طلسمات

خانه » همه » مذهبی » اراده خداوند و جادو

اراده خداوند و جادو


اراده خداوند و جادو

۱۳۹۲/۰۴/۲۸


۹۱۹ بازدید

خداوند متعال در آیه ۱۰۲ سوره بقره می فرماید: « وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطینُ عَلى مُلْکِ سُلَیْمانَ وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ وَ لکِنَّ الشَّیاطینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما یُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتّى یَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاّ بِإِذْنِ اللّهِ وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی اْلآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ

خداوند متعال در آیه 102 سوره بقره می فرماید: « وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطینُ عَلى مُلْکِ سُلَیْمانَ وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ وَ لکِنَّ الشَّیاطینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما یُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتّى یَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاّ بِإِذْنِ اللّهِ وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی اْلآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ : و آنچه را که شیطان[صفت]ها در سلطنت سلیمان خوانده [و درس گرفته] بودند پیروى کردند و سلیمان کفر نورزید لیکن آن شیطان[صفت]ها به کفر گراییدند که به مردم سحر مى آموختند و [نیز از] آنچه بر آن دو فرشته هاروت و ماروت در بابل فرو فرستاده شده بود [پیروى کردند] با اینکه آن دو [فرشته] هیچ کس را تعلیم [سحر] نمى کردند مگر آنکه [قبلا به او] مى گفتند ما [وسیله] آزمایشى [براى شما] هستیم پس زنهار کافر نشوى و[لى] آنها از آن دو [فرشته] چیزهایى مى آموختند که به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایى بیفکنند هر چند بدون فرمان خدا نمى توانستند به وسیله آن به احدى زیان برسانند و [خلاصه] چیزى مى آموختند که برایشان زیان داشت و سودى بدیشان نمى رسانید و قطعا [یهودیان] دریافته بودند که هر کس خریدار این [متاع] باشد در آخرت بهره اى ندارد وه که چه بد بود آنچه به جان خریدنداگر مى دانستند.»
طبق این آیه اولا سحر واقعیت نیست و مشروط به اذن خداست. یعنی خدا تا اذن ندهد سحر اثر نمی کند.
سحر در تأثیر بر انسانها واشیاء فرقی با سایر علل و عوامل ندارد. همان طور که آتش و آب و خشم و شادی و کینه و حسد و صدقه و دعا و … آثاری دارند، سحر نیز آثاری دارد. عالم هستی، عالم اسباب وعلل است و هر علتی، معلول خاص خود را دارد. اگر تأثیر سحر نافی اراده خدا باشد پس لازم می آید که تأثیر دعا و صدقه و کینه وخشم و آتش و آب و … هم نافی اراده خدا باشد؛ حال آنکه چنین نیست. همه این علل در طول علیت خدا قرار داند و به اذن تکوینی خدا صاحب اثر شده اند، در مورد سحر نیز چنین است. سحر نیز فرمولهای خاص خود را دارد و بر همین اساس ساحران می توانند سحر کنند همان طور که صنعتگران با استفاده از فرمولهای فیزیک و شیمی مصنوعاتی درست می کنند و در اشیاء تصرف می کنند. یک صنعتگر خالق چیزی نیست؛ او تنها فرمولهای طبیعت را به کار می گیرد و مواد لازم را فراهم می کند و آن گاه خداوند متعال طبق سنت و قوانینی که بر عالم حاکم کرده است کار را انجام می دهد. مثلا اراده تکوینی خدا این است که نطفه در شرایطی خاص تبدیل به جنین شود و این شرایط به طور طبیعی در رحم مادر بوجود می آید. حال اگر دانشمندان مشابه این شرایط را در آزمایشگاه به وجود آورند در آن صورت نیز اراده تکوینی خدا نطفه را به جنین تبدیل خواهد کرد.
در چنین علمی کار دانشمندان و پزشک فراهم کردن آن شرایط خاص است نه خلقت جدید انسان. کار ساحر نیز چنین است او تنها شرایطی را فراهم می کند و آن گاه طبق قوانین خاصی که خدا آفریده است پدیده هایی رخ می دهد که آن را سحر می نامیم. در آیه 102 سوره بقره خداوند متذکر این مطلب شد که هاروت و ماروت دو فرشته الهی به مردم سحر آموختند و این امتحانی از جانب خداوند متعال بود کما اینکه الان نیز سحر از امتحانات الهی است و هر کسی که آن را انجام دهد یا به ساحر و فال بین رجوع کند معصیت کار است.
مطلب دیگر در مورد سحر این است که تأثیر سحر بر انسانها در حد علت ناقصه است و هیچ گاه سحر، اختیار انسان را سلب نمی کند. مثلا سحر زمینه را برای نزاع خانوادگی فراهم می کند و اگر شخص متقی باشد این زمینه نمی تواند او را وادار به نزاع کند. مشابه این امر در دیگر علل نیز وجود دارد مثلا وقتی کسی به ما ناسزاگویی می کند زمینه پرخاشگری و دعوا در ما ایجاد می شود و بسیاری از افراد تحت تأثیر این امر اقدام پرخاشگری می کنند ولی افراد متقی صبر می کنند و تحت تأثیر آن قرار نمی گیرند. البته خداوند متعال از طریق معصومین(ع) راههای ابطال سحر را هم آموخته اند. اهل تقوا وقتی گرفتار سحر می شوند از این طریق مشروع آن را خنثی می کنند ولی افراد غیرمتقی به اهل سحر رجوع می کنند و گرفتار دست شیاطین انس و جن می شوند.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد