طلسمات

خانه » همه » مذهبی » استمداد از خدا و ائمه(ع)

استمداد از خدا و ائمه(ع)


استمداد از خدا و ائمه(ع)

۱۳۹۲/۰۷/۰۵


۱۸۵۰ بازدید

تأثیرگذاری استمداد از خدا و ائمه معصومین علیهم السلام تا چه میزانی می تواند در رسیدن به توفقیقات در زندگی دنیا و آخرت مؤثر باشد؟

گفتنی است براساس آموزه های فرهنگ اسلامی، در ابتدا، وسط و پایان هر کاری باید از خداوند استمداد بطلبیم، حتی برای نمک سفره. اما باید دانست انسانها از نظر شهود حق و به یاد خدا بودن متفاوتند. برخی ذکر دایمی دارند و برخی تنها در هنگام مشکلات به یاد خدا می افتند. از این رو کسانی که همیشه به یاد خداوند هستند خداوند نیز لطف و عنایت ویژه و همیشگی نسبت به آنان دارد به طوری که هم خودشان به توفیقات می رسند و هم واسطه فیض خدا نسبت به دیگر بندگان می شوند و مشکل دیگر بندگان را نیز به اذن خدا حل می کنند. اما مردم عادی، به طور طبیعی و عادی از نعمت ها و علوم طبیعی و تجربی بهره مند می شوند و اینان نیز آنگاه که به وطر ویژه دعا می کنند و یا به اولیاء الهی متوسل می شوند خداوند نیز لطف و عنایت خاص به آنان روا می دارد و بهره مندی از لطف ویژه خداوند هم برای نیازهای کوچک و هم برای مشکلات بحران زا امکان پذیر است. اگر چه مصلحت ها نیز باید در نظر گرفته شود.برای توضیح بیشتر توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:تأثیرگذاری ائمه (ع ) در برآمدن حاجاتی همچون شفای بیماران به دو گونه است : گونه نخست این است که ائمه معصومین (ع ) که انسانهایی مطیع و خاضع نسبت به دستورات الهی بوده اند, دعا کنند و از درگاه الهی درخواست و خواهش کنند تا حاجت ما را برآورده سازد و خداوند هم دعای آنان را مستجاب نماید. یعنی کار ما این است که دعای انسانهایی را که آبرومند و مقرب درگاه خداوند هستند, با خود همراه می کنیم و کار ائمه (ع ) هم این است که برای ما دعا می کنند و در نهایت خداوند هم دعای آنان را مستجاب می کند مثلا” بیماری را شفا می دهد, که این استجابت دعا گاهی از طریق فراهم آوردن اسباب طبیعی است و گاهی خارج از جریان اسباب طبیعی و معجزه وار. تحقق این نوع از تأثیرگذاری ; یعنی اینکه بنده ای دعا کند و خدا هم مستجاب کند; امری مسلم و بدیهی در اعتقادات موحدین است . خداوند در قرآن کریم صریحا” می فرماید: ((ادعونی استجب لکم ; بخوانید مرا تا دعای شما را مستجاب کنم )), (غافر / 60). و روایات نیز در این زمینه بسیار فراوان است (به عنوان نمونه مراجعه کنید به بحارالانوار, ج 47, باب 5, باب معجزات و استجابت دعاهای امام صادق (ع )).
گونه دوم تأثیرگذاری ائمه (ع ), تأثیر بر اساس ولایت تکوینی است . مقصود از ولایت تکوینی این است که کسی بتواند به فرمان و اذن و قدرت خداوند, در جهان آفرینش و تکوین تصرف کند و بر خلاف عادت و جریان طبیعی , حوادثی را به وجود آورد. مثلا” بیمار غیرقابل علاجی را با اذن خدا و با نفوذ و سلطه ای که خداوند در اختیار او قرار داده است , شفا دهد و یا در نفس و روح انسانی تصرف کرده و آن را هدایت کند و به نور معرفت روشن سازد. آیا چنین قدرتی , یعنی ولایت تکوینی برای ائمه معصومین (ع ) و به طور کلی برای اولیای الهی وجود دارد؟ در مرحله ی نخست باید گفت , قرآن کریم به صراحت بر امکان ولایت تکوینی و اینکه انسان هایی با اذن و قدرت الهی , قدرت و اختیار چنین تصرفاتی در عالم آفرینش و هستی داشته باشند, مهر تأیید می زند. به سه نمونه از آیات قرآن در این زمینه توجه کنید:
1. زنده کردن مرده , شفای کور مادرزاد و شفای بیماران مبتلا به پیسی توسط حضرت عیسی (ع ): ((و ابری الاکمه و الابرص و احیی الموتی باذن الله ; به اذن خداوند, کور مادرزاد و مبتلایان به پیسی را بهبود (شفا) می بخشم و مردگان را زنده می کنم )), (آل عمران / 49).
2. حرکت کردن ((باد)) به فرمان حضرت سلیمان : ((فسخر نا له الریح تجری بامره رخاء حیث اصاب ; باد را مسخر او ساختیم تا مطابق فرمانش به …. حرکت کند و به هر جا که او می خواهد برود)), (ص / آیه 36).
3. آوردن تخت ملکه سبا در کمتر از یک چشم بر هم زدن از یمن به فلسطین توسط آصف بن برخیا: ((قال الذی عنده علم من الکتاب انا آتیک به قبل ان یرتد الیک طرفک فلجا رآه مستقرا” عنده قال هذا من فضل ربی ; شخصی که مقداری از دانش کتاب ]آسمانی [ داشت , گفت من آن را ]تخت ملکه ی سبا[ پیش از آنکه چشم بر هم زنی نزد تو خواهم آورد…)), (سوره ی نمل / آیه ی 40). موارد فوق , همگی نمونه هایی از ثبوت ولایت تکوینی برای یک انسان است زیرا مقصود از ولایت تکوینی همین است که خداوند چنان قدرت و سلطه ای به انسان بدهد که بتواند با اتکا به اذن و قدرت او, در عالم آفرینش و طبیعت فراتر از اسباب عادی و طبیعی تصرف کند و مرده ای را زنده کند, بیمار غیرقابل علاجی را بهبودی بخشد, باد را به مکانی که می خواهد حرکت دهد و تخت پادشاهی را در یک چشم به هم زدن به فرسنگ ها دورتر جابه جا کند. بنابراین از مجموع آیاتی که گذشت به روشنی استفاده می شود که ولایت تکوینی از دیدگاه قرآن امری ممکن و قابل قبول است و واقع هم شده است . در مرحله ی دوم و پس از اثبات اصل امکان ولایت تکوینی , می گوئیم ائمه معصومین (ع ) نیز از چنین ولایتی برخوردارند. روایات زیادی در ذیل آیه 40 سوره ی نحل , که مربوط به آصف برخیاست آمده , که می فرماید: آصف برخیا که قدرت بر تصرف در عالم تکوین داشت در مقایسه با ائمه (ع ) از علم بسیار اندکی برخوردار بوده است . در برخی روایات آمده است که ((اسم اعظم خداوند هفتاد و سه حرف است ; نزد آصف تنها یک حرف بود که با آن سخن گفت و تخت را در کمتر از یک چشم به هم زدن آورد و در نزد ما از آن اسم , هفتاد و دو حرف است )). وقتی شخصی مانند آصف برخیا که نه پیامبر است و نه امام بلکه از اولیای الهی است , از نوعی ولایت تکوینی بهره مند است امام معصوم(ع) که اقرب اولیای الهی و از مقام و منصب امامت و علم سرشار خدادای برخوردار است به طریق اولی قدرت بر چنین تصرفاتی دارد علاوه بر اینکه انبوهی از روایات , که کتاب قطوری را تشکیل می دهد, و در کتب تاریخی و تفسیر و حدیث آمده است بر ولایت تکوینی ائمه (ع ) دلالت می کند, که جهت مطالعه شما را تنها به گوشه ای از این روایات , که در کتاب بحارالانوار آمده است ارجاع می دهیم : (بحارالانوار, ج 41, باب 111 و 112, ص 230 تا 274 – و ج 43, باب 15, ص 323 تا 330 – و ج 44 باب 25, ص 180 تا 188 – ج 46, باب 3, ص 20 تا 50 و باب 5, ص 233 تا 286 – ج 47, باب 5, ص 63 تا 162 و…) فرو نشستن طغیان آب فرات با اشاره علی (ع ) و معجزاتی که در طول تاریخ با توسل به قبور ائمه (ع ) مشاهده شده است همگی نمونه هایی از تصرفات ائمه (ع ) بر اساس ولایت تکوینی است . آیات و روایات نشان می دهد که اولیای الهی اعم از پیامبران و امامان معصوم و خواص از یاران آنان , به فرمان و اذن خداوند دارای قدرتی بودند که می توانستند در مواردی که خدا به آنان اذن داده , در جهان تکوین تصرف کنند, نه فقط از طریق دعا و درخواست از خداوند, بلکه از طریق نفوذ و قدرت شخصی خدادادی که به آنان داده شده است . البته تأثیر ولایت تکوینی به تصرفات مادی خلاصه نمی شود بلکه گاه به صورت تأثیرگذاری در قلوب آماده ی پذیرش حق و تربیت و هدایت آنان از طریق نفوذ روحانی در آنان است چه بسیار افرادی که خدمت پیامبر یا امام معصوم می رسیدند و در یک لحظه انقلاب و دگرگونی عجیبی در آنها پیدا می شد به گونه که با موازین و مقیاس های عادی سازگار نبود.
برای مطالعه در زمینه ولایت تکوینی می توانید به کتب زیر مراجعه کنید:
1- پیام قرآن , آیت الله مکارم شیرازی , ج 9, ولایت تکوینی پیامبران و امامان
2- امام شناسی , آیت الله سیدمحمد حسین تهرانی , ج 1
3- ولایت تکوینی امام زمان (عج ), آیت الله حسن زاده آملی
4- انسان کامل در نهج البلاغه , آیت الله حسن زاده آملی
در پایان دو نکته را متذکر می شویم :
1- دیدگاه الهی بر اساس توحید افعالی هر علتی که در عالم اثری را در پی دارد از خداست یعنی خدا هم وجود آن علت و هم اثربخشی آن را ایجاد کرده پس همه چیز در عالم به اذن الهی تأثیر می کند حال چگونه است که ما به راحتی می پذیریم که یک قرص می تواند بیماری مهلکی را درمان کند ولی اولیاء خدا و ائمه علیهم السلام چنین قدرتی ندارند. ما نباید خودمان را محصور علوم تجربی نماییم . درست است که علوم تجربی خدمات بزرگی به زندگی بشر کرده ولی این علوم هم ناقص است و هم ابزارهای آن محدود به امور مادی است . بنابراین تأثیرگذاری نفوس ائمه علیهم السلام امری قابل قبول است . 2- ما در این پاسخ در صدد بیان امکان چنین کرامات و وقوع آن بودیم اما این به معنی پذیرش هر ادعای شفابخشی یا شفایابی نیست چه بسا افرادی که به انگیزه های مختلف مدعی شفایافتن شده و چه افرادی که مدعی شفا بخشی هستند. بنابراین باید توجه داشت که در موارد شنیدن اینگونه ادعاها ما نه منکر می شویم و نه به راحتی می پذیریم مگر این که شواهد روشنی بیابیم .

توسل در لغت؛

به معناى تمسک جستن به وسیله اى براى نیل به مقصود است. از آنجا که خداوند، جهان هستى را بر اساس نظام اسباب و مسببات قرار داده است و فیض خود را تنها از طریق مجارى و اسباب اعطا مى کند«أبى الله ان یجرى الاشیاء الاّ بالاسباب»؛ (بحارالانوار، ج 2، ص 90).
انسان براى رسیدن به مقصود خویش، باید به اسباب و وسایط متوسّل شود؛ مثلاً اگر بخواهد زمین خشک و بایرى را تبدیل به مزرعه اى سر سبز و یا باغى آباد کند، باید زمین را شخم بزند، نهال یا دانه و بذر درون زمین بکارد، به موقع کود و آب بدهد، به اندازه لازم سم پاشى کند و… اگر مى خواهد به طبقه دوم یا سوم یک ساختمان برسد، باید از پله هاى آن بالا رود، یا سوار آسانسو یا پله برقى شود و همین طور در سایر کارهاى روزمره زندگى، انسان به اسباب و وسایل براى رسیدن به مقصود خود تمسّک و توسّل مى جوید. بر این اساس، توسّل لازمه زندگى انسان در جهان هستى است؛ جهانى که بر آن قانون اسباب و مسببات حکمفرما است.
بنابراین، خداوند – که هستى عالم از او است و ادامه هستى و هر حرکت، نیرو و تغییرى وابسته به او و ناشى از فیض او است – خود براى اعطاى فیض خویش، مجارى و اسبابى را قرار داده است. بر همین اساس، خداوند امورى را به عنوان اسباب و وسایل در جهت تقرب ونزدیکى به درگاه خویش و برآمدن حاجات، قرار داده است و ما را امر به توسّل به آن امور کرده است: «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیله»؛ اى مؤمنان: پرواى الهىداشته باشید و به سوى او وسیله تحصیل کنید(مائده / 35).
با توجه به اطلاق کلمه «وسیله» آیه شریفه، این کلمه معنایى وسیع و گسترده دارد و شامل هر آنچه که صلاحیت نزدیک کردن انسان به پیشگاه خداوند را دارد، مى شود. همچنان که نماز و روزه، احسان به یتیم، دستگیرى از مستمندان، خدمت به خلق خدا و… وسیله تقرب به خداوند هستند؛ استمداد به ارواح مطهر پیامبران و اولیاى الهى نیز وسیله تقرب به خداوند است که در روایات و سیره معصومین(ع) بر آن تأکید شده است.
پیامبر اکرم(ص) به شخصى نیازمند – که به ایشان مراجعه کرده بود – شیوه توسل را یاد مى دهد: «اللهم انى اسألک و اتوجه الیک بنبیّک نبى الرحمه…»؛ (سنن ابن ماجه، ج 1، ص441؛ مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 138؛ الجامع الصغیر سیوطى، ص 59).
و روایات بسیار زیادى که در این زمینه وارد شده است. بنابراین، حقیقت توسل به اولیاى الهى، تمسک به اسباب و وسایل قرب به خداوند است. تمسک به اولیاى الهى، به معناى اعتقاد به استقلال آنان از خداوند، در تأثیر گذارى و برآمدن حاجات نیست؛ بلکه توسل به اولیاى الهى، همراه با این اعتقاد است که تنها خداوند است که مستقل و بى نیاز از غیر، در عالم هستى تأثیر مى گذارد. غیر از او، تأثیرگذارى همه اسباب و وسایل، تحت قدرت و اراده و خواست خداوند و متکى به آن خواهد بود.
با توجه به حقیقت توسّل ضرورت آن آشکار مى شود؛ زیرا عالم هستى بر اساس نظام اسباب و مسببات استوار است و تمسک به اسباب و وسایل، براى نیل به مقصود و تحصیل کمالات مادى و معنوى، لازمه این نظام است و خداوند نیز انسان را در جهت کسب کمالات معنوىو قرب به درگاه خویش، امر به تمسک به وسایل؛ یعنى، امر به توسل کرده است.
در این راستا، علاوه بر اعمال صالح و نیک مثل انفاق به مستمندان خدمت به خلق خدا، برآوردن نیازهاى هم نوعان و عباداتى همچون نماز و روزه – که مورد رضایت خداوند و به منظور تقرب به درگاه الهى تشریع شده است – مى توان به انسان هاى پاک و معصوم و وارسته اىکه مرضى خداوند و از مقربان درگاه الهى اند، (همچون انبیاى الهى و به ویژه پیامبر خاتم و ائمه معصومین(ع)) توسل جست.
در حقیقت توسل به اولیاى الهى، به معناى واسطه (و سبب) قرار دادن آن انسان هاى پاک و مقرب درگاه الهى و طلب دعاى خیر آنان در حق متوسّلان است.
گفتنى است علت این که خداوند به پیامبران و اولیاى الهى، چنین نقشى را داده تا مردم به آنان به عنوان واسطه و سبب بنگرند، این است که اوّلاً خداوند، با این کار، اولیاى خود را در کانون توجه و اقبال مردم قرار دهد تا در عمل، مردم با مراجعه به آنان و الگوگیرى از آنان، به طریق هدایت و سعادت دست یابند. ثانیا از آن جا که اولیاى الهى، انسان هایى مثل خود ما هستند، خیلى زود و راحت مى توانیم با آنان رابطه عاطفى و نزدیک برقرار مى کنیم و همین ارتباط سریع، ما را به این اسوه ها نزدیک مى کند و ما را در معرض هدایت آنان قرارمى دهد.
خلاصه کلام آن که اسباب حل مشکلات دو گونه است:
1. اسباب طبیعی که با سعی و تلاش و وسایل طبیعی مثل خوردن دارو انجام می شود.
2. گاهی اسباب ماورایی و غیر مادی (معنوی و غیبی) کارسازی می کنند و در هر صورت علل و عوامل هستند که دارای زوایای گوناگونند. بنابراین هیچ چیز خارج از قانون علت و معلول اتفاق نمی افتد. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/14109)

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد