خانه » همه » مذهبی » اصطلاحات تلاوت

اصطلاحات تلاوت


اصطلاحات تلاوت

۱۳۹۲/۰۹/۱۹


۱۵۳ بازدید

تلاوت

«تلاوت» اصطلاحى مختص به خواندن کتاب هاى آسمانى است و تلاوت اخص از «قرائت» مى باشد. هر تلاوتى قرائت است اما هر قرائتى، تلاوت نیست.

تلاوت قرآن در قالب الحان عرب، مورد تصویب پیغمبر اکرم است، و به فهم بهتر آیات کمک مى کند و انگیزش انسان را بر عمل بیشتر مى سازد. «۱» البته لحن اهل فسق ممنوع است.

«ترجیع» نیز به معنى کشش آواز در گام هاى موسیقى است که در قرآن نباید به طرز کشش هاى غنائى اهل کتاب و اهل فسق و رهبانان و نوحه گران باشد.

تلاوت

«تلاوت» اصطلاحى مختص به خواندن کتاب هاى آسمانى است و تلاوت اخص از «قرائت» مى باشد. هر تلاوتى قرائت است اما هر قرائتى، تلاوت نیست.

تلاوت قرآن در قالب الحان عرب، مورد تصویب پیغمبر اکرم است، و به فهم بهتر آیات کمک مى کند و انگیزش انسان را بر عمل بیشتر مى سازد. «1» البته لحن اهل فسق ممنوع است.

«ترجیع» نیز به معنى کشش آواز در گام هاى موسیقى است که در قرآن نباید به طرز کشش هاى غنائى اهل کتاب و اهل فسق و رهبانان و نوحه گران باشد.

تلاوت قرآن لحن خاصى دارد که باید از استاد فن یاد گرفت که آن استادان سینه به سینه از اساتید سابق یاد گرفته اند، تا به زمان امامان علیهم السلام و صدر اسلام رسیده است.

امام رضا علیه السلام فرمود: «حَسِّنوا بالقرآنِ اصواتَکُم» «2»

؛ یعنى براى قرائت قرآن آوازهاى خود را نیکو سازید.

و به دنبال آن فرمود: «فَانَّ صَوتَ الحَسَن یَزید القرآن حُسْناً» و این نکته بسیار مهم است که آواز خوب سبب افزایش تأثیر قرآن در دلهاست. «1»

قرائت قرآن چهار مرتبه دارد؛

1. ترتیل، خواندن قرآن با تأنى و شمرده و شیوا مى باشد به طورى که همراه با تدبر در معانى و رعایت تمامى قواعد تجوید است.

2. تحقیق، خواندن قرآن با حداکثر آرامش و تأنى، آهسته تر از قرائت و ترتیل و اشباع مدها و تحقیق همزه ها و اتمام حرکات و تحقیق مخارج حروف مى باشد.

قرائت تحقیق، روشى است که جهت تعلیم قرائت به شاگردان و تمرین زبان و رعایت کامل قواعد تجوید، استفاده مى گردد.

3. تحدیر، سریع خواندن (سریعتر از تحقیق و ترتیل) ولى با حفظ احکام تجوید مى باشد.

4. تدویر، نوعى قرائت است نه به سرعت (تحدیر) و نه به کندى (تحقیق) مى باشد.

افضل القراآت همان ترتیل است.

ترتیل

ترتیل یعنى درست و شمرده و شیوا خواندن قرآن مجید، این واژه در قرآن یکبار آمده است:

وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا «2»؛ «و قرآن را با ترتیل مناسب آن بخوان».

«ترتیل» خواندن به نظم و توالى و مقدم و مؤخر نکردن است و اصل آن از «ترتیل الاسنان» یعنى صاف و مرتب بودن دندان ها است.

از امام على علیه السلام درباره وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا پرسیدند فرموده اند: «الترتیل تجوید الحروف و معرفه الوقوف» «1»

؛ «ترتیل خوب ادا کردن حروف و آشنایى به وقف هایى قرآن است».

ابن جوزى در تعریف ترتیل مى نویسد: پیوسته و آهسته خواندن بدون شتاب است و قرآن بدون شتاب و به تأنى نازل شده است.

برخى گفته اند؛ ترتیل آهسته و شمرده خواندن به قصد تدبر و تفکر و استنباط معانى است! «2»

در مجمع البیان در تفسیر آیه شریفه وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا ابوبصیر از امام صادق علیه السلام روایت مى کند که فرمود: «هو انْ تَتَمَکَّنْ فیه و تُحَسِّنْ به صُوتَکَ»؛ «در قرائت درنگ کنى و آواز خود را به قرائت نیکو گردانى».

تفسیر «3»

تفسیر در لغت به معنى روشن گرى و تبیین است و از این باب است گفته خداوند فرموده است:

وَ لا یَأْتُونَکَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْناکَ بِالْحَقِّ وَ أَحْسَنَ تَفْسِیراً «4»؛ «و براى تو مثلى نیاورند، مگر آن که (ما) حق را با نیکوترین بیان براى تو آوردیم».

واژه تفسیر در قرآن مجید تنها همین یک مورد آمده است برخى اهل لغت، تفسیر را به معناى آشکار کردن و پرده بردارى از پوشیده دانسته اند «5».

و برخى دیگر؛ تفسیر را به معناى کشف مراد و مقصود گوینده از لفظ مشکل دانسته اند. «1» اما در اصطلاح، تفسیر قرآن همان علم فهم قرآن است و مفسّر لازم است به شأن نزول، اسباب نزول، عام و خاص، مطلق و مفید، مجمل و مبیین، محکم و متشابه آیات قرآن آگاهى داشته باشد.

شیخ طوسى مراد از تفسیر قرآن را دانستن معانى و مقاصد آن و اغراض گوناگون آن مى داند «2».

علامه طباطبائى در المیزان، تفسیر را این گونه تعریف کرده اند: «التفسیر هو بیان معانى آلایات القرآنیه و الکشف عن مقاصدها و مدالیها»؛ «تفسیر بیان معانى آیات قرآنى و کشف مقاصد و مدالیل آنهاست».

طبق این تعریف دو مرحله براى تفسیر بیان شده:

مرحله اول بیان معانى آیات معناهایى که از آیات به خودى خود با قطع نظر از سایر آیات و قرائن دیگر فهمیده مى شود و مرحله دوم کشف مقاصد آیات یعنى آن معناهایى که خداوند از آیات قرآن قصد کرده است.

تأویل

«تأویل» از «اول» به معناى رجوع است. «3»

کلمه تأویل 17 بار در قرآن مجید آمده است و به سه معنى به کار رفته است:

1. به معناى «مآل امر» (سرانجام) در پنج مورد: نساء 59، اسراء 35، اعراف 35 (دوبار)، یونس 39

2. به معناى «تعبیر رؤیا» در 8 مورد: یوسف 6، 21، 36، 37، 44، 45، 100 و 101.

3. به معناى «توجیه و تبیین متشابه» در چهار مورد: آل عمران 7 (دوبار)، کهف 78 و 82.

علامه طباطبائى مى گوید: «تأویل از امور عین است و فراتر از آن است که قالب هایى الفاظ آن را فرا گیرد. آن امور و حقایق عینى را فقط به خاطر تقریب به اذهان ما مقید به الفاظ و کلمات و عبارات نموده است این الفاظ همانند مثل هایى هستند که با آوردن آنها انسان به معناى مورد نظر نزدیک شود.

قرآن در تمام موارد استعمال لفظ تأویل همان واقعیت عینى خارجى را در نظر گرفته است. «1»

استاد معرفت، عقیده دارد که تأویل اصطلاحى است که در دو معنا به کار رفته است:

1. توجیه متشابه، خواه این متشابه کلام متشابهى باشد یا عملى که به شُبه و رَیب انجامد این قسم از تأویل مختص به آیات متشابه است.

2. معناى ثانوى کلام، که از آن به «بطن» تعبیر مى گردد در مقابل معناى اولى که از آن به «ظهر» تعبیر مى شود تأویل به این معنى اختصاص به آیات متشابه نداشته بر همه قرآن سایه مى گستراند به عقیده استاد معرفت، اگر تأویل را عین خارجى بگیریم مصداق را با تأویل خلط نموده ایم.

__________________________________________________

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد