هدایت اگرچه به فردوسی علاقهمند بود اما تنها شاعری را که به مثابهی اسطوره بزرگ کرد خیام بود. دفاع او از خیام ارتباط با ناسیونالیسمی دارد که هدایت به آن گرفتار شده بود. هدایت دوبار به خیام توجه کرد یک بار در سال ۱۳۰۲ که به تقلید ادوارد براون مطالبی درباره خیام نوشت و بار دیگر در سال ۱۳۱۳ که ترانههای خیام را منتشر کرد.
کتابی که چیزی جز تدوین ناسیونالیستی خیام نبود؛ کاری که مینوی و هدایت با هم نقشهاش را کشیدند. مینوی در سال ۱۳۱۲ نوروزنامه را در بوق و کرنا کرد تا هدایت بتواند یک سال بعد نظریهی خود را با نشر ترانههای خیام عملی کند. بنابراین هدایت حداقل چنین وانمود میکرد که شعر ایران به مثابهی اسطوره است که هویت ما را میسازد.
شش سال پیش از آنکه هدایت ترانههای خیام را چاپ کند یک کار نمادین کرد. این سال سالی است که هدایت یک ناسیونالیست دو آتشه است. هدایت در پاریس زندگی میکند. در روز ۲۵ مهر ماه ۱۳۰۷ برابر با ششم اکتبر ۱۹۲۸ کارتی را برای برادرش محمود هدایت میفرستد که بسیار نمادین است. روی این کارت با جوهر بنفش آهوی طناز و عاشقی کشید که نمودگار هزاره ادبیات ایران است. و در زیر پای آهو این شعر را نوشت:
آهو وحشی در دشت چگونه دودا
او ندارد یار بییار چگونه دودا
هدایت این شعر را با توجه به اسطورهای که در ذهن داشت به بهرام گور نسبت داده است. اما بعدها گفتند این شعر از ابوحفص سغدی اولین شاعر ایرانی است. هدایت در پشت این کارت این متن را برای برادرش مینویسد.
«امروز از زور بیتکلفی نخستین شعر فارسی را به مینیاتور در آوردهام و خدمتتان تقدیم … خیال دارم که عصر بروم به جنگل بولونی… ( بهارلو ، نامههای هدایت ص ۶۴- ۶۵).
قابل ذکر است که شش ماه پیش از کشیدن این طرح مینیاتوری ( اوایل اردیبهشت سال ۱۳۰۷) هدایت به قصد خودکشی خود را به رود سن پاریس انداخته بود چنانکه در ۱۳ اردیبهشت برای برادرش مینویسد.: «یک دیوانگی کردم به خیر گذشت.» ( همان: ۱۳۹).
رفتار نمادین هدایت چند مسئله را به ذهن میرساند:
۱- ذهن رمانتیک هدایت
۲- تاویل عاشقانهی او از شعر فارسی
۳- پیوند مینیاتور با ادبیات ایران
۴- حسرت و نوستالژی
هدایت در «زنده به گور افسوس خود را دربارهی نقاشی چنین مینویسد: « افسوس میخورم که چرا نقاش نشدم تنها کاری دوست داشتم و خوشم میآمد»
صادق هدایت در «پروین دختر ساسان»، «مازیار» و کارهای دیگرش حسرت رمانتیک و نوستالژی ناسیونالیستی خود را اعلام کرده بود که ایرانیان با حملهی متجاوزانه عرب خلوص نژادی خود را از دست دادهاند.
اما اسطورهی آهوی وحشی در همین جا تمام نمیشود. حدود هفتاد سال بعد از طرح مینیاتوری هدایت زمانی که ناسیونالیسم به شکلی دیگر در ایران بعد از جنگ آشکار میشود شفیعی کدکنی در مجموعه شعر «مرثیههای سرو کاشمر » که در کتاب «هزار دوم آهوی کوهی » آمده است باز به شیوهی صادق هدایت جهان از دست رفته ایوان مداین، باغهای فرغانه، خوارزم و نیشابور، سمرقند و کاشمر به یاد میآورد.؛ آن هم با چشمهای آهوی سرگشته کوهی.: چشم آن آهوی سرگشته کوهی ست هنوز / که نگه میکند از آن سوی اعصار مرا( مرثیههای سرو کاشمر/ هزارهی دوم آهوی کوهی).
سینا جهاندیده
علوم و فنون ادبی