اینکه امیرالمومنین علی علیه السلام در نماز جماعات و جمعه شرکت می کرده در آن هیچ شک و شبهه ای نیست و روایات و تاریخ هم آنرا تایید می کند اما اینکه هنگام شرکت در این نمازها آیا به امام جماعت اقتدا می کرده یا اینکه فرادا می خوانده یا بعد نمازش را قضا می کرده بحثی است بسیار مفصل که مورد اختلاف شیعه و سنی می باشد.توضیح مطلب:اهل سنت با قاطعیت تمام می گویند حضرت علی علیه السلام علاوه بر اینکه در نماز جماعات و جمعه خلفا شرکت می کرد به آنها اقتدا هم می کرده است، اما علمای شیعه این مطلب را که به آنها اقتدا می کرده را قبول ندارند و تنها حاضر بودن حضرت را تایید می کنند. دلیل اهل سنت بر این مطلب دو روایت است که در کتب شیعه ذکر شده. ما ضمن بررسی موضوع ثابت خواهیم کرد که قول علمای شیعه صحیح می باشد:روایت اول :1 . روى الطبرسى فی الاحتجاج: وحضر المسجد وصلّى خلف أبی بکر؛ حضرت علی در مسجد حاضر شد و پشت سر ابی بکر نماز خواند. (الاحتجاج: 1/126، وعنه فی بحار الأنوار 29/127 ح 27، مدینة المعاجز: 3/152)اولاً : سند این روایت مرسل است؛ (روایت مرسل روایتی است که راویان حدیث تا امام مشخص نیستند و لذا روایت مرسل سندیت ندارد) زیرا طبرسی روایت را مستقیماً و بدون ذکر واسطه از حماد بن عثمان از امام صادق علیه السلام نقل میکند ؛ در حالی که حماد بن عیسی متوفای 190 هـ و خود طبرسی متوفای 548 هـ است . پس روایت سندا اشکال دارد.ثانیا : ظاهرا مصدر(منبع) کلام طبرسی روایتی است که در تفسیر قمی وجود دارد که وی از پدرش ابراهیم بن هاشم ، از ابن أبی عمیر ، از عثمان بن عیسی و حماد بن عیسی از امام صادق علیه السلام نقل کرده است . این روایت هر چند از نظر سند مشکلی ندارد ؛ اما از نظر دلالت چیز دیگری را ثابت میکند:روایت در تفسیر قمی این چنین آمده است :حضر المسجد ووقف خلف أبى بکر وصلّى لنفسه .در مسجد حاضر میشد و پشت أبی بکر میایستاد ؛ اما نماز را فرادی میخواند .پس حضرت به ظاهر و از باب تقیه پشت سر خلفا نماز می خوانده اما به واقع نماز فرادی می خوانده است.ثالثاً : در خود همین روایت آمده است که ابوبکر با مشورت عمر به خالد بن ولید دستور داده بودکه هنگام سلام نماز ، علی را با شمشیر بکشد ؛ ولی ابوبکر در حین خواندن نماز پشیمان شد و قبل از دادن سلام گفت : یا خالد لا تفعل ما أمرتک به . ای خالد آنچرا که به تو امر کردم انجام مده.و اهل سنت هرگز نمیتوانند به مضمون این روایت ملتزم بشوند . اگر میخواهند نماز پشت سر خلفا را برای امام علی علیه السلام ثابت کنند ، باید غاصب و قاتل بودن خلفا را نیز بپذیرند ؛ چون نمیشود به مضمون یک بخش از روایت ملتزم و به بخش دیگر ملتزم نباشند ؛ چون در این صورت مصداق « یؤمن ببعض و یکفر ببعض » خواهند شد.و جالب این است که همین مطلب را سمعانی از علمای بزرگ اهل سنت (در ترجمه رواجنی ، استاد بخاری) نیز نقل میکند :حدیث أبی بکر رضی اللّه عنه : أنّه قال : «لا یفعل خالد ما أمر به. سألت الشریف عمر ابن إبراهیم الحسینی بالکوفة عن معنى هذا الأثر فقال : کان أمر خالد بن الولید أن یقتل علیّاً ، ثم ندم بعد ذلک ، فنهى عن ذلک . یعنی ابوبکر به خالد دستور داد علی علیه السلام را ترور کند ولی بعد پشیمان شد و خالد را از این کار نهی کرد.روایت دوم :وفی نوادر أحمد بن عیسى الأشعری عن عثمان بن عیسى ، عن سماعة ، قال : سألته علیه السلام عن مناکحتهم والصلاة معهم ؟ فقال : هذا أمر تمدید إن یستطیعوا ذاک ، قد أنکح رسول الله صلى الله علیه وآله ، وصلى علی علیه السلام وراءهم . این روایت را شیخ حر عاملی رحمت الله علیه در کتاب وسائل ، در: باب استحباب حضور الجماعة خلف من لا یقتدى به للتقیة والقیام فی الصف الأول معه ، نقل کرده است .یعنی اینکه از باب تقیه و در زمانی که جان ، مال و ناموس انسان در خطر باشد ، مستحب است انسان در نماز جماعت کسی که نماز خواندن پشت سر او جایز نیست ، حاضر شود .و همچنین علامه مجلسی رحمت الله علیه در کتاب بحار ، باب نکاح المشرکین والکفّار والمخالفین والنصاب نقل کرده است .پس این روایت برادران اهل سنت را به مقصدشان نمیرساند ؛ چرا که در تقیه بحث اکراه و اجبار مطرح است و اگر انسان مجبور باشد ، حتی میتواند دخترش را به کافر و مشرک عقد کند ؛ چه رسد به کسی ظاهراً خود را مسلمان میداند و پنج وقت نماز میخواند .همچنین بزرگان ما نقل کرده اند که کُلاً امیرالمومنین پشت سر آنها میایستاد ؛ اما به آنها اقتدا نمیکرد و برای خودشان نماز میخواندند .چنانچه در روایات نیز آمده که حضور در نماز جماعت اهل سنت در زمانهای عادی مستحب است و در زمان تقیه حضور در نماز جماعت آنها واجب است ؛ البته اگر امکان داشت باید اول نماز خود را در خانه بخواند و بعد در نماز جماعت آنها حاضر شود و اگر امکان نداشت ، در نماز جماعت حاضر شود ؛ ولی برای خودش نماز بخواند و قرائت را ساقط نکند … .(الشیعة وأهل البیت : 61؛ تفسیر القمی: 2/ 158، 159، تفسیر نور الثقلین: 4/188؛ الأنساب للسمعانی:3/95، ط. دار الجنان ـ بیروت و6/170، نشر محمد أمین دمج – بیروت – 1400 هـ؛ النوادر 129، وسائل الشیعة (آل البیت)، ج 8، ص 301، ح 10726؛ وسائل الشیعة (آل البیت)، ج 8، ص 299؛ بحار الأنوار، ج 100، ص 375؛ قرب الاسناد ص 114، ح 7؛ وسائل الشیعة (آل البیت)، ج 8، ص 366، وسائل الشیعة (الإسلامیة)، ج 5، ص 430، جامع أحادیث الشیعة، ج 6، ص 503)