۱۳۹۴/۱۱/۱۳
–
۱۳۸ بازدید
دانشجوی ترم ۳ هستم. از پسری در دانشگاهمان خوشم میآید ولی نمیدانم او هم از من خوشش میآید یا نه. به خاطر او همه خواستگارهایم را رد میکنم. چه طور میتوانم به او بفهمانم که دوستش دارم؟
برای کنترل ارتباط باید انگیزهها را شناخت. در مدیریت ارتباط باید واقع بینی داشت نه بدبینی و نه خوشبینی و سهل انگاری، بلکه باید خردمند بود و از ارتکاب خطا به دور بود.
خداوند میفرماید:
«گرامیترین افراد با تقواترین آنهاست».
تقوا یعنی فرد، بدی را میشناسد اما مقاومت دارد و حافظ خود است. حریم دارد، عزت نفس دارد و آلوده به ناپاکی نمیشود.
تقوا شخصیت انسان را بالا میبرد و قدرت مقابله با عوامل محرک و مخرب را ایجاد میکند.
بهترین توصیه به شما فکر کردن به حالات طبیعی خودتان است، موافق فطرت زن این است که مورد خواستن قرار گیرد و بداند التماس محبت یعنی مرگ محبت. به گدا چیز با ارزش نمیدهند. برای اثبات عشق خود تلاش نکنید، بلکه سعی و تلاش خود را در جهت رشد شخصیت خود قرار دهید.
عشق دارای انواعی است که به چند نمونه آن اشاره میشود:
– عشق ناز: فرد تازه آشنا شده و این محبت در یک فضای جذاب و رمانتیک شروع میشود. به یک نگاه دل میبندد.
– عشق نیاز: تولدش در شرایط نیاز و مرگش در شرایط عادی است. شخصیتهای وابسته و ضعیف به این عشق مبتلا میشوند.
– عشق فراق: تولد در فراق است و مرگش در وصال است. به هر دلیلی که فاصله میافتد جاذبه ایجاد میکند. ترس از دست دادن و فراق دارد.
– عشق لایق: دوست دارد برای این که دوست داشتنی است. علامتش شناخت واقعیتهاست، محبوبیّت بدون مقبولیّت ماندنی نیست. اغلب، عشقهای قبل از ازدواج در مدت زمان کوتاهی از بین میرود، چون فضای رؤیایی و خیالی شکل گرفته و با واقعیت تطبیق ندارد. عشق بعد از ازدواج پایدار است، زیرا در دل واقعیت شکل میگیرد. شناخت واقعیتها تنها در شرایط واقعی ممکن است.
حال با توجه به این توضیحات میتوانید از خود بپرسید که آیا عشق و علاقه شما به واسطه شناخت درست، تدریجی و بر اساس واقعیّت شکل گرفته است؟!
برای اینکه بتوانید به این حالت خود غلبه کنید کاملاً خود را در وضعیتی تصور کنید که به او این علاقه را بیان کردید و ایشان محترمانه و یا غیرمحترمانه به شما بیتوجهی و یا بیحرمتی کند؛ چه حالی می شوید؟
آیا این زمان برای شما سختتر است یا شرایطی که الآن دارید؟! پس خوب فکر کنید و به احساسات و عواطف خود غلبه کنید و آن را تحت کنترل بگیرید تا بتوانید مسئله را مدیریت کنید تا به نتیجه مناسبی برسید.
برای این که متوجه شوید ایشان نیز نظر مساعدی به شما دارد یا نه، میتوانید در محیط دانشگاه از افراد معتمد مثل برخی اساتید که هر دوی شما را بشناسند و یا یکی از دوستان مشترک و مورد اعتماد و محرم اسرار خود کمک بگیرید و موضوع را با آنها مطرح کنید تا در صورت مناسب بودن شرایط و با احتمال اینکه ایشان هم نظر مثبتی به شما داشته باشند با او صحبت کنند تا در صورت تمایل به خواستگاری شما بیاید. مزیّت این کار این است که شما تکلیف خود را خواهید دانست و برای یک علاقه بیبنیان و سراب، سرمایه گذاری عاطفی، روانی نمیکنید.
البته این کار شما اشتباه است که خواستگاران خود را به دلیل یک عشق یکطرفه که مشخص نیست به سرانجام میرسد یا نه، رد میکنید. اول تکلیف خود را در این رابطه مشخص کنید، سپس به موارد دیگر با دقت توجه کنید تا به یک انتخاب درست و منطقی برسید. رد کردن خواستگار بدون دلیل منطقی نشان میدهد که علاقه شما هیجانی است.
به یاد داشته باشید بعضی از اشتباهات انسان در زندگی غیرقابل جبران است و عوارض منفی دارد؛ پس به آینده خود درست و عاقلانه فکر کنید. چارهکار به دست خود شماست و آن هم کنترل احساستان. برای این کار باید مهارتهای خود را زیاد کنید و از خداوند کمک بخواهید که با داشتن عفت و خودداری از گناه موقعیت یک ازدواج مناسب برایتان فراهم شود.
خداوند میفرماید:
«گرامیترین افراد با تقواترین آنهاست».
تقوا یعنی فرد، بدی را میشناسد اما مقاومت دارد و حافظ خود است. حریم دارد، عزت نفس دارد و آلوده به ناپاکی نمیشود.
تقوا شخصیت انسان را بالا میبرد و قدرت مقابله با عوامل محرک و مخرب را ایجاد میکند.
بهترین توصیه به شما فکر کردن به حالات طبیعی خودتان است، موافق فطرت زن این است که مورد خواستن قرار گیرد و بداند التماس محبت یعنی مرگ محبت. به گدا چیز با ارزش نمیدهند. برای اثبات عشق خود تلاش نکنید، بلکه سعی و تلاش خود را در جهت رشد شخصیت خود قرار دهید.
عشق دارای انواعی است که به چند نمونه آن اشاره میشود:
– عشق ناز: فرد تازه آشنا شده و این محبت در یک فضای جذاب و رمانتیک شروع میشود. به یک نگاه دل میبندد.
– عشق نیاز: تولدش در شرایط نیاز و مرگش در شرایط عادی است. شخصیتهای وابسته و ضعیف به این عشق مبتلا میشوند.
– عشق فراق: تولد در فراق است و مرگش در وصال است. به هر دلیلی که فاصله میافتد جاذبه ایجاد میکند. ترس از دست دادن و فراق دارد.
– عشق لایق: دوست دارد برای این که دوست داشتنی است. علامتش شناخت واقعیتهاست، محبوبیّت بدون مقبولیّت ماندنی نیست. اغلب، عشقهای قبل از ازدواج در مدت زمان کوتاهی از بین میرود، چون فضای رؤیایی و خیالی شکل گرفته و با واقعیت تطبیق ندارد. عشق بعد از ازدواج پایدار است، زیرا در دل واقعیت شکل میگیرد. شناخت واقعیتها تنها در شرایط واقعی ممکن است.
حال با توجه به این توضیحات میتوانید از خود بپرسید که آیا عشق و علاقه شما به واسطه شناخت درست، تدریجی و بر اساس واقعیّت شکل گرفته است؟!
برای اینکه بتوانید به این حالت خود غلبه کنید کاملاً خود را در وضعیتی تصور کنید که به او این علاقه را بیان کردید و ایشان محترمانه و یا غیرمحترمانه به شما بیتوجهی و یا بیحرمتی کند؛ چه حالی می شوید؟
آیا این زمان برای شما سختتر است یا شرایطی که الآن دارید؟! پس خوب فکر کنید و به احساسات و عواطف خود غلبه کنید و آن را تحت کنترل بگیرید تا بتوانید مسئله را مدیریت کنید تا به نتیجه مناسبی برسید.
برای این که متوجه شوید ایشان نیز نظر مساعدی به شما دارد یا نه، میتوانید در محیط دانشگاه از افراد معتمد مثل برخی اساتید که هر دوی شما را بشناسند و یا یکی از دوستان مشترک و مورد اعتماد و محرم اسرار خود کمک بگیرید و موضوع را با آنها مطرح کنید تا در صورت مناسب بودن شرایط و با احتمال اینکه ایشان هم نظر مثبتی به شما داشته باشند با او صحبت کنند تا در صورت تمایل به خواستگاری شما بیاید. مزیّت این کار این است که شما تکلیف خود را خواهید دانست و برای یک علاقه بیبنیان و سراب، سرمایه گذاری عاطفی، روانی نمیکنید.
البته این کار شما اشتباه است که خواستگاران خود را به دلیل یک عشق یکطرفه که مشخص نیست به سرانجام میرسد یا نه، رد میکنید. اول تکلیف خود را در این رابطه مشخص کنید، سپس به موارد دیگر با دقت توجه کنید تا به یک انتخاب درست و منطقی برسید. رد کردن خواستگار بدون دلیل منطقی نشان میدهد که علاقه شما هیجانی است.
به یاد داشته باشید بعضی از اشتباهات انسان در زندگی غیرقابل جبران است و عوارض منفی دارد؛ پس به آینده خود درست و عاقلانه فکر کنید. چارهکار به دست خود شماست و آن هم کنترل احساستان. برای این کار باید مهارتهای خود را زیاد کنید و از خداوند کمک بخواهید که با داشتن عفت و خودداری از گناه موقعیت یک ازدواج مناسب برایتان فراهم شود.