۱۳۹۲/۱۱/۱۳
–
۳۷۷ بازدید
برای کسی ک ب بن بست رسیده و میخواد خودکشی کنه چه کاری باید براش بکنم یاچی بهش بگم ک ازفکرخودکشی بیاد بیرون.توروخداراهنماییم کنید.
با سلام و سپاس از اینکه مرکز ما را برای پاسخ و راهنمایی برگزیده اید، پرسشگر گرامی، چنین کسی باید راسا به روانشناس بالینی مراجعه نماید تا در یک مصاحبه تشخیصی بالینی علت حال بدشان که منجر به افکار خود کشی در ایشان شده مشخص گردد و راهکارهای درمانی پی گرفته شده است. البته داشتن افکار خودکشی معمولا ریشه در افسردگی دارد که از اختلالات خلق بحساب می آید و برای درمان آن مراجعه به روانشناس بالینی ضروری است. افسردگی یکی از اختلالات شایع روانشناختی است که بسیاری از رواندرمانگران آنرا در واقع سرماخوردگی عاطفی می نامند. افسردگی اختلالی است که قادر است افکار، خلق و خو، احساسات، رفتار، سلامتی جسمانی و روحی انسان و به تبع آن آینده شغلی، تحصیلی، زناشویی و فعالیتهای اجتماعی او را تحت الشعاع قرار دهد. افسردگی در واقع به یک حالت خلقی پایدار از احساس غمگینی با کاهش واضح لذت بردن از تقریبا همه ی فعالیت ها گفته می شود که اکثر اوقات یا همه ی روزها تداوم دارد و می تواند جنبه های مختلف از زندگی فرد را تحت تاثیر قرار دهد.
علت افسردگی افراد چیست؟: افسردگی اغلب در پاسخ به فقدان و رویدادها و شرایطی شکل می گیرد که احساس می شود به شدت مشکل ساز و غم انگیز هستند یا هویت شخصی ما را تهدید می کنند. این شرایط معمولا بسیار دشوار یا حتی غیر قابل تغییر به نظر می رسند. در این حالت حسی از ناتوانی و ناامیدی یا حتی غمی فراگیر در فرد بوجود می آید. با این وجود گاهی اوقات نیز افراد بدون هیچ دلیل مشخصی افسرده می شوند. در این موارد احتمالا چیزی که در گذشته به شدت به فرد آسیب رسانده است بار دیگر ظاهر می شود. اگرچه این وضعیت اندکی گیج کننده و مشکل ساز است اما روندی غیر طبیعی نیست. گاهی اوقات افسردگی شخص می تواند ریشه در مشکلات خانوادگی و بین زوجی داشته باشد که در این موارد علاوه بر سایر درمانها، خانواده درمانی و زوج درمانی نیز برای بهبود ارتباط شخص با خانواده و یا زوجش و نیز ارتقاء کارکرد خانواده، توصیه می شود. گاهی اوقات نیز حادثه ی خاصی در شکل گیری افسردگی نقش ندارد و این حالت صرفا نتیجه تغییرات شیمیایی و هورمونی است که بدن را تحت تاثیر قرار می دهند که برخی مورادی از آنرا به عامل وراثت(ژنتیک) مربوط ساخته اند.
افسردگی از فردی به فرد دیگر متفاوت است، اما علائم و نشانه های مشترکی وجود دارند. بسیار مهم است که بخاطر داشته باشید هر یک از این علائم ممکن است در یک فرد معمولی در طول زندگی پیش آید، اما هر چه این علائم در فرد بیشتر و از نظر شدت شدیدتر و از نظر مدت مزمن تر باشد باشد احتمال اینکه شخص دچار افسردگی شده باشد، بیشتر است. موارد زیر از نشانه ها و علائم معمول افسردگی هستند که شما می توانید این علائم و میزان آنها را در همسرتان بررسی کنید
· احساس درماندگی و نا امیدی . فرد دیدگاهی تاریک به آینده خواهد داشت احساس می کند هیچ چیز هیچگاه درست نخواهد شد. هیچ کاری نیست که انجام دهد تا موقعیتش را بهبود بخشد.
· از دست دادن علاقه به فعالیت های روزانه. سرگرمی های سابق، گذشته ها، فعالیت های اجتماعی، یا حتی رابطه جنسی برایش جالب نخواهد بود. فرد علاقه اش را به لذت ها و علاقه مندی های گذشته از دست می دهد.
· تغییرات اشتها و وزن . تغییرات شدید وزن و اشتها در بیمار بروز می کند تغییر بیش از 5 درصد در وزن بدن در هر ماه از این علائم است.
· اختلال خواب. بی خوابی، به خصوص بیدار شدن در ساعات اولیه صبح، یا خواب بیش از حد می توانند از این علائم باشند.
· زودرنج شدن و تند خویی. فرد احساس آشفتگی و بی قراری می کند یا لحظه ای نمی تواند آرام بگیرد. محدوده آرامش فرد آنقدر کم می شود که هر کسی می تواند او را تحریک کند و به راحتی از کوره در می رود.
· احساس کمبود انرژی. احساس خستگی، سستی دارد و احساس می کند بدن او تخلیه شده است. شخص افسرده گاه احساس می کند بدنش سنگین شده است و حتی کار های بسیار ساده را نمی تواند انجام دهد یا انجام این کار ها برایش بسیار زمان بر است.
· بیزاری از خود. فرد افسرده احساس گناه و بی ارزشی شدیدی دارد. فرد برای اشتباهاتی که مرتکب می شود خود را به شدت سرزنش می کند (مشکل تمرکز) . مشکلات تمرکزی، تصمیم گیری، یا به خاطر آوردن چیزها وجود دارد
· دردها و ناراحتی هایی که نمی توان برای آنها توضیح خاصی پیدا کرد. این بیماران از درد های فیزیکی مانند سر درد، پشت درد، دردهای عضلانی و شکم درد بسیار شکایت می کنند.
· افکارمنفی، وقتی افراد افسرده می شوند اغلب نسبت به خود و دنیای اطرافشان افکار منفی دارند. معمولا این افکار از نظر فرد کاملا درست بنظر می رسند و فرد تصور می کند که هیچ راهی برای تغییر امور وجود ندارد. مطالعات نشان می دهند که وقتی حالت افسردگی در افراد از میان می رود آنها بار دیگر به همه چیز با دیدی مثبت نگاه میکنند.
افکار منفی بر احساسات افراد تاثیر می گذارند؛ این افکار مربوط به 1. خود 2 . دنیا و 3. آینده می باشد ،به طوریکه فرد: 1- خودش را بی ارزش، ناتوان، دارای اشکالات و عیب های زیاد (ذاتی یا اکتسابی )، مقصٌر، گناهکار، بی بهره، و غیر قابل دوست داشتن می پندارد ( کاهش شدید عزت و اعتماد به نفس )2- دنیا را خطرناک، قهار، غیرقابل پیش بینی وبدون هیچ لطف و زیبایی و هیجان و پر از موقعیت برای شکست و صدمه خوردن و مردم را ومنتقد، طاقت فرسا، بی توجه، غیرقابل اعتماد وظالم می پندارد. 2- آینده را شبیه وضع حاضر و حتی با مشقٌت و سختی بیشتر، ناامیدی بیشتر و شکست بیشتر می بیند. این نوع شناخت وعقاید (باورهای فکری شکل گرفته شده در ذهن ) تقریباً در هر چیزی که فرد به آن فکر یا احساس می کند و در حال حاضر انجام می دهد، تأثیر می گذارند، بطوریکه با کوچکترین مسئله ای بطور ناخودآگاه ذهن شروع به مرور و یادآوری تمامی نکات منفی آن روز و حتی روزهای گذشته ( و گاهی حتی دوران طفولیت ) می کند و یک پرده تاریک و وحشتناک جلوی آینده می کشد. به اصطلاح ذهن دچار یک نوع نشخوار افکار می شود و شخص را بیشتر در باتلاق افکار منفی فرو می برد.
باید توجه داشته باشید که امروزه در درمان افسردگی بر دارو درمانی(توسط متخصص اعصاب و روان) و روان درمانی(متخصص رواندرمانی و ر وانشناس بالینی) به صورت ترکیبی تاکید می شود. اکثر مطالعات نشان می دهد که ترکیب دارو درمانی و روان درمانی موثرترین درمان است در واقع باید به بیمار افسرده کمک شود که استرس هایش را کم کرده و بتواند با آنها مدارا کند.
مطالعه کتاب «از حال بد به حال خوب» اثر دکتر برنز یک دوره کامل درمان شناختی افسردگی است و مطالعه آن می تواند شما را در خروج از مشکل یاری نماید . این کتاب توسط مهدی قراچه داغی ترجمه و توسط انتشارات آسیم به چاپ رسیده است. کتاب دیگر در این زمینه کتاب «افسردگی،تاثیر شناخت در ابتلاء به افسردگی» از دکتر سید جلال یونسی است که توسط نشر قطره به چاپ رسیده است.
علت افسردگی افراد چیست؟: افسردگی اغلب در پاسخ به فقدان و رویدادها و شرایطی شکل می گیرد که احساس می شود به شدت مشکل ساز و غم انگیز هستند یا هویت شخصی ما را تهدید می کنند. این شرایط معمولا بسیار دشوار یا حتی غیر قابل تغییر به نظر می رسند. در این حالت حسی از ناتوانی و ناامیدی یا حتی غمی فراگیر در فرد بوجود می آید. با این وجود گاهی اوقات نیز افراد بدون هیچ دلیل مشخصی افسرده می شوند. در این موارد احتمالا چیزی که در گذشته به شدت به فرد آسیب رسانده است بار دیگر ظاهر می شود. اگرچه این وضعیت اندکی گیج کننده و مشکل ساز است اما روندی غیر طبیعی نیست. گاهی اوقات افسردگی شخص می تواند ریشه در مشکلات خانوادگی و بین زوجی داشته باشد که در این موارد علاوه بر سایر درمانها، خانواده درمانی و زوج درمانی نیز برای بهبود ارتباط شخص با خانواده و یا زوجش و نیز ارتقاء کارکرد خانواده، توصیه می شود. گاهی اوقات نیز حادثه ی خاصی در شکل گیری افسردگی نقش ندارد و این حالت صرفا نتیجه تغییرات شیمیایی و هورمونی است که بدن را تحت تاثیر قرار می دهند که برخی مورادی از آنرا به عامل وراثت(ژنتیک) مربوط ساخته اند.
افسردگی از فردی به فرد دیگر متفاوت است، اما علائم و نشانه های مشترکی وجود دارند. بسیار مهم است که بخاطر داشته باشید هر یک از این علائم ممکن است در یک فرد معمولی در طول زندگی پیش آید، اما هر چه این علائم در فرد بیشتر و از نظر شدت شدیدتر و از نظر مدت مزمن تر باشد باشد احتمال اینکه شخص دچار افسردگی شده باشد، بیشتر است. موارد زیر از نشانه ها و علائم معمول افسردگی هستند که شما می توانید این علائم و میزان آنها را در همسرتان بررسی کنید
· احساس درماندگی و نا امیدی . فرد دیدگاهی تاریک به آینده خواهد داشت احساس می کند هیچ چیز هیچگاه درست نخواهد شد. هیچ کاری نیست که انجام دهد تا موقعیتش را بهبود بخشد.
· از دست دادن علاقه به فعالیت های روزانه. سرگرمی های سابق، گذشته ها، فعالیت های اجتماعی، یا حتی رابطه جنسی برایش جالب نخواهد بود. فرد علاقه اش را به لذت ها و علاقه مندی های گذشته از دست می دهد.
· تغییرات اشتها و وزن . تغییرات شدید وزن و اشتها در بیمار بروز می کند تغییر بیش از 5 درصد در وزن بدن در هر ماه از این علائم است.
· اختلال خواب. بی خوابی، به خصوص بیدار شدن در ساعات اولیه صبح، یا خواب بیش از حد می توانند از این علائم باشند.
· زودرنج شدن و تند خویی. فرد احساس آشفتگی و بی قراری می کند یا لحظه ای نمی تواند آرام بگیرد. محدوده آرامش فرد آنقدر کم می شود که هر کسی می تواند او را تحریک کند و به راحتی از کوره در می رود.
· احساس کمبود انرژی. احساس خستگی، سستی دارد و احساس می کند بدن او تخلیه شده است. شخص افسرده گاه احساس می کند بدنش سنگین شده است و حتی کار های بسیار ساده را نمی تواند انجام دهد یا انجام این کار ها برایش بسیار زمان بر است.
· بیزاری از خود. فرد افسرده احساس گناه و بی ارزشی شدیدی دارد. فرد برای اشتباهاتی که مرتکب می شود خود را به شدت سرزنش می کند (مشکل تمرکز) . مشکلات تمرکزی، تصمیم گیری، یا به خاطر آوردن چیزها وجود دارد
· دردها و ناراحتی هایی که نمی توان برای آنها توضیح خاصی پیدا کرد. این بیماران از درد های فیزیکی مانند سر درد، پشت درد، دردهای عضلانی و شکم درد بسیار شکایت می کنند.
· افکارمنفی، وقتی افراد افسرده می شوند اغلب نسبت به خود و دنیای اطرافشان افکار منفی دارند. معمولا این افکار از نظر فرد کاملا درست بنظر می رسند و فرد تصور می کند که هیچ راهی برای تغییر امور وجود ندارد. مطالعات نشان می دهند که وقتی حالت افسردگی در افراد از میان می رود آنها بار دیگر به همه چیز با دیدی مثبت نگاه میکنند.
افکار منفی بر احساسات افراد تاثیر می گذارند؛ این افکار مربوط به 1. خود 2 . دنیا و 3. آینده می باشد ،به طوریکه فرد: 1- خودش را بی ارزش، ناتوان، دارای اشکالات و عیب های زیاد (ذاتی یا اکتسابی )، مقصٌر، گناهکار، بی بهره، و غیر قابل دوست داشتن می پندارد ( کاهش شدید عزت و اعتماد به نفس )2- دنیا را خطرناک، قهار، غیرقابل پیش بینی وبدون هیچ لطف و زیبایی و هیجان و پر از موقعیت برای شکست و صدمه خوردن و مردم را ومنتقد، طاقت فرسا، بی توجه، غیرقابل اعتماد وظالم می پندارد. 2- آینده را شبیه وضع حاضر و حتی با مشقٌت و سختی بیشتر، ناامیدی بیشتر و شکست بیشتر می بیند. این نوع شناخت وعقاید (باورهای فکری شکل گرفته شده در ذهن ) تقریباً در هر چیزی که فرد به آن فکر یا احساس می کند و در حال حاضر انجام می دهد، تأثیر می گذارند، بطوریکه با کوچکترین مسئله ای بطور ناخودآگاه ذهن شروع به مرور و یادآوری تمامی نکات منفی آن روز و حتی روزهای گذشته ( و گاهی حتی دوران طفولیت ) می کند و یک پرده تاریک و وحشتناک جلوی آینده می کشد. به اصطلاح ذهن دچار یک نوع نشخوار افکار می شود و شخص را بیشتر در باتلاق افکار منفی فرو می برد.
باید توجه داشته باشید که امروزه در درمان افسردگی بر دارو درمانی(توسط متخصص اعصاب و روان) و روان درمانی(متخصص رواندرمانی و ر وانشناس بالینی) به صورت ترکیبی تاکید می شود. اکثر مطالعات نشان می دهد که ترکیب دارو درمانی و روان درمانی موثرترین درمان است در واقع باید به بیمار افسرده کمک شود که استرس هایش را کم کرده و بتواند با آنها مدارا کند.
مطالعه کتاب «از حال بد به حال خوب» اثر دکتر برنز یک دوره کامل درمان شناختی افسردگی است و مطالعه آن می تواند شما را در خروج از مشکل یاری نماید . این کتاب توسط مهدی قراچه داغی ترجمه و توسط انتشارات آسیم به چاپ رسیده است. کتاب دیگر در این زمینه کتاب «افسردگی،تاثیر شناخت در ابتلاء به افسردگی» از دکتر سید جلال یونسی است که توسط نشر قطره به چاپ رسیده است.