بنابراین آنچه که طی چند دهه اخیر با عنوان پول در اختیار مردم است چیزی نیست جز اعتباری که حکومتها به واسطه قدرت سیاسی و اقتصادی به ارز خود بخشیدهاند.
اما حالا با گسترش رمز ارزها کار به جایی رسیده که هر شخص میتواند به پشتوانه اعتبار خود یک پول دیجیتالی با قابلیت خلق و محو هر واحد بر بستر امن بلاکچین معرفی کند و به اندازه استقبالی که در بازار از آن میشود ارزش یابد.
مثلا تلاشی که ایلانماسک سرمایهدار معروف آمریکایی برای موجسازی در دنیای رمز ارزها انجام میدهد دقیقا در همین راستاست که او به دنبال ایجاد یک پول مختص خودش است.
آخرین تلاشهای او در خبرسازی بر روی رمز ارزی به نام دوجکوین در همین چارچوب قابل تعبیر است.
دوج کوین رمز ارزی که فعالان کریپتو آن را جزو شتکوینها میدانند.
شتکوین به این معنی که بیخاصیت و فاقد ارزش بنیادی است زیرا نه مانند بیتکوین، محدودیتی در مقدار دارد و سالانه چند میلیارد واحد به حجم آن افزوده میشود و نه همچون پروژههایی مثل اتریوم و کاردانو، بستری دیجیتالی برای قراردادهای هوشمند ایجاد میکند.
(قراردادهای هوشمند دیجیتالی در بستر بلاکچین، در آینده میتواند جایگزین نهادهای حاکمیتی مثل ثبت اسناد و ادارات دولتی یا بنگاههای واسطهای مالی همچون بانکها و… بشود و مردم را بکل از آنها بینیاز سازد.)
اما سوال این است که چرا ایلانماسک تمام اعتبار خود را خرج یک شتکوین میکند؟ او به دنبال چیست؟
اینکه تصور کنیم با این موجسازیها به دنبال دلهدزدی و نوسانگیری است قطعا در اشتباهیم.
او به خوبی میداند که اتفاقا همین شتکوینها که فاقد کاربرد هستند و تنها در بستر دیجیتالی تولید شده و قابل تبادلاند پتانسیل تبدیل شدن به یک واحد پولی با تعاریف فعلی را دارند و با توجه به اینکه محدودیتی در خلق آنها نیست، این ویژگیها میتوانند یک امپراطوری پولی قدرتمند برایش ایجاد کنند.
بنابراین احتمالا در آینده شاهد این خواهیم بود که هر شخص یا مجموعهای که دارای اعتبار اجتماعی و اقتصادی است، برای خودش یک شتکوین معرفی کند و سپس در قیمتی آن را تثبیت سازد که بتواند از عهده تثبیت آن از طریق افزایش و کاهش عرضه برآید و ناگفته پیداست که در صورت موفقیت همچون بانکها به قابلیت خلق و محو پول دست خواهد یافت و این یعنی قدرت بیکران.
(با تعاریفی که از شتکوینها برای برخی رمزارزها ارائه میشود میتوان دلار و سایر فیاتهای رایج را نیز در همین رده “شت” قرار داد و ازین جهت، نمیتوان همه رمزارزهای موسوم به شتکوین را لزوما با آیندهای سیاه تصویر کرد زیرا آنها بهترین پتانسیل را برای تبدیل شدن به واحدهای پولی خصوصی آینده دارند.)
اما داستان خود بیتکوین کمی متفاوت است. بیتکوین جزو معدود رمزارزهایی است که محدودیت استخراج دارد و تنها 21 میلیون از آن در نهایت به دست خواهد آمد که هر چه جلوتر میرود این استخراج سختتر و پر هزینهتر خواهد بود.
ازین جهت بیتکوین دقیقا ماهیتی مانند طلا دارد. بد نیست بدانیم هماکنون 80درصد ذخایر موجود طلا در جهان استخراج شده و بشدت محدودیت مقداری دارد و ازین جهت به عنوان ترند ارزشگذاری برای پولهای دولتی، مورد استفاده قرار گرفته و نقش خود را در طول تاریخ از یک واحد پولی به یک دارایی فاقد کاربرد راهبردی تغییر داده است؛
بیتکوین هم دقیقا چنین ویژگیهایی را دارد: «محدودیت مقداری، فاقد کاربرد اساسی، سنجهای برای ارزش سایر رمز ارزها و تغییر ماهیت تدریجی از پول به دارایی.»
و اما سایر پروژههای دیجیتالی مثل اتریوم، همچون یک دارایی سودساز عملکردی با واحد پولی مختص خود (اتر برای اتریوم) هستند که تکنولوژی آنها روز به روز در حال تکامل است و البته در رقابت با پروژههای نوظهور با خلاقیتهای بیشتر هستند.
خلاصه اینکه ماهیت هر گروه از رمز ارزهای فعلی، با دیگری متفاوت است و اینکه چه سرنوشتی انتظار هر کدام را میکشد قابل پیشبینی نیست، اما چیزی که قطعیت دارد این است که کریپتو کارنسی، آینده اقتصاد و اجتماع و سیاست خواهد بود و این تصور که یک بازار فیک و بی سرانجام است مطلقا درست نیست، اگرچه خیلی از رمز ارزهای فعلی ممکن است در آینده در رقابت با رقبای قدرتمند نوظهور، محو شوند اما آنچه قطعی است اینکه نخبهترین برنامهنویسان، ریاضیدانان و دانشمندان در حال فعالیت در این عرصه هستند و البته به همان میزان هم کلاهبرداران و نخالهها مشغول کارند.
… اما آیا دولتهای قدرتمند جهان به دنبال زمین زدن این بازار هستند؟
اینکه کریپتو کارنسی بستری برای حذف بسیاری از افراد، نهادها، بنگاهها و واسطهها در آینده است و این باعث شکلگیری دشمنان قدرتمند جدی برای آن میشود جای تردید ندارد اما مساله این است که اولا دولتهای هوشمند غربی هرگز با بگیر ببند پایشان را در گسلها گیر نمیاندازند و ثانیا رونق بازار کریپتو همچون یک اسفنج، به جذب صدها میلیارد دلار نقدینگی سر ریز از محل خلق بی حساب پول در بانکهای غربی کمک کرده است و هرگونه ریزش در این بازار بسته به مقدار ریزش به خروج پول از اسفنج کریپتو و تشدید تورم در بازارهای آنها منتهی میشود. بنابراین تصور اینکه دولتهای غربی آنقدر احمق باشند که بازار دو تریلون دلاری کریپتو را متلاشی کنند و صدها میلیارد دلار را از گردش در این بازار به گردش در سایر بازارهای حیاتی روانه سازند منطقی نیست.
مهدی قاسمی