت که اصلیترین حربه در این حرکت راهبردی ایجاد مبدأ انحراف در جزئیات و رساندن آن به مقصد انحراف از حق و حقیقت است.
به طور مثال در عرفان کیهانی یا عرفان حلقه که خود جای بررسیهای زیادی دارد در مراحل ابتدایی یا به قول اهالی این مسلک شیطانی و خطرناک در حلقههای اول در شخص ایجاد تشکیک در مسائلی مانند قضا و قدر، عالم برزخ و حضور ارواح در این عالم، احکام دینی و مسائلی از این دست در دستور کار است و رفته رفته کار به جایی میکشد که پیرو این عرفان باید قبول کند که امام زمانی وجود ندارد و نجات بشر به دست خود اوست، ائمه (ع) مردهاند و تأثیری در این عالم ندارند، همه دنیا حاصل حرکت چند نورون است و در واقع این دنیا یک توهم است و معنایی ندارد و به همین علت است که اجر و پاداش و یا عقاب اخروی معنایی ندارد، البته این مطالب تنها ذرهای از انحرافات بسیار این عرفان کاذب است که البته در جریاناتی از این دست مسائلی اینچنینی بسیار مشهود بوده اما مهم روش تلقین و تزریق این مطالب به ذهن مخاطبی است که از راه حقیقت فاصله گرفته و به دنبال وصال به حقانیت است.
عرفانهای حقیقی و کاذب در ادعای رسیدن به خداوند و وصول به حقانیت است
حجتالاسلام سید روحالله فیاض استاد حوزه و دانشگاه در گفتوگو با خبرنگار فارس در اصفهان، با اشاره به لزوم تحلیل دقیق جامعهشناسی و جریانشناسی برای شناخت صحیح از عرفانهای کاذب تصریح کرد: وجه مشترک هر مسلک و عرفانی اعم از باطل یا حق ادعای واسطهگری برای رسیدن به خداوند و وصول حق و حقیقت است.
استاد حوزه و دانشگاه خاطرنشان کرد: اصلیترین دلیل اینکه عرفانهای کاذب آسیب زیادی به پیروان خود وارد میکنند این است که ادعای ارتباط با حقایق نامکشوف و مستور دارند و مدعی میشوند برای پیروان خود این حقایق را ظاهر خواهند کرد و اشخاص هم برای اینکه از مقولهای ورای فهم و درک خود مطلع شوند جذب این عرفانها میشوند و به دلیل نداشتن فهم صحیح و درک درست امکان حقه زدن و شیادی برای رهبران عرفانهای کاذب بیشتر است.
وی با اشاره به سوءاستفاده مدعیان عرفان و رهبران فرقههای شیطانی از برخی تواناییهای ماورایی ذاتی و یا اکتسابی خود گفت: شیطان هم تواناییهای خاصی دارد و حتی مرتاضان هندی نیز از قدرتهای ماورای طبیعت برخوردار هستند اما چنین تواناییهایی دلیلی بر ارتباط با حقایق و خداوند متعال نیست بلکه بسیاری از این تواناییهای مافوق بشری از طریق ارتباط با شیاطین و دشمنی با معارف دینی، توهین به مقدسات و دشمنی با خداوند حاصل میشود.
عدم اتصال به منابع وحیانی یکی از مهمترین عوامل بطلان عرفانهای کاذب است
کارشناس مسائل فرهنگی مذهبی عدم اتصال به منابع وحیانی را یکی از مهمترین عوامل بطلان عرفانهای نو ظهور دانست و تصریح کرد: این که شخصی ادعا کند طی مکاشفهای که داشته مطلبی به ذهنش خطور کرده و بنابر حدسیات و بدون مشخص کردن نسبت مدعای خویش با روایات و قرآن به اظهار نظر پیرامون مسائل مختلف بپردازد، نشان از بی پایه و اساس بودن ادعای وی دارد.
فیاض ضمن باطل دانستن عقاید برخی عرفانها و فرقههای کاذب مبنی بر مشخص نشدن راه رسیدن به خدا در ادیان مختلف اظهار کرد: ما در این دنیا به حال خود رها نشدهایم و این که منکر وجود راه رسیدن به خدا از سوی خداوند شویم ادعای قوم یهود است همانطور که در عرفان کیهانی مشاهده میشود دعا، نذر و توسل فاقد اثر و جایگاه تبیین شده و این در واقع به معنای نفی ربوبیت خداوند است در صورتی که عالم محضر خداست و خداوند اگر لحظهای فیض خود را از عالم بردارد و این رابطه علت حقیقی با معلول منقطع شود عالم نیست و نابود میشود.
وی ضمن تأکید بر لزوم تطبیق و نداشتن عدم مغایرت یک عرفان با مبانی دینی و شریعت الهی تصریح کرد: باید فردی که مدعی یک عرفان و طریقه سیر و سلوک میشود نسبت خود با قرآن روایات و مبانی دینی و الهی را مشخص و تبیین کند که آن چه در این عرفان ارائه میشود چه همخوانی و مطابقتی با معارف دینی و الهی دارد.
گرایش به عرفانهای کاذب نشان از میل شدید رسیدن به حقیقت در بین مردم دارد
به گزارش خبرگزاری فارس در اصفهان، گرچه همواره شاهد رشد قارچگونه فرقهها، عرفانها و جریانهای شیطانی و کاذب هستیم و متأسفانه همیشه عدهای که اغلب از قشر جوان هستند جذب این جریانات کاذب و شیطانی میشوند اما یک نکته ظریف و مهم در این میان وجود دارد که لازم است مسئولان و مبلغین دینی به این موضوع توجه ویژهای داشته باشند، گرایش به عرفانهای کاذب و فرقههای مختلفی که مدعی هستند پیروان خود را به حقیقت پیوند میدهند نشان از این مطلب دارد که جامعه ما تشنه رسیدن به حقیقت بوده و دنبال راهی است که به خداوند متعال نزدیک شود و البته افراد شیاد و شیطان صفت جلوتر از مبلغین دینی و مسئولان فرهنگی و مذهبی این مسئله را کشف کردهاند و با سوءاستفاده از این ظرفیت جامعه اقدام به جذب اقشار مختلف جامعه به ویژه از نسل جوان کردهاند.
باید توجه داشت که عوامل شیطانی و دشمنان ادیان الهی به ویژه مکتب تشیع که از نظر عرفانی و فلسفی دارای نگاهی کامل و دقیق است به خوبی مبانی اعتقادی و نگرشی جوامع دینی مورد نظر خود را واکاوی و بررسی میکنند و پس از یک آنالیز دقیق به سراغ سخنان بزرگان این مکاتب میروند و با تحلیل آنها راهبردهای شیطانی خود را ایجاد میکنند.
به طور مثال در دین اسلام و در احادیث ائمه معصومین به نسل جوان و جوانان توجه خاصی شده است، در نامه 31 کتاب شریف نهجالبلاغه از امام علی (ع) آمده است: “إِنَّما قَلبُ الحَدَثِ کَالرضِ الخالیَةِ ما اُلقىَ فیها مِن شَىْ ءٍ قَبِلَتهُ” دل نوجوان مانند زمین آماده است که هر بذرى در آن افشانده شود، میپذیرد؛ همچنین در صفحه 111 از جلد هشتم کتاب تهذیب الاحکام از امام صادق (ع) نقل شده است: “ادِروا أَحداثَکُم بِالحَدیثِ قَبلَ أَن تَسبِقَکُم إِلَیهِمُ المُرجِئَةِ؛ به آموختن حدیث به نوجوانانتان پیش از آن که منحرفین آنان را گمراه سازند، اقدام کنید.
این دو حدیث شریف بیانگر اثرپذیری نوجوانان و جوانان هستند و قطعا افرادی که قصد پیاده کردن اغراض و اهداف شیطانی خود در جامعه اسلامی داشته باشند با توجه به این احادیث و مهندسی معکوس روایات ائمه اقدام به اتخاذ استراتژی مطلوب خود میکنند.
این در حالی است که متأسفانه مسئولان فرهنگی و مذهبی و مبلغان دینی و سیاستگذاران کمتر به این موضوعات توجه داشتهاند و هنوز نگاهی ویژه و خاص به مهندسی معکوسی راهبردهای شیطانی در جذب مخاطبان نداشتهاند و حتی استفاده خوبی هم از تعالیم دینی و فرمایشات اهلبیت (ع) نداشتهاند و امیدواریم در سایه عنایات امام خوبیها و مهربانیها منجی عالم بشریت روزی فرا رسد که تعالیم حقیقی اسلام ناب و معارف اهلبیت (ع) به خوبی در جامعه منتشر شود و مانع از رسوخ کذابان، شیادان و شیاطین انسی در بین مردم خداجو و تشنه حقیقت شود.