اینکه گفتهشده «دین انسان خوب را خوبتر و انسان بد را بدتر میکند» سخن درستی است؟
پاسخ:
در بیان یکی از اندیشمندان معاصر که با عنوان کلی «ایمان و تعقل» ایراد شد، این جمله به نحو گستردهای در فضای مجازی بازتاب داشت که «بنده واقعاً معتقدم دین فقط آنچنان را آن چنانتر میکند. شما اگر انسان خوبی باشی و متدین شوی خوبتر میشوی؛ اگر انسان بدی باشی و متدین بشوی بدتر میشوی». (1)
حال باید دید، آیا این سخن، سخن درستی است؟
با این مقدمه به سراغ پرسش یادشده رفته و پاسخ آن را در قالب چند نکته تقدیم میکنیم:
نکته اول:
گستردگی معنای «دین» و عدم توجه به مصادیق متفاوت و متعدد این لفظ پر کاربرد، منشأ مغالطات بسیاری نظیر «مغالطه کلیگویی» شده است. پس در ابتدا باید پرسید: منظور از «دین» در سؤال یاد شده چیست؟ و آیا اساساً میتوان تعریفی از این واژه ارائه داد که تمام ادیان و مذاهب دنیا به تمام کثرت و تعارضی که در اصول، باورها و اعمال خود دارند، در آن جای بگیرند؟!
حقیقت آن است که «ما در جهان خارج، ادیان و مکاتب مختلفی داریم که تعریف گوهر و وجه مشترک برای همه آنها مشکل به نظر میرسد؛ چون برخی از ادیان به خدا، تعدادی به امر معنوی معتقد بوده و برخی دیگر منکر خدا هستند. لذا اختلاف ذاتی بعضی بهاصطلاح ادیان را میپذیریم، لکن اینها در واقع دین حقیقی نیستند، بلکه مکتبها و دیدگاههای بنیانگذاران طرفداران هستند که بهمرور زمان نام دین و مکتب بر آنها اطلاق شده است». (2)
چراغ مرده کجا؟ شمع آفتاب کجا؟
در این مجال، از مصادیق غیر آسمانی دین، صرفنظر کرده و فقط به دین الهی، خصوصاً دین اسلام نظر داریم که «اعتقاد به آفرینندهاى براى جهان و انسان و دستورات عملى متناسب با این عقاید»(3) را در بردارد.
نکته دوم:
صرف توانایی و قدرت، بدون در نظر گرفتن خصوصیات دیگر، بسته به آنکه چه کسی از این قابلیت و توانایی بهرهمند میگردد، میتواند در جای خود به نتیجهای نیکو منتهی شده و یا نتیجهای فاجعهآمیز را به بار آورد.
قدرت علمی، قدرت اقتصادی، قدرت جسمانی، قدرت نظامی، قدرت سیاسی و هر قدرت دیگری، هنگامیکه به دست انسان یا انسانهای نیکو باشد، نتیجهای نیکو به بار آورده و هنگامیکه مورد استفاده انسانهای زشتخو باشد، جز ویرانی و تباهی نتیجهای ندارد.
نظیر آنکه سلطنت سلیمان نبی علیهالسلام سبب آبادانی زمین و آسایش نفوس شده و سلطنت نمرودها، فرعونها و … تضییع جانها و ویرانی آبادیها را به همراه خواهد داشت. (4)
بدگهر را علم و فن آموختن
دادن تیغی به دست راهزن
تیغ دادن در کف زنگی مست
به که آید علم ناکس را به دست
علم و مال و منصب و جاه و قرآن
فتنه آمد در کف بدگوهران (5)
از همین رو، ازآنجاییکه باور دینی، دارای کارکردهای فراوانی ازجمله پاسخگویی به نیازهای عقلی و عاطفی انسان داشته و علاوه بر رهیافتهای اجتماعی، ابعاد فردی و خصوصاً ساحتهای انگیزشی انسان را به شدّت تحت تأثیر قرار میدهد، یک «قدرت» بوده و بیشک همچون هر قدرت دیگری میتواند قابل بهرهبرداری از سوی انسانهای صالح بوده و یا ابزاری برای خباثت افسارگسیخته و جنونآمیز ناصالحان باشد.
همچنانکه در صدر اسلام، گروههایی چون خوارج و یا قاتلان اباعبدالله الحسین علیهالسلام فجیعترین جنایات را مرتکب شده و امروزه نیز گروهکهای تروریستی و تکفیری نظیر داعش، بوکوحرام، القاعده، ریگی و … اینگونه از شرارتها را مرتکب میشوند.
این همان حقیقتی است که قرآن کریم نیز به آن اشاره داشته و در مورد خودش میفرماید که «بسیارى را با آن گمراه و بسیارى را با آن راهنمایى مىکند». (6)
نظیر یک طناب که هم میشود با آن به ته چاه رفت و هم میشود از ته چاه بالا آمد.
درنتیجه اگر تنها به وجه توانایی و قدرتی که دین در اختیار دینداران قرار میدهد نگریسته شود، این سخن درست است که دین، همچون هر قدرت دیگری، «انسان خوب را خوبتر و انسان بد را بدتر میکند».
اما سخن به اینجا ختم نشده و جهات دیگر را نیز باید در نظر گرفت که در ادامه این مطلب را بیشتر توضیح میدهیم.
نکته سوم:
آنچه در اینجا باید مورد توجه قرار گیرد آن است که «دین»، صرفاً ابزاری خنثی نسبت به عامل خود نبوده و اینگونه نیست که قدرت دینی، نظیر قدرت نظامی، تأثیری بر درونیات شخص نداشته باشد.
بهعبارتدیگر، ابزارهایی که برای انسان توانایی ایجاد میکنند را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
الف) ابزارهای منفعل
ب) ابزارهای فعّال
ابزارهای منفعل، ابزارهایی هستند که نسبت به درونیات عامل خود، خنثی بوده و تنها توانایی متناسب با ویژگیهای ابزاری خود را در اختیار عامل قرار میدهند. نظیر یک چاقو که در دست گرفتن آن، اقتضایی از تغییرات درونی صاحبش را به همراه ندارد.
اما ابزارهای فعال، ابزارهایی هستند که نسبت به درونیات صاحب خود بیتفاوت نبوده و ازنظر ارزشی به آن رنگ متناسب با خود را تزریق میکنند. نظیر آنکه برخی معتقدند «سینما» یک ارزش منفی با خود به همراه داشته و از آنجا که سینما، ارتباط مستقیمی با نگرش و مبانی نظام فکری-فلسفی غرب، ازجمله مدرنیته، اومانیسم، شکاکیت، ضدیت با مذهب و … دارد، بهرهمندی از آن تأثیرات مقتضی خود را بر عامل و بهکاربرنده خواهد گذاشت. (7)
صرفنظر از درستی یا نادرستی آنچه در خصوص سینما بیان شد، درباره دین باید گفت که دین، در حقیقت، ابزاری فعّال است که علاوه بر قدرت بخشی، نسبت به درونیات افراد نیز بیتفاوت نبوده و آثار مقتضی و مثبت خود را بهجای خواهد گذاشت.
این همان بحثی است که در علومی همچون «روانشناسی دین»، مورد توجه دانشمندان قرارگرفته و تحت عناوینی نظیر «تأثیر دین در منش آدمی»(8) مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
برخی از کارکردهای مطرح شده در این باب عبارت است از:
تأثیر دین در تعهد آفرینی و ایجاد احساس مسئولیت، انقلاب درونى در برابر خودخواهىها و طغیانگریهای نفس، (9) کاهش بزهکارى و جرم و جنایت، (10) پایبندی به خانواده، رضایت از ازدواج و کاهش طلاق، (11) پشتوانه اخلاق و استوار ساختن میثاقها و پیمانها، (12) ایجاد همبستگى و انسجام اجتماعى، (13) پوشاندن بدیها و تصفیه کدورتها (14) و…
در واقع از نگاه کارکردی، چه در ساحت کارکردهای اجتماعی و چه فردی، دین، تأثیرات مثبت فراوانی برنهاد و عمیقترین لایههای وجود آدمی داشته و بامعنا بخشیدن به زندگی به روشن ساختن ابعاد تاریک مانده وجود انسان مدد میرساند: «دین الهی انسان را به انجام بهترینها راهنمایی و دعوت کرده و نسبت به همه کژیها و زشتیها هشدار داده و از آنها منع میکند و تاریخ زندگی پیشوایان دینی، همچون پیامبران و امامان نیز زیباترین تجربههای اخلاقی و رفتاری را در میان بشریت به نمایش گذاشته است». (15)
درنتیجه، ماهیت دین، ماهیت بالابرنده است و اقتضای تعالی و رشد دارد اما نه به شکل مکانیکی بهگونهای که شخص را برخلاف میل باطنیاش به رستگاری و سعادت میرساند؛ بلکه سخن از اقتضای بالابرندگی در دین است که تحقق آن، بستگی به انتخاب آدمی دارد؛ شبیه به نسخه پزشک که اقتضای درمان دارد اما اینکه این هدف محقق شود، بستگی به انتخاب آدمی دارد که این نسخه را بهدرستی اجرا کند یا اینکه آن را بر اساس امیال و افکار خود تغییر دهد و به شکل ناقص و نادرست آن را اجرا کند.
بنابراین، با توجه به تأثیرات مثبت و اقتضای فعالانه دین، دیگر نمیتوان گفت که دین انسان خوب را خوبتر و انسان بد را بدتر میکند، بلکه باید گفت که دین اقتضای آن را دارد که انسان بد را به انسان خوب و انسان خوب را به انسان خوبتر تبدیل کند و این خوب و خوبتر شدن بستگی به انتخاب آدمی دارد؛ و اگر کسی از دین سوءاستفاده کند و با تظاهر به دین، از امیال و افکار شیطانی خود پیروی کند، قطعاً خوب و خوبتر نمیشود، بلکه در گمراهی فرو میرود و بد و بدتر میشود. بد ماندن یا بدتر شدنش، نه به خاطر دین بلکه به خاطر بیتوجهی او به حقیقت دین و تظاهر به دینداری است.
نکته چهارم:
باور به دین همانند هر باور دیگری، ممکن است دچار بدفهمیها و سوءقصدها گشته و چهبسا مبادی و مبانی معرفتی و غیرمعرفتی در ارزیابی انسان از دین، آن را به انحراف و باوری غلط سوق دهد.
عواملی چون خودپرستی بهجای حقپرستی، فرورفتن در انحرافات اخلاقی، فهم نادرست از مبادی مسئله، غرور علمی بیجا، پیروی از جوّ حاکم بر فضای فکری و فرهنگی جامعه و … همگی از مواردی است که انسان را دربند خود اسیر کرده و مانع از فهم عمیق و دقیقِ دین خواهد شد.
درنتیجه، مسئله مورد بحث از این نظر نیز قابلبررسی است که «فهم درست از دین به سمت اهداف دین راهبری میکند و فهم ناقص و نادرست، چهبسا در جهت مخالف آن قرار گیرد؛ و رفتارهای نادرستی که به نام دین انجامشده و یا بهحساب دین گذاشته میشود نه ناشی از دین که برآمده از نادانی و کجفهمی بوده و اساساً در منطق دین مردود و مطرود است. درنتیجه، اگر بخواهیم کارکرد دین را بسنجیم نباید جهالتها، هواهای نفسانی و فریبکاریهای دین شعارانه و به تعبیری نادینی را بهجای دین و تدین بنشانیم». (16)
نتیجه:
ازآنچه بیان شد روشن میشود که اولاً، دین معنای گستردهای داشته و باید روشن شود که منظور از دین کدام دین است.
دوم اینکه، هر قدرتی، برای صاحب خود میتواند نتیجهای نیکو یا بد را به بار بیاورد؛ مانند اسلحه که در دست انسان بد، موجبات جنایت و در دست انسان خوب، موجبات عدالت را فراهم میآورد.
سوم اینکه، ابزارها گاهی خنثی و گاهی فعال بوده و بر درونیات عامل خود اثرگذارند. دین نیز اینگونه بوده و اقتضای بهبود اوضاع دین باوران را دارد، هرچند بر سر هر اقتضایی، مانعی نیز وجود دارد. درنتیجه، دین، اقتضای آن را دارد که بد را خوب و خوب را بهتر کند.
چهارم اینکه، نباید سوء فهم ها، سوءقصدها و انحرافاتی که به نام دین صورت میگیرد را «دین» نامید. چراکه تلقی نادرست از هر امر مطلوبی، خارج از حقیقت آن بوده و در غیر این صورت، دیگر نمیتوان آن را چیزی مطلوب دانست!
کلمات کلیدی:
دین، فایده دین، فلسفه دین، ضرورت دین، آثار دین.
پینوشتها:
1. ملکیان، مصطفی، ایمان و تعقل، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۷ ش، ص ۱۳۴.
2. قدردان قرا ملکی، محمدحسن، دین و نبوت، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1394 ش، چ 5، ص 138.
3. مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، تهران، شرکت چاپ و نشر بینالملل، 1383، چ 13، ص 5.
4. سوره نمل، آیه 34: ﴿قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَهً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّهَ أَهْلِهَا أَذِلَّهً وَکَذَلِکَ یَفْعَلُونَ﴾.
5. مولانا، مثنوی معنوی، دفتر چهارم.
6. سوره بقره، آیه 26: ﴿ یُضِلُّ بِهِ کَثِیرًا وَیَهْدِی بِهِ کَثِیرًا ۚ وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِینَ﴾.
7. شریفزاده، رامین، هالیوود و فرهنگسازان شیطانی، کتاب نقد، پاییز،1383 ش، شماره 32، ص 293-302.
8. ملکیان، مصطفی، تأثیر دین در منش آدمی، علامه، 1381 ش، شماره 3، ص 107 -117.
9. مطهری، مرتضی، یادداشتهای استاد مطهری، تهران، صدرا، 1394 ش، چ ۶، ج ۴، ص ۱۳۲-۱۴۱.
10. Gartner, J. Larson, D.B. Allen, G. (1991) Religious commitments and mental Health: A Review of the Empirical Literature, Journal of Psychology and Theology, 19, 6-26.
11. Glenn N.D. Weaver. C.N. Multivariate, Multisurvey Study of Marital Happiness; Journal of Marriage and Family, 1987, ۴۰, ۲۶۹-۲۸۲؛ Sporawski, M. j. Houghson M.J. Prescriptions for Happy Marriage Adjustment and Satisfaction of Couples Married 50 or more years; Family coordinator, 1987 ۲۷ ۳۲۱-۳۲۷.
12. مطهری، وحی و نبوت: مقدمهای برجهان بینی اسلامی، تهران، نشر صدرا، 1394 ش، ص ۲7.
13. ملکم، همیلتون، جامعهشناسی دین، ترجمه محسن ثلاثى، تهران، نشر ثالث، 1389 ش، ص ۱۷۹.
14. مطهرى، یادداشتهای استاد مطهری، ج ۴، ص ۱۵۷.
15. شاکرین، حمیدرضا، آیا دین فقط «آنچنان» را «آنچنانتر»
میکند؟ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تاریخ درج مطلب:
10 فروردین 1400 ش، تاریخ بازدید: 15 اردیبهشت 1402 ش، لینک: https://iict.ac.ir/2021/04/anchenan/#_ftn1
16. همان.