خانه » همه » مذهبی » اختناق در دوران امامت جوادالائمه با ابن‌الرضا چه کرد؟

اختناق در دوران امامت جوادالائمه با ابن‌الرضا چه کرد؟


اختناق در دوران امامت جوادالائمه با ابن‌الرضا چه کرد؟

۱۳۹۳/۰۷/۱۲


۸۴ بازدید

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - اختناق در دوران امامت جوادالائمه با ابن‌الرضا چه کرد؟امام محمدبن على ـ علیه‌السلام ـ جوادالائمه، نهمین امام از اهل‌بیت ـ علیهم‌السلام ـ است. القابى که براى آن امام برشمرده‌ اند و هر یک گویاى بُعدى از شخصیت آسمانى حضرت است، عبارتند از: «مختار، مرتضى، متوکل، متقى، زکى، تقى، منتجب، مرتضى، قانع، جواد، عالم ربانى، منتجب المرتضى و…» مشهور‌ترین لقب امام، «جواد» است. ایشان در حالى که ۲۵ سال از عمرش مى گذشت، سال ۲۲۰ هجری شهید شد.

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - اختناق در دوران امامت جوادالائمه با ابن‌الرضا چه کرد؟امام محمدبن على ـ علیه‌السلام ـ جوادالائمه، نهمین امام از اهل‌بیت ـ علیهم‌السلام ـ است. القابى که براى آن امام برشمرده‌ اند و هر یک گویاى بُعدى از شخصیت آسمانى حضرت است، عبارتند از: «مختار، مرتضى، متوکل، متقى، زکى، تقى، منتجب، مرتضى، قانع، جواد، عالم ربانى، منتجب المرتضى و…» مشهور‌ترین لقب امام، «جواد» است. ایشان در حالى که ۲۵ سال از عمرش مى گذشت، سال ۲۲۰ هجری شهید شد.

‌در روز شهادت جانگداز آن امام مظلوم، به بازخوانى گوشه‌ هایى از دوره امامت تا لحظه شهادت مى‌ پردازیم. امام جواد ـ علیه‌السلام ـ از‌‌ همان آغاز امامت با سیل رنج‌ها روبه‌رو بود؛ مشکلاتى که‌ گاه از سوى حاکمان، زمانى از طرف کارگزاران و منسوبین به طاغوت‌ها و گاهى از سوى جاهلان، متعصبان، گروه‌هاى انحرافى و… ایجاد مى‌ شد.

اینک نمونه‌ هایى را مرور مى کنیم؛

شکستن حریم امامت

محمدبن ریان مى‌ گوید: مأمون به هر حیله‌ اى متوسل مى شد تا بر امام نفوذ کند، ولی نمی‌توانست‌، تا اینکه این فرصت هنگام ازدواج دخترش با امام به دست آمد.

وقتى مى ‌خواست دخترش،‌ ام فضل را به خانه امام جواد ـ علیه السلام ـ بفرستد، زیبا‌ترین کنیزکان خود را طلبید و به هر یک جامى که درون آن گوهرى بود، داد تا وقتى در جایگاه نشست، از او استقبال کنند، اما حضرت به هیچ یک توجهى نکرد.

در آنجا مردى بود که مخارق نامیده مى شد و صاحب صدا و عود و ضرب بود، مأمون او را طلبید. مخارق گفت: اگر به چیزى از امور دنیا مشغول باشد، من براى مقصود شما کفایت مى کنم. آن‌گاه رو به روى امام نشست، وقتى توجه همه را جلب نمود، شروع به نواختن کرد. امام دقایقى بى توجهى کرد و ناگهان سر برداشت و فرمود: «اتق الله؛ از خدا بپرهیز» مخارق چنان از فریاد امام وحشت کرد که ساز و عود از دستش افتاد.

وقتى مأمون از دلیل آن حالت پرسید، گفت: از وقتى ابوجعفر بر سرم فریاد کشید، وحشتى مرا فرا گرفت که هرگز از جانم بیرون نمى‌ رود.

تهمت مستى و…

فضاى تنگ و خفقان آلود حاکم بر جامعه چنان امام و یارانش را در تنگنا گذارده بود که ‌گاه افراد وابسته به طاغوت به آن حضرت توهین‌هاى سنگینى مى کردند و امام تنها به شکوه به درگاه الهى بسنده مى کرد. از جمله، عمر از خاندان فرج که با چپاول و رشوه و دزدى ثروت زیادى فراهم آورده بود و در حکومت بنى عباس نفوذ داشت، مدتى فرماندار مدینه شد و در‌‌ همان زمان نسبت به خاندان نبوت خشونت به خرج مى داد و کار را به جایى رساند که به امام گفت: به گمانم تو مست هستى! امام جواد ـ علیه السلام ـ در مقابل این گستاخى تنها به درگاه الهى پناه برد و فرمود: «اللهم ان کنت تعلم انى امسیت لک صائما فاذقه طعم الخرب و ذل الاسر؛ خدایا! چنانچه تو مى دانى امروز براى تو روزه بودم، پس طعم غارت شدن و خوارى اسارت را به او بچشان‌».

طولى نکشید که در سال ۲۳۳ هجری متوکل بر او غضب کرد و دستور داد، ۱۲۰ هزار دینار به عنوان مالیات و ۱۵۰ هزار دینار از برادرش بگیرند و دستور داد او را به بغداد بردند و‌‌ همان جا در اسارت مُرد.

توطئه قتل به اتهام خروج

قطب راوندى نقل مى کند: معتصم برخی از وزرایش را فرا خواند و گفت: ‌علیه محمد بن على ـ علیه السلام ـ نزد من شهادت دروغ دهید و بنویسید‌ مى خواهد قیام کند. آن‌گاه امام را خواست و گفت: تو علیه من توطئه کرده اى! امام فرمود: «والله ما فعلت شیئا من ذلک؛ به خدا سوگند! من چنین کارى نکرده ام‌».

مأمون بر وجود شاهدان پاى فشرد. امام هم دستش را بلند کرد و عرض کرد: «اللهم ان کانوا کذبوا على فخذهم؛ خدایا اگر بر من دروغ بسته‌ اند، آن‌ها را بگیر‌». در آن لحظه ایوان لرزید و هر یک از اطرافیان معتصم که بر‌مى خاست، بر زمین مى افتاد.

معتصم عرض کرد: «یا ابن رسول الله! انى تائب مما فعلت فادع ربک ان یسکنه؛ اى پسر رسول خدا، از آنچه کردم، توبه نمودم. از پروردگارت بخواه که آن را آرام سازد‌». این بار امام دست بلند کرد و عرض کرد: «اللهم سکنه و انک تعلم انهم اعداؤک و اعدائى؛ خدایا، آرامش ساز و تو مى دانى که آن‌ها دشمنان تو و من هستند‌». در پى این دعا آرامش به ایوان بازگشت.

اخبار شهادت امام جواد ـ علیه السلام

وقتى ابوجعفر به دنیا آمد، امام رضا ـ علیه السلام ـ به یارانش فرمود: «در این شب براى من فرزندى شبیه موسى بن عمران به دنیا آمد که شکافنده دریاهاست، [و شبیه عیسى بن مریم] مادرش مقدس است و پاک و پاکیزه خلق شد. به جان پدر و مادرم شهیدى مى شود که اهل آسمان بر او مى گریند. از روى خشم کشته مى شود و خدا بر قاتل او خشم مى‌گیرد؛ پس [قاتل او] نمى ماند مگر اندکى تا اینکه خدا عذاب دردناک و عقاب شدید را به سوى او مى فرستد‌».

اسماعیل بن مهران مى‌ نویسد: وقتى ابوجعفر ـ علیه السلام ـ می‌خواست برای نخستین بار از مدینه به بغداد‌ برود، گفتم: من بر شما مى ترسم. با چهره اى گشاده‌ فرمود: غیبت من در این سال نیست. وقتى بار دوم به سوى معتصم مى رفت، گفتم: شما مى روید، بعد از شما امامت با کیست؟ حضرت جواد ـ علیه السلام ـ گریست و فرمود: «بعد از من امر امامت مربوط به فرزندم على ـ علیه السلام ـ است.»

چگونگى شهادت امام جواد ـ علیه السلام

سابقه خباثت و دشمنى معتصم، خلیفه عباسى، نشان مى‌ دهد که دستور قتل توسط وى صادر شده است؛ این موضوع به قدرى روشن بود که مسعودى مى نویسد: «وقتى امام جواد ـ علیه السلام ـ از مکه به عراق بازگشت، معتصم و جعفر بن مأمون، همواره در تدبیر و دست به کار چاره اى براى قتل او بودند‌».

خلیفه که از کینه ام‌فضل نسبت به امام خبر داشت و مى دانست که‌ ام فضل از او صاحب فرزند نشده است، در انگور سم ریخت و ‌ام فضل با تعریف و تمجید آن را به امام خوراند و ایشان در اثر مسمومیت در بستر افتادند و سرانجام به شهادت رسیدند..

تابناک ۰۳ مهر ۱۳۹۳

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد