طلسمات

خانه » همه » مذهبی » امام خمینی(ره)؛ عمل به تکالیف الهی – نه احساسات شخصی

امام خمینی(ره)؛ عمل به تکالیف الهی – نه احساسات شخصی


امام خمینی(ره)؛ عمل به تکالیف الهی – نه احساسات شخصی

۱۳۹۴/۱۱/۱۱


۱۳۹۱ بازدید

امام خمینی(ره)؛ عمل به تکالیف الهی نه احساسات شخصی




پرسش: چرا امام خمینی(ره) با آن روح بزرگ که موقع ورود به میهن در

جواب چه احساسی دارید فرمودند: «هیچ». در پایان جنگ فرمودند «من با قبول آتش بس جام

زهر را نوشیدم» مگر ایشان به هر حال به وظیفه خود عمل نکرده بودند؟ چرا چنین غمی

داشتند؟


این دو

موقعیت متفاوت است؛ شرایط اول انقلاب, استقبال شدید مردم و آستانه پیروزی بود. یک

انسان الهی در این شرایط همه از خدا می بیند وبرای دوری از غرور می گوید هیچ احساسی

ندارم. اما در شرایط قطعنامه خوف از کوتاهی، سستی و تحمیل شرایط بود. حضرت امام

(ره) از ابتدای قیام خویش تا زمان وفات و پایان رهبری خویش همواره در چارچوب تکالیف

الهی خویش -که براساس عواملی نظیر کارشناسی، عقلانیت، فقاهت و اجتهاد, تدبیر و

بررسی شرایط زمانی و مکانی و استفاده از نظرات متخصصین و کارشناسان اتخاذ می شد-

عمل می نمودند. نه بر اساس احساسات و عواطف شخصی.

 




پاسخ تفصیلی:



تبیین دقیق این موضوع

نیازمند تفکیک میان وظایف رهبری در اندیشه سیاسی اسلام با احساسات و عواطف شخصی است

. توضیح اینکه :

اصولاً در نظامهای سیاسی رایج دنیا انگیزه های گوناگونی نظیر؛ پاسخ گویی به نیازهای

طبیعی , تامین حقوق و آزادی های انسانی , محرک و هدایت کننده نوع تصمیم گیریهای

رهبران می باشد ؛ اما در اندیشه سیاسی اسلام از افقی برتر و متکامل تر , حرکت در

چارچوب وظایف و تکالیف الهی در زمینه رهبری جامعه و فرایند های مختلف آن , از قیام

برای اصلاح جامعه و مبارزه با طاغوت و مستبدین گرفته تا تشکیل حکومت و تلاش برای

تامین سعادت مادی و معنوی جامعه و ادای حقوق و آزادی های مشروع در جهت پیشرفت فرد و

تکامل جامعه انسانی , تنها عامل تعیین کننده می باشد. بر این اساس است که حضرت امام

(ره) از ابتدای قیام خویش تا زمان وفات و پایان رهبری خویش همواره در چارچوب تکلیف

گرایی و نجام وظایف دینی , عمل می نمایند .

چنانکه در اولین سند تاریخی و مبارزاتی که از ایشان به یادگار مانده در پیامی به

علما و سایر اقشار جامعه کلام خویش را با موعظه الهی و آیه کریمه ؛ «

قل انما اعظکم به واحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی
»

که خود متضمن تکلیف گرایی است شروع کردند و در تمامی عرصه های سخت تصمیم گیری

همواره توجه به تکلیف الهی و وظیف خدایی را گوشزد می نمودند و در این چارچوب عمل می

نمودند و این نوع عملکرد همچنان تا اخرین تصمیمات سرنوشت ساز ایشان نظیر پذیرفتن

قطعنامه و عزل قائم مقام رهبری وجود داشت . ایشان پس از تصمیم گیری بدون هیچ گونه

ترس و واهمه و تردیدی به تکلیف الهی خویش که براساس عواملی نظیر دانایی و کارشناسی

و با استفاده از فقاهت و اجتهاد , تدبیر و بررسی شرایط زمانی و مکانی و استفاده از

نظرات متخصصین و کارشناسان اتخاذ می شد , عمل می کردند.[1]

بر این اساس آنچه که معیار اصلی تصمیم گیری هاست , انجام تکلیف الهی در چارچوب

دانایی و کارشناسی است , هر چند ممکن است برخی تصمیمات با احساسات شخصی تناسب

نداشته باشد . به عنوان نمونه امام علی (ع) بعد از جنگ با خوارج و یا سایر جنگ هایی

که با جریانات انحرافی داشتند و مسلماً بر اساس تکلیف الهی بدان اقدام نموده بودند,

اما در عین حال بر بالین کشت های این افراد , اندوهگین می شدندو تاسف می خوردند.

امام خمینی(ره) نیز علی رغم اتخاذ تصمیمات در چارچوب وظایف الهی, ازنظر احساسات و

عواطف شخصی این گونه بودند . همیشه خود را متعهد به انجام وظیفه الهی می دیدند در

جایی که نیاز بود برای تکمیل قیام خویش , ایجاد انقلاب و تشکیل حکومت از فرانسه به

ایران برگردند علی رغم بسیاری خطراتی که وجود داشت و هر آن احتمال می رفت هواپیمای

ایشان توسط دولت بختیار ساقط شود و…, یا اینکه ایشان موفق به تشکیل حکومت و در

دست گرفت رهبری می شد ایشان با با اعتماد به نفس بالا که تنها به عمل به وظایف الهی

خویش در راه اصلاح خویش و جامعه ما و خدمت به مردم می اندیشد، در زمانی که خبرنگار

از وی پرسید: «حضرت آیت الله! اکنون که پس از سال ها تبعید، به سوی ایران در پرواز

هستید و ساعتی دیگر در تهران و بین مردم خواهید بود، چه احساسی دارید؟ »در جواب می

فرمایند: « هیچ» و این در حالی بود که اگر از هر یک از سرنشینان هواپیما سؤال می

شد، و می خواست صادقانه جواب دهد، نمی توانست ترس خود را از احتمال یک حادثه مرگ

آفرین پنهان کند، در چنین شرایطی است که امام(ره) در پاسخ به خبرنگار می فرمایند:

«هیچ» نه احساس ترسی از مرگ، چرا که مرگ را آغاز زندگی می داند، نه احساس سرور و

شادی برای رسیدن به قدرت، نه احساس غرور برای اینکه یکی از نظام های قوی دنیا را با

فروپاشی و شکست مواجه ساخته و مورد توجه دنیا قرار گرفته است، این «هیچ» در پاسخ هر

چیزی که در نظر دیگران چیز با ارزش و مهمی محسوب می شود, است ولی برای حضرت امام ره

فقط انجام تکلیف و وظایف الهی و کسب رضایت او مهم است و بس.

و یا در قضیه پذیرش قطعنامه , اصل این قضیه را می پذیرند چون بر اساس تکلیف الهی

باید در آن موقع این گونه عمل می کردند , هر چند از نظر احساسات شخصی این موضوع به

مثابه نوشیدن جام زهر بود .



در ادامه به بررسی دقیق

تر این مساله و چرایی آن می پردازیم :

نوشیدن جام زهر و پذیرش قطعنامه و آتش بس با عراق

توضیح این جمله حضرت امام(ره) در مورد پذیرش قطعنامه و آتش بس با عراق،

نیازمند شناخت دقیق اهداف و انتظارات نظام اسلامی و حضرت امام(ره) از دفاع مقدس در

مقابل تهاجم نظامی دشمن و موضع گیری های کلان و بلند مدت ایشان درباره جنگ تحمیلی و

بالاخره شرایطی که منجر به پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران شد، می باشد. از این رو

به اختصار مطالبی را بیان می نماییم:

الف) اهداف نظام اسلامی از دفاع مقدس

هر چند شروع جنگ تحمیل به هیچ وجه با خواست و ارادهء نظام اسلامی ایران نبود،

اما بعد از آغاز آن وضعیتی به وجود آمد که نظام انقلابی ایران به عنوان کانون و

منادی اسلام ناب محمدی(ص) و تنها سنگر پیکار در مقابل امپریالیسم و استبکار جهانی و

امید بخش مستضعفان جهان و نهضت های آزادیبخش، باید مردانه و با تمام قوا در مقابل

این تهاجم نظامی ایستادگی می نمود و با دادن درس سختی به متجاوزین و حامیان آنها و

احقاق کامل حقوق ایران، درس ایستادگی و مقاومت تا پیروزی را به تمامی ملتهای مورد

ستم و نهضت های آزادی بخش جهان، می آموخت.

در واقع نظام اسلامی علاوه بر مقاصد مادی مانند بیرون راندن متجاوزین از خاک ایران،

محکومیت متجاوز و پرداخت غرامت و …، اهداف معنوی بسیار بالاتری از تداوم دفاع

مقدس تعقیب می کرد که این اهداف برگرفته از اصول و مبانی اسلامی بود؛ از این رو

دفاع مقدس نه یک جنگ معمولی بین دو دولت بلکه جنگی سرنوشت ساز بین جهان کفر با جهان

اسلام بود که می بایست تا پیروزی قاطع جبهه اسلام و تسلیم استکبار جهانی و رفع فتنه

تداوم می یافت. بر این اساس حضرت امام(ره) به صورت مرتب بر تداوم جنگ تا تأمین

اهداف مشروع نظام اسلامی تأکید داشتند و می فرمودند: «اگر این جنگ بیست سال هم طول

بکشد ما همچنان ایستاده ایم»

 



ب) شرایط و اوضاع

پذیرش قطعنامه 598

مقاومت، ایستادگی و پیروزی های مکرر ایران در جبهه های نبرد در طول سالهای جنگ

به هیچ وجه خوشایند استکبار جهانی نبود از این رو در ماههای آخر جنگ، حمایت جهانی

از عراق به اوج رسید و آمریکایی ها عملا و به طور مستقیم وارد صحنه شدند. سکوهای

نفتی ما را بمباران می کردند و با هدایت هواپیماهای عراقی بمباران نفت کش ها را

تسهیل می کردند. هواپیمای مسافربری ایران را مستقیما منهدم کردند. فرانسوی ها

هواپیماهای پیشرفته سوپر اتاندارد و میراژ 2000 در اختیار آنها گذاشتند، روسها

مدرنترین هواپیماهای جنگنده و دورپرداز و بلند پرواز و … را به عراق ارسال کردند.

کویت و عربستان سیل دلارهای خود را به عراق روانه ساختند. آلمانیها مواد لازم برای

سلاح شیمیایی در اخیتار آنها می گذاشتند. عراق به طور وسیع مناطق مسکونی و جبهه ها

را بمباران شیمیایی می کرد و مجامع بین المللی با سکوت خود این جنایات را تأیید می

کردند.

در نتیجه جنگ از حالت طبیعی خود خارج و به یک نسل کشی گسترده و بدون هیچ گونه

ملاحظات اخلاقی، انسانی، حقوقی و … تبدیل شده بود.[2]

و از سوی دیگر تحریم های همه جانبه و شدید بین المللی، فشارهای بسیار زیادی در

زمینه اقتصادی، نظامی و … بر مردم و مسؤولین ایران به وجود آورده بود.

 



ج) پذیرش قطعنامه 598

به مثابه جام زهر

در چنین شرایطی حضرت امام(ره) با مشورت مسؤولین نظام و کارشناسان، مصلحت نظام

اسلامی را در پذیرش قطعنامه 598 و قبول آتش بس دیدند و لذا باید از آن همه آرمانها

و اهداف کلان و بلند مدتی که از تداوم دفاع مقدس انتظار داشتند چشم پوشی می نمودند

اما این موضوع گیری جدید به هیچ وجه با روحیات و انتظارات مردم ایران و خصوصا

رزمندگان و خانواده های شهدا و ایثارگران هماهنگی نداشت و آنان پذیرش چنین چرخش

ناگهانی را نداشتند. افزون بر این، این موضع گیری می توانست تأثیر منفی بر حرکت های

انقلابی و نهضت های آزادی بخش جهان نیز داشته باشد.

طبیعی است در چنین شرایطی پذیرش قطعنامه و آتش بس، به مثابه کشیدن جام زهری برای

حضرت امام(ره) بود که تنها به خاطر رضای خداوند و حفظ اسلام و مصالح نظام اسلامی آن

را با جان و دل پذیرا شدند. و لذا در پیام تاریخی خود در مورد پذیرش قطعنامه می

فرمایند:

«… قبول این مسأله برای من از زهر کشنده تر است ولی راضی به رضای خدایم و برای

رضایت او این جرعه را نوشیدم ، در شرایط کنونی آنچه موجب این امر شد، تکلیف الهی ام

بود. شما می دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس

بجنگم، اما تصمیم امروز فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای او از

هر آنچه گفتم گذشته و اگر آبرویی داشتم با خدا معامله کرده ام».

البته اقدام خالصانهء حضرت امام(ره) هم در کوتاه مدت و هم در دراز مدت شرایط را به

نفع نظام اسلامی رقم زد؛ زیرا این موضوع ناگهانی که به هیچ مورد انتظار دشمنان

نبود، یکباره دشمن را به موضع انفعالی کشاند و در حالیکه از «ماشین جنگی» برتر و

حمایت همه جانبه بین المللی برخوردار بود، با قبول قطعنامه از سوی ایران و حضور

گسترده و بی نظیر مردم در جبهه ها، پس از نبردی یک ماهه شکست را پذیرفت و به قبول

قطعنامه گردن نهاد و از سوی دیگر باعث شد تا شعار صلح طلبی را از دست دشمنان بگیرد

و آنان را کاملا خلع سلاح نماید.

و با حمله عراق به کویت و شکل گیری ائتلاف بین المللی علیه عراق، حقانیت ایران در

جنگ تحمیلی برای همگان آشکار و دولت عراق به عنوان متجاوز شناخته شد.


 


 




پی نوشت ها:




[1]

ر.ک : اندیشه های فقهی سیاسی امام خمینی , کاظم قاضی زاده




[2]

امام خمینی(ره)، دفاع مقدس، سید علی نبی لوحی، ص 408

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد