۱۳۹۲/۰۸/۰۵
–
۳۵۹ بازدید
سلام
بعضی وقتا کاری رو کاملا خالصانه برای خدا انجام می دهم وتا آخرش هم نه انتظار تشکر از کسی رو دارم نه ریا و نه یه نیت غیر خدایی. اما بعد مدتی مثلا یک ماه از بعضی آدما توقع دارم یا مثلا فک می کنم که خوب شد توی اون کار فلانی هم منو دید.
آیا این افکار اجر معنوی کارم رو کم میکنه؟
با تشکر
توجه و دقت نظری که در اعمال و رفتارتان دارید، حاکی از پاکی و صفای باطن شماست. و امیدواریم هر روز به این صفا و پاکی افزوده شود.
«رضای الهی»
یکی از خصوصیّات دین مقدس اسلام این است که در هر حال و هر شغل و هر مکانى مى توان در عین اشتغال به کار و تلاش و درس، غرق در عبادت بود و زمینه تقرب و کسب رضایت الهی را فراهم نمود. این کار در صورتی میسر می شود که انسان به اعمال و رفتارش رنگ و بویی خدایی دهد، یعنی سعی کند کارهایش را برای رضایت خداوند انجام دهد و نیتش را در این زمینه خالص گرداند.
همه اعمال و کردار آدمى، تنها در صورتى ارزش دارد و تأثیر گذار می باشد که مبتنى بر نیت باشد؛ زیرا رفتار آدمى بر دو قسم است: یک. برخى رفتارهای انسان، مبتنى بر عادت صرف است. حتی ممکن است در انجام عباداتش دچار روزمرّگی و انجام از روی عادت شود؛ یعنى، انسان بدون اینکه بداند چه مى کند و بدون توجه به آن؛ عملى را انجام دهد، مثل اکثر کارهایی که از ما سر میزند و توجه ای به خداوند در آنها وجود ندارد مانند خوردن و آشامیدن، خوابیدن بیدار شدن و… هر چند چنین اعمالى را اعمال مباح می نامند، یعنی نیازی نیست هنگام انجام دادن آنها قصد قربت شود و لی اگر همین اعمال با نیتی الهی انجام پذیرد (مانند اینکه غذا بخورد تا توان عبادت داشته باشد و یا شب زود بخوابد تا نماز صبح شاداب تر باشد) تأثیر بسزایی در رشد و تعالی انسان می تواند داشته باشد.
دو. برخى رفتار و کردارشان با توجه و آگاهى بدان عمل است که از آن به عمل با نیت تعبیر مى شود. چنین عملى داراى ارزش است، زیرا از روى توجه است نه صرف عادت. توضیح این نکته ضرورى است که نیتى ارزش دارد که مبتنى بر اخلاص باشد، یعنى، انگیزه انسان فقط خدا و نزدیکى به او باشد، ) مطهرى، مرتضى، تعلیم و تربیت در اسلام، ص 196-193.). حال که چنین است، روشن مى شود که در قیامت به ظاهر، رفتار و کردار آدمیان نگاه نمى شود؛ بلکه به باطن و حقیقت و انگیزه درونى بنده توجه مى شود و سنگینى و سبکى اعمال به میزان توجه و اخلاص ما در کارها بر مى گردد.
با این توضیحات معلوم شد که اگر عملی را حقیقتا برای رضای الهی انجام دادید، چنین تفکرات و وسوسه هایی به اصل آن عمل خللی وارد نمی نماید و از صواب آن نیز نمی کاهد. اما این تفکرات بیانگر این نکته است که باطن شما هنوز خلوص کامل را درک نکرده و باید بیشتر مراقب بود. در ادامه به راههای کسب اخلاص اشاره ای می نماییم.
«کسب اخلاص»
اخلاص عبارت است از خالص ساختن قصد از غیرخدا و پرداختن نیت از ماسوى اللّه ، (معراج السعاده، ملا احمد نراقى، بحث اخلاص). به بیانی دیگر همانطور که گفتیم اخلاص یعنی انسان اعمالش را فقط برای رضای الهی و به قصد (نیّت) تقرّب به خداوند انجام دهد و برای اینکه به این هدف نایل آید باید به نکاتی چند توجه داشته باشد:
مراحل اخلاص:
1- اخلاص در نیت:
اخلاص در این مرحله، به معنی خالص نمودن نیت از هرگونه شائبه شرک و ریا و اهداف غیر الهی است. انسان در زندگی خود سر دو راهی انتخاب بسر می برد، راهی به سوی معنویت، باطن هستی، خدای متعال و جهت تجردی عالم و راهی به سوی مادیت، دنیا، ظاهر هستی و جهت مادی حیات..
اخلاص پیراستن نفس از همه تعلقات و انگیزه هاى غیر الهى است و نه تنها همه اعمال را براى خدا انجام دادن، که حتى وجود خویش را نیز براى خدا خواستن. در روایتى از پیامبر اسلام(ص) خطاب به ابوذر آمده است: (و ما بلغ عبد حقیقةالاخلاص حتى لایحب ان یحمد على شى ء من عمل للَّه. بنده هرگز به حقیقت اخلاص نمى رسد، جز آن که دوست نداشته باشد او را بر عمل خدایى بستایند. بحارالانوار، ج 82، ص 204 و ج 51، باب 116).
اولیاء الهی نه تنها نیت خویش را از انگیزه های دنیوی و مادی تخلیه می نمودند، بلکه حتی انگیزه عبادت خود را از ترس از جهنم و طمع بهشت نیز خالص می ساختند. آنها تنها و تنها خدای را از روی محبت و به این دلیل که شایسته عبادت است، عبادت می نمودند و این در حقیقت اوج اخلاص است.
امام صادق(ع) مى فرمایند: «لابد للعبد من خالص النیة فى کل حرکة و سکون اذ لو لم یکن بهذا المعنى یکون غافلاً والغافلون قد وصفهم الله تعالى بقوله: ان هم الا کالانعام بل هم اضلّ و قال: اولئک هم الغافلون…؛ براى بنده در هر حرکت و سکونى از خالص ساختن نیت (براى خدا) چاره و گریزى نیست زیرا اگر چنین نباشد غافل است و غافلان را خداوند تعالى اینگونه توصیف فرموده: اینان مانند چهارپایان بلکه گمراه تر هستند و نیز فرموده: اینان همان کسانى هستند که غافلند»، (میزان الحکمه، محمد محمدى رى شهرى، ج 3، روایت 4748).
2- اخلاص در عمل:
اخلاص در عمل به معنی خالص شدن اعمال از گناهان و رسیدن انسان به ملکه تقوی و ورع است و مراتبى دارد که انجام و رعایت آنها انسان را به این مقصود خواهد رساند:
– مرتبه اول ترک محرمات و انجام واجبات است.
– مرتبه دوم ترک مکروهات و انجام مستحبات به ویژه اهتمام به نماز شب است.
– مرتبه سوم ترک آنچه موجب اشتغال قلب به غیر خداى مى شود. مانند بسیارى از مباحات، و همواره در جست و جوى خدا بودن و التزام به آنچه که باعث تقرّب به درگاه الهى است.
بهترین راه شروع براى ورزیدگى در اخلاص، نماز است که کون جامع و عبادت تام است و اگر بتوان در آن اخلاص داشت و همواره آن را قربة الى اللَّه به جاى آورد، این خود آمادگى و تمرین مى شود که انسان در تمام شؤونات زندگى، اخلاص را رعایت کند.
اگر کسى این مراحل را به طور جدى پشت سر گذاشت، یک قدم به پیش برداشته و آن تسلیم نمودن اقالیم سبعه تن، تحت فرمان الهى است.
3-تصفیه دل:
یکی از مراحل مهم اخلاص، بیرون راندن تمام رذایل نفسانى ، حب دنیا ، لذت ها و آرزوهای دنیوی، از نهان خانه دل است . آن کس که بتواند شیطان و نفس اماره را از خانه دل بیرون افکند، آن گاه خواهد دید که خداى سبحان- که صاحبخانه است- فضاى دل او را چگونه پر خواهد نمود. در حدیث قدسى آمده است که: قلب المؤمن عرش الرحمان.
در حقیقت کسب اخلاص در نیت و عمل، از دشوارترین گردنه های راه ایمان است. و کوتاهترین راه عقلى براى رسیدن به اخلاص، تقویت توحید در دل مى باشد. منظور از توحید در این مقام، توحید افعالى است. یعنى، انسان باور کند که فاعل و مؤثرى در عالم جز خداوند نیست لا مؤثر فى الوجود الا اللَّه. اگر براى ما روشن شود که هیچ کس به غیر از خدا منشأ اثرى نیست و بفهمیم که رزق، عطا، منع، غنا، فقر، مرض، سلامتى، ذلت، عزت، زندگى، مردن و… همه در دست خداوند است و هر آنچه در جهان هست مقهور امر حاکم بى شریک مى باشد، دیگر دل به دیگران نمى بندیم و خودنمایى در مقابل دیگران برایمان لذتى نخواهد داشت.
انسان عاقل رغبت به کارى که براى او نفعى ندارد پیدا نمى کند و به امرى که به حال وى ضرر رساند بى میل مى باشد. عدم اخلاص در کارها در واقع همان ضرر و نبود نفع است که موجب بطلان عبادت و مضرّ مى باشد. اخلاص و چشم نداشتن به مخلوقات، اطمینان و آرامش دل را افزون مى کند. (الا بذکر الله تطمئن القلوب).
علماى علم اخلاق نیز در این زمینه ها توصیه هایى نموده اند:
1 – مطالعه و تفکر راجع به یگانگى مطلق خداوند و تقویت مبانى توحیدى در ابعاد مختلف و درک این حقیقت که مؤثر اصلى تنها خداست و مبدء و مرجع اوست و همه فقیر درگاه اویند و او غنى بالذات است. (یا أَیُّهَا اَلنَّاسُ أَنْتُمُ اَلْفُقَراءُ إِلَى اَللَّهِ وَ اَللَّهُ هُوَ اَلْغَنِیُ ).
2- توجه به عجز و ناتوانى مخلوقات و قطع طمع از مردم و توجه به فقر و نیازمندى همه آنان به درگاه خداوند.
3- پناه بردن به خداوند از شر شیطان و نفس اماره.
4- تلقین این مطلب که مؤثرى در جهان غیر از خداوند نیست.
5- تفویض و توکل به خداوند در کارها و تمرین در جهت تقویت آن.
6- توجه به بی اعتباری و آفات امور دنیوی از قبیل مال و جاه و بیرون نمودن محبت دنیا و متعلقات آن از دل.
7- مبارزه با حبّ نفس (زیرا ما خود را دوست داریم و همیشه مى خواهیم خواسته هایمان برآورده شود و مورد تکریم و ستایش دیگران واقع شویم).
8- اخفاى عمل در حد ممکن به خصوص در مستحبات. لازم به ذکر است واجبات بهتر است به صورت علنى انجام گردد، زیرا این کار خود موجب ترویج عمل خیر است.
9- تلاوت قرآن و توجه به معانى آن به خصوص آیات توحیدى.
10- توجه دائمى به الگوهاى اخلاص و سعى در تشابه آنها. این کار با مطالعه زندگى اولیاى الهى میسر است.
با رعایت و عمل به نکاتی که در بالا گفته شد روح انسان نیز لطیف می شود و حضور و قدرت خداوند را در تمام شئونات و موجودات عالم به نظاره خواهد نشست. و دیگر کسی را غیر از خداوند در عالم نمی بیند تا کارها و اعمالش را به اسم و به قصد رضایت او انجام دهد. و از اینکه بخواهد کاری را به غیر از نام و رضای او انجام دهد احساس شرمندگی خواهد کرد.