خانه » همه » مذهبی » اخلاق و حقوق زن

اخلاق و حقوق زن


اخلاق و حقوق زن

۱۳۹۴/۱۰/۲۸


۱۶۸ بازدید

اگر آیات قرآن و روایات را کنار هم قرار بدهیم، مى بینیم خداوند حقوقى را براى زنان و یا زنان قرار داده، اما وقتى این آیات به دست فقها برسد، آنها مى گویند: این حقوق اخلاقى است و الزامى نیست، یعنى چه؟!

در ابتدا لازم است بدانیم مرز تفکیک « اخلاق » از « حقوق » کجاست ؟ ! در این باره باید گفت : قرآن و روایات اسلامى از گزاره هاى مختلف فقهى – حقوقى و اخلاقى تشکیل شده است که بازشناسى آن و استنباط حکم مربوطه امرى دقیق و مستلزم تسلّط کافى در علوم مقدّماتى مختلف از قبیل ادبیات عرب ، معانى بیان ، منطق ، رجال ، فقه و تفسیر است . از این لحاظ فقها و مراجع تقلید با صرف وقت و تأمّل فراوان و با استفاده از علوم مذکور و با شناخت دقیق ماهیت گزاره هاى فقهى و اخلاقى موجود در منابع دینى اعم از آیات قرآن کریم یا احادیث معصومین علیهم السلام احکام و دستورات مربوط به هر علم را بازشناسى کرده و آنها را در قالب احکام فقهى و یا دستورات اخلاقى در اختیار عموم مردم قرار مى دهند .
اینک ضمن تعریف فقه و اخلاق به ذکر اجمالى وجوه تشابه و تفاوت این دو مقوله مى پردازیم تا ضمن شناخت مختصر از این دو علم و مرز تفکیک آن با یکى از مراحل کار فقها در بازشناسى احکام فقهى مختلف و دستورات اخلاقى آشنا شویم .
{J . 1 تعریف فقه : J}
فقه در لغت به معناى فهم است و در اصطلاح به معناى فهم احکام شرعى از راه ادلّه تفصیلى آن است . به عبارت دیگر منظور از فقه همان احکام مربوط به مکلّفین است که با مراجعه به منابع معتبر از قبیل کتاب خدا و سنّت پیامبرصلى الله علیه وآله و ائمّه علیهم السلام برداشت مى شود .
{J . 2 اخلاق : J}
مرحوم نراقى در تعریف علم اخلاق مى گوید : « علم اخلاق دانش صفات مهلکه و منجیه و چگونگى موصوف شدن و متخلّق گردیدن به صفات نجات بخش و رهاشدن از صفات هلاک کننده است » . منابع اخلاق نیز عبارت از قرآن ، سنت معصومین علیهم السلام ، عقل و فطرت بشرى است . 1
{J . 3 تبیین مرز بین استنباط فقهى و اخلاقى J}
فقیه به مسائل مختلف فرد و اجتماعى از این زاویه مى نگرد که در شریعت اسلامى از نظر روابودن و ناروائى ، از نظر درستى و نادرستى کدام یک از مقررات وضع شده است ، به طورى که انجام وظایف بندگى و تکالیف ، اصل موضوعى براى تمام فقه است و لذا فقیه به دنبال راه خروج از عهده تکالیف ( الزامى ) برمى آید .
امّا در علم اخلاق ، رفتار بایسته انسانى محور بحث است و جنبه تکریم ، احترام و احسان دارد . به طورى که دایره آن از حق قانونى و الزام شرعى وسیع تر است .
به عبارت دیگر در فقه رفتار اختیارى انسان از این جهت که بنده خداست و در قبال مولاى خویش تکالیفى دارد مورد بحث است و صبغه حقوقى و قانونى دارد .
حیثیت مورد بحث در موضوع فقه به گونه اى است که اهتمام اصلى در این است که چگونه باید رفتار کنیم و کارهاى ما چگونه انجام پذیرد تا از عهده تکلیف برآمده باشیم از این رو تا هنگامى که حجّت براى فقیه به عنوان یک تکلیف و قانون الهى تمام نشود ولو آنکه یک کارى بسیار خوب باشد ، اقدام به صدور فتوا نمى کند .
به عنوان مثال اگر روایت زیر را به یک فقیه بدهند که در آن امیرالمؤمنین على علیه السلام به فرزندش امام مجتبى علیه السلام اشاره مى کند و مى فرماید : « . . . کارى کن که زن تو با مردان بیگانه معاشرت نداشته باشد . . . » .
فقیه از این روایت هرگز الزام به حبس زن در خانه را استنباط نمى کند بلکه با توجه به دلایل دیگر تنها پوشش غیر از صورت و دو کف دست را الزامى مى داند و روایت مطرح شده را حمل بر توصیه اخلاقى و تأکید بر حفظ عفّت زن در رابطه با نامحرم خواهد کرد . 2
{J . 4 در نظام اسلامى میان حقوق و اخلاق ارتباط متعادل وجود دارد ، J}
مسایل و موضوعاتى ممکن است از یک لحاظ حقوقى و از جهت دیگر اخلاقى باشد ، مانند وجوب اداى امانت ، حرمت غصب ، دادن نفقه و حق « قسم » که هم جنبه حقوقى دارد و هم جنبه اخلاقى دارد » . از سوى دیگر اهداف حقوقى باید بر مبانى و هدف هاى اخلاقى شکل بگیرد و نباید در تزاحم و تعارض با ارزش هاى اخلاقى باشد ، از همین رو ، برخوردارى حقوق اسلامى از پشتوانه اخلاقى یکى از امتیازات و برترى نظام حقوقى اسلام ، بر سایر نظام هاى حقوقى دنیا است . 3 با این همه مى بینیم که فقهاى ما با استنباط از کتاب و سنّت در تمامى عرصه هاى سیاسى ، اقتصادى ، اجتماعى و . . . حقوق مستقل و جایگاه قابل توجه اى براى زنان قایل اند ، به گونه اى که بسیارى از مباحث فقها را ، حقوق اختصاصى زن ، مانند حقّ مهریه ، حقّ نفقه ، حقّ قسم و حقوق مشترک میان زن و مرد مانند حقوق اقتصاد ، سیاسى و اجتماعى ، تشکیل مى دهد 4 .
لذا این گونه نیست که فقها تمام آیاتى را که بیانگر حقوق و امتیازات زن است ، حکم اخلاقى دانسته و در نتیجه بگویند که این احکام از ضمانت اجرا برخوردار نیست و تنها ایمان ، وجدان و دیگر انگیزه هاى درونى مردان است که آنان را به رعایت مقررات اخلاقى زنان ملزم مى سازد .
{J . 5 J}
از آن جایى که پویایى و نشاط خانواده و رسیدن به کمال در پرتو اخلاق شکوفا مى گردد ، اسلام قوانین و حقوق زن را با گزاره هاى اخلاقى تلطیف مى کند . به طور نمونه در خصوص نفقه ، در عین آن که مرد را به اندازه شأن و توانایى مالى خود موظّف مى سازد ، وى را با این آموزه اخلاقى نیز آشنا مى کند که بهتر است مسکن ، خوراک و پوشاک زن ، بهتر از آنچه باشد که در منزل پدرش بوده است . در مقابل ، افق نگاه زن را نیز توسعه مى بخشد ، به گونه اى که کوچک ترین کار در منزل را براى او حسنه و عبادت محسوب مى نماید و براى زحماتى که بابت فرزندان متحمّل مى شود ، اجرى مطابق با مزد شهید قرار مى دهد .
{J . 6 احکام اخلاقى ماهیّت غیرالزامى دارند . J}
به طورى که افراد ، براساس انگیزه درونى و با میل و رغبت شخصى به رعایت مسائل اخلاقى اقدام مى کند و اگر جنبه قانونى و حقوقى به خود بگیرد از لطافت آن کاسته مى گردد ، مگر اینکه عدم رعایت برخى مسائل اخلاقى موجب اختلال در نظم عمومى شود . که در این صورت قانون گذار رعایت برخى امور اخلاقى را الزام آور مى کند . در هر صورت روابط خانوادگى مبتنى بر عشق ، صفا ، محبّت و صمیمیت است و اگر جنبه خشک قانونى و الزامى به خود بگیرد لطافت زندگى از بین مى رود .
با وجود این ، گرچه بناى اصلى کانون خانواده بر صورت محبّت و رعایت اخلاق است اما حقوق نقش مکمّل را ایفاء مى کند و چنانچه زن یا شوهرى به دلیل عدم پایبندى به اصول و ارزش هاى اخلاقى ، کانون خانواده را در معرض تزلزل قرار دهد ، براى طرف دیگر حقوقى مقرّر شده است که بتواند جلوى سوء استفاده یا سهل انگارى طرف مقابل را بگیرد .
( 1 ) . ک : عنایت اللَّه شریفى ، مجله عتبات ، ( الفقه و اخلاق ) ، شماره 16 و . 15 ( 2 ) . ک : فقه و اخلاق ، ( مجله قبسات ) ، سید ابراهیم حسینى ، ش 13 ، ص . 90 ( 3 ) درسنامه فلسفه حقوق ، جمعى از نویسندگان ، قم : مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى ، 138 ، ص 36 – . 34 ( 4 ) . ک : نظام حقوق زن در اسلام ، مرتضى مطهرى .

ممکن است این مطلب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد