اخلاق پیامبر (۲) معیشت و کسب روزی
۱۳۹۲/۰۵/۲۷
–
۳۶۱ بازدید
روزی مردی از انصار از او کمک مادی خواست. پیامبر خدا(ص) از او پرسید در خانه چیزی داری؟ مرد پاسخ داد: آری! گلیمی دارم و کاسه ای چوبین. حضرت(ص) فرمود: آنها را بیاور. مرد آنها را آورد.
مرد چنین کرد. حضرت(ص) چوبی را به عنوان دسته در آن قرار داد و فرمود: برو هیزم جمع آوری کن و تا پانزده روز دیگر نزد من بیا.
مرد پس از دو هفته با ده درهم آمد و ب آن لباس و مواد غذایی خرید. پیامبر(ص) فرمود: این کار برایت از خواهش کردن بهتر است. خواهش کردن (تکدی) در روز قیامت به صورت لکه ای در چهره ات نمایان می شود.
سپس فرمود: درخواست کردن شایسته نیست مگر برای بینوای بسیار گرسنه, یا بدهکاری که قدرت پرداخت ندارد, یا صاحب دیه ای دردمند.
کسی که از دسترنج خویش بخورد, پروردگار با مهربانی به او می نگرد هرگز عذابش نمی کند و درب های بهشت به رویش گشوده می شود تا از هر دری که بخواهد وارد شود. (نگین هستی, ص 51)
تبصره: حضرت(ص) می توانست از مال خویش به آن مرد انصاری ببخشد, همانگونه که گاهی مال فراوان به کسی می بخشید ولی بخشیدن به کسی که توان کار کردن دارد را کاری درست نمی دانست و تکدی گری را ترویج نمی کرد.
ثروت اندوزی از راه باطل را نکوهش می کرد و می فرمود: «هر کس برای امت من یک شب آرزوی گرانی کند خداوند عبادت چهل ساله او را باطل می کند.»
در مقام کسب حلال تشویق می نمود و می فرمود: «کسی که از پذیرفته شدن دعاهایش شاد می شود, باید درآمدش را پاکیزه سازد همانا خداوند افرادی دین باور پیشه ور را دوست دارد».
خارج شدن از منزل صبح زود را مستحب بر شمرد و فرمود: «صبح زود در جستجوی درآمد و نیازهای خود بروید, زیرا صبح خیزی مایه برکت و رستگاری است.» آن حضرت(ص) در دعایی فرمود: «خداوندا! صبح زود را برای امت من خجسته گردان.»(خصال صدوق، ص 383)
تجارت را با برکت می دانست و فرمود: «تاجر راستگوی امین, با پیامبران, صدیقان و شهیدان است. اگر خداوند به بهشتیان اجازه می داد تجارت عطر و پارچه می کردند.»
«پاکیزه ترین درآمد کسب تاجرانی است که هرگاه سخن می گویند, دروغ نمی گویند, هر زمان که امینشان قرار دهند, خیانت نمی کنند, اگر وعده دهند, تخلف نمی کنند, زمانی که بخواهند چیزی بخرند, از آن کالا بد نمی گویند هنگامی که بخواهند بفروشند بیش از اندازه نمی ستایند, برای تحویل معطل نمی کنند و بدهکار خود را در تنگنا قرار نمی دهند.»
برترین سرمایه را در گوسفنداری دانست و فرمود: «بر شما باد به گوسفنداری و کشاورزی که هماره مایه خیر و خوبی اند.» خود آن حضرت(ص) نیز صد گوسفند داشت که نمیخواست از آن تعداد بیشتر شوند از همین روی هر گاه بره ای متولد می شدگوسفندی را صرف خوراک خانواده خود و بینوایان می ساخت.
می فرمود: «روزی خود را در نهان زمین بجویید.» هرگاه کشاورز بذری را از راه حلال در دست خود می گیرد, فرشته ای ندا می دهد: «یک سوم برای دهقان, یک سوم برای پرندگان و یک سوم برای چهارپایان. چون آن را بر زمین می پاشد, برای هر دانه بذر, ده نیکی برایش می نویسند.چون آن را آبیاری می کند و بذر می روید گویی در برابر هر دانه, انسان مؤمنی را زنده ساخته است و تا دهقان آن کشته را درو کند, خدای تعالی او را می ستاید. چون آن را بکوبد, گویا گناهانش را له می کند. هنگامی که خرمن را باد می دهد, گناهانش نیز بر باد می روند, زمانی که آن را وزن می کند, بسان روز تولد از گناهان خارج می شود, وقتی آن محصول را به خانه می برد و اهل خانه شاد می شوند, عبادت چهل ساله را بر او می نگارند و چون از آن به گرسنه, همسایه و بیچاره یم دهد, آفریدگار او را از عذاب خود در امان نگه می دارد.»(نگین هستی, ص 52)
از او پرسیدند: «چه ثروتی بهتر است؟» فرمود: «کشته ای که صاحبش آن را بکارد, سامان دهد و روز درو زکاتش را پرداخت نماید.»