آرامگاه ابن یمین فرومدی، فرومد
|
|
اطلاعات | |
---|---|
نام کامل: | امیر فخرالدین محمود بن یمینالدین طغرایی فَرومَدی |
زمینه فعالیت: | شعر |
ملیت: | ایرانی |
تولد: | ۶۸۵ق، فرومد |
محل زندگی: | فرومد |
وفات: | ۷۶۹ق، فرومد |
محل دفن: | فرومد |
مذهب: | شیعه |
هم زمان با: | سربداران |
کتابها: | منشآت |
دیوان اشعار: | دیوان اشعار ابن یمین فرومدی |
امیر فخرالدین محمود بن یمینالدین طُغْرایی فَرومَدی، معروف به اِبْن یمین، شاعر ایرانی در سده هشتم قمری است. وی سالها منشی امیران سربداران در خراسان بود. ابن یمین شاعری شیعیمذهب بود و قرآن و حدیث در شعر او تأثیر آشکاری داشته است. وی قصایدی در ستایش ائمه اطهار(ع)، بهخصوص امام علی(ع) دارد.
از ابن یمین دو اثر دیوان اشعار و منشآت باقی مانده است. دیوان او به سبب داشتن مباحثی مانند اخلاق، نصایح و مبارزه با مفاسد اجتماعی مورد توجه است.
زندگینامه
امیر فخرالدین محمود بن یمینالدین طُغْرایی فَرومَدی، معروف به ابن یمین، شاعر ایرانی قرن هشتم قمری است که در ۶۸۵ق در فرومد (نزدیک به سبزوار) به دنیا آمد.[۱] پدرش امیر یمینالدین، مردی ادیب و شاعر بود که در زمان سلطان محمد خدابنده میزیست[۲] و در دستگاه امیران خراسان، به شغل دفتری و طُغْرانویسی[یادداشت ۱] اشتغال داشت و ظاهراً از همین روی به طغرایی شهرت یافته بود.[۳]
ابن یمین در زادگاهش به تحصیل پرداخت و به گفته خود در علوم معقول و منقول مهارت یافت.[۴] پدرش در پرورش استعداد شاعری او مؤثر بود و از روزگار نوجوانیِ فرزند خود با او مشاعره و مناظره داشت و مکاتبات شعری این دو در آن روزگار شهرتی داشته است.[۵]
با درگذشت امیر یمینالدین در سال ۷۲۲ق، ابن یمین به جای پدر منشی امیران سربداران شد و در مدح آنان شعر میسرود.[۶] وی در چند جنگ و سفر نیز امیران را همراهی کرد.[۷] اما در دوران پیری از دربار فاصله گرفته و تا پایان عمر در زادگاهش، فرومد، ماند.[۸] او سفرهایی نیز به تبریز، سلطانیه، گرگان و عراق داشت.[۹]
ابن یمین در زندگی اهل قناعت بود[۱۰] و با کشاورزی و دریافت مبالغی برای شعرهایش روزگار میگذراند و از این راه به فقرا نیز کمک میکرد.[۱۱] وی در ۷۶۹ق درگذشت و در فرومد(نزدیک به سبزوار) کنار قبر پدرش به خاک سپرده شد.[۱۲] البته در قبرستان آبپخشان از توابع محله بیدآباد اصفهان نیز مقبرهای منسوب به ابن یمین است[۱۳] که به نظر دهخدا، این قبر ابن یمین دیگری است که شاعر اما بیسواد بود.[۱۴]
مذهب
ابن یمین شاعری شیعیمذهب بود؛ هم به دلیل آنکه بسیاری از مردم سبزوار در آن روزگار شیعه بودند و هم نزدیک شدنش به امیران سربدار نیز از انگیزههای اعتقادی خالی نبوده است.[۱۵] همچنین اشعار و قصیدههای مختلف او در مدح علی بن ابی طالب(ع) و فرزندان او دلیل دیگری بر این موضوع است.[۱۶]
او در برخی از اشعار خود به اینکه امام علی(ع) جانشین بر حق، پس از پیامبر(ص) است تصریح کرده است.[یادداشت ۲][۱۷]
امامان(ع) در شعر ابن یمین
ابن یمین اشعار بسیاری در مدح پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) سروده است؛ بهخصوص اشعاری با نگاه به آیات و روایات وارد شده در شأن امام علی(ع)، در مدح وی سرود.[۱۸] نمونههایی از آنها در پی میآید.
مظهر نور نخستین ذات پاک مصطفاست
ابن یمین در این شعر به خاندان اهل بیت اشاره میکند که بیشتر بیتهای آن در مدح امام علی(ع) است.
مظهر نور نخستین ذات پاک مصطفاست |
مصطفی کو اولین و آخرین انبیاست |
|
آنکه هستی بر طُفیلش حاصل است افلاک را |
وین نه من تنها همی گویم بدین گویا خداست |
|
در صفات ذات پاکش زحمت اِطناب نیست |
گفته شد اوصاف او یکسر چو گفتی مصطفیست |
|
چون نبی بگذشت امّت را امامی واجبست |
وین نه کاری مختصر باشد مر این را شرطهاست |
|
حکمت است و عصمت است و بخشش و مردانگی |
کژنشین و راست میگو تا زِ یاران این کِراست |
|
این صفات و زین هزاران بیش و عصمت بر سری |
با وصی مصطفی یعنی علی المرتضاست[۱۹] |
شاعر در ادامه چند بیت در وصف امام علی(ع) سرود و سپس به باقی ائمه اشاره میکند که چند بیت آن عبارتند از:
چون گذشت از مرتضی اولاد او را دان امام |
اوّلین زیشان حسن وانگه شهید کربلاست |
|
بعد ازو سجاد و آنگه باقر و صادق بُوَد |
بعداز او موسی نجیّ اللَّه و بعد از وی رضاست |
|
چون گذشتی زو تقی را دان امام آنگه نقی |
پس امام عسکری کاهل هُدی را پیشواست |
|
بعد ازو صاحب زمان کز سالهای دیرباز |
دیدهها در انتظار روی آن فرّخ لقاست |
|
چون کند نور حضور او جهان را با صفا |
هر کژی کاندر جهان باشد شود یکباره راست[۲۰] |
قصیده در مدح حضرت ولایت
نوری که هست مطلع آن هَل اتیٰ علیست |
خلوت نشین صومعه اصطفا علیست |
|
مهر سپهر حکمت و جان و جهان فضل |
فهرست کارنامه اهل صفا علیست |
|
آنکس که بتپرستی و میخوارگی نکرد |
سلطان اولیاء و شه اصفیا علیست |
|
آنکس که در یقینش نگنجد زیادتی |
صدبار اگر زپیش برافتد غطا علیست[۲۱] |
در مدح حضرت مولی علی(ع)
مقتدای اهل عالم چون گذشت از مصطفی |
ابن عم مصطفی را دان، علی مرتضی |
|
آن علی اسم و مسمی کز علو مرتبت |
اوج گردون با جنابش ارض باشد با سما |
|
آنکه از مغرب بمشرق کرد رجعت آفتاب |
تا نماز با نیاز او نیفتد در قضا |
|
آنکه نسبت خرقه را یکسر بدرگاهش برند |
سالکان راه حق از اولیاء و اتقیا |
|
وانکه میزیبد که روحالله زبهر افتخار |
نوبت صیتش[۲۲] زند فوق السموات العلا[۲۳] |
مرا مذهب اینستگیری تو نیز
مرا مذهب اینستگیری تو نیز |
همین ره گَرَت مردی و مردمیست |
|
که بعد از نبی مقتدای بحق |
علی ابن بوطالب هاشمیست[۲۴] |
خرم دلی که مجمع سودای حیدرست
خرم دلی که مجمع سودای حیدرست |
فرخ سری که خاک کف پای حیدرست |
|
جایی که جبرئیل بدانجا نمیرسد |
برتر هزار مرتبه زآن جای حیدرست |
|
در دعوت ملائکه بر خوان آرزو |
هر نعمتی که هست به آلای حیدرست |
|
درّ خطیر معرفت و سرّ کاینات |
یک قطره حقیر ز دریای حیدرست |
|
علمی که هست عالم افلاک را زبر |
عکسی ز نور خاطر دانای حیدرست[۲۵] |
آن را که پیشوای دو عالم علی بود
آن را که پیشوای دو عالم علی بود |
نزد خدای منزلتی بس علی بود |
|
اقبال دارد آنکه زند دم ز دوستیش |
بل بندگی قنبرش از مقبلی بود |
|
امروز هر دلی که تهی باشد از ولاش |
روز جزا ز نار سقر ممتلی بود |
|
بر اتفاق مرشد و هادی اولیاست |
از نور اوست مقتبس آن کو ولی بود |
|
شرطست در نماز جماعت امام را |
کاو را از آن میان صفت افضلی بود |
|
فاضل بجای ماندن و مفضول را امام |
کردن نه در طریقه حق مبطلی بود |
|
هر کس که مؤمنست بفرمان مصطفی |
مولاش اگر عناد ندارد علی بود |
|
گر فیض او مدد نکند خاطر مرا |
آخر مرا بگوی که این پر دلی بود |
|
ممدوح از این قبیل که گفتم فضایلش |
گفتن مدیح غیر وی از جاهلی بود |
|
تا زنده ماند ابن یمین کار افضلش |
در گلشن مدایح او بلبلی بود[۲۶] |
آثار
آثار ابن یمین عبارتاند از:
- دیوان اشعار: این دیوان دربردارنده قصیدهها، غزلها، قطعهها، رباعیها، چند ترجیعبند، چند مثنوی و.. است.[۲۷]
- منشآت: اثر دیگر ابن یمین نمونههایی از منشآت و مکاتبات اداری اوست که تعدادی از آنها در کتاب «فرائد غیاثی»[یادداشت ۳] و برخی از نسخههای دیوان او دیده میشود.[۲۸]
دیوان ابن یمین در ۷۴۳ق در جنگ میان امیر وجیهالدّین مسعود سربداری و معزالدین حسین به غارت رفت؛[۲۹] امّا او آنچه از اشعارش در نزد دیگران بود فراهم آورد و سرودههای سالهای بعد از آن را نیز بر آن افزود و دوباره دیوانی ترتیب داد که امروز نسخههای مختلف از آن در دست است.[۳۰] اشعار ابن یمین به سبب داشتن مباحثی مانند اخلاق، نصایح و مبارزه با مفاسد اجتماعی مورد توجه قرار گرفته و اشعار او به زبانهای آلمانی و انگلیسی نیز ترجمه شده است.[۳۱]
پانویس
- ↑ ابن یمین، دیوان اشعار، ۱۳۴۴ش، مقدمه.
- ↑ سمرقندی، تذکره الشعراء، ۱۳۸۲ش، ص۲۷۳.
- ↑ صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ۱۳۷۸ش، ج۳، ص۹۵۲.
- ↑ زرینکوب، با کاروان حله، ۱۳۴۷ش، ص۲۶۵.
- ↑ سمرقندی، تذکره الشعراء، ۱۳۸۲ش، ص۲۷۳.
- ↑ ابن یمین، دیوان اشعار، ۱۳۴۴ش، مقدمه؛ مجالس المؤمنین، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۶۷۳؛ زرینکوب، با کاروان حله، ۱۳۴۷ش، ص۲۶۵.
- ↑ صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ۱۳۷۸ش، ج۳، ص۹۵۴.
- ↑ زرینکوب، با کاروان حله، ۱۳۴۷ش، ص۲۶۴.
- ↑ موسوی بجنوردی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۲ش، ج۵، ۱۴۵.
- ↑ سمرقندی، تذکره الشعراء، ۱۳۸۲ش، ص۲۷۵.
- ↑ سمرقندی، تذکره الشعراء، ۱۳۸۲ش، ص۲۷۵؛ ابن یمین، دیوان اشعار، ۱۳۴۴ش، مقدمه؛ زرینکوب، با کاروان حله، ۱۳۴۷ش، ص۲۶۴.
- ↑ سمرقندی، تذکره الشعراء، ۱۳۸۲ش، ص۲۷۷؛ شوشتری، مجالس المؤمنین، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۶۷۳.
- ↑ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۸، ص۲۸۴.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه «ابن یمین».
- ↑ ابن یمین، دیوان اشعار، ۱۳۴۴ش، مقدمه؛ موسوی بجنوردی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۲ش، ج۵، ۱۴۵.
- ↑ ابن یمین، دیوان اشعار، ۱۳۴۴ش، مقدمه.
- ↑ ابن یمین، دیوان اشعار ابن یمین، ۱۳۴۴ش، ص۳۵۵.
- ↑ مؤذنی، «ابن یمین فریمودی و تأثیر قرآن و حدیث در دیوان او»، ص۸۷.
- ↑ ابن یمین، دیوان اشعار ابن یمین، ۱۳۴۴ش، ص۳۸–۳۹.
- ↑ ابن یمین، دیوان اشعار ابن یمین، ۱۳۴۴ش، ص۳۸–۳۹.
- ↑ ابن یمین، دیوان اشعار ابن یمین، ۱۳۴۴ش، ص۳۹.
- ↑ یعنی صدا زدن او.
- ↑ ابن یمین، دیوان اشعار ابن یمین، ۱۳۴۴ش، ص۱۰.
- ↑ ابن یمین، دیوان اشعار ابن یمین، ۱۳۴۴ش، ص۳۵۵.
- ↑ ابن یمین، دیوان اشعار ابن یمین، ۱۳۴۴ش، ص۳۱.
- ↑ ابن یمین، دیوان اشعار ابن یمین، ۱۳۴۴ش، ص۴۴–۴۵.
- ↑ ابن یمین، دیوان اشعار، ۱۳۴۴ش، مقدمه.
- ↑ موسوی بجنوردی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۱۴۵.
- ↑ صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ۱۳۷۸ش، ج۳، ص۹۵۴.
- ↑ صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ۱۳۷۸ش، ج۳، ص۹۵۴؛ موسوی بجنوردی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۱۴۵.
- ↑ موسوی بجنوردی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۱۴۶.
- ↑ طغرا و طغرانویسی عبارت است نوعی از خط پیچیده حروف که با آن خط القاب و نام شاهان را به خط درشت بر بالای فرامین پادشاه مینوشتند. (دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه طغرا).
- ↑ مرا مذهب اینستگیری تو نیز/ همین ره گَرَت مردی و مردمیست/ که بعد از نبی مقتدای بحق/ علی ابن بوطالب هاشمیست
- ↑ کتاب «فرائد غیاثی» نوشته جلالالدین یوسف اهل، یکی از منشیان قرن نهم، که مشتمل بر نزدیک به ۸۰۰ نامه دیوانی، دوستانه و عارفانه از دانشمندان، فرمانروایان و شاعران از قرن دوم تا قرن هشتم هجری است (آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ۱۴۰۳ق، ج۱۶، ص۱۴۰).
منابع
- آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، به گردآوری احمد بن محمد حسینی، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۰۳ق.
- دهخدا، علی اکبر، لغتنامه، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دوم از دوره جدید، ۱۳۷۷ش.
- زرینکوب، عبدالحسین، با کاروان حُلّه، تهران، جاویدان، ۱۳۴۷ش.
- سمرقندی، دولتشاه، تذکره الشعراء، به تصحیح ادوارد برون، تهران، انتشارات اساطیر، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- شوشتری، نورالله بن شریفالدین، مجالس المؤمنین، تهران، اسلامیه، ۱۳۷۷ش.
- صفا، ذبیحاللّه، تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی، تهران، فردوس، ۱۳۷۸ش.
- فریومدی، ابن یمین، دیوان اشعار ابن یمین فریومدی، به کوشش حسینعلی باستانی راد، تهران، انتشارات کتابخانه سنایی، چاپ اول، ۱۳۴۴ش.
- مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب، تهران، کتابفروشی خیام، چاپ سوم، ۱۳۶۹ش.
- مؤذنی، علیمحمد، «ابن یمین فریومدی و تأثیر قرآن و حدیث در دیوان او»، در مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، دوره ۴۶–۴۷، تابستان و پاییز ۱۳۸۰ش.
- موسوی بجنوردی، کاظم، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.