طلسمات

خانه » همه » مذهبی » از درهای مختلف وارد شدن برادران حضرت یوسف(ع)

از درهای مختلف وارد شدن برادران حضرت یوسف(ع)


از درهای مختلف وارد شدن برادران حضرت یوسف(ع)

۱۳۹۳/۰۸/۰۱


۹۵۶ بازدید

با سلامچرا برادران حضرت یوسف(ع) برای ورود به مرکز مصر به چند دسته دو نفره تقسیم شدند و از دروازه های مختلف وارد شهر شدند؟ و سوال اصلی و مهمتر در این مورد اینه که این موضوع (دو به دو شدن و ورود از دروازه های مختلف) چه اهمیتی داشته که خداوند در قرآن اون رو آورده؟

علت سفارش حضرت یعقوب به فرزندانش که از دروازه های متعدد وارد شوند چشم زخم و یا مورد سوء ظن قرار گرفتن از سوی درباریان بوده علت ذکر آن در قرآن هم می توند تذکر به جدی بودن موضوع چشم زخم و یاطبق یک معنا که ذیلا نیز به آن اشاره شده سفارشی است برای همگان که در هر کاری که شعبه های گوناگون دارد انسان از یک راه وارد نشود بلکه از راه های متعدد وارد شود که اگر از یکی شکست خورد از راه دیگر موفق شود ذیلا توضیح بیشتر در باره آیه را از تفسیر نمونه می اوریم :بدون شک پایتخت مصر، در آن روز مانند هر شهر دیگر، دیوار و برج و بارو داشت و دروازه هاى متعدد، اما اینکه چرا یعقوب ، سفارش کرد، فرزندانش از یک دروازه وارد نشوند، بلکه تقسیم به گروههائى شوند و هر گروهى از یک دروازه وارد شود، دلیل آن در آیه فوق ذکر نشده ، گروهى از مفسران گفته اند: علت آن دستور این بوده که برادران یوسف ، هم از جمال کافى بهره مند بودند (گر چهیوسف نبودند ولى بالاخره برادر یوسف بودند!) و هم قامتهاى رشید داشتند، و پدر نگران بود که جمعیت یازده نفرى که قیافه هاى آنها نشان مى داد از یک کشور دیگر به مصر آمده اند، توجه مردم را به خود جلب کنند، او نمى خواست از این راه چشم زخمى به آنها برسد.
و به دنبال این تفسیر بحث مفصلى در میان مفسران در زمینه تاثیر چشم زدن در گرفته ، و شواهدى از روایات و تاریخ براى آن ذکر کرده اند .علت دیگرى که براى این دستور یعقوب (علیهالسلام ) ذکر شده این است که ممکن بود، وارد شدن دستجمعى آنها به یک دروازه مصر و حرکت گروهى آنان قیافه هاى جذاب ، و اندام درشت ، حسد حسودان را بر انگیزد، و نسبت به آنها نزد دستگاه حکومت سعایت کنند، و آنها را به عنوان یک جمعیت بیگانه که قصد خرابکارى دارند مورد سوء ظن قرار دهند، لذا پدر به آنها دستور داد از دروازه هاى مختلف وارد شوند تا جلب توجه نکنند.
بعضى از مفسران یک تفسیر ذوقى نیز براى آیه فوق گفته اند و آن اینکه یعقوب مى خواست یک دستور مهم اجتماعى به عنوان بدرقه راه به فرزندان بدهد، و آن اینکه گمشده خود را از یک در نجویند بلکه از هر درى باید وارد شوند، چرا که بسیار مى شود انسان براى رسیدن به یک هدف گاه تنها یک راه را انتخاب مى کند و هنگامى که به بن بست کشید، مایوس شده ، به کنار مى رود، اما اگر
به این حقیقت توجه داشته باشد که گمشده ها معمولا یک راه ندارند و از طرق مختلف به جستجوى آن برخیزد، غالبا پیروز مى شود.
برادران حرکت کردند و پس از پیمودن راه طولانى میان کنعان و مصر، وارد سرزمین مصر شدند و هنگامى که طبق آنچه پدر به آنها امر کرده بود، از راههاى مختلف وارد مصر شدند این کار هیچ حادثه الهى را نمى توانست از آنها دور سازد (و لما دخلوا من حیث امرهم ابوهم ما کان یغنى عنهم من الله من شى ء).
بلکه تنها فایدهاش این بود که حاجتى در دل یعقوب بود که از این طریق انجام مى شد (الا حاجة فى نفس ‍ یعقوب قضاها).
اشاره به اینکه تنها اثرش تسکین خاطر پدر و آرامش قلب او بود، چرا که او از همه فرزندان خود دور بود، و شب و روز در فکر آنها و یوسف بود، و از گزند حوادث و حسد حسودان و بدخواهان بر آنها مى ترسید، و همین اندازه که اطمینان داشت آنها دستوراتش را به کار مى بندند دل خوش بود.
سپس قرآن یعقوب را با این جمله مدح و توصیف مى کند که او از طریق تعلیمى که ما به او دادیم ، علم و آگاهى داشت ، در حالى که اکثر مردم نمى دانند (و انه لذو علم لما علمناه و لکن اکثر الناس لا یعلمون ).
اشاره به اینکه بسیارى از مردم چنان در عالم اسباب گم مى شوند که خدا را فراموش مى کنند و خیال مى کنند مثلا چشم زخم ، اثر اجتناب ناپذیر بعضى از چشمهاست ، و به همین جهت خدا و توکل بر او را فراموش کرده به دامن این و آن مى چسبند، ولى یعقوب چنین نبود، مى دانست تا خداوند چیزى نخواهد انجام نمى پذیرد، لذا در درجه اول توکل و اعتماد او بر خدا بود و سپس به سراغ عالم اسباب مى رفت ، و در عین حال مى دانست پشت سر این اسباب ذات پاک مسبب الاسباب است ، همانگونه که قرآن در سوره بقره آیه 102 در باره ساحران شهر
بابل مى گوید و ما هم بضارین به من احد الا باذن الله : (آنها نمى توانستند از طریق سحر به کسى زیان برسانند، مگر اینکه خدا بخواهد) اشاره به اینکه ما فوق همه اینها اراده خدا است ، باید دل به او بست و از او کمک خواست .

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد