خانه » همه » مذهبی » اختلالات خوردن در دخترانی که هوش هیجانی بالاتری دارند، کمتر است

اختلالات خوردن در دخترانی که هوش هیجانی بالاتری دارند، کمتر است


اختلالات خوردن در دخترانی که هوش هیجانی بالاتری دارند، کمتر است

۱۳۹۳/۰۶/۱۸


۱۳۱۱ بازدید

به گزارش مهرخانه، مطالعه حاضر تلاش دارد میزان اختلالات خوردن را در میان دختران دانشجو با هدف مشخص کردن ارتباط بین این اختلالات و هوش هیجانی که به منزله یک متغیر اجتماعی- روانشناسی شناخته می‌شود، تعیین کند.
اختلالات خوردن سومین بیماری مزمن شایع در میان نوجوانان است و میزان شیوع آن در سراسر جهان درحال افزایش است. مهم‌ترین گروه در معرض خطر اختلالات خوردن، دختران جوان و نوجوان هستند که در آنها این اختلالات شایع‌ترین بیماری، بعد از چاقی و آسم تعریف شده است.

به گزارش مهرخانه، مطالعه حاضر تلاش دارد میزان اختلالات خوردن را در میان دختران دانشجو با هدف مشخص کردن ارتباط بین این اختلالات و هوش هیجانی که به منزله یک متغیر اجتماعی- روانشناسی شناخته می‌شود، تعیین کند.
اختلالات خوردن سومین بیماری مزمن شایع در میان نوجوانان است و میزان شیوع آن در سراسر جهان درحال افزایش است. مهم‌ترین گروه در معرض خطر اختلالات خوردن، دختران جوان و نوجوان هستند که در آنها این اختلالات شایع‌ترین بیماری، بعد از چاقی و آسم تعریف شده است.

به گزارش مهرخانه، مطالعه حاضر تلاش دارد میزان اختلالات خوردن را در میان دختران دانشجو با هدف مشخص کردن ارتباط بین این اختلالات و هوش هیجانی که به منزله یک متغیر اجتماعی- روانشناسی شناخته می‌شود، تعیین کند.

اختلالات خوردن سومین بیماری مزمن شایع در میان نوجوانان است و میزان شیوع آن در سراسر جهان درحال افزایش است. مهم‌ترین گروه در معرض خطر اختلالات خوردن، دختران جوان و نوجوان هستند که در آنها این اختلالات شایع‌ترین بیماری، بعد از چاقی و آسم تعریف شده است.

در ایران نیز نشان داده شده است که اغلب بیماران مبتلا به این بیماری زنان و دختران جوان‌اند. اصطلاح اختلالات خوردن، الگوهای غذایی وصف‌شده‌ای است که معمولاً با معرف‌هایی چون محدود کردن جذب غذا (بی‌اشتهایی روانی) یا خوردن افراطی منظم، استفراغ عمدی، ورزش‌های سنگین یا کاربرد ملین (پراشتهایی روانی) توصیف می‌شود. این اختلالات معمولاً درپی رژیم غذایی سخت در افرادی بروز می‌کند که از چاق‌شدن می‌ترسند، تمایل به داشتن هیکلی ظریف داشته و به غذا، وزن و ظاهر خود توجه افراطی دارند.

باتوجه به مشکلات جسمی، روانی و اجتماعی ناشی از اختلالات خوردن، تلاش برای رسیدن به فهم درست این بیماری و راه‌های پیشگیری و درمان آن، بسیار ارزشمند است. درکنار عوامل مختلف فرهنگی، اجتماعی و زیستیِ اختلالات خوردن، محققان نشان داده‌اند که هوش هیجانی و مؤلفه‌های آن می‌تواند در تبیین این اختلالات مؤثر باشد. برهمین اساس، سؤال اساسی تحقیق حاضر این است که میزان اختلالات خوردن در بین دانشجویان دختر دانشگاه تا چه حد است؟ و هوش هیجانی و ابعاد آن چه نوع ارتباطی با این مسئله دارند؟

روش‌شناسی تحقیق
روش تحقیق مطالعه حاضر پیمایشی بوده و از نظر معیار زمان، مقطعی است. همچنین برای سنجش متغیر اختلالات خوردن از پرسشنامه محقق‌ساخته استفاده شده است.

جامعه آماری در این پژوهش، شامل همه دختران دانشجوی مقطع کارشناسی دانشگاه تبریز به تفکیک دانشکده‌هاست که در سال تحصیلی 1392-1391 تعداد دقیق آن 4511 نفر بوده است.

تعریف متغیرها
اختلالات خوردن دسته‌ای از بیماری‌های تغذیه‌ای- روانی‌اند که خصوصیت اصلی آنها آشفتگی و به‌هم خوردن رفتارهای متعادل تغذیه‌ای بوده و در آن اختلالات بارزی در افکار و تصورات فرد نسبت به غذاها و خویشتن – به‌خصوص در وزن- پدید می‌آید.

الف) اختلالات خوردن
در این پژوهش اختلالات خوردن با دو بعد بی‌اشتهایی روانی و پراشتهایی روانی از طریق میانگین پاسخ دانشجویان به پرسشنامه در سطح سنجش رتبه‌ای، اندازه‌گیری شده است.

در اختلال بی‌اشتهایی روانی، شخص با کم‌خوردن و پرهیز؛ از داشتن حداقل وزن طبیعی امتناع می‌کند، شدیداً از افزایش وزن خود می‌ترسد، و به‌طور قابل توجهی در مورد بدن خود و شکل آن دچار سوءتعبیر است و حتی زمانی که لاغر است، باز فکر می‌کند که اضافه وزن دارد. این اختلال در جنس مؤنث شایع‌تر و شروع آن معمولاً در نوجوانی است.

پراشتهایی روانی با دوره‌های مکرر پرخوری مشخص می‌شود که رفتارهای جبرانی نامناسب را به دنبال دارد. این اختلال که عمدتاً در دختران و زنان جوان حادث می‌شود، ابتدا با پرخوری، احساس عدم کنترل بر خوردن و ترس از چاق شدن آغاز می‌شود و سپس با رفتارهایی نامناسب در جهت پیشگیری از اضافه وزن مثل رژیم گرفتن، ورزش‌های شدید، استفراغ ارادی، سوءمصرف داروهای مدر و ضدیبوست ادامه می‌یابد. این افراد نیز تصور نادرستی از شکل و اندازه بدن خود دارند، اما دراین‌باره برخلاف بی‌اشتهایی روانی، کاهش شدید وزن رخ نمی‌دهد.

ب) هوش هیجانی
در این پژوهش، هوش هیجانی با چهار بعد خودآگاهی، خودکنترلی، هوشیاری اجتماعی و مهارت اجتماعی از طریق میانگین پاسخ‌های دانشجویان به گویه‌های مربوط به این ابعاد، اندازه‌گیری شد.

وضعیت عمومی ‌پاسخ‌گویان
میانگین سن در بین پاسخ‌گویان 20.98، میانگین قد 163.53، میانگین وزن 57.53 و میانگین تعداد اعضای خانواده 5.04 است. شاخص حجم بدن بیشتر پاسخ‌گویان با 77 درصد فراوانی، نرمال بوده و بیشتر آنها با 88.5 درصد فراوانی مجردند. سطح تحصیلی پدران دانشجویان به مراتب بیشتر از مادران آنهاست.

وضعیت هوش هیجانی دختران جوان
میانگین بعد خودآگاهی بالاتر از حد متوسط و میانگین بعد خودکنترلی پایین‌تر از حد متوسط است. همچنین میانگین هوشیاری اجتماعی، مهارت‌های اجتماعی و مجموع هوش هیجانی تقریباً در حد متوسط قرار دارد.

اختلالات خوردن، در بین آزمودنی‌ها پایین‌تر از حد متوسط است
یافته‌ها بیان‌گر این است که بی‌اشتهایی و پراشتهایی روانی و در مجموع اختلالات خوردن، در بین آزمودنی‌ها پایین‌تر از حد متوسط است.

با افزایش هوش هیجانی، اختلالات خوردن کاهش می‌یابد
هوش هیجانی و همه ابعاد آن، که در این تحقیق بررسی شد، با اختلالات خوردن و هر دو بعد آن رابطه‌ای منفی و معنادار دارند؛ یعنی با افزایش میزان خودآگاهی، خودکنترلی، هوشیاری اجتماعی و درکل با افزایش میزان هوش هیجانی، میزان ابتلا به بی‌اشتهایی روانی، پراشتهایی روانی و در کل اختلالات خوردن کاهش می‌یابد و برعکس.

عوامل زیادی در ایجاد اختلالات خوردن مؤثرند/ هوش هیجانی فقط بخشی از تغییرات را تبیین می‌کند
همچنین نتایج نشان می‌دهد که شدت همبستگی هوش هیجانی و همه ابعاد آن با اختلالات خوردن، بیشتر از همبستگی هوش هیجانی و ابعاد آن با بی‌اشتهایی و پراشتهایی روانی است. اختلالات خوردن بر اثر درهم تنیدگی عوامل متعددی بروز می‌کند. در مطالعات بسیاری، ارتباطات اختلالات خوردن با عوامل زیست‌شناختی و ژنتیکی، عوامل اجتماعی از قبیل فرهنگ جامعه، مقایسه‌های اجتماعی فشار خانواده و… و همچنین با عوامل فردی نظیر نمایه توده بدنی، عزت نفس، تصور بدنی و میزان دینداری ثابت شده است؛ البته دارابودن همه این خصیصه‌ها یا قرار گرفتن در معرض همه عوامل مؤثر، برای بروز این اختلالات الزامی ‌نیست. در پاره‌ای از موارد، مجموع عوامل ژنتیکی یا پیامدهای زیست‌شناختی، رژیم غذایی و عوامل روانی موجب بروز اختلالات خوردن می‌شوند و در برخی دیگر از افراد ترکیب کاملاً متفاوتی از عوامل ذکرشده موجب ابتلا به این بیماری می‌شود. بنابراین هوش هیجانی به منزله عاملی برای اختلالات خوردن، فقط بخشی از تغییرات در اختلالات خوردن را تبیین می‌کند.

افراد مستعد به اختلالات خوردن
اختلالات خوردن در افرادی ایجاد می‌شود که از آشوب درونی زیادی رنج می‌برند و دل‌مشغول مسائل جسمانی می‌شوند و برای اینکه احساس آرامش و حمایت‌شدن کنند، به غذا روی می‌آورند. افراد مبتلا به بی‌اشتهایی روانی بلافاصله پس از شروع به خوردن، احساس سیری می‌کنند و افراد پرخور اغلب نمی‌توانند احساس گرسنگی را از دیگر نیازهای جسمانی یا روانی خود متمایز کنند، در درک هیجان‌های خود و نامیدن آنها مشکل دارند و به مرور زمان یاد می‌گیرند که خوردن می‌تواند وسیله‌ای برای حل و فصل حالت‌های هیجانی ناخوشایند و مبهم باشد. ناتوانی مبتلایان به اختلال‌های خوردن در تفاوت قائل‌شدن بین حالات گرسنگی و روانی، براساس تحقیقات مختلف تأیید شده است.

افرادی که مهارت‌های اجتماعی کافی ندارند، پاسخ‌هایشان به عقاید، خواسته‌ها و دیدگاه‌های دیگران افراطی است. در بین مبتلایان به اختلالات خوردن نیز، اشتغال ذهنی بیش از اندازه به دیدگاه‌های دیگران ثابت شده است. بنابراین افراد، درصورت داشتن مهارت‌های اجتماعی کافی، نیازی احساس نمی‌کنند که ظاهر خود را با سلیقه دیگران هماهنگ کنند و در نتیجه خود را ملزم به گرفتن رژیم‌های سخت نخواهند کرد.

نقش رسانه‌ها در ایجاد تمایل یا عدم تمایل به لاغری
عواملی مانند تبلیغات رسانه‌ای و فشار اجتماع برای لاغری، در صورتی می‌تواند فرد را تحت‌تأثیر قرار دهد که وی بهره هوش هیجانی کمتری داشته باشد؛ چون هوش هیجانی به منزله مهارتی شناخته می‌شود که بر توانایی فرد برای مقابله با فشارها و مطالبات محیطی تأثیر می‌گذارد. بنابراین برعکس این امر نیز صادق است؛ یعنی کمبود هوش هیجانی باعث می‌شود که فشار‌های فرهنگی و اجتماعی و نیز عوامل روانی و فردی به سادگی فرد را در جهت گرفتن رژیم‌های سخت به منظور رسیدن به زیبایی مورد انتظار جامعه قرار دهد و زمینه را برای بروز مشکلات جسمانی و روانی از جمله اختلالات خوردن فراهم کند.

افراد با رشد دادن هوشیاری اجتماعی و مهارت‌های اجتماعی در خود می‌توانند واکنش مناسبی در مقابل مطالبات و فشارهای اجتماعی از جمله فشار برای لاغری به کار گیرند. علاوه بر تلاش خود افراد و آموزش‌های مراکز رسمی، رسانه‌های همگانی نیز می‌توانند با آموزش‌های عمومی، درجهت تقویت خودآگاهی، خودکنترلی، هوشیاری اجتماعی و مهارت‌های اجتماعی افراد بسیار کمک‌کننده باشند.

لازم به ذکر است پژوهش حاضر با عنوان «سنجش میزان اختلالات خوردن و ارتباط آن با هوش هیجانی» توسط محمد عباس‌زاده، محمدباقر علیزاده، و مرضیه مختاری‌اصل انجام و سال 1392 در نشریه علمی- ‌پژوهشی زن در توسعه و سیاست 1392 منتشر شده است.

انتهای پیام/ 911027

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد