اختلاف بنى فلان و آشوب بین الحرمین
۱۳۹۳/۰۶/۰۹
–
۶۸ بازدید
اختلاف بنى فلان و آشوب بین الحرمین
قرب الاسناد از امام رضا(علیه السلام) آورده است : پیش از این امر نشانه هایى از جمله رخدادى بین حرمین وجود دارد . پرسیدم : چه رخدادى ؟ فرمود : گروهى خواهند بود ، و فلانى از آل فلانى ، پانزده مرد را مى کشند .
به گزارش موعود ارشاد از ابو الحسن رضا(علیه السلام) آورده است : آنچه در انتظارش هستید (= ظهور )نخواهد بود مگر پس از آنکه غربال شوید ، بنابراین بجز اندکى از شما ثابت قدم بر عقیده مهدى نخواهد ماند . سپس امام این آیه را تلاوت کرد : « أحسب الناس أن یترکوا أن یقولوا آمنّا و هم لا یفتنون »
اختلاف بنى فلان و آشوب بین الحرمین
قرب الاسناد از امام رضا(علیه السلام) آورده است : پیش از این امر نشانه هایى از جمله رخدادى بین حرمین وجود دارد . پرسیدم : چه رخدادى ؟ فرمود : گروهى خواهند بود ، و فلانى از آل فلانى ، پانزده مرد را مى کشند .
به گزارش موعود ارشاد از ابو الحسن رضا(علیه السلام) آورده است : آنچه در انتظارش هستید (= ظهور )نخواهد بود مگر پس از آنکه غربال شوید ، بنابراین بجز اندکى از شما ثابت قدم بر عقیده مهدى نخواهد ماند . سپس امام این آیه را تلاوت کرد : « أحسب الناس أن یترکوا أن یقولوا آمنّا و هم لا یفتنون »
آن گاه افزود : از نشانه هاى فَرَج ، رخدادى بین دو مسجد است و فلانى از اولاد فلانى، پانزده شخصیت عرب را مى کشد .
الغیبه نعمانى از ابان بن تغلب از ابو عبد الله(علیه السلام) آورده است : زمانى براى مردم پیش مى آید که دچار « سبطه » ( فترت و رکود ) مى شوند . در آن هنگام ، دانش ، در یک جا جمع و متمرکز مى شود ، چنان که مار خود را در لانه اش جمع مى کند ، در همین حال هستند که ستاره بخت مردم طلوع مى کند .
راوى مى گوید که پرسیدم : « سبطه » چیست ؟ فرمود : فترت و رکود . پرسیدم : در آن حال چه کنیم ؟ فرمود : بر هر دین و عقیده اى که بودید ، پابرجا بمانید تا خدا ستاره بخت تان را برایتان نمودار کند .
نعمانى از ابان از ابو عبد الله(علیه السلام) آورده است : عالَم دچار فترت شده و علم میان دو مسجد جمع مى شود ، چنان که مار در لانه اش جمع مى گردد . . . مردم در این حال مى مانند تا ستاره شان طلوع مى کند . عرض کردم : جانم به قربانت ! در این بین چه کنیم ؟ به من فرمود : بر همان راه و روشى باشید که بودید ، تا خدا صاحب الزمان را برایتان بیاورد .
کمال الدین از ابان آورده است که ابوعبدالله به من فرمود : زمانى خواهد آمد که مردم دچار « سبطه » ( فترت و رکود ) مى شوند و دانش همانند مارى که خود را در لانه اش جمع کند ، میان دو مسجد ( یعنى مکه و مدینه ) جمع مى شود . مردم در این حال مى مانند تا اینکه خدا ستاره شان را نمایان کند .
عرض کردم : سبطه چیست ؟ فرمود : فترت و غیبت امامتان . عرض کردم : در این بین چه کنیم ؟ فرمود : بر آن راه و روشى که بودید بمانید تا خدا ستاره تان را به شما نشان دهد . اثبات الهداة 3/534 وبحار 52/134 .
کافى از ابان بن تغلب آورده است که ابو عبدالله(علیه السلام) فرمود : چگونه خواهى بود وقتى که تسلط و چیرگى میان دو مسجد بیاید و علم مانند مارى که در لانه اش گرد مى آید گرد آید ، و بین شیعه اختلاف بیافتد و همدیگر را دروغگو بنامند و بر صورت یکدیگر آب دهان بیاندازند ؟! عرض کردم : فدایت شوم ! در آن هنگام خیرى نخواهد بود ! سه بار فرمود : تمامى خیر در آن هنگام است .
نعمانى از ابو بصیر آورده است که به ابوعبدالله(علیه السلام) عرض کردم که ابوجعفر (امام باقر) مى فرمود: قائم آل محمد دو غیبت دارد که یکى طولانى تر از دیگرى است ! فرمود: درست است ، و این در زمانى است که شمشیر بنى فلان با دیگران دچار اختلاف شود و حلقه محاصره تنگ و سفیانى ظاهر گردد و بلا زیاد شود و مرگ و کشتار ، همه مردم را فرا گیرد و مردم به حرم خدا و رسولش پناه ببرند .
نعمانى از عبدالله بن سنان آورده است که شنیدم ابوعبدالله فرمود : مرگ و کشتار چنان مردم را فرا مى گیرد که به حرم پناه مى آورند و منادى صادقى به سبب شدت جنگ ندا مى دهد : قتل و کشتار براى چیست ؟! امامتان فلانى است ! بحار 52/296 .
مختصر البصائر آورده است : نوشته خطبه هاى مولانا امیر مؤمنان(علیه السلام)را دیدم که به دستخط سید رضى الدین على بن موسى بن جعفر بن محمد بن طاوس بود . در آن نوشته از دو مرد نام برده شده بود که پس از زمان امام صادق(علیه السلام) بودند ، بنابراین ممکن است تاریخ نگارش آن پس از دویست هجرى باشد ، چون پس از 140 هجرى امام درگذشته است .
برخى از مطالب ، به نقل از ابو روح فرج بن فروه از مسعده بن صدقه از جعفر بن محمد بود ، و بعضى از دیگران . در کتاب مذکور ، خطبه اى از مولانا امیر مؤمنان ذکر شده بود که « مخزون » نامیده مى شد . راوى خطبه را به تفصیل آن ذکر کرده و در آن آمده است :
اى مردم ! از من بپرسید پیش از برپاشدن آشوبى از مشرق که شعله هایش زبانه بکشد و پس از خاموش شدن ، مردمى را در کام خود فرو ببرد و نابود کند . یا اینکه شعله آتشى از غرب زبانه بکشد و بگوید : واى بر کسانى که طعمه من شوند(1) ! پس وقتى گردش آسمان طولانى شد ، خواهید گفت ]مهدى[ مرده یا هلاک شده و به کدام بیابان رفته است . آن روز تأویل این آیه مصداق پیدا مى کند :
« ثم رددنا لکم الکره علیهم وامددناکم بأموال وبنین وجعلناکم أکثر نقیراً »
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ شاید اشاره به جنگ اتمى دولت ها باشد .
ظهور ، نشانه ها و علاماتى دارد : محاصره کوفه به وسیله نگهبانان و ایجاد خندق ، رخنه کردن آب در کوچه هاى کوفه ، تعطیلى مساجد به مدت چهل شب ، برافراشته شدن پرچم هاى سه گانه پیرامون مسجد بزرگ که مانند بیرق هدایت اند . قاتل و مقتول در آتشند . کشتار زیاد و مرگ سخت ، کشته شدن نفس زکیه در پشت کوفه میان هفتاد نفر و نیز کسى که میان رکن و مقام سر بُریده مى شود ، قتل « اسبع مظفر » با اعدام به هنگام بیعت با بُت ها همراه شیاطین انسى بسیار ; خروج سفیانى با پرچم سبز و صلیبى از طلا . سرکرده اش مردى از قبیله کلب است و دوازده هزار سوارکار همراه سفیانى رو به مکه و مدینه دارند . فرمانده شان شخصى از بنى امیه به نام « خزیمه » است که چشم چپش نابینا و در چشم راستش لکه غلیظى است . گرایش به دنیا دارد و هیچ پرچمى بر ضد او برافراشته نمى شود تا به مدینه مى رسد و مردان و زنانى از آل محمد را گرد مى آورد و در خانه اى در مدینه ( که سراى ابو الحسن اموى نامیده مى شود ) زندانى مى کند .