خانه » همه » مذهبی » استعمار و بهره گیری از آخرالزمان

استعمار و بهره گیری از آخرالزمان


استعمار و بهره گیری از آخرالزمان

۱۳۹۳/۰۸/۰۲


۹۵ بازدید

استعمار و بهره گیری از آخرالزمان

استعمار، زاییده تخیل ما نیست، دورانی از تاریخ جهان است .از درون آن، دو دنیای پیشرفته و عقب مانده بیرون آمده است. دورانی که برای تأمین منافع عده ای خاص، نابودی بیش از ۱۵ میلیون انسان در قاره آمریکا و اسارت و بردگی ۱۸ میلیون بینوا در آفریقا را به همراه داشته است.(که البته این جزئی از آثار زیانبار این دوران است)

در این باره آرنولد توین بی (مورخ انگلیسی) می گوید: “سرزمین فقیری مثل انگلستان، بدون غارت امکان نداشت به یک امپراطوری جهانی دست یابد و پیشتاز انقلاب صنعتی شود.”

استعمار و بهره گیری از آخرالزمان

استعمار، زاییده تخیل ما نیست، دورانی از تاریخ جهان است .از درون آن، دو دنیای پیشرفته و عقب مانده بیرون آمده است. دورانی که برای تأمین منافع عده ای خاص، نابودی بیش از 15 میلیون انسان در قاره آمریکا و اسارت و بردگی 18 میلیون بینوا در آفریقا را به همراه داشته است.(که البته این جزئی از آثار زیانبار این دوران است)

در این باره آرنولد توین بی (مورخ انگلیسی) می گوید: “سرزمین فقیری مثل انگلستان، بدون غارت امکان نداشت به یک امپراطوری جهانی دست یابد و پیشتاز انقلاب صنعتی شود.”

بله، کار استعمار، زراندوزی و استعمارگران زرسالاران هستند که برای قوام و هستی خود نیاز به چپاول و غارتگری دارند! و این چنین است که ساموئل هانینگتون در راهکارش برای ادامه حیات زرسالاران دنیای غرب چنین می گوید:

“غرب باید توان اقتصادی و نظامی لازم برای حفظ منافع خود در رابطه با این تمدن ها (اسلام و کنفوسیوس) داشته باشد.”[1]

از مناطق مهم برای تأمین هدف استعمارگران، منطقه خاورمیانه می باشد که به علت برخورداری از 70% نفت جهان و 40% از ذخائر گاز دنیا، به پول سازترین نقطه تبدیل گشته و چشم زراندوزان را به خود خیره کرده است . آن ها برای حفظ امپراطوری خود ، (خصوصاً در هزاره سوم که دوران بحران سوخت می باشد و به گفته هنری برانژ “مملکتی که نفت دارد امپراطوری را دارا خواهد بود” ) . باید بر این منطقه تسلط پیدا کنند. همین مطلب انگیزه تشکیل دولت اسرائیل و جعل کلمه نکبت بار صهیونیسم را با بهره گیری از منجی-گرایی شتاب بخشید و این سؤال را بوجود آورد که اسرائیل در این جغرافیای سیاسی چه نقشی را می تواند ایفا کند؟

تئودور هرتزل از سردمداران صهیونیسم چنین جواب می دهد “هر یک از دولت هایی که از تشکیل دولت یهود حمایت کند نه تنها بر تمام رقبای خود برتری خواهند یافت، بلکه دولت یهود زمینه نفوذ آن ها را در خاورمیانه هموار خواهد کرد.”

او در کتاب خود تحت عنوان “دولت یهود” در سال 1895م چنین می نویسد: “ما در آن جا بسان سنگری برای اروپا ، در برابر آسیا خواهیم بود، ما پیش قراول تمدن غرب در برابر وحشیگری شرق خواهیم بود.”

و این چنین، اسرائیل نقش ژاندارم حوزه های نفتی در خاورمیانه را ایفا می کند.

در این میان دولت انگلیس هم در سال 1845 توسط ادوارد . ال. میلفورد، از وزارت مستعمرات انگلیس ،این پیشنهاد را مطرح می کند: “تأسیس ملت یهود در فلسطین به صورت یک دولت تحت الحمایه و زیر قیمومیت بریتانیای کبیر که این قیمومیت به محض اینکه خود یهودیان بتوانند از خودشان مواظبت کنند، پس گرفته خواهد شد، چرا که وجود یک دولت یهود در لوانت (ساحل خاوری مدیترانه) ، ما را در موقعیت مسلطی قرار خواهد داد، تا بتوانیم از آن جا هر فرآیند تجاوز، دست اندازی و تهدید دشمنانمان را زیر نظر بگیریم”[2].

البته نباید از این نکته غفلت کرد که اگر چه «تئودور هرتزل» از طرف همگان به عنوان “پدر صهیونیسم” شناخته شده است؛ اما جنبش تشویق یهودیان برای حرکت به سوی فلسطین را نه او آغاز کرد و نه ایجاد؛ بلکه این مسیحیان پروتستان انگلیسی و پیوریتان ها بودند که سه قرن پیش از نخستین کنگره یهودیان صهیونیست چنین کاری را کردند.

در سال های میانی سده 16 م پروتستان ها شروع به نگارش رساله هایی کردند که در آن ها اعلام شده بود، همه یهودیان باید اروپا را ترک کنند و به فلسطین بروند.

پیوریتانیسم، میراث دوران الیزابت اول است. ( او دختر هنری هشتم است که از سال 1558 تا 1606 ملکه انگلیس بود) الیزابت راه پدر را در معارضه با کلیسای کاتولیک که پشتوانه ایدئولوژیک امپراطوری جهانی اسپانیا به حساب می آمد، را ادامه داد و در قالب فرقه پیوریتان، مذهب پروتستان را به ایدئولوژی توسعه-طلبی استعمار انگلیس مبدل ساخت. آرمان های مسیحایی دال بر “پایان جهان” ظهور مسیح و استقرار “حکومت جهانی مسیحیت” از باورهای اصلی اندیشه پیوریتان ها بود و در این میانه “سرزمین صهیون” جایگاه محوری داشت، سرزمینی که باید به مرکز امپراطوری جهانی مسیحیت تبدل شود؛ در نتیجه، بار دیگر، آرمان های صلیبی از درون مذهب پروتستان سر بر کشید.

در اوایل سده هفدهم آرمان های پیوریتانی اشاعه یافت و به پرچم اخلاقی و ارزشی استعمار بریتانیا مبدل شد؛ ماجرا جویانی حریص و غارتگر، مانند پرتغالی ها و اسپانیایی های کاتولیک، جامة دینی به غارتگری خود پوشانده و آن را در راستای تحقق رسالت مسیحایی خویش جلوه می دادند.

و از این رو است که “حییم وایزمن” اولین نخست وزیر اسرائیل (1952 ـ 1874) در مورد علت حمایت بریتانیا از فرزند نامشروع خود اسرائیل چنین می گوید: “حق دارید بپرسید دلایل حمایت انگلیس از یهود و تمایل دولت آن ها جهت تحقق آرزوهای یهود در فلسطین برای چیست؟ جواب این است : انگلستان به ویژه انگلیسی های قدیم از جمله مردمانی هستند که بیشتر از هر کسی از تورات اثر پذیرفته اند و آیین حاکم بر انگلیس به ما کمک بسیاری کرد تا رؤیاها و آرزوهایمان را محقق سازیم.”

این جماعت گستاخ زودتر از همه مسلمانان دریافته اند که نمی توان از انرژی نهفته و پتانسیل «منجی گرایی» غافل شد و سال هاست که درصدد بر آمده اند که آن را در خدمت اهداف خود در آورند. در این راستا طرح مباحثی مجعول چون ضرورت آمادگی برای ظهور عیسی مسیح، تخریب مسجد الاقصی، ساختن مجدد هیکل سلیمان و ایدئولوژی آرماگدون چیزی جز تسلط بر خاورمیانه و به زیر سلطه کشیدن اسلام اصیل (که در حال حاضر با دو شاخصه حسینی و مهدوی بودن خاری در چشم آنان می باشد) نیست. امیدواریم بتوانیم در شماره های بعدی، به بررسی تفصیلی این عقائد بپردازیم.

پی نوشت ها:

1 – محاکمه صهیونیسم اسرائیل روژه گارودی، ص145، انتشارات کیهان چ 2، شهریور1380.

2- تدارک جنگ بزرگ، گریس هالسل، ص219.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد