خانه » همه » مذهبی » امام باقر(علیه السلام) در فرهنگ سازی و تحکیم ارزش های کلی اسلام در جامعه، بر چه مواردی تأکید می کردند؟

امام باقر(علیه السلام) در فرهنگ سازی و تحکیم ارزش های کلی اسلام در جامعه، بر چه مواردی تأکید می کردند؟

فرهنگ سازی به معنای ترویج و تقویتِ اصول و ارزش های انسانی در جهت بالا بردن سطح بینش و شعور مردمان و ارتقای فکری و تربیتی اجتماع، یکی از اساسی ترین مسائل مطرح و مورد تأکید در دین اسلام است. ائمه(علیهم السلام) در طول حیات پربرکت خود همواره به این مسئله مهم توجه داشته و تعلیم و تربیت مردم بر اساس مؤلفه های فرهنگ اسلامی، از دغدغه های کلان ایشان در کار هدایت بشر بوده است. شرایط فرهنگی و اجتماعی عصر امام باقر(علیه السلام) ایجاب می کرد که ایشان با نظر به کاستی ها و نارسایی های بزرگ که در این زمینه احساس می نمود، ارزش ها مغفول و فضیلت های فراموش شده را به مناسبت های مختلف یادآوری کرده، با تأکید و تکرار و شیوه های مختلف بیان، آنها را در ذهن و زبان و باور جامعه نیک بنشاند و ثابت و مستقر گرداند.

با نگاهی گذرا به رویّه فرهنگی و تعلیماتی امام باقر(علیه السلام) به شاخصه هایی در فرهنگ سازی عمومی توسط ایشان بر می خوریم که ذیلاً به بعضی از آنها اشاره می شود:

الف. اهمیت علم و تشویق به علم آموزی

بیان اهمیت علم و تشویق و ترغیب به علم آموزی و اهل تفکر و اندیشه بودن به خصوص در حوزه مسائل دینی و توحیدی، بخش بزرگی از تعالیم تربیتی اسلام را تشکیل می دهد. از نگاه امام باقر(علیه السلام) آن برترین کمال که شامل همه کمالات دیگر می شود، تفقه در دین و علم و بصیرت کافی در فهم حقایق است[ ر.ک: الکافی، ج 1، ص 32.]. علم حقیقی این ویژگی را دارد که برای انسان اسباب بیداری و بصیرت نسبت به حقایق و رویدادها و موضع گیری هاست و او را از اشتباه و تردید و امور مشتبه در امان می دارد و قدرت تشخیص حق از باطل و رسیدن به واقعیت می بخشد. البته برای برخورداری از آثار و برکات علم حقیقی، باید عالم حقیقی بود وخود را به خصلت هایی که در این سخن امام باقر(علیه السلام) برای دانشوران واقعی شماره شده، آراسته گرداند. ایشان می فرماید:

«اِنَّ الفَقیهَ حَقَّ الفَقیهِ، الزّاهدُ فِی الدُّنیا، الرّاغِبُ فِی الآخِرَةِ، المُتَمَسِّکُ بِسُنَّةِ النَّبِیِّ»؛ «فقیه و طالب علم واقعی کسی است که از دنیا روی گردان و به آخرت مشتاق و به راه و روش پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) متمسک باشد»[ همان، ص 70.].

از جمله تأکیدات امام باقر(علیه السلام) در مسئله تعلّم، داشتن اخلاص و پاک کردن نیت در راه طلب دانش است. از نظر ایشان، هدف نهایی از دانش جویی باید وصول به حق و تحکیم مبانی اعتقادی در فکر و عمل باشد. بنابراین «هر کس دانش را برای آن بجوید که بر دیگران فخر بفروشد و با نادانان مجادله و بحث کند و مردم را به خود جذب نماید و خودنمایی ورزد، جایگاه قیامتی خود را از آتش آکنده است. چرا که والایی و سروری جز برای اهل آن فراهم نخواهم شد»[ همان، ص 35.].

توصیه امام باقر(علیه السلام) به دانش طلبان و عالمان این است که در پاسخ گفتن به سؤالات و بیان مسائلی که اطلاع دقیق و یقینی درباره آنها ندارند، جانب احتیاط را مراعات کنند و نادانسته و نسنجیده سخن نگویند مبادا کسی بر اثر سخن ایشان به گمراهی و انحراف دچار شود: «الوُقوُفُ عِندَ الشُّبهَةِ خَیرٌ مِنَ الاقتِعامِ فِی الهَلَکَةِ، وَ تِرکُکَ حَدیناً لَم تَرَوهُ خَیرٌ مِن رَوایَتِکَ حَدیثاً لَم تُحصِهِ»؛ «توقف در موارد شبهه ناک از افتادن در دامن مهلکه ها بهتر است و روایت حدیثی که از سند آن مطمئن نیستی، برای تو بهتر است از بیان روایتی که معنای آن را فهم نکرده ای»[ همان، ص 50.].

توسعه مؤسسات فرهنگی و مدارس علمی، نمونه دیگری از فعالیت های امام باقر(علیه السلام) در جهت فرهنگ سازی علم و دانش بود. ایشان در مهمترین شهرهای اسلامی همچون «مدینه»، «کوفه»، «قم» و… حوزه های علمی را مستقیماً یا با واسطه تأسیس و سرپرستی کردند و در همان زمان، تحت تأثیر مدرسه کوفه و قم، مدارس دیگری نیز در مشرق جهان اسلام یعنی ری و خراسان به وجود آمده بود.

ب. اقتصاد و کسب معاش

مسئله اقتصاد به عنوان یکی از عوامل رشد و ثبات و تکامل و کسب قدرتِ مواجهه با مشکلات، نقشی مهم در فعالیت های متنوع بشری دارد. توجه دادن به اهمیت مال و ثروت و نقش آن در کامیابی و به ثمر رسیدن اهداف و تقویت نظام زندگی، در کلام امام باقر(علیه السلام) این گونه بیان شده است که: «درهم ها و دینارها مُهرهای خداوند در زمین اند که آنها را برای تأمین مصالح خلق آفریده و امور زندگی ایشان به واسطه آنها برآورده می شود»[ امالی الطوسی، ص 520.].

آن حضرت(علیه السلام) همواره بر کار و کسب روزی و بی نیازی جستن از مردم، تشویق و ترغیب فراوان می کرد و به کارهایی چون کشاورزی و صنعت گری و آموختن حرفه ها و هنرها برمی انگیخت و خود با وجود بی نیازی، خویشتن را به کار و فعالیت مشغول می داشت و آن را نشانه بندگی و طاعت خدا می دانست. امام(علیه السلام) هرگز سستی و کسالت در طلب رزق و روزی را بر نمی تافت و آن را ملازم با تنبلی در امر آخرت می شمرد و می فرمود:

«اِنِّی لَاُبغِضُ الرَّجُلَ اَن یَکُونَ کَسلاناً عَن اَمرِ دُنیاهُ وَ مَن کَسِلَ عَن اَمرِ دُنیاهُ فَهُوَ عَن اَمرِ آخِرَتِهِ اَکسَلُ»؛ «من از کسی که در کار دنیای خود تنبلی ورزد، بسیار نفرت دارم. زیرا آن که در امر دنیا خویش کسالت می روزد، در کار مربوط به آخرت، کسل تر و ناتوان تر خواهد بود»[ الکافی، ج 5، ص 85.].

ایشان همچنین بر کسب روزی از راه های حلال و خداپسندانه تأکید می نمود و از جمع آوری مال با کسب های حرام و از راه رشوه و ربا و غصب حقوق و خیانت در بیت المال برحذر می داشت و می فرمود:

«هر چیزی که از امامِ به حق و از بیت المال دزدیده شود و خوردن مال یتیم و امثال آن حرام است و درآمدهای حرام انواعی دارد همچون: اجرت زنا، قیمت فروش شراب و دیگر مست کننده ها و ربا. اما رشوه گرفتن در کار قضاوت و داوری، به منزله کفر به خداوند بزرگ و پیامبر اوست»[ همان، ص 126.].

در اندیشه اسلامی، کسب و کار و فعالیت در طلب روزی مقدمه رسیدن به اهداف والای انسانی و الهی است. مال و ثروت در دست انسان مؤمن باید وسیله ای برای انجام وظایف مالیِ الهیِ خود و خانواده و پرداخت حقوق ضعیفان و مستمندان و تقویت بنیان های اقتصادی جامعه اسلامی باشد. در برنامه روزانه انسان مسلمان، کسب درآمد و کار اقتصادی گوشه ای از امور زندگی است و در کنار آن پرداختن به مسائل روحی و معنوی و اخلاقی باید مد نظر قرار گیرد و به اهتمام درآید. این توازن میان مسائل مادی و معنوی، مانعی اساسی بر سر راه طغیان و سرکشی های نفس اماره به شمار می آید.

امام باقر(علیه السلام) در بخشی از یک دعای خود، در اشاره به این معنا، عرضه می دارد:

«خداوندا! از تو رفاه در معیشتم را می خواهم مادام که زنده ام؛ زندگی ای که با آن بر طاعت و بندگی ات قوّت یابم و به رضوان و خشنودی ات رسم و به واسطه آن و به لطف تو به سرای زندگی جاودانه وارد شوم. مرا آن رزق و روزی مبخش که به طغیان و نافرمانی ام کشد و به فقر و تهی دستی ای دچارم مکن که شقی و نگون بختم سازد و در تنگنایم گذارد. مرا بهره ای وافر در آخرت و معاش راحت و گوارا و آسان در دنیا عطا فرما»[ بحارالانوار، ج 94، ص 379.].

ج. ارزش های خانوادگی

کوچک ترین واحد اجتماعی یعنی خانواده، اولین و بنیانی ترین واحد و نقطه آغاز ایجاد و تربیت نیروی انسانی سالم و صالح است. تنظیم و سامان دهی به این هسته مرکزی جامعه و تبیین قواعد خاص آن، در فرهنگ دینی ما بسیار مورد توجه می باشد. سخنان امام باقر(علیه السلام) در باب این موضوع، بر مسائلی اساسی همچون شرایط انتخاب همسر و حقوق افراد خانواده نسبت به یکدیگر و عوامل برقراری ثبات و آرامش در زندگی و تربیت فرزند و روابط مبتنی بر حسن خلق و محوریت ایمان بین زوجین متمرکز است.

در نگاه روشن امام باقر(علیه السلام)، نخستین و اصلی ترین وظیفه آن، انجام نقش مهم همسری و نیکوشوهرداری کردن و صبر و سازگاری در برابر رنج و زحمت زندگی به خاطر خداوند است. ایشان می فرماید:

«جِهادُ المَرأَةِ حُسنُ التَّبَعُّلِ»[ من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 278.]؛ «مبارزه زندگی برای زن، خوب شوهرداری کردن است».

جهاد زن تنها به فراهم نمودن وسایل راحت و لذت مرد نیست، بلکه بالاتر از این، همراهی کردن با شوهر و بردباری در مقابل فشارها و خستگی ها و بی حوصلگی های او که معمولاً در اثر کار و تلاش روزانه پدید می آید، کامل ترین نوع جهاد اوست. البته در مقابل، مرد نیز حقوق و وظایفی دارد که سرپیچی از آنها، نهاد مقدس خانواده را دست خوش تزلزل و اضطراب می کند. اگر زن باید، هوادار شوهر خود باشد و با رعایت حال او، وی را در مسیر پرتکاپوی زندگی یاری نماید، شوهر نیز نباید بی مسئولیتی پیشه کند و از تکالیف متوجه به خود، سرباز زند. رفع نیازهای زن از جهت خوراک و پوشاک، اهمیت دادن به شخصیت زن و حرمت او را نگاه داشتن و به آزار و اذیت او صبوری کردن، بعضی از وظایف شوهر در قبال همسر است که گزاردنِ آنها، رشته پیوند بین ایشان را محکم تر و جوّ خانواده را در جهت رشد و تکامل و قرب الی الله مساعدتر می سازد. امام باقر(علیه السلام) به نقل از جدّ بزرگوارش رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده که ایشان فرمود:

«جبرئیل چندان مرا نسبت به مراعات حال زنان سفارش کرد که گمان کردم طلاق دادن آنها جز در مواردی که گناه بسیار بزرگ مرتکب شده باشند، جایز نیست»[ مکارم الاخلاق، ص 216.].

همچنین امام صادق(علیه السلام) در شرح حال پدرشان امام باقر(علیه السلام) و همسرداری ایشان می فرمود:

«پدرم همسری بدخلق و اذیت کن داشت. با این همه، برای او از خداوند طلب آمرزش می کرد»[ من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 270.].

در فرهنگ تربیتی خانواده، واجب ترین عمل برای پدر و مادر، بار آوردن فرزندان مطابق با مفاهیم و ارزش های اسلامی است. در روایات ما، بیشتر، این تکلیف بر عهده پدران گذاشته شده و سستی و کم کاری در این امر، جزو کوتاهی های ناموجه شمرده شده است که گاه موجبی است برای سرکشی و انحراف فرزندان. رعایت توازن و تعادل در برخورد و رفتار با فرزندان اگر به یک خلق و عادت در خانواده تبدیل شود، نتیجه اش رشد و تربیت فرزندانی متعادل و سالم از جهت روحی و روانی و شخصیتی خواهد بود. از این رو، امام باقر(علیه السلام) در توجه دادن والدین به این مهم می فرمود:

«شَرُّ الآباءِ مَن دَعاهُ التَّقصِیرُ اِلَی العُقُوقِ وَ شَرُّ الآباءِ مَن دَعاهُ البِرَّ اِلَی الاِفراطِ»؛ «بدترین پدران کسانی هستند که کوتاهی و بدی کردنشان در حق فرزندان، آنان را به نافرمانی کشاند و محبت و دوستی بی اندازه، به افراط و زیاده روی سوقشان دهد»[ تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 320.].

د. تعاملات اجتماعی

در نظام اجتماعی اسلام، بنا بر بزرگداشت و حرمت گذاری به افراد است که روح برادری و الفت و اتحاد را در میان بندگان خدا بیشتر و ریشه دارتر می کند. در این بین، کسانی که از جهاتی به انسان نزدیک ?رند، همچون خویشان و دوستان و همسایگان و دیگر مؤمنان، در این حق اولویت افزون تری دارند.

درباره خویشاوندان و بستگان سببی و نسبی، توصیه امام باقر(علیه السلام) به ایجاد ارتباط و دید و بازدید و تحکیم علقه های خویش و به جای آوردن حقوق است با احسان و نیکوکاری و شاد کردن و گره گشایی. آثار مثبت صله رحم و نهی از بریدن پیوند با خویشاوندان در روایت ذیل، به خوبی نمایانده شده است که فرمود:

«صله رحم موجب تزکیه اعمال و دفع بلاها و افزایش اموال می شود و مرگ ناگهانی را از صاحبش دور و رزق و روزیِ وی را افزون می کند. انسانِ اهل صله رحم در میان خانواده اش شخصیتی محبوب دارد. پس هر یک از افراد جامعه باید تقوای الهی پیشه کنند و با خویشاوندان خود، در ارتباط و پیوند باشند»[ الکافی، ج2، ص 152.].

همسایگان نیز حق بزرگ و ویژه ای بر انسان دارند و رعایت حال آنان و خودداری از آزار و ضرر ایشان و ضایع کردن حقوق آنان، پرتوی از جلوه های ایمان به خدا و ولایت ائمه(علیهم السلام) است.

امام باقر(علیه السلام) به نقل از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

«هرکس همسایه خود را بیازارد، از بهشت نصیبی نخواهد برد و جایگاهش جهنم است. هر کس حق همسایه اش را ضایع و پایمال نماید، تحت ولایت ما نیست. جبرئیل چندان مرا به برخورد نیکو با همسایگان سفارش کرد که پنداشتم، همسایه از همسایه ارث می برد»[ وسایل الشیعه، ج 12، ص 127.].

علاوه بر پیوند خویشی و دوستی و همسایگی، عنصر اساسی در پیوندهای اجتماعی مردمان در جامعه اسلامی، مسئله ایمان و اخوت ایمانی است که باید حاکم و ناظر بر هر رابطه دیگری ملاحظه و به آن اهتمام ویژه شود. هر اندیشه و عملی که این پیوند را برانگیزد و بدان تشویق و ترغیب نماید و پایه های آن را محکم و استوار سازد، حسنه ای است که پاداش بزرگ خداوند را در پی دارد. امام باقر(علیه السلام) می فرمود:

«تَبَسُّم الرَّجُلِ مِن وَجهِ اَخِیهِ حَسَنَةٌ وَ صَرفُ القَذی عَنهُ حَسَنَةٌ وَ ما عُبِدَاللهُ بِشَیءٍ اَحَبُّ اِلَی اللهِ مِن اِدخالِ السُّرورِ عَلَی المُؤمِنِ»[ الکافی، ج 2، ص 188.]؛ «خوش رویی کردن انسان با برادر مؤمنش و برداشتن خاری از سر راه او، هر کدام یک حسنه است و خداوند به چیزی محبوب تر نزد وی از شاد کردن دل مؤمن، عبادت نشده است».

بنابراین، کوچک ترین و به ظاهر پیش پا افتاده ترین کارها، آنجا که به نیت اظهار دوستی و محبت به مؤمنان وجلب قلوب آنان صورت بگیرد، آثار بزرگ اجتماعی در پی خواهد داشت و عبادت خداوند محسوب می شود و پاداش اخروی آن نیز پروردگار محفوظ است.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد