۱۳۹۴/۱۱/۱۳
–
۱۴۶ بازدید
در یک سخنرانی شنیدم که برای یک بچه شیعه با این همه محل اتکای مذهبی خوب نیست که به روانپزشک مراجعه کند. نظر شما در مورد علم روانپزشکی چیست؟ آیا اگر مشکل روانی داشتم درست نیست به روانشناس و روانپزشک مراجعه کنم؟ آیا با وجود برنامههای دینی اینها بیفایدهاند؟!
مشاوره، نیازی طبیعى است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در این باره فرموده است:
«ما یَستَغنى رَجُلٌ عَن مَشورهٍ؛[ ابوالقاسم پاینده، نهجالفصاحه، حکمت1637.] هیچ فردى از مشاوره بىنیاز نیست».
همچنین ایشان با این بیان که «ما شَقىَ عَبد قطّ بِمَشورَه؛[ همان، حکمت 2570.] هرگز کسى از مشورت، بدبخت نشد»، مشاوره را امرى بدون ضرر میدانند که هیچگاه باعث بدبختى انسان نمىشود، بلکه پشتیبان و کمک خوبى براى رشد و یافتن راه رستگارى است.
در ادامه مقدمهای کوتاه در قالب 2 نکته برای زمینهسازی پاسخی جامع، خدمتتان ارائه مینماییم.
نکته1: مطالعات انجام شده در بهداشت عمومی و بهداشت روانی نشان میدهند که 70 درصد اختلالات پزشکی و روانپزشکی به علت سبک و روش اختصاصی انسان میباشد.[ سید ابوالقاسم حسینی، اصول بهداشت روانی، ص 11.]
نکته2: روانشناسانی همچون کاپلان روشهای پیشگیری از بیماریهای روانی را به طور کلی به سه دسته تقسیم میکند:[ همان، ص 14.]
روشهای پیشگیری اولیه: مراد از آن طرح برنامههایی است که با تأثیر بر عوامل به وجود آورنده بیماریهای روانی از بروز این بیماریها جلوگیری به عمل آورند. در این مورد نقش فعالیت گروههای اجتماعی، مدرسه، روحانیون، پزشکان، مسئولان امور بهداشتی، دولت و مهمتر از همه خانواده و افراد مهم دیگری که در زندگی او نقش دارند باید به حساب آیند.
روشهای پیشگیری ثانویه: به برنامههایی اطلاق میگردد که به وسیله جلوگیری از ادامه و بدتر شدن اختلالات خفیف و متوسط روانی از میزان بیماریهای روانی میکاهند. این روش به صورت زود تشخیص دادن و درمان فوری این علایم به کار میرود. در این حال، بیماریها زود کشف شده و با روشهای آسانتر و کمخرجتر مداوا میشوند.
روشهای پیشگیری نوع سوم: به برنامههایی گفته میشود که به منظور کاهش عوارض زودرس و دیررس در بیماریهای روانی به کار میروند. منظور از این روشها که بیشتر تحت عنوان نوتوانی نام گرفتهاند، بازگردانیدن کل نقش اجتماعی فرد در کوتاهترین فاصله زمانی میباشد.
با توجه به این نکات، به نظر میرسد با یک برداشت واقعبینانه میتوان به این نتیجه رسید که دستورالعمل استاندارد زندگی سالم که از طریق مطالعه و تدبّر در قرآن مجید و آموزههای ناب دینی در اختیار ما قرار دارد، راهکار مناسبی است که یک جوان معتقد و با ایمان مسلمان را از غوطهور شدن در دام ناراحتیهای روحی و روانی برهاند؛ بنابراین به نظر میرسد مراد سخنران محترم، ناظر به همین مطلب باشد.
از سویی در سایه توسعه دانش و فناوری، مسائل و معضلات گوناگونی پیش روی افراد و خانوادهها قرار گرفته که گذر از آنها و یافتن راه حل مناسب برای تکتک آنها، ظرافت و پیچیدگی خاصی را میطلبد که به نظر میرسد در سایه تخصصی شدن بحث مشاوره، استفاده از افرادی که در این راستا تخصص یافتهاند، هدف را بهتر تأمین نماید. لازم به ذکر است که «مشاوره فرایندی تخصّصی بین مراجع و مشاور است که از طریق آن مراجع با کمک مشاور به بررسی و تحلیل مشکلش اقدام میکند؛ بر نکات ناشناخته شخصیت خود آگاهی مییابد؛ بر اثر تعامل و رابطه مشاورهای با مشاور به جستجوی راه حل برای مشکلاتش میپردازد و درهای دنیای روشنتری را بر خویشتن میگشاید».[ عبدالله شفیعآبادی، مقدمات راهنمایی و مشاوره، ص 18.]
گاه در این میان اگر مشکل فردی درجه بالاتری پیدا کرده و از سطح معمولی خود خارج گردد نیازمند «رواندرمانی» است تا فعالیتی معالجهگرانه و تخصصی از سوی متخصص در جهت حل مشکل روانی مراجع صورت پذیرد.[ تفاوت بین مشاوره و رواندرمانی بیش از آنکه کیفی باشد، کمّی است. از طریق مشاوره به اصلاح و رفع مشکلات تربیتی، شغلی، تحصیلی، خانوادگی و بهداشتی افراد عادی در مدت زان کوتاه اقدام میشود، در حالیکه با استفاده از رواندرمانی به حل مشکلات افراد مبتلا به ناراحتیهای روانی شدیدتر در مدت طولانیتری مبادرت میگردد. عبدالله شفیعآبادی، همان، ص 20 و 21.] گاهی نیز فرد مراجع دارای اختلالات روانپزشکی بوده و غالباً با استرسها و فشارهایی درگیر است که با مسائل بیمار غیرروانپزشکی تفاوت دارد؛ لذا در این موارد نیاز است که فرد قبل از شروع رواندرمانی از خدمات تخصصی یک روانپزشک بهره گیرد.
توجه داشته باشید که بیماریهای اعصاب و روان نیز جدا از دیگر بیماریهای پزشکی نیست که مراجعه به پزشک متخصص در این زمینه کاری عیب تلقی گردد. در بیماریهای گوناگون بدن، عموم اشکالات در سطح سلولی اتفاق میافتند که در برخی بیماریها نیز درمان قطعی نداریم، مثلاً بروز یک اشکال در ترشح و عملکرد انسولین در سطح سلولی بدن، باعث ایجاد دیابت میشود و تا زمانی که بیمار دیابتی، قرص قند خود را میخورد و برخی اصول درمانی را رعایت میکند، قند او کنترل میشود.
در بیماریهای اعصاب و روان نیز وضعیت به همین منوال است؛ زیرا در بین سلولهای مغزی مواد بیوشیمیایی وجود دارد که وقتی تعادل این مواد به هم میخورد، موجب بروز بیماریهای متعدد اعصاب و روان میشود که با درمانهای گوناگون، میتوان این مواد بیوشیمیایی را به حالت تعادل رساند. خوشبختانه در درمان اغلب بیماریهای اعصاب و روان یک دوره درمانی وجود دارد و اگر درمان به طریق صحیح انجام شود، میتوان پس از مدتی دارو را قطع کرد.
این طرز تفکر که فقط کسانی به بیماریهای روانی مبتلا میشوند که اعتقادات مذهبی ضعیفی دارند، اشتباه است؛ بنابراین هیچگاه مراجعه به روانپزشک و روانشناس جهت اخذ راهکارهای درمانی به عنوان ضعف در اعتقادات دینی و مذهبی شما تلقی نخواهد شد. همچنین انتخاب این حوزه برای ادامه تحصیل موهبتی است که هر انسانی را جهت ارائه خدمت به همنوع متبحّر و کارآزموده میسازد.
«ما یَستَغنى رَجُلٌ عَن مَشورهٍ؛[ ابوالقاسم پاینده، نهجالفصاحه، حکمت1637.] هیچ فردى از مشاوره بىنیاز نیست».
همچنین ایشان با این بیان که «ما شَقىَ عَبد قطّ بِمَشورَه؛[ همان، حکمت 2570.] هرگز کسى از مشورت، بدبخت نشد»، مشاوره را امرى بدون ضرر میدانند که هیچگاه باعث بدبختى انسان نمىشود، بلکه پشتیبان و کمک خوبى براى رشد و یافتن راه رستگارى است.
در ادامه مقدمهای کوتاه در قالب 2 نکته برای زمینهسازی پاسخی جامع، خدمتتان ارائه مینماییم.
نکته1: مطالعات انجام شده در بهداشت عمومی و بهداشت روانی نشان میدهند که 70 درصد اختلالات پزشکی و روانپزشکی به علت سبک و روش اختصاصی انسان میباشد.[ سید ابوالقاسم حسینی، اصول بهداشت روانی، ص 11.]
نکته2: روانشناسانی همچون کاپلان روشهای پیشگیری از بیماریهای روانی را به طور کلی به سه دسته تقسیم میکند:[ همان، ص 14.]
روشهای پیشگیری اولیه: مراد از آن طرح برنامههایی است که با تأثیر بر عوامل به وجود آورنده بیماریهای روانی از بروز این بیماریها جلوگیری به عمل آورند. در این مورد نقش فعالیت گروههای اجتماعی، مدرسه، روحانیون، پزشکان، مسئولان امور بهداشتی، دولت و مهمتر از همه خانواده و افراد مهم دیگری که در زندگی او نقش دارند باید به حساب آیند.
روشهای پیشگیری ثانویه: به برنامههایی اطلاق میگردد که به وسیله جلوگیری از ادامه و بدتر شدن اختلالات خفیف و متوسط روانی از میزان بیماریهای روانی میکاهند. این روش به صورت زود تشخیص دادن و درمان فوری این علایم به کار میرود. در این حال، بیماریها زود کشف شده و با روشهای آسانتر و کمخرجتر مداوا میشوند.
روشهای پیشگیری نوع سوم: به برنامههایی گفته میشود که به منظور کاهش عوارض زودرس و دیررس در بیماریهای روانی به کار میروند. منظور از این روشها که بیشتر تحت عنوان نوتوانی نام گرفتهاند، بازگردانیدن کل نقش اجتماعی فرد در کوتاهترین فاصله زمانی میباشد.
با توجه به این نکات، به نظر میرسد با یک برداشت واقعبینانه میتوان به این نتیجه رسید که دستورالعمل استاندارد زندگی سالم که از طریق مطالعه و تدبّر در قرآن مجید و آموزههای ناب دینی در اختیار ما قرار دارد، راهکار مناسبی است که یک جوان معتقد و با ایمان مسلمان را از غوطهور شدن در دام ناراحتیهای روحی و روانی برهاند؛ بنابراین به نظر میرسد مراد سخنران محترم، ناظر به همین مطلب باشد.
از سویی در سایه توسعه دانش و فناوری، مسائل و معضلات گوناگونی پیش روی افراد و خانوادهها قرار گرفته که گذر از آنها و یافتن راه حل مناسب برای تکتک آنها، ظرافت و پیچیدگی خاصی را میطلبد که به نظر میرسد در سایه تخصصی شدن بحث مشاوره، استفاده از افرادی که در این راستا تخصص یافتهاند، هدف را بهتر تأمین نماید. لازم به ذکر است که «مشاوره فرایندی تخصّصی بین مراجع و مشاور است که از طریق آن مراجع با کمک مشاور به بررسی و تحلیل مشکلش اقدام میکند؛ بر نکات ناشناخته شخصیت خود آگاهی مییابد؛ بر اثر تعامل و رابطه مشاورهای با مشاور به جستجوی راه حل برای مشکلاتش میپردازد و درهای دنیای روشنتری را بر خویشتن میگشاید».[ عبدالله شفیعآبادی، مقدمات راهنمایی و مشاوره، ص 18.]
گاه در این میان اگر مشکل فردی درجه بالاتری پیدا کرده و از سطح معمولی خود خارج گردد نیازمند «رواندرمانی» است تا فعالیتی معالجهگرانه و تخصصی از سوی متخصص در جهت حل مشکل روانی مراجع صورت پذیرد.[ تفاوت بین مشاوره و رواندرمانی بیش از آنکه کیفی باشد، کمّی است. از طریق مشاوره به اصلاح و رفع مشکلات تربیتی، شغلی، تحصیلی، خانوادگی و بهداشتی افراد عادی در مدت زان کوتاه اقدام میشود، در حالیکه با استفاده از رواندرمانی به حل مشکلات افراد مبتلا به ناراحتیهای روانی شدیدتر در مدت طولانیتری مبادرت میگردد. عبدالله شفیعآبادی، همان، ص 20 و 21.] گاهی نیز فرد مراجع دارای اختلالات روانپزشکی بوده و غالباً با استرسها و فشارهایی درگیر است که با مسائل بیمار غیرروانپزشکی تفاوت دارد؛ لذا در این موارد نیاز است که فرد قبل از شروع رواندرمانی از خدمات تخصصی یک روانپزشک بهره گیرد.
توجه داشته باشید که بیماریهای اعصاب و روان نیز جدا از دیگر بیماریهای پزشکی نیست که مراجعه به پزشک متخصص در این زمینه کاری عیب تلقی گردد. در بیماریهای گوناگون بدن، عموم اشکالات در سطح سلولی اتفاق میافتند که در برخی بیماریها نیز درمان قطعی نداریم، مثلاً بروز یک اشکال در ترشح و عملکرد انسولین در سطح سلولی بدن، باعث ایجاد دیابت میشود و تا زمانی که بیمار دیابتی، قرص قند خود را میخورد و برخی اصول درمانی را رعایت میکند، قند او کنترل میشود.
در بیماریهای اعصاب و روان نیز وضعیت به همین منوال است؛ زیرا در بین سلولهای مغزی مواد بیوشیمیایی وجود دارد که وقتی تعادل این مواد به هم میخورد، موجب بروز بیماریهای متعدد اعصاب و روان میشود که با درمانهای گوناگون، میتوان این مواد بیوشیمیایی را به حالت تعادل رساند. خوشبختانه در درمان اغلب بیماریهای اعصاب و روان یک دوره درمانی وجود دارد و اگر درمان به طریق صحیح انجام شود، میتوان پس از مدتی دارو را قطع کرد.
این طرز تفکر که فقط کسانی به بیماریهای روانی مبتلا میشوند که اعتقادات مذهبی ضعیفی دارند، اشتباه است؛ بنابراین هیچگاه مراجعه به روانپزشک و روانشناس جهت اخذ راهکارهای درمانی به عنوان ضعف در اعتقادات دینی و مذهبی شما تلقی نخواهد شد. همچنین انتخاب این حوزه برای ادامه تحصیل موهبتی است که هر انسانی را جهت ارائه خدمت به همنوع متبحّر و کارآزموده میسازد.