خانه » همه » مذهبی » امامان علیهم السلام و زهد در دنیا

امامان علیهم السلام و زهد در دنیا


امامان علیهم السلام و زهد در دنیا

۱۳۹۳/۰۹/۲۳


۶۶۵ بازدید

چرا امام علی علیه السلام اینقدر در شرایط سختی زندگی می کردند؟آیا اسلام از ما هم همینطور میخواهد؟اصولا چرا در اسلام اینقدر مادیات و دنیا مذمت شده است؟با این اوصاف الان کسی که خانه ی شیک و بزرگی با امکانات رفاهی فی الحال از راه اسلام دور شده است؟

ما باید از روی بصیرت و آگاهی راه درست زندگی را انتخاب کنیم و برای هر کدام از کارهایی که در زندگی انجام می‌دهیم دلیلی روشن داشته باشیم. زندگی از روی بصیرت است که راه به سوی کمال دارد و البته در این صورت هیچ شبهه‌ای در انسان نفوذ نمی‌کند.روش زندگی اهل بیت علیهم السلام همواره حرکت بر مسیر اعتدال بوده است و آن بزرگواران در همه امور زندگی به راه میانه که صراط مستقیم است عمل می‌کرده‌اند. اگر اندکی در زندگی ایشان مطالعه کنیم می‌بینیم که روش ظاهری زندگی آنها با هم متفاوت بوده است؛ علت این تفاوت چیست؟
آیا راه زندگی میانه متفاوت است؟ یا در معنای اعتدال تغییر به وجود می‌آید؟
در واقع هر کدام از معصومین علیهم السلام با توجه به زمانه خود و شرایط و وظایف خود و جایگاه اجتماعیشان حد اعتدال را حفظ می‌کردند. این بهترین الگوی زندگی برای ما است. پس ما هم باید همین مسیر را طی کنیم یعنی خودمان و جایگاه خودمان را بشناسیم و طبق همان زندگی کنیم.
اسلام عزیز حد و مرزها را، حلال و حرام‌ها را بیان فرموده است و دیگر متغیرهای زمان و مکان، هر کدام نوعی از وظیفه را رقم می‌زنند. برای روشن شدن مسئله، شواهدی از زندگی ایشان بیان می‌کنم.
اینکه رسول خدا و علی مرتضی بر خود در غذا و لباس و مسکن و غیره سخت می گرفتند نه از این جهت است که توسعه در زندگی بالذات زشت و ناپسند است، بلکه مربوط به چیزهای دیگر بوده است، یکی مربوط به وضع عصر و زمانشان بوده که برای عموم مردم وسایل رفاه فراهم نبوده است و فقر عمومی زیاد بود. در چنین اوضاعی مواسات و همدردی اقتضا می کرد که به کم قناعت کنند و مابقی را انفاق کنند. بعلاوه آنها در زمان خود زعیم و پیشوا بودند، وظیفة زعیم و پیشوا که چشم همه به اوست با دیگران فرق دارد.
و الا حضرت علی علیه‌السلام درآمد بسیار زیادی داشته‌اند. ایشان نخلستانهای وسیعی احداث می‌کرده‌اند، همچنین قنات حفر می‌کرده‌اند ولی همه‌ی آنها را در راه خدا انفاق می‌کردند.
در مورد حضرت صادق علیه السلام نقل شده است که به ایشان اعتراض کردند که جد شما حضرت علی علیه السلام لباس پر وصله و خشن می‌پوشید و شما لباس خوب می‌پوشید؟! حضرت در پاسخ به همان نکات بالا اشاره می‌فرمایند.
البته دو نکته را باید توجه کرد؛ اول آنکه زهد، به معنای نداشتن نیست, بلکه دل نبستن است, دلبستگی به دنیا به گونه ای که انسان را از یاد خدا و حرکت در مسیر الهی و رشد معنوی باز دارد خلاف زهد و سد راه کمال است. همچنان که هر دنیایی مذموم نیست. دنیایی مذموم است که باعث غفلت انسان شود وگرنه اگر ابزار رشد معنوی باشد مذموم نیست.
ثانیا علی علیه السلام در قله‌ی پارسایی و زهد هستند، ایشان امیر مومنان هستند. صحبت کردن در مورد مقام ایشان به همین سادگی نیست و ادعای تبعیت عملی از ایشان ، ادعایی بس بزرگ است. توقع این است که مسئولین، با توجه به جایگاهشان مانند قشر متوسط و ضعیف جامعه زندگی کنند و رعایت این مطلب در مورد مسئولین ارشد بیشتر مورد انتظار است. کما اینکه ولی امر مسلمین حضرت امام خامنه‌ای زندگی بسیار ساده‌ای دارند و با حداقل امکانات زندگی می‌کنند.
*سخنی درباره‌ی دنیای مذموم و ممدوح:
حضرت امام خمینى(ره) از مجلسى(ره) چنین نقل مى کند که چکیده آن این است: دنیاى مذموم امورى است که انسان را از اطاعت خدا و دوستى او و تحصیل آخرت باز مى دارد. و هر چه باعث رضاى خداى سبحان و قرب او شود دنیاى ممدوح و از آخرت محسوب مى شود. گرچه به حسب ظاهر از دنیا باشد. بنابراین کارهایى مثل تجارت، زراعت، و صنعت که مقصود از آنها معیشت عیال و زندگى است، اگر براى اطاعت امر خدا و صرف کردن آنها در مصارف خیریه و اعانت به محتاجان و غیر آن باشد، همه از آخرت اند گرچه مردم آن را از دنیا دانند. و ریاضات مبتدعه و اعمال ریائیّه، گرچه با تزهّد و انواع مشقت هم همراه باشد از دنیاى مذمومه به حساب مى آید. سپس خودشان مى فرمایند: آنچه مذموم است دنیاى خود انسان است، (امام خمینى(ره)، اربعین حدیث، ص 118 و 119).
در عوض آن اگر آخرت را مقصد زندگى قرار بدهد در حیات خود غنا و احساس بى نیازى خواهد کرد. در حدیث آمده است. سپس هر که صبح و شام کند و دنیا را بزرگترین همّ خود قرار دهد، خداوند فقر را بین دو چشمش قرار دهد. و هر کس که صبح و شام کند و آخرت بزرگترین همّ او باشد، خداوند غنى را در قلب او قرار دهد، (نقل از اربعین حدیث امام(ره)، ص 126).
با مراجعه به خود قرآن این چنین مى توان گفت که: مواهب جهان مادى که هـمـه از نـعـمـتـهـاى خداست و حتما وجودش در نظام خلقت لازم بوده و هست اگر به عنوان وسـیـله اى براى رسیدن به سعادت و تکامل معنوى انسان مورد بهره بردارى قرارگیرد از هر نظر قـابـل تحسین است و اما اگر به عنوان یک هدف و نه وسیله مورد توجه قرار گیرد و از ارزشهاى معنوى و انسانى بریده شود که در این هنگام طبعا مایه غرور و غفلت و طغیان و سرکشى و ظلم و بیدادگرى خواهد بود در خور هرگونه نکوهش و مذمت است.
در قرآن مجید و روایات اهل بیت علیهم السلام هرگز از آسمان و اختران به بدى یاد نشده، و از زمین، کوه ها، معادن دل زمین، دریا و موجودات دریایى بدگویى نشده است، این ها دنیا نیستند. «دنیا» که ضمیر و قلب، متوجه او است، مجموعه اى از «عناوین اعتبارى» است که انسان تبهکار را به خود سرگرم و مشغول کرده است. مجموعه خودخواهى ها است که دنیا را شکل داده است؛ و گرنه شما به آسمان یا زمین بروید، دنیا را پیدا نمى کنید؛ زیرا همه این ها «آیات الهى»اند؛ موجوداتى که تسبیح گوى حق اند و مستقمیاً براى عبادت خداى سبحان و به طور غیرمستقیم براى نفع ما خلق شده اند.
«دنیا» یعنى مجموعه عناوین اعتبارى که انسان در نهان و نهاد خود بافته و مى سازد؛ همین من و مایى که برخى به آن مبتلایند: نظر من این است، دلم مى خواهد فلان کار را بکنم، دلم مى خواهد این طور بپوشم و… . البته مى توان از شر این ها نجات پیدا کرد، این کار شدنى و این راه رفتنى است و همه ما باید بکوشیم با «مراقبت مستمر» آن را طى کنیم.
انسان مومن به خدای متعال که منشا تمام کمالات است ایمان دارد و به او توکل می کند و خدای خود اعتماد دارد. در نتیجه میزان دلبستگی و حب به دنیا، به مقدار عدم بهره مندی صحیح از نعمتهای الهی بستگی دارد و همچنین در سر دوراهی ها اگر عمل به دستورات الهی با منافع مادی در تضاد قرار گرفت، جهت هر کدام را که ترجیح دادیم، نشانه خوبی برای تشخیص دلبستگی ما به دنیا و یا خدا و آخرت است.
از نظر اسلام، دنیا و آخرت پیوسته به هم و در ارتباط با یکدیگرند و ازیکدیگر بریده و بیگانه نمی باشند. آخرت باطن دنیا و دنیا رویه و لایه سطحی آخرت است. دنیا مزرعه آخرت است و آخرت محل درو کردن کشته دنیا. دنیا عرصه کار و عمل و اندوختن توشه و آخرت صحنه رسیدگی به اعمال و بررسی پرونده یک عمر رفتار و کردار و نیات است.
بنابراین نابسامانی هر یک موجب نابسامانی دیگری می گردد و بی توجهی به هر کدام انسان را از کمال مطلوب باز می دارد. با این بیان کار و فعالیت و تلاش در دنیا جایگاه اصلی و واقعی خود را پیدا می کند و سر و سامان بخشیدن به اوضاع دنیایی و کوشش در راه بهبود آن امری عقلایی و ممدوح و خدا پسند می گردد.
در روایتی جالب از حضرت رسول اعظم –ص- آمده است: بلند همت ترین مردم فرد مومن است که به امر دنیا و آخرتش توجه و اهتمام دارد. (میزان الحکمه، ح 6002) در حدیثی از جناب لقمان –ع- چنین آمده: یا بنی لا تدخل فی الدنیا دخولا یضر بآخرتک و لا تترکها ترکا تکون کلا علی الناس؛ فرزندم به گونه ای در دنیا داخل مشو که برای آخرتت زیان داشته باشد و دنیا را آن چنان رها مساز که سربار مردم باشی. (همان، ح6004)
از منظر اولیای دین –ع- سامان بخشیدن به اوضاع دنیوی و بهره درست و مشروع بردن از دنیا نه تنها مزاحم رشد معنوی و آباد کردن آخرت نیست بلکه پشتیبان و موید و تقویت کننده آن است؛ حضرت کاظم –ع- در این باره می فرماید: آن چه در این میان مهم و اساسی است دنیا را به خاطر دنیا نخواستن و در حصار دنیا محصور نشدن و از دریچه تنگ دنیا افق اعلی و موطن اصلی را دیدن است.
دنیا سکوی پرش به عالم ملکوت و دار بقا و بازار تجارتی است که باید متاع نفیس و ارزشمند حیات جاوید و ملک بی زوال و سعادت ابدی را با سرمایه ای که در آن به دست می آوریم خریداری نماییم . دنیا را مقدمه و گذرگاه دیدن و به آن دل نبستن و آن را منزل آخرین و سرای همیشگی ندانستن، همان اندیشه استوار و درستی است که میان دنیا و آخرت صلح وآشتی و حسن همجواری بر قرار می کند.
در پی این نگرش و اعتقاد، هرگونه فعالیتی در راه سامان بخشیدن به دنیا عین آخرت طلبی و هر تلاشی در این راه عبادت و بندگی محسوب می شود و به تعبیری دیگر چیزی به اسم دنیا وجود ندارد و همه تلاش ها رنگ خدایی به خود گرفته و در مسیر آخرت وسعادت جاوید قرار می گیرد.
شاهد و موید این سخن حدیثی نورانی از حضرت صادق –ع-است که راوی می گوید به آن حضرت عرض کردم: ما دنیا را دوست داریم. حضرت پرسید: با آن چه می کنید؟ گفتم: ازدواج می کنم و حج به جا می آورم و مخارج خانواده ام را تامین می کنم و به دوستانم رسیدگی می کنم و انفاق می کنم و صدقه می دهم. حضرت فرمود: ای کارها از دنیا نیست بلکه از آخرت است. (بحار، ج 73، ص 106
نکته پایانی یک تذکر بسیار مهم است:
انسان باید از روی آگاهی و بصیرت، با توجه به نیازهای واقعی و واقع‌بینانه خود امور مختلف زندگی را انتخاب کند. این امر در مورد خوراک و پوشاک نیز صادق است.
اگر خدایی نکرده بدون آگاهی بر خود سخت گرفتیم، علاوه بر این که هیچ بهره‌ی معنوی نمی‌بریم ، ممکن است لطمات جبران نا‌پذیر جسمی و روحی و حتی اجتماعی و حیثیتی بخوریم. لذا حتما باید در همه امور روش اعتدال را انتخاب کنیم. حرکت بر اعتدال برکات فراوان مادی و معنوی به دنبال دارد.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد