خانه » همه » مذهبی » اعتبار مسائل تاریخی

اعتبار مسائل تاریخی


اعتبار مسائل تاریخی

۱۳۹۲/۰۸/۱۷


۴۰۷ بازدید

بر چه اساسی حوادث تاریخی اثبات میشوند؟اصلا چگونه اثبات میشود که تاریخ وجود داشته ؟ شاید هیچ گذشته ای نبوده؟آیا در این باره (فلسفه تاریخ) اثبات برهانی وجود دارد ؟و یا اینکه توضیح دهید بر اساس چه منطقی است؟

به یقین تاریخ دارای اعتبار و اصالت علمی است و بهترین دلیل بر این کلام، اعتباری است که قرآن کریم برای تاریخ قائل است(1) اما بعضی در اعتبار و اصالت تاریخ ، دستخوش تردید شده و به آن بدبین هستند، و آن را چیزى جز بافته هایى بى محتوا نمى شناسند، که در حمایت از صاحبان زر، زور و تزویر نگارش یافته است بر این باورند که تاریخ نقلى ، بافته هاى روایت گران و ناقلان و تاریخ نگارانى که بر اساس غرض ها و هدف هاى شخصى ، تعصب هاى نژادى و مذهبى ، گرایش هاى ملى و منطقه اى ، وابستگى هاى اجتماعى و حزبى ، در نقل رخدادها و حوادث به جعل و قلب و کوچک و بزرگ جلوه دادن رویدادها دست زده اند، و یا با انتخاب قطعه هایى از رویدادها، حوادثى را ثبت کرده اند که تناسب با عقاید و تمایلاتشان داشته است، در جواب از این افراد می گوییم: روشن است که حوادث اجتمایى و تاریخى و سیاسى ، هنگامى به طور شایسته قابل تحلیل و تفسیرند که به طور کامل ارائه شوند، و نه به صورت ناقص ؛ چرا که در غیر این صورت ، چهره ى واقعى افراد و جامعه هاى تاریخ ساز و مسایل مهم تاریخى پنهان و کتمان شده و چهره اى دیگر نمایان مى شود.برای توضیح بیشتر ما به بررسی چگونگی اعتبار تاریخ می پردازیم:چگونگى اعتبار تاریخ
کسانی که تاریخ را قبول ندارند و اصالت علمی آن را رد می کنند، کلامشان بر سه موضوع استوار است:
1.نخست وجود بیمارى تعصبات ، غرض ورزى ها، حق کشى ها، و کوچک و بزرگ نمایى ها و گزینش سودار در نقل واندیشه ها و گفتارها و سیاستها و رویدادها.
2.انتخاب دلخواهانه ى قطعاتى از رخدادها و کتمان برخى دیگر، که حقایق را مسخ و مثله مى کنند .
3.خیانت به شکل دست کارى ، تحریف قلب حقایق به وسیله ى دست هاى آشکار و نهان به سود استبدادگران و و بزک چهره ى کریه آنان .در
جواب از این افراد می گوییم: بى تردید این هر سه شیوه و آفت در ثبت و ضبط تاریخ ، به ویژه تاریخ رسمى و در جامعه هاى بسته و توسعه نیافته ، بسیار اتفاق مى افتد؛ اما با این وصف مى توان مدعى بود که اصالت و اعتبار اصل تاریخ محفوظ است . مى دانید چرا؟ براى اینکه :
1.این شیوه هاى ظالمانه و نا جوانمردانه ى کتمان حقایق یا تحریف واقعیت ها و…، خیانت خیانت کاران و رسانه هاى انحصارى و قدرت هاى قانون ستیز و محاسبه گریز و خودکامه است ، و ربطى به خود تاریخ ندارد. تاریخ و روند تاریخ و رویدادهاى آن ، و تاریخ نگار و دست هاى خیانت و بیداد، چیزى دیگر.
2.تاریخ یک سلسله اصول و رموز قطعى دارد، که از نوع بدیهیات در علوم و فنون دیگر به شمار مى رود، و همان اصول و رموز مسلم و قطعى ، مى تواند ورود تجربه و تحلیل پژوهشگر و محقق قرار گیرد و نتیجه بدهد.
3.هر پژوهشگر و اندیشمندى با نوعى استنباط ظریف و زیرکانه ، مى تواند درستى یا نادرستى برخى نقل ها و خبرها را در محک نقد و نظر و آینه ى بررسى و پژوهش قرار دهد و نتیجه گیری کند.
4.انسان هوشمند و نکته سنج و منصف ، با نگرش به همین بزرگ و کوچک نمایى هاى حوادث تاریخى و از همین دستکارى ها و بافته هاى شرک آلود و از همین تملق هاى زشت به نفع سلطه گران و به زیان آزادى خواهان و ستم ستیزان هر دوره و جامعه اى ، حقایق تاریخى و روند درست رویدادها را دریافت مى کند، و چهره هاى حقیقى و عدالت خواه و آزادمنش و مردم گرا را از قهرمانان پوشالى و رهبران قلابى و خودکامه و عناصر و جریان هاى خمود و شیفته ى قدرت باز مى باشند.
5.وسرانجام این که ، چه بسیار از حوادث و اتفاقاتى را که روزى به عنوان نشانه ى عظمت و کرامت براى فرد و نظام و جامعه اى قلمداد مى کند، که فردا پژوهشگران آزاداندیش و مخالف استبداد، همان ها را دلیل بر حقارت و فساد و تبهکارى آن رهبران و آن حکومت ها و قدرت ها و بافندگان آنها مى نگرند و مى شناسند و برداشت مى کنند.

بنابرین ، غرض ورزى ها و کتمان حقایق و تعصبات و تاریک فکرى ها، نمى تواند واقعیت هاى تاریخى و اعتبار تاریخ را از بنیاد و براى همیشه تغییر دهند؛ هم چنان که زورمندان و استبدادگران و قدرت هاى نقد ناپذیر و محاسبه گریز روزگار، ناتوان تر از آنند که چنین کنند.
اما ما مى توانیم با به کار بردن دقت ها و ظرافت ها و احتیاطهاى لازم ، از سرمایه هاى غنى و پر بار تاریخ ، بى دغدغه ى خاطر، عمرى به بلندى تاریخ به دست آوریم.
ارزش علمی تاریخ از دیدگاه قرآن
همانطور که در ابتدا عرض کردیم، تاریخ از دیدگاه قرآن و منابع دینی نیز، داراى ارزش و اعتبار است ؛ چرا که تاریخ با اسلوب ویژه اى به صورتى گسترده در متون اسلامى طرح شده است ، به ویژه صاحبان اندیشه و بینش ، به مطالعه و اندیشه و ژرف نگرى در آن بسیار سفارش شده اند.
درقرآن همان گونه که انسان به نگرش بر کران تا کران طبیعت و پدیده هاى طبیعى به منظور شناخت و کشف قوانین طبیعى دعوت شده است ، به نگرش بر تاریخ و رویدادهاى آن نیز، به منظور کسب تجربیات پیشینیان و عبرت آموزى در راه اهداف تربیتى و دریافت قوانین حاکم بر جامعه ها و حکومت ها و رشد و پیشرفت یا پسرفت و فروپاشى آنها ترغیب شده است ، و این نشانگر اعتبار و ارزش و اصالت تاریخ مورد نظر و طرح قرآن است . فاقصص القصص لعلهم یتفکرون (اعراف / 76.)
این داستان ها را براى آنها باز گو کن ، شاید بیندیشند و بیدار شوند .و مى فرمایند :نحن نقص علیک احسن القصص (یوسف/ 3)
ما بهترین سرگذشت ها را به وسیله ى این قرآن – که به تو وحى کردیم – بر تو باز گو مى کنیم . و چندین آیه دیگر از جمله: یوسف / 111 .طه /99 . اعراف /100.هود / 100.هود/120. کهف /9-15.نساء/164.غافر/78. و بدین صورت خداوند در قرآن به تاریخ بها مى دهد. اعتبارتاریخ در منطق و منش امیرمؤ منان نهج البلاغه ، این یادگار جاودانه و سترگ امیر دانش و بینش على علیه السلام نیز براى تاریخ و نگرش هدفمند و حق جویانه به رویدادهاى تاریخى ، ارزش و اعتبار ویژه اى به سمیت مى شناسد و از رویدادهاى متنوع آن در راه هدف هاى تعالى خواهانه و کمال جویانه واصلاح طلبانه و تربیتى ، بهره مى برد. نهج البلاغه به تاریخ به عنوان آینه اى زلال و شفاف مى نگرد؛ آینه اى که انسان هاى ژرف نگر و حکومت ها و تمدن ها و جامعه هاى کمال جو و اصلاح پذیر مى توانند با نظاره اى اندیشمندانه و عبرت آموز بر آن ، چگونگى پیدایش و شکوفایى جامعه ها، راز مرگ و فرو پاشى قدرت ها و طلوع و غروب تمدن ها را بجویند، علل ناکامى ها و کامیابى ها و شکست ها و پیروزى ها را تماشا کنند، و با یافتن منشاء رویدادها و ردیابى و پى گرفتن سلسله حوادث و زنجیره ى رویدادها، به قانونمندى حرکت تاریخ و سیرجامعه ها برسد و راز صعودها و سقوطها را کشف کنند؛ چرا که تاریخ درست و اطمینان آور، افزون بر درس هاى متنوع ، گنجینه ى غنى و ارزشمندى براى شناخت سنت هاى تاریخى است و به همین دلیل هم ، نهج البلاغه به تاریخ این گونه بها مى دهد. در این جا به نگرش چند فراز از آن – که نشان گر ارزش و اعتبار تاریخ درست و به دور از تحریف و دروغ پردازى استبداد و انحصار است – بسنده مى کنیم:
1- حضرت می فرماید: هان اى مردم ، آیا در آثار بر جاى مانده از گذشتگان ، براى شما وسیله ى پند و اندرز نیست ، که شما را از شیفتگى به دنیا و دوستى زر و زور وپرستش ‍ جاه و مقام و رفتار و کردار ظالمانه و ناپسند باز دارد؟اگردرست بیندیشید، آیا در مرگ پدرانتان ، رفتن نیاکانتان و پیوستن پیشینیانتان به تاریخ هیچ جاى بینایى و هوشیارى و بیدارى نیست و نباید پند گیرید؟
راستى آیا نمى نگرید که به تاریخ پیوستگان شما باز نمى آیند و ماندگان و زندگان شما دیرى نمى پایند؟ مگر مردم این جهان و این جامعه ى بشرى را تماشا نمى کنید که روز را به شب مى آورند و شب را به روز، و هر کدام حال و روزى دارند؟ یکى مرده اى است که بر او مى گریند، و دیگرى زنده اى است که بر او تسلیم مى گویند. یکى در بستر بیمارى است و دیگر به دیدار و عیادت او مى شتابند و سومى در حال جان دادن و به تاریخ پیوستن است ؛ و همه ى این دگرگونى ها بر اساس قوانین و سنت هاى حاکم بر روند جامعه و تاریخ است نه بر پایه تصادف و شانس اقبال. (نهج البلاغه / خ 99.( و نیز در کلمات دیگری از نهج البلاغه از جمله در: نهج البلاغه /خ182.نهج البلاغه /خ161.نهج البلاغه / خ157.نهج البلاغه /نامه ى 31.نهج البلاغه /نامه ى 31.
نتیجه: اعتبار علمی تاریخ مسئله ای است که شکی در آن وجود ندارد و این با توجه به اهمیت آن در بین مردم از ابتدای خلقت آدم تاکنون و با توجه به اهمیتی که ادیان الهی و مردان بزرگ به آن داده اند به دست می آید.
———————————————————
(1) اسلام به عنوان یک مکتب جهانی و آسمانی، بر بررسی و پژوهش در تاریخ تاکید می‌ورزد و با بیانات گوناگون برای معرفتِ تاریخی و دانش تاریخ، جایگاهی والا قائل می‌شود: قل سیروا فی الأرض ثم انظروا کیف کان عاقبة المکذبین. قل سیروافی الأرض فانظروا کیف کان عاقبة المجرمین. قل سیروا فی الأرض فانظروا کیف بدأ الخلق ثم الله ینشئ النشأة الآخرة إن الله على کل شیء قدیر.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد