این حرف مربوط به صدر اسلام نیست بلکه بنابر نقل طبری گفته و قسم یکی از فرماندهان لشکر بنی عباس در سال 98 هجری برای فتح طبرستان و گرگان بوده که چون موفق به فتح و انجام آن نمی شدند، قسم خورد که اگر جرجان را فتح کنم چنان کنم و چنان…بسیاری از اعراب شرکت کننده در فتوحات افرادی تازه مسلمان بودند. این بدان معنا است که آنان با تعالیم اسلامی آشنایی کاملی نداشتند و شاید بتوان تصریح نمود که اسلام در جان و روح بسیاری از آنان ریشه نداشت. در نیتجه هرگز نمیتوان چنین ادعایی نمود که تمامی شئونات اخلاقی توسط تمام سپاه اسلام رعایت شده و آنان مرتکب هیچگونه جنایتی نشده باشند. اما با این حال بر روی چند نکته باید تاکید نمود:
1. توجه داشته باشیم که «دین اسلام» و «رفتار مسلمانان» دو حقیقت کاملا متفاوت است. بین «دین اسلام» و «رفتار مسلمانان» فرق بگذاریم و رفتار ناشایست برخی مسلمانان را به حساب دین نگذاریم.
2. در مقایسه با سایر هجوم های صورت گرفته به این سرزمین در طول تاریخ (همچون مغولها، تیموریان، استعمار و …)، شاید بتوان این حمله را دارای تبعات منفی اخلاقی کمتری دانست.
3. همچنین بر عکس سایر هجوم ها که دستاوردی جز ویرانی برای ایران به همراه نداشت این حمله، دین مبین اسلام، فرهنگ و تمدن اسلامی و شیعی را که بعدها و در نتیجه این حمله به ایرانیان رسید با خود به ارمغان آورد.
4. باز تاکید بر این نکته کلیدی و بسیار مهم را لازم میدانم که: ما شیعیان اسلام ارائه شده توسط خلفا را اسلام ناب نبوی نمیدانیم تا چه رسد به اعمال برخی عوامل و فرماندهان آنان در مناطق جنگی. لذا هرگز از اعمال مسلمانان مهاجم به ایران دفاع نمیکنیم و اعمال آنان را نیز بر اساس اسلام ناب نمیدانیم. چرا که اگر این اعمال مطابق اسلام ناب بود امیرالمومنین علی علیهالسلام از آن کناره نمیگرفت (به گونهای که ایشان حتی در یک نبرد بر علیه ایرانیان شرکت نکرد).
5. دقت داشته باشیم که: برخی جنایات ذکر شده در کتابهای تاریخی مربوط به فتوحات عصر امویان و عباسیان است . دورهای که هدف از فتوحات در آن در بسیارى ازموارد (اگر نگوییم در همه موارد) کشورگشایى و قتل و غارت اموال و نوامیسسرزمینهاى مفتوح و در نتیجه جلب غنایم و ثروت بیشتر براى خزانه دربار و به اسارتبردن کنیزکان و غلامان بى شمار در جهت به خدمت گرفتن در دربار حاکمان و خویشان وخاندان صاحب منصب و وابسته به آنان بود. از اینرو حاکمان اموى و عباسى و سپاهیانو سرداران آنان، هیچ گونه بهرهاى از پاىبندى به احکام دین و سنتهاى پیامبر«ص» را دارا نبودند. نمونهاى از بى اعتقادى و عدم اعتنا به تعالیم و احکام دین را در رفتار حجاج نسبت به ذمّیان تازه مسلمان مىتوان یافت. در عصر خلافت عبدالملک بن مروان،حجاج بن یوسف ثقفى (حاکم دست نشانده عبدالملک) دستور داد از تازه مسلمانان به بهانه آنکه درآمد دولت کم شده است، جزیه بگیرند که این امر سبب شد که تازه مسلمانان به دین قبلى خویش برگردند.[1] هم چنان که «یزید بن مهلّب» در سال 98هجرى هنگام فتح جرجان (گرگان) مىگفت:«با خدا پیمان بستهام که اگر بر اهل جرجاندست یافتم، آن قدر خون ریزى کنم که با آن خون، آسیاب را به گردش درآورده، گندمآرد نمایم و از آن نان تهیه کرده و بخورم!»[2]
پی نوشت:
[1] . طبرى، همان، ج5، ص1982؛ عبدالرحمن بن عبدالحکم، فتوح مصر و اخبارها، تحقیق محمد الحجیرى،ص272؛ مقریزى، همان، ج1، ص77 و ابوالقاسم اجتهادى، بررسى وضع مالى و مالیه مسلمین،ص135ـ136.
[2] . پیشین، ص300.
1. توجه داشته باشیم که «دین اسلام» و «رفتار مسلمانان» دو حقیقت کاملا متفاوت است. بین «دین اسلام» و «رفتار مسلمانان» فرق بگذاریم و رفتار ناشایست برخی مسلمانان را به حساب دین نگذاریم.
2. در مقایسه با سایر هجوم های صورت گرفته به این سرزمین در طول تاریخ (همچون مغولها، تیموریان، استعمار و …)، شاید بتوان این حمله را دارای تبعات منفی اخلاقی کمتری دانست.
3. همچنین بر عکس سایر هجوم ها که دستاوردی جز ویرانی برای ایران به همراه نداشت این حمله، دین مبین اسلام، فرهنگ و تمدن اسلامی و شیعی را که بعدها و در نتیجه این حمله به ایرانیان رسید با خود به ارمغان آورد.
4. باز تاکید بر این نکته کلیدی و بسیار مهم را لازم میدانم که: ما شیعیان اسلام ارائه شده توسط خلفا را اسلام ناب نبوی نمیدانیم تا چه رسد به اعمال برخی عوامل و فرماندهان آنان در مناطق جنگی. لذا هرگز از اعمال مسلمانان مهاجم به ایران دفاع نمیکنیم و اعمال آنان را نیز بر اساس اسلام ناب نمیدانیم. چرا که اگر این اعمال مطابق اسلام ناب بود امیرالمومنین علی علیهالسلام از آن کناره نمیگرفت (به گونهای که ایشان حتی در یک نبرد بر علیه ایرانیان شرکت نکرد).
5. دقت داشته باشیم که: برخی جنایات ذکر شده در کتابهای تاریخی مربوط به فتوحات عصر امویان و عباسیان است . دورهای که هدف از فتوحات در آن در بسیارى ازموارد (اگر نگوییم در همه موارد) کشورگشایى و قتل و غارت اموال و نوامیسسرزمینهاى مفتوح و در نتیجه جلب غنایم و ثروت بیشتر براى خزانه دربار و به اسارتبردن کنیزکان و غلامان بى شمار در جهت به خدمت گرفتن در دربار حاکمان و خویشان وخاندان صاحب منصب و وابسته به آنان بود. از اینرو حاکمان اموى و عباسى و سپاهیانو سرداران آنان، هیچ گونه بهرهاى از پاىبندى به احکام دین و سنتهاى پیامبر«ص» را دارا نبودند. نمونهاى از بى اعتقادى و عدم اعتنا به تعالیم و احکام دین را در رفتار حجاج نسبت به ذمّیان تازه مسلمان مىتوان یافت. در عصر خلافت عبدالملک بن مروان،حجاج بن یوسف ثقفى (حاکم دست نشانده عبدالملک) دستور داد از تازه مسلمانان به بهانه آنکه درآمد دولت کم شده است، جزیه بگیرند که این امر سبب شد که تازه مسلمانان به دین قبلى خویش برگردند.[1] هم چنان که «یزید بن مهلّب» در سال 98هجرى هنگام فتح جرجان (گرگان) مىگفت:«با خدا پیمان بستهام که اگر بر اهل جرجاندست یافتم، آن قدر خون ریزى کنم که با آن خون، آسیاب را به گردش درآورده، گندمآرد نمایم و از آن نان تهیه کرده و بخورم!»[2]
پی نوشت:
[1] . طبرى، همان، ج5، ص1982؛ عبدالرحمن بن عبدالحکم، فتوح مصر و اخبارها، تحقیق محمد الحجیرى،ص272؛ مقریزى، همان، ج1، ص77 و ابوالقاسم اجتهادى، بررسى وضع مالى و مالیه مسلمین،ص135ـ136.
[2] . پیشین، ص300.