هاشمی با چنین اظهاراتی ضمن القای خود در قامت یک کینگ میکر kingmaker عملا روحانی را در قامت گماشته خود در ساختمان پاستور برسمیت شناساند و از طریق سیاست «مردی در سایه» معرکهگردان دولت تدبیر و امید شد.
اسفند ۷۶ و شش ماه بعد از پایان امپراطوری هاشمی در نهاد ریاست جمهوری، در مقاله «فراموششدگان» با اشاره به فرازی از کتاب «قهرمان در تاریخ» نوشتم «سیدنی هوگ» در کتاب «قهرمان در تاريخ» در توصيف شخصيت لنين میگويد:لنين در استفاده کردن برای هدفهايش از کسانی که در صفوف حزب بودند ولی با نظراتش موافق نبودند استعداد بزرگی داشت. او میتوانست با کسانی کار کند که بدون او نمیتوانستند با يکديگر کار کنند! قابلیتی که هاشمی نيز بکفایت از آن برخوردار بود.
پنج ماه بعد از مرگ هاشمی نیز در خرداد ۹۶ و در مقاله «محلل ناکام» گفتم:
در نبود هاشمی دیگر روحانی را نیز باید تمام شده تلقی کرد و «همه مردان هاشمی» از جمله روحانی در نبود «مقتدا» فاقد گرانیگاه شده و در «غیبتاش» آن گماشتهگی دچار گمگشتگی شده که چون کشتی بیلنگر «کج میشد و مژ میشد» که شد! و از درون پاشید و مملکتی را پاشاند و از باشندگی برای اکبر به پاشندگی در نبود اکبر رسید!
داریوش سجادی