در پاسخ به این پرسش توجّه به چند نکته لازم است .
{J یک . ماهیت توبه و استغفار J}
توبه در لغت به معنى بازگشت ، توجّه و التفات است . چنین نیست که این واژه همواره به معناى بازگشت از گناه باشد ، بلکه هر گونه بازگشت و توجّه به خدا را که همراه با اعتراف به ناتوانى خود از به جا آوردن حقّ بندگى است ، شامل مى شود . بنابراین توبه و استغفار دلالتى بر گناهکار بودن فاعل آن ندارد .
استغفار از ماده « غفر » مشتق شده است . « غفر » در لغت به 1 کلاه را هم « مِغْفَر » گفته اند چون سر را مى پوشاند . بنابراین « غفر » در اصل به معنى بخشیدن و آمرزیدن و امثال آنها نیست و اگر در این معانى به کار مى رود از باب مجاز و استعاره است . بر این اساس ، استغفار یعنى طلب پوشاندن ، مخفى کردن و از بیین بردن تبعات و آثار نامطلوب یک چیز است . استغفار گاهى به منظور جبران هجران براى رسیدن به وصال است . گاهى براى رفع کدورت و دل گرفتگى وقت گذرانى با دیگران است ، بدون این که خطا و گناهى اتفاق افتاده باشد .
توبه و استغفار پیامبران و اولیاى الهى از مصادیق بارز تعظیم خدا ، زیباترین جلوه خضوع و خشوع ، اظهار تذلّل و خوارى و اعتراف به قصور و تقصیر بنده اى بى نهایت کوچک ، در برابر آفریدگارى بى نهایت بزرگ است . استغفار دائمى از علائم ایمان و تقوا ، شرطِ بندگى ، گشاینده درهاى رحمت الهى و یکى از بهترین موجبات تقرّب و وصال معبود است .
{J دو . جایگاه توبه و استغفار J}
در نگاه قرآن توبه یکى از عبادات بزرگ است . برخى از آیات قرآن در این باره به شرح زیر است :
الف . فراخوان همه مؤمنان به سوى توبه :
« تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ » 2
« اى مؤمنان ! همه با هم به درگاه خدا توبه کنید باشد که رستگار شوید . »
ب . خدا دوستدار توبه کنندگان :
« إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ » 3
« خداوند توبه کاران و پاکیزگان را دوست مى دارد . »
ج . استغفار سحرگاهى ، عمل مداوم شب زنده داران و مؤمنان :
« الصَّابِرِینَ وَ الصَّادِقِینَ وَ الْقانِتِینَ وَ الْمُنْفِقِینَ وَ الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحارِ » 4
« آنان شکیبایند و راستگو همواره اطاعت پیشه اند و انفاق گر و سحرگاهان به استغفار مى پردازند . »
قرآن در جاى دیگر مؤمنان حقیقى را چنین معرفى مى فرماید :
« کانُوا قَلِیلاً مِنَ اللَّیْلِ ما یَهْجَعُونَ . وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ » 5
« شبانگاه اندکى مى آرَمَند و سحرگاهان به رسول گرامى اسلام ( صلى الله علیه و آله ) فرمودند : H « خیر الدّعاء الاستغفار » E « بهترین دعاها استغفار است » .
امام صادق ( علیه السلام ) نیز فرمودند : H « الاستغفار و قول H « لا إله إلاّ اللّه » E خیر العباده » E « استغفار و گفتن : « لا إله إلاّ اللّه » بهترین عبادت است » .
از آنچه گذشت ، روشن مى شود که در نگاه قرآن توبه و استغفار عبادتى است که همه مؤمنان ، به آن دعوت شده اند . از این رو شایسته است که اولیاى الهى ، پیش و بیش و بهتر از همه ، این دعوت الهى را لبّیک گویند و در تمام حالات خود ، بر توبه و استغفار مداومت ورزند تا به این وسیله ، به فیض تقرّب هر چه بیشتر در درگاه الهى نائل آیند .
{J سه . مراتب توبه J}
استغفار و توبه داراى مراتب و درجاتى متناسب با عاملان آن است . « توبه » گنه کاران از گناه است و توبه اهل سلوک ، از پرداختن به غیر خدا و توجّه به غیر حق است .
توبه و استغفار اولیاى الهى ، مرتبه اى بالاتر از اینها دارد . توبه آنان گاه از این است که بدون فرمان یا اذن خاصّ خدا توجّه به وسائط فیض داشته باشند لذا حضرت یوسف ( علیه السلام ) وقتى بدون فرمان خدا ، کسى را واسطه قرار داد تا بى گناهى خود را به گوش حاکم مصر برساند خود را گناهکار محسوب داشت و با تضرّع دست به توبه برداشت ، چرا که این کار با شأن حضرت یوسف و توحید ناب افعالى ناسازگار بود .
در رابطه با توبه و استغفار چهارده معصوم هیچ یک از این امور معنى ندارد شأن این بزرگواران برتر از آن است که بى اذن خدا دست به کارى زنند . آنان چون مستَغرَق در ذات جمیل الهى اند و توجّه به مقام ربوبى ( کمال مطلق ) دارند وقتى به خود و اعمال خویش مى نگرند ، با همه خوبى هاى آن اعمال ، آنها را در برابر عظمت بى نهایتِ الهى ، بسیار کوچک و مایه سرافکندگى و شرمندگى مى بینند .
در ادبیات منظوم آمده است : عربى بادیه نشین در کویرى خشک و سوزان ، با تنگدستى گذران زندگى ببرد ، اما هیچ در بساط نداشت . از قضا در مسیر حرکت به سوى شهر ، اندکى باران بارید و آبى گل آلود در گودالى جمع شد . او با خوشحالى تمام آب ها را – که مایه حیات بود و بزرگ ترین و مطلوب ترین هدیه به نظر مى آمد – در سبویش ریخت و با زحمت بسیار با خود حمل کرد تا نزد سلطان ببرد . شاه او را مورد تفقّد قرار داد و از هدیه اش به غایت تقدیر کرد . او ابتدا متوجّه قضیه نشد ، اما پس از آنکه آن همه فرّ و شکوه را نگریست و همه جا را پر از آب زلال و گوارا و نوشیدنى هاى رنگارنگ یافت ، از آورده خود خجل شد و سخت شرمسار و سرافکنده گردید 6 .
به فرموده پیامبر اعظم ( صلى الله علیه و آله ) یک عبادت امام على ( علیه السلام ) در نبرد خندق به تنهایى افضل از عبادت ثقلین است . اما احساس امام على ( علیه السلام ) در پیشگاه خداوند ، با همین عبادتى که همه خلایق در حسرت آنند ، چگونه است ؟ او همه اعمال و عبادات خود را در برابر عظمت و جمال و جلال مطلق الهى ، چنان کوچک و ناچیز مى بیند که از شرم سر به زیر مى افکند و جز اعتراف به قصور و تقصیر چاره اى نمى بیند . تازه آنچه بوده هم به لطف و عنایت او و همه از او بوده است . این یکى از عالى ترین مراتب عبودیّت مطلقه و فناى فى اللّه است و تنها از کسى برمى آید که به ژرفاى توحید و خداشناسى و عرفانى عمیق دست یافته است . چنین کسى مقام معبود را مى نگرد که در برابر آن همه چیز رنگ مى بازد و چیزى به حساب نمى آید .
{S بنده همان به که ز تقصیر خویش
# عذر به درگاه خدا آورد S}
{S ور نه سزاوار خداوندیش
# کس نتواند که بجا آورد S}
{J چهارم . استغفار پیامبر ( صلى الله علیه و آله ) J}
مَرَّهً » E 7 « گاه ابر و غبارگونه اى بر دلم مى نشیند و من هر روز هفتاد بار در پیشگاه خدا استغفار مى کنم » .
امام صادق ( علیه السلام ) فرمودند : H « إن رسول اللّه ( صلى الله علیه و آله ) کان لا یقوم من مجلس و إن خفّ حتّى یستغفر اللّه عزّ و جلّ خمساً و عشرین مرّه » E 8 « هیچ گاه رسول خدا ( صلى الله علیه و آله ) از مجلسى هرچند کوتاه برنمى خواست مگر این که بیست و پنج بار استغفار مى نمود » .
ایشان همچنین فرمودند : H « إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ( صلى الله علیه و آله ) کَانَ یَتُوبُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ – کُلَّ یَوْمٍ سَبْعین مَرَّهً مِنْ غیر ذَنْبٍ » E 9 « همانا رسول خدا هر روز هفتاد بار توبه مى نمود بدون هیچ گناهى » .
اکنون این سؤال پدید مى آید که مراد از ابر گونه اى که پیامبر را به استغفار دائمى وامى دارد چیست ؟ غبار این خلفاى تامّ الهى توجّه به کثرت خلقى در مقام انجام وظیفه تبلیغ دین است . یعنى حضرت خاتم الانبیا ( صلى الله علیه و آله ) دائماً نور وجه حضرت احدیّت را بى واسطه مشاهده مى نمودند لکن گاه مجالست با مردم در راستاى تبلیغ دین ، حجاب آن نور مى شد و همان گونه که نور خورشید از پشت ابر دیده شود ، آن حضرت نیز نور خدا را در حجاب خلق مى دیدند لذا هفتادبار استغفار مى نمودند تا آن حالت برطرف شود .
امام خمینى ( ره ) در شرح این مطلب مى نویسند : « این امام سجّاد ( علیه السلام ) است که مناجات هایش را شما مى بینید و مى بینید چطور از معاصى مى ترسد . . . مسئله غیر از این مسائلى است که در فکر ما یا در عقل عقلا یا در عرفان عرفا بیاید . . . . از گناه خودشان گریه مى کردند تا صبح . از پیغمبر گرفته تا امام عصر – سلام اللّه علیه – همه از گناه مى ترسیدند . گناه آنها غیر از این است که من و شما داریم . آنکه یک عظمتى را ادراک مى کردند که توجّه به کثرت ، نزد آنها از گناهان کبیره است . . . آنان در مقابل عظمت خدا ، وقتى که خودشان را حساب از این که حضور در مقابل حق تعالى دارند و مع ذلک دارند ، مردم را دعوت مى کنند ، از همین کدورت حاصل مى شده . . . » 10 .
صاحب {J کشف الغمّه J}
نیز در این باره مى گوید : 11 « آن ذوات مقدّس ، همیشه و با تمام وجود متوجّه بارى تعالى بوده ، قلب آنان مالامال از عشق به اوست و پیوسته مراقب این توجّه و عشق هستند . عبادت و توجّه آنها مانند کسى است که خدا را مى بیند و متوجّه این نکته هستند که خدا نظاره گر اعمال آنهاست : H « أُعبد اللَّه کَأنّک تَراه فَإِن لَم تَکن تَراه فإنّه یَراک » E 12 با توجّه به این مرتبه و موقعیت است که حشر و نشر خود با مردم و توجّه و ارتباطشان با عالم کثرت را مایه غبارگرفتگى دل خویش مى انگارند و هر وقت که از آن مرحله عالى و مرتبت رفیع پایین آمدند و به ماسوى اللَّه توجّه نمودند . خود را گناه کار به حساب مى آوردند ، هرچند که این حشر و نشر با بندگان خدا براى دیگران امرى مباح و حتى پسندیده و مطلوب است . از این رو براى خلاصى از این گرفتگى و نجات از این بند ، استغفار مى کنند .
{J پنجم . استغفار اولیا J}
استغفار براى اولیاى الهى ، موجب دفع است و براى ما موجب رفع یعنى ، ما استغفار مى کنیم تا لغزش هایمان بخشیده شود و آثار نامطلوب آن زدوده شود . اما اولیاى الهى استغفار مى کنند تا نلغزند و اصلاً گناه سراغشان نیاید . آن بزرگان با توبه ، استغفار ، عبادت و اطاعت ، درجات عصمت خویش را شدّت مى بخشند از این رو استغفار و توبه ، در بالا رفتن درجات و پایندگى عصمت آنان دخالت دارد .
{J ششم . نقش تربیتى توبه J}
توبه ، استغفار و استغاثه دائمى پیامبر ( صلى الله علیه و آله ) و امامان ( علیهم السلام ) در پیشگاه خدا ، بالاترین نقش عملى را در نیک خود ، که هرگز سزاوار خداوندى خدا نیست ، مغرور نگردند و خود را طلبکار خدا نپندارند ، بلکه قصور و ناتوانى خود را در به جاى آوردن حقّ بندگى بشناسند . آیا کسى که ناله ها و گریه هاى روح اطاعت و بندگى ( امیرمؤمنان ( علیه السلام ) ) را ببیند و بشنود ، با خود نمى گوید : آن حضرت که یک لحظه عمرش برتر از عبادت ثقلین است ، این چنین توبه مى کند پس من حقیر چگونه بر خود ببالم و از خدا عذرخواهى نکنم ! ؟
( 1 ) . ک : التحقیق فى کلمات القرآن الکریم ، حسن مصطفوى . ( 2 ) نور ( 24 ) ، آیه . 31 ( 3 ) بقره ( 2 ) ، آیه . 222 ( 4 ) آل عمران ( 3 ) ، آیه . 17 ( 5 ) ذاریات ( 51 ) ، آیات 17 و
. 18 ( 6 ) بنگرید : مثنوى معنوى ، دفتر اول ، ص 144 – 111 ، تهران ، امیرکبیر ، چاپ دوازدهم ، . 1376 ( 7 ) مستدرک الوسائل ، ج 5 ، ص 320 ، ح 22 ، باب استحباب الاستغفار فى کل یوم بحارالأنوار ، ج 25 ، ص . 204 ( 8 ) تفسیر المحیط الأعظم و البحر الخضم ، ج 4 ، ص . 60 ( 9 ) بحارالأنوار ، ج 44 ، ص . 275 ( 10 ) سخنرانى مورخه 8 / 3 / 1366 ، صحیفه امام ، ج 20 ، ص 268 – 269 نیز همان ، ج 19 ، ص . 120 ( 11 ) بحارالانوار ، ج 52 ، ص . 402 ( 12 ) همان ، ج 96 ، ص . 972