۱۳۹۳/۰۶/۲۲
–
۱۵۴ بازدید
با سلام و عرض خسته نباشید.
برای اینکه اشتیاقمان به زیارت اهل بیت (علیه السلام) بیشتر شود باید چه کاری انجام دهیم؟
الف ) سخن در شوق زیارت است ، ببینیم که آیا چه عواملی موجب سستی نسبت به زیارت می شود؟ سستی به زیارت عوامل متعدد و فراونی دارد که به مهم ترین آنها اشاره می شود :
1- توجه به این مهم که ما زیارت ائمه علیهم السلام را یکی از مهم ترین عبادات خدا ، وانجام آن را توفیق الهی می دانیم ، فلذا عدم آگاهی لازم از آثار و خیرات و برکات زیارت ، در زندگی فردی و اجتماعی و در تامین سعادت دنیا و آخرت انسان و نیز غفلت و فراموشی فلسفه و آثار زیارت و حقیقت آن است ؛ که باعث کم توجّهی به زیارت می شود.
مهمترین مشکل ما با زیارت اینست که خود را نیازمند به آن نمی دانیم بلکه تنها به چشم یک عبادت ساده به آن نگاه می کنیم و این هم به این خاطر است که نسبت به امام خویش , معرفت صحیحی نداشته و از اسرارزیارت آگاه نیستیم . اگر پی به عظمت ائمه علیهم السلام ببریم و بدانیم که ایشان معشوق هستی اند و زیارت ،عشق بازی با این معشوق است و امام با همه عظمت خود به ما اجازه داده که به دیدارش برویم، آیا در انجام آن کوتاهی خواهیم کرد؟
همین موضوع اهمیت دادن است که در مورد نمازنیز چنین می گوییم که :انبیاء الهی و اولیاء خدا چون عظمت حق تعالی را درک کرده بودند نماز را نور چشم خود می دانستند و ندا در می دادند که کفی بی عزاً ان اکون لک عبداً و کفی بی فخراً ان تکون لی رباً برای من همین عزت , که عبد تو باشم و برای من همین فخر , که تو رب من باشی کفایت می کند و اینان همانها هستند که قرآن در وصفشان فرمود : یخرون للاذقان سجداً
در محجة البیضاء آمده است که خداوند فرمود : یا داود : اگر آنان که روی از من گردانیده اند می دانستند انتظار و شوق مرا به ترک معصیتشان و مدارایم را با ایشان , هر آینه از شوق , جان می باختند و در اثر محبت و عشق , بند بندشان از هم می گسست .
ندهی اگر به او دل , به چه آرمیده باشی ؟
نگزینی ار غم او چه غمی گزیده باشی؟
نظری نهان بیفکن , مگرش عیان ببینی
گرش از جهان نبینی زجهان چه دیده باشی؟
سوی او چو نیست چشمت , چه در آیدت به دیده؟
سوی او چو نیست گوشت چه سخن شنیده باشی؟ ( فیض کاشانی )
لذا عینا همین بحث را در مورد زیارت نیز مطرح می کنیم، به این دلیل که آن هم درواقع عبادت خدااست.
2- از مهم ترین عوامل بی توجهی به زیارت و سستی در آن «گناه »است .که موجب سلب توفیق از انسان می شود. حضرت حق ( جل و علا ) دستور فرمودند که با شیطان طرح دوستی نریزید و از دستورات او پیروی نکنید ؛ چرا که مطیع شیطان , از خدا اطاعت نمی کند وبه اولیاء خدا گرایش ندارد. وقتی انسان , آلوده ی به گناه می شود، یا اصلا به سمت زیارت اولیاء خدا ویا نماز و نیایش با خدا نمی رود و یا از زیارت و عبادت خویش حظ و بهره ای نخواهد برد. بطور طبیعی هر فردی به چیزی گرایش دارد که از آن لذت می برد ! بنابراین چون فرد گناهکار از زیارت لذت نمی برد ممکن است کم کم آن را ترک کند و شیطان را به هدفش برساند . بدون شک اگر مدتی در ترک گناهان بکوشیم موفق به انجام عبادات شده و لذت و شیرینی آنرا نیز خواهیم چشید .
گرایش به سمت دنیا درست در مقابل گرایش به سمت خدا واولیاء خدا است. به هر مقدار که انسان به سمت دنیا می رود از خدا و اولیاء اودور می گردد و برعکس. بنابراین باید توجه کرد که حب افسار گسیخته به دنیا و علاقه ی قلبی به تمایلات نفسانی , ریشه ی همه ی خطاها و گناهان است و در اثر این محبت است که انواع گناهان از انسان سر خواهد زد
3- از جمله مهمترین عوامل سستی در زیارت ، آسیب پذیری مقطع نوجوانی و جوانی است. این مقطع سنّی، مقطع حساس و بحرانی برای جوانان و نوجوانان است، مسایل و بحران های بلوغ از یک طرف، شکّ و تردیدهای مذهبی از طرف دیگر، ناپختگی و بی تجربگی و گرایش سریع به الگوهای غیرواقعی که اهل نماز وزیارت وعبادت نیستند، زمینه هایی است که در خود فرد وجود دارد و باعث می شود که جوانان و نوجوانان علاقه چندانی به زیارت وادب درمقابل ائمه علیهم السلام ، نداشته باشند.
4- برخی عوامل دخیل در بروز این حالت سستی ، ممکن است که عوامل بیرونی و محیطی باشند . این عوامل، عواملی هستند که بعضی از آنها قابل جبران است و بعضی غیر قابل جبران. به اختصار این عوامل را بیان می کنیم:
الف ـ کم توجهی یا بی توجّهی خانواده ها نسبت به تربیت دینی فرزندان ومعرفی شخصیت والای ائمه علیهم السلام به فرزندان .
ب ـ نگرش منفی بعضی از خانواده ها نسبت به مسائل دینی مخصوصاً زیارت .
ج ـ برخوردهای نادرست واحیانا تحمیلی والدین و مربیان نسبت به نحوه زیارت ، که باعث زدگی آنها می شود.
د ـ عبادت خداوند نیاز به ایمان یقینی دارد، تهاجم فرهنگی دشمنان با شبهه افکنی دراعتقادات دینی،مثل توسل به اهل بیت ، بوسیدن ضریح ، زیارت قبور ائمه ؛ باعث بازداری جوانان از شرکت در مراسم عبادی وزیارت ائمه خواهد بود.
ذ- ترویج فساد و فحشا در جامعه و شنیدنی ها و دیدنی ها و لذت های نامشروع دنیوی که محصول فرهنگ غرب است، نیز باعث می شود جوانان نسبت به کلا عبادت و بندگی خدا و دین داری ، بی رغبت شوند و نوعی دین گریزی وهمچنین زیارت گریزی ، در آنان به وجود بیاید.
هـ ـ دوستی و معاشرت با افراد بی تقوا، بی نمازوبی تفاوت به زیارت ویا خدای ناخواسته اشکال کننده به زیارت است که به مرور در انسان تأثیر منفی خواهند گذاشت.
5- گاهی توقعات یک جوان از مسئولین ممکتی باعث سستی در گرایش دینی می شود. به طور مثال شنیده اند که فلان مسئول یا روحانی فلان خلاف را کرده است، این باعث می شود که نسبت به متدینین بی اعتماد شده، وکلا عباداتی مثل زیارت ائمه علیهم السلام ویا نماز خواندن را بی اثر تلقی کنند و با خود بگویند اگر عبادت فایده داشت، اینان چنین گمراه نمی شدند. غافل از اینکه این هم یکی از راه های شیطان برای فریب انسان است، به طور کلی نباید عمل دیگران را ملاک دین داری دانست. هر عیب که هست از مسلمانی ما است و اسلام به ذات خود ندارد عیبی. انسان دین باور اگر تمامی مردم روی زمین گمراه شوند، هرگز شک و تردید به خود راه نمی دهد و در مسیر خدای متعال واولیائش ثابت و استوار قدم خواهد زد.
اما بخش دوم : تشویق ائمه در پاداش وثواب زیارت ائمه علیهم السلام :
هرکدام از ائمه علیهم السلام راجع به زیارتشان تشویقهای زیادی شده است و چون می خواهیم پاسخ به درازا نکشد، فقط درمورد ثواب وپاداش زیارت علی بن موسی الرضا علیه السلام سطوری را می آوریم :
ثواب زیارت امام علىّ بن موسى الرّضا- علیهما السّلام- (عیون أخبار الرضا ع-ترجمه غفارى و مستفید، ج 2، ص: 627الی 35)
1- احمد بن زیاد همدانىّ- رضى اللَّه عنه- بسند مذکور در متن از یاسر خادم روایت کرده گوید: علىّ بن موسى الرّضا علیهما السّلام فرمودند: براى زیارت هیچ قبرى بار و بنه نبندید و سفر نکنید مگر براى زیارت قبور ما اهل البیت، آرى بدانید که من با زهر شهید خواهم شد، و محلّ دفنم در غربت خواهد بود، پس هر کس براى زیارت من سفر کند دعایش مستجاب و گناهانش آمرزیده و بخشیده خواهد شد.
2- علىّ بن احمد دقّاق و…روایت کرده اند که حضرت رضا علیه السّلام فرمود: هر کس مرا با دورى راه زیارت کند و از راه دور بزیارت من آید در روز قیامت در سه موقف بیارى او خواهم آمد تا او را از ناراحتیهاى آن حال نجات دهم:
اوّل- در آن هنگام که نامه هاى اعمال پخش مى شود از جانب راست و از جانب چپ (که فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ فَسَوْفَ یُحاسَبُ حِساباً یَسِیراً هر کس که نامه عملش بدست راستش داده شود با نرمى و سهولت بحساب او رسند؛ وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِشِمالِهِ فَیَقُولُ: یا لَیْتَنِی لَمْ أُوتَ کِتابِیَهْ وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِیَهْ- إلى- هَلَکَ عَنِّی سُلْطانِیَهْ (و امّا آنکه کتابش را بدست چپش دهند خواهد گفت که اى کاش نامه اش را بدو نمى دادند، و بحسابش نمى رسیدند).
دوم- در آن هنگام که از صراط میگذرد.
سوم- در آن وقت که بپاى میزان عمل میرسد و عمل او را بررسى کرده مى سنجند.
3- محمّد بن علىّ ماجیلویه- رضى اللَّه عنه- بسند مذکور در متن از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که میفرمود: مردى از اولاد فرزندم موسى که همنام جدّم امیر المؤمنین علیه السّلام است را بطوس خراسان برند و در آنجا با زهر کشته شود و بحال غربت او را بخاک سپارند، هر کس مزار او را زیارت کند و بحقّ او عارف باشد (امامت او را تصدیق دارد) خداوند عزّ و جلّ به او پاداشى دهد همانند پاداش آن کس که پیش از فتح مکّه در راه خدا انفاق کرده و در راه خدا با دشمن جنگیده است.
4- محمّد بن ابراهیم طالقانىّ- رضى اللَّه عنه- بسند مذکور در متن از محمّد بن عماره از پدرش روایت کرده که امام صادق علیه السّلام از پدران خود از جدّش امیر مؤمنان علیهم السّلام از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله حدیث کرد که فرمود: بزودى پاره اى از تن من بسرزمین خراسان مدفون میگردد، هیچ مؤمنى بزیارت او نرود جز آنکه خداوند عزّ و جلّ بهشت را براى او واجب و آتش دوزخ را بر وى حرام کرده است.
5- احمد بن حسن قطّان، و ..از حسن بن فضّال روایت کرد که ابو الحسن علىّ بن- موسى الرّضا علیهما السّلام فرمود: بدرستى که در سرزمین خراسان بقعه اى است که زمانى محل رفت و آمد فرشتگان گردد، و مرتّب فوجى از فرشتگان فرود آیند، و فوجى بسوى آسمان پرواز کنند تا روزى که در صور دمیده شود. از آن حضرت پرسیدند که یا ابن رسول اللَّه این بقعه کدام است، فرمود: آن بقعه در سرزمین طوس است، و بخدا سوگند آن گلزارى است از گلستانهاى بهشت، هر کس مرا زیارت کند در آن مکان، اجرش همانند کسیست که رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله را زیارت کرده است، و خداوند متعال براى او ثواب هزار حجّ مبرور و صحیح و هزار عمره مقبول و درست بنویسد، و من و پدرانم شفیعان او در روز قیامت باشیم.
6- از داود بن قاسم جعفرى روایت کرده که گفت: از امام جواد علیه السّلام شنیدم میفرمود:
براستى که در میان دو کوه شهر طوس، مشتى خاک بهشت است، هر کس در آن دشت وارد شود، روز رستاخیز در امان خدا خواهد بود.
7- از عبد العظیم بن عبد اللَّه حسنىّ روایت کرده است که امام جواد علیه السّلام فرمود: من براى آن کس که مزار پدرم علیه السّلام را در طوس زیارت کند در صورتى که عارف بحقّ او باشد ضامن بهشت میباشم از جانب خداوند متعال
8- از حضرت عبد العظیم بن عبد اللَّه حسنىّ روایت شده است که گفت: به ابو جعفر امام جواد علیه السّلام عرضکردم: متحیّر مانده ام که قبر سالار شهیدان ابو عبد اللَّه الحسین علیه السّلام را زیارت کنم، یا بطوس رفته و قبر پدرت علیه السّلام را زیارت نمایم، نظر شما چیست؟ بمن فرمود: اندکى صبر کن و همین جا بایست تا بازگردم، بعد به اندرون خانه رفت و با چشمى گریان که اشک بر رخسار مبارکش میریخت بیرون آمد، و گفت: زوّار قبر ابو عبد اللَّه علیه السّلام بسیارند، ولى زوّار پدر من علیه السّلام در طوس بسیار اندکند.
9- ابو صلت هروىّ روایت کرد که گفت: از حضرت رضا علیه السّلام شنیدم میفرمود: بخدا قسم هیچ یک از ما ائمّه نیست مگر آنکه بقتل میرسد و شهید میگردد، از او سؤال شد: چه کسى (شخص) شما را بقتل میرساند اى فرزند رسول خدا؟ فرمود: بدترین خلق خدا در زمان من مرا با خورانیدن زهر میکشد، سپس مرا در خانه اى تنگ در شهرى غریب دفن میکند، آگاهى میدهم که هر کس مرا در غریبیم زیارت کند، خداوند متعال اجر یک صد هزار شهید، و یک صد هزار صدّیق، و یک صد هزار حاجّ و معتمر (کسى که بحجّ و عمره رفته) و یک صد هزار مجاهد و مبارز در راه حقّ در نامه عمل او بنویسد، و او را در زمره ما محشور فرماید، و در بهشت او را رفیق ما در درجات بلند قرار دهد.
10- محمّد بن حسن بن ولید- رضى اللَّه عنه- بسند مذکور در متن از احمد بن محمّد بزنطىّ روایت کند که گفت: در نامه حضرت رضا علیه السّلام خواندم که مرقوم داشته بود: بشیعیان من این پیام را برسان که زیارت من معادل یک هزار حجّ است، گوید: به فرزندش امام جواد علیه السّلام عرضکردم: آیا هزار حجّ؟! فرمود: آرى بخدا قسم هزار هزار حجّ است براى کسى که او را زیارت کند و بحقّ او عارف باشد.
1- توجه به این مهم که ما زیارت ائمه علیهم السلام را یکی از مهم ترین عبادات خدا ، وانجام آن را توفیق الهی می دانیم ، فلذا عدم آگاهی لازم از آثار و خیرات و برکات زیارت ، در زندگی فردی و اجتماعی و در تامین سعادت دنیا و آخرت انسان و نیز غفلت و فراموشی فلسفه و آثار زیارت و حقیقت آن است ؛ که باعث کم توجّهی به زیارت می شود.
مهمترین مشکل ما با زیارت اینست که خود را نیازمند به آن نمی دانیم بلکه تنها به چشم یک عبادت ساده به آن نگاه می کنیم و این هم به این خاطر است که نسبت به امام خویش , معرفت صحیحی نداشته و از اسرارزیارت آگاه نیستیم . اگر پی به عظمت ائمه علیهم السلام ببریم و بدانیم که ایشان معشوق هستی اند و زیارت ،عشق بازی با این معشوق است و امام با همه عظمت خود به ما اجازه داده که به دیدارش برویم، آیا در انجام آن کوتاهی خواهیم کرد؟
همین موضوع اهمیت دادن است که در مورد نمازنیز چنین می گوییم که :انبیاء الهی و اولیاء خدا چون عظمت حق تعالی را درک کرده بودند نماز را نور چشم خود می دانستند و ندا در می دادند که کفی بی عزاً ان اکون لک عبداً و کفی بی فخراً ان تکون لی رباً برای من همین عزت , که عبد تو باشم و برای من همین فخر , که تو رب من باشی کفایت می کند و اینان همانها هستند که قرآن در وصفشان فرمود : یخرون للاذقان سجداً
در محجة البیضاء آمده است که خداوند فرمود : یا داود : اگر آنان که روی از من گردانیده اند می دانستند انتظار و شوق مرا به ترک معصیتشان و مدارایم را با ایشان , هر آینه از شوق , جان می باختند و در اثر محبت و عشق , بند بندشان از هم می گسست .
ندهی اگر به او دل , به چه آرمیده باشی ؟
نگزینی ار غم او چه غمی گزیده باشی؟
نظری نهان بیفکن , مگرش عیان ببینی
گرش از جهان نبینی زجهان چه دیده باشی؟
سوی او چو نیست چشمت , چه در آیدت به دیده؟
سوی او چو نیست گوشت چه سخن شنیده باشی؟ ( فیض کاشانی )
لذا عینا همین بحث را در مورد زیارت نیز مطرح می کنیم، به این دلیل که آن هم درواقع عبادت خدااست.
2- از مهم ترین عوامل بی توجهی به زیارت و سستی در آن «گناه »است .که موجب سلب توفیق از انسان می شود. حضرت حق ( جل و علا ) دستور فرمودند که با شیطان طرح دوستی نریزید و از دستورات او پیروی نکنید ؛ چرا که مطیع شیطان , از خدا اطاعت نمی کند وبه اولیاء خدا گرایش ندارد. وقتی انسان , آلوده ی به گناه می شود، یا اصلا به سمت زیارت اولیاء خدا ویا نماز و نیایش با خدا نمی رود و یا از زیارت و عبادت خویش حظ و بهره ای نخواهد برد. بطور طبیعی هر فردی به چیزی گرایش دارد که از آن لذت می برد ! بنابراین چون فرد گناهکار از زیارت لذت نمی برد ممکن است کم کم آن را ترک کند و شیطان را به هدفش برساند . بدون شک اگر مدتی در ترک گناهان بکوشیم موفق به انجام عبادات شده و لذت و شیرینی آنرا نیز خواهیم چشید .
گرایش به سمت دنیا درست در مقابل گرایش به سمت خدا واولیاء خدا است. به هر مقدار که انسان به سمت دنیا می رود از خدا و اولیاء اودور می گردد و برعکس. بنابراین باید توجه کرد که حب افسار گسیخته به دنیا و علاقه ی قلبی به تمایلات نفسانی , ریشه ی همه ی خطاها و گناهان است و در اثر این محبت است که انواع گناهان از انسان سر خواهد زد
3- از جمله مهمترین عوامل سستی در زیارت ، آسیب پذیری مقطع نوجوانی و جوانی است. این مقطع سنّی، مقطع حساس و بحرانی برای جوانان و نوجوانان است، مسایل و بحران های بلوغ از یک طرف، شکّ و تردیدهای مذهبی از طرف دیگر، ناپختگی و بی تجربگی و گرایش سریع به الگوهای غیرواقعی که اهل نماز وزیارت وعبادت نیستند، زمینه هایی است که در خود فرد وجود دارد و باعث می شود که جوانان و نوجوانان علاقه چندانی به زیارت وادب درمقابل ائمه علیهم السلام ، نداشته باشند.
4- برخی عوامل دخیل در بروز این حالت سستی ، ممکن است که عوامل بیرونی و محیطی باشند . این عوامل، عواملی هستند که بعضی از آنها قابل جبران است و بعضی غیر قابل جبران. به اختصار این عوامل را بیان می کنیم:
الف ـ کم توجهی یا بی توجّهی خانواده ها نسبت به تربیت دینی فرزندان ومعرفی شخصیت والای ائمه علیهم السلام به فرزندان .
ب ـ نگرش منفی بعضی از خانواده ها نسبت به مسائل دینی مخصوصاً زیارت .
ج ـ برخوردهای نادرست واحیانا تحمیلی والدین و مربیان نسبت به نحوه زیارت ، که باعث زدگی آنها می شود.
د ـ عبادت خداوند نیاز به ایمان یقینی دارد، تهاجم فرهنگی دشمنان با شبهه افکنی دراعتقادات دینی،مثل توسل به اهل بیت ، بوسیدن ضریح ، زیارت قبور ائمه ؛ باعث بازداری جوانان از شرکت در مراسم عبادی وزیارت ائمه خواهد بود.
ذ- ترویج فساد و فحشا در جامعه و شنیدنی ها و دیدنی ها و لذت های نامشروع دنیوی که محصول فرهنگ غرب است، نیز باعث می شود جوانان نسبت به کلا عبادت و بندگی خدا و دین داری ، بی رغبت شوند و نوعی دین گریزی وهمچنین زیارت گریزی ، در آنان به وجود بیاید.
هـ ـ دوستی و معاشرت با افراد بی تقوا، بی نمازوبی تفاوت به زیارت ویا خدای ناخواسته اشکال کننده به زیارت است که به مرور در انسان تأثیر منفی خواهند گذاشت.
5- گاهی توقعات یک جوان از مسئولین ممکتی باعث سستی در گرایش دینی می شود. به طور مثال شنیده اند که فلان مسئول یا روحانی فلان خلاف را کرده است، این باعث می شود که نسبت به متدینین بی اعتماد شده، وکلا عباداتی مثل زیارت ائمه علیهم السلام ویا نماز خواندن را بی اثر تلقی کنند و با خود بگویند اگر عبادت فایده داشت، اینان چنین گمراه نمی شدند. غافل از اینکه این هم یکی از راه های شیطان برای فریب انسان است، به طور کلی نباید عمل دیگران را ملاک دین داری دانست. هر عیب که هست از مسلمانی ما است و اسلام به ذات خود ندارد عیبی. انسان دین باور اگر تمامی مردم روی زمین گمراه شوند، هرگز شک و تردید به خود راه نمی دهد و در مسیر خدای متعال واولیائش ثابت و استوار قدم خواهد زد.
اما بخش دوم : تشویق ائمه در پاداش وثواب زیارت ائمه علیهم السلام :
هرکدام از ائمه علیهم السلام راجع به زیارتشان تشویقهای زیادی شده است و چون می خواهیم پاسخ به درازا نکشد، فقط درمورد ثواب وپاداش زیارت علی بن موسی الرضا علیه السلام سطوری را می آوریم :
ثواب زیارت امام علىّ بن موسى الرّضا- علیهما السّلام- (عیون أخبار الرضا ع-ترجمه غفارى و مستفید، ج 2، ص: 627الی 35)
1- احمد بن زیاد همدانىّ- رضى اللَّه عنه- بسند مذکور در متن از یاسر خادم روایت کرده گوید: علىّ بن موسى الرّضا علیهما السّلام فرمودند: براى زیارت هیچ قبرى بار و بنه نبندید و سفر نکنید مگر براى زیارت قبور ما اهل البیت، آرى بدانید که من با زهر شهید خواهم شد، و محلّ دفنم در غربت خواهد بود، پس هر کس براى زیارت من سفر کند دعایش مستجاب و گناهانش آمرزیده و بخشیده خواهد شد.
2- علىّ بن احمد دقّاق و…روایت کرده اند که حضرت رضا علیه السّلام فرمود: هر کس مرا با دورى راه زیارت کند و از راه دور بزیارت من آید در روز قیامت در سه موقف بیارى او خواهم آمد تا او را از ناراحتیهاى آن حال نجات دهم:
اوّل- در آن هنگام که نامه هاى اعمال پخش مى شود از جانب راست و از جانب چپ (که فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ فَسَوْفَ یُحاسَبُ حِساباً یَسِیراً هر کس که نامه عملش بدست راستش داده شود با نرمى و سهولت بحساب او رسند؛ وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِشِمالِهِ فَیَقُولُ: یا لَیْتَنِی لَمْ أُوتَ کِتابِیَهْ وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِیَهْ- إلى- هَلَکَ عَنِّی سُلْطانِیَهْ (و امّا آنکه کتابش را بدست چپش دهند خواهد گفت که اى کاش نامه اش را بدو نمى دادند، و بحسابش نمى رسیدند).
دوم- در آن هنگام که از صراط میگذرد.
سوم- در آن وقت که بپاى میزان عمل میرسد و عمل او را بررسى کرده مى سنجند.
3- محمّد بن علىّ ماجیلویه- رضى اللَّه عنه- بسند مذکور در متن از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که میفرمود: مردى از اولاد فرزندم موسى که همنام جدّم امیر المؤمنین علیه السّلام است را بطوس خراسان برند و در آنجا با زهر کشته شود و بحال غربت او را بخاک سپارند، هر کس مزار او را زیارت کند و بحقّ او عارف باشد (امامت او را تصدیق دارد) خداوند عزّ و جلّ به او پاداشى دهد همانند پاداش آن کس که پیش از فتح مکّه در راه خدا انفاق کرده و در راه خدا با دشمن جنگیده است.
4- محمّد بن ابراهیم طالقانىّ- رضى اللَّه عنه- بسند مذکور در متن از محمّد بن عماره از پدرش روایت کرده که امام صادق علیه السّلام از پدران خود از جدّش امیر مؤمنان علیهم السّلام از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله حدیث کرد که فرمود: بزودى پاره اى از تن من بسرزمین خراسان مدفون میگردد، هیچ مؤمنى بزیارت او نرود جز آنکه خداوند عزّ و جلّ بهشت را براى او واجب و آتش دوزخ را بر وى حرام کرده است.
5- احمد بن حسن قطّان، و ..از حسن بن فضّال روایت کرد که ابو الحسن علىّ بن- موسى الرّضا علیهما السّلام فرمود: بدرستى که در سرزمین خراسان بقعه اى است که زمانى محل رفت و آمد فرشتگان گردد، و مرتّب فوجى از فرشتگان فرود آیند، و فوجى بسوى آسمان پرواز کنند تا روزى که در صور دمیده شود. از آن حضرت پرسیدند که یا ابن رسول اللَّه این بقعه کدام است، فرمود: آن بقعه در سرزمین طوس است، و بخدا سوگند آن گلزارى است از گلستانهاى بهشت، هر کس مرا زیارت کند در آن مکان، اجرش همانند کسیست که رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله را زیارت کرده است، و خداوند متعال براى او ثواب هزار حجّ مبرور و صحیح و هزار عمره مقبول و درست بنویسد، و من و پدرانم شفیعان او در روز قیامت باشیم.
6- از داود بن قاسم جعفرى روایت کرده که گفت: از امام جواد علیه السّلام شنیدم میفرمود:
براستى که در میان دو کوه شهر طوس، مشتى خاک بهشت است، هر کس در آن دشت وارد شود، روز رستاخیز در امان خدا خواهد بود.
7- از عبد العظیم بن عبد اللَّه حسنىّ روایت کرده است که امام جواد علیه السّلام فرمود: من براى آن کس که مزار پدرم علیه السّلام را در طوس زیارت کند در صورتى که عارف بحقّ او باشد ضامن بهشت میباشم از جانب خداوند متعال
8- از حضرت عبد العظیم بن عبد اللَّه حسنىّ روایت شده است که گفت: به ابو جعفر امام جواد علیه السّلام عرضکردم: متحیّر مانده ام که قبر سالار شهیدان ابو عبد اللَّه الحسین علیه السّلام را زیارت کنم، یا بطوس رفته و قبر پدرت علیه السّلام را زیارت نمایم، نظر شما چیست؟ بمن فرمود: اندکى صبر کن و همین جا بایست تا بازگردم، بعد به اندرون خانه رفت و با چشمى گریان که اشک بر رخسار مبارکش میریخت بیرون آمد، و گفت: زوّار قبر ابو عبد اللَّه علیه السّلام بسیارند، ولى زوّار پدر من علیه السّلام در طوس بسیار اندکند.
9- ابو صلت هروىّ روایت کرد که گفت: از حضرت رضا علیه السّلام شنیدم میفرمود: بخدا قسم هیچ یک از ما ائمّه نیست مگر آنکه بقتل میرسد و شهید میگردد، از او سؤال شد: چه کسى (شخص) شما را بقتل میرساند اى فرزند رسول خدا؟ فرمود: بدترین خلق خدا در زمان من مرا با خورانیدن زهر میکشد، سپس مرا در خانه اى تنگ در شهرى غریب دفن میکند، آگاهى میدهم که هر کس مرا در غریبیم زیارت کند، خداوند متعال اجر یک صد هزار شهید، و یک صد هزار صدّیق، و یک صد هزار حاجّ و معتمر (کسى که بحجّ و عمره رفته) و یک صد هزار مجاهد و مبارز در راه حقّ در نامه عمل او بنویسد، و او را در زمره ما محشور فرماید، و در بهشت او را رفیق ما در درجات بلند قرار دهد.
10- محمّد بن حسن بن ولید- رضى اللَّه عنه- بسند مذکور در متن از احمد بن محمّد بزنطىّ روایت کند که گفت: در نامه حضرت رضا علیه السّلام خواندم که مرقوم داشته بود: بشیعیان من این پیام را برسان که زیارت من معادل یک هزار حجّ است، گوید: به فرزندش امام جواد علیه السّلام عرضکردم: آیا هزار حجّ؟! فرمود: آرى بخدا قسم هزار هزار حجّ است براى کسى که او را زیارت کند و بحقّ او عارف باشد.