بیانیه مشترک رهبر چین و سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس طی چند روز گذشته بازتاب گستردهای در داخل داشته و تمرکز عمدتا بر بند ۱۲ آن در مورد جزایر سهگانه ایرانی بوده است.واکنش مقامات دولتی نیز صرفا به این موضوع بود و مطابق بیانیه وزارت خارجه در مورد حضور سفیر چین در این وزارتخانه و ابراز ناخرسندی به او نیز تنها در مورد جزایر سهگانه سخن رفته است.
تمرکز عموم در رسانهها بر این موضوع شاید به این دلیل بوده که موضوع سه جزیره یک موضوع ملی و فراجناحی است که برای عموم مهم است، اما روشن نیست که چرا مقامات نیز فقط به این موضوع پرداختند و به صورت علنی ذکری از دیگر موضوعات نکردند. درحالی که واکنش اولیه وزارت خارجه، تناسبی با اهمیت موضوع نداشت.
آقای دکتر امیرعبداللهیان در سخنرانی دوشنبه نکات جدیدی را اضافه کرد و ازجمله خبر از ابراز «مراتب ناخرسندی و اعتراض … به شکل رسمی و ارسال یادداشت رسمی» داد که اقدام بجایی بوده است. «احضار» سفیر، «اعتراض» و ارسال یادداشت اعتراضی در مواردی که تمامیت ارضی کشوری مورد خدشه واقع شده، در زمره حداقلهای مورد انتظار است.
اما از آنجا که بیانیه مشترک چین و شورای همکاری به صورت علنی انتشار یافته و به این ترتیب سابقهای ایجاد شده یا سابقهای که احیانا از قبل وجود داشته تکرار شده، انتشار علنی یادداشت دیپلماتیک ارایه شده یا ثبت آن به عنوان سند شورای امنیت نیز ضرورت دارد. دور از انتظار نیست که به زودی سفیر چین و سفیر رییس دورهای شورای همکاری در سازمان ملل خواستار انتشار بیانیه به صورت سند رسمی شورای امنیت شوند. به لحاظ حقوقی، ثبت اعتراض برای سابقه نشدن یک ادعای بیاساس و سابقه شدن اعتراض مستمر و پیگیر ما همیشه مهم بوده است.
در غیاب اعتراض رسمی و ثبت شده از جانب ما کشورهای دیگر هم با ملاحظه عدم اعتراض ما، مقاومت در برابر اصرار عربها را بدون اشکال تصور خواهند کرد و نهایتا چیزی از حق و حقوق ایران بر جای نخواهد ماند.
تاکنون رویه ثابت و درست ایران همیشه طی ۱۲۰ سال اخیر از ۱۹۰۳ تا ۱۹۷۱ و بعد از آن تا امروز این بوده که در هر مورد علیه ادعاهای انگلیس دایر بر تعلق این جزایر به دو شیخ عرب و بعد از آن نسبت به اعتراض کشورهای عربی کتبا و رسما اعتراض کند. (ر.ک. یادداشت نگارنده در روزنامه اعتماد مورخ ۲۷ آذر)
اما بخشی از اظهارات آقای امیرعبداللهیان ناروشن است. ایشان گفته است که در جریان سفر معاون نخستوزیر چین به تهران و نیز در جریان ملاقاتهای سفیر چین در تهران و سفیر ایران در پکن، «مقامات چین نسبت به اصلاح این خطا اقدام کردهاند» و ما از این بابت سپاسگزاریم. روشن نیست که اصلاح این خطا چگونه ممکن است انجام شده باشد. گفتوگویی که در پشت درهای بسته انجام میشود، نمیتواند در حکم اصلاح خطایی باشد که علنا و رسما رخ داده است. همچنین بهرغم سخنان آقای دکتر خرازی مبنی بر اینکه «چینیها سعی کردند جبران کنند» واقعیت این است که نشانه بیرونی از این سعی مشهود نیست. اظهارات علنی سخنگوی وزارت خارجه چین بعد از واقعه از حد کلیات بیارزش فراتر نرفت و در جریان سفر مقام چینی به تهران نیز تنها رسانههای ایرانی و نه مستقیما مقام چینی، به طور کلی از احترام چین به تمامیت ارضی ایران سخن گفتند.
واقعیت این است که مساله سه جزیره مساله مهمی است و فراتر از صِرف عِرق میهنی و ملی است و برای کسانی نیز که ممکن است برای ایران موضوعیت چندانی قائل نباشند، باید مهم باشد. به دلیل ویژگیهای توپولوژیک خلیجفارس، مسیر تفکیک ترافیک دریایی به نحو مقرر توسط IMO از محدوده آبهای سرزمینی این جزایر میگذرد؛ در حالی که به همین دلیل مسیر تفکیک ترافیک دریایی در تنگه هرمز در آبهای سرزمینی عمان قرار دارد. به علاوه، حریم ۱۲ مایل دریایی این جزایر موجب گسترش آبهای سرزمینی ایران به سوی جنوب است که هم به لحاظ ژئوپلیتیک حایز اهمیت است و هم از جهت حق بهرهبرداری از منابع. اکنون مساله این است که امارات از ۱۹۹۲ و واقعه مولمه کشتی خاطر مستمرا در حال ایجاد سوابق حقوقی برای جا انداختن ادعای بیپایه خود بوده است. آشنایان به حقوق بینالملل میدانند که هر گونه غفلتی در این رابطه از سوی ما میتواند بسیار خسارتبار باشد. لازم به یادآوری است که بعد از شکایت عراق، لیبی، یمن جنوبی و الجزایر به شورای امنیت علیه اعاده حاکمیت ایران بر این جزایر و پیشنهاد نماینده سومالی مبنی بر مذاکره دوطرف برای حل مساله، موضوع سه جزیره اگرچه مسکوت گذاشته شد، اما در دستور کار شورای امنیت باقی ماند. در سال ۲۰۰۵ نیز که قرار شد موضوعات راکد از دستور کار شورا حذف شوند، مگر اینکه کشوری رسما خواستار ابقای آنها باشد، امارات طی ۱۷ سال اخیر همه ساله مستمرا خواستار ابقای موضوع در دستور کار شورا بوده است.
واقعیت دیگر این است که عربها از هر نوع همواره نگاه یا نیم نگاهی به این جزایر داشته و هیچگاه موقعیت ممتاز ژئوپلیتیک ایران در خلیجفارس را برنتافتهاند. مستندات متقنی وجود دارد که صدام در دسامبر ۱۹۷۹ (دی ۵۸) ضمن همآهنگی با عربستان، ادواتی را با هدف تصرف سه جزیره در عمان مستقر کرد. مداخله یاسر عرفات از طریق سفر به بغداد و نیز مداخله دولتهای غربی که نگران جنگ و بسته شدن تنگه هرمز بودند، موجب شد تا صدام عملیات را متوقف کند. مساله این است که اینبار برعکس دهه ۱۹۷۰، عربهایی که چشم به سه جزیره دارند، اسراییل فرصتطلب را نیز در کنار خود دارند. بهعلاوه، درجه توسعهیافتگی در سواحل جنوبی و عقبماندگی در سواحل شمالی شرایط کیفیتا متفاوتی را نسبت به دهه ۱۹۷۰ ایجاد کرده که خود فاکتور مهمی است. اینها و بسیاری نکات دیگر که در این مختصر نمیگنجد، بیش از پیش حساسیت و جدیت مقامات تهران را میطلبد.
بیشتر بخوانید:
۲۱۲۲۰