اولاً؛ امر در آیه اگر چه خطاب به پیامبر است، ولى دستورى عمومى و همگانى است.
ثانیاً؛ وسوسه شیطان منحصر به امور نافى عصمت نیست، چنان که شیطان حضرت آدم (علیه السلام) را در عین عصمت فریفت و موجب نافرمانى او از حکم ارشادى الهى شد.
ثالثاً؛ عصمت داراى علل و عوامل خاص خود مى باشد، و استعاذه و پناه بردن دائمى به خدا یکى از علل مهم آن است.
رابعاً؛ کارکرد استعاذه فقط دفع وسوسه هاى شیطان نیست. استعاذه به خدا نوعى تذلّل در پیشگاه حق تعالى، اعلام افتقار، عبودیّت، شکر و سپاس گزارى و سرسپارى در محضر او است. پیامبر به این وسیله اعلام مى دارد که تنها خداوند در همه حال نگه دارنده و هدایت کننده او است.
خامساً؛ استعاذه پیامبر (صلى الله علیه و آله) داراى نقش تربیتى براى امّت است و به آنان مى فهماند که هر کس و در هر حال نیازمند دستگیرى خداوند است. پس همواره باید به ذات اقدس او پناه برد. بنگرید: تفسیر المیزان، ج 10، ص 238.
ثانیاً؛ وسوسه شیطان منحصر به امور نافى عصمت نیست، چنان که شیطان حضرت آدم (علیه السلام) را در عین عصمت فریفت و موجب نافرمانى او از حکم ارشادى الهى شد.
ثالثاً؛ عصمت داراى علل و عوامل خاص خود مى باشد، و استعاذه و پناه بردن دائمى به خدا یکى از علل مهم آن است.
رابعاً؛ کارکرد استعاذه فقط دفع وسوسه هاى شیطان نیست. استعاذه به خدا نوعى تذلّل در پیشگاه حق تعالى، اعلام افتقار، عبودیّت، شکر و سپاس گزارى و سرسپارى در محضر او است. پیامبر به این وسیله اعلام مى دارد که تنها خداوند در همه حال نگه دارنده و هدایت کننده او است.
خامساً؛ استعاذه پیامبر (صلى الله علیه و آله) داراى نقش تربیتى براى امّت است و به آنان مى فهماند که هر کس و در هر حال نیازمند دستگیرى خداوند است. پس همواره باید به ذات اقدس او پناه برد. بنگرید: تفسیر المیزان، ج 10، ص 238.