عده ای از علمای اهل سنت قائل شدند که روزه روز عاشوراء سنت قوم یهود بوده که پیامبر(ص) آنرا تأیید کرده است. و در منابع تاریخی ذکر کرده اند؛ که روزه گرفتن روز عاشوراء، به عفو بنی اسرا ئیل از جانب خداوند در صحرای سینا باز می گردد؛ آنگاه که حضرت موسی اولین بار، چهل روز در کوه سینا توقف کرد، و پس از بازگشت از کوه، تمرد گروهی از بنی اسرائیل را مشاهده کرد که به گوساله پرستی روی آورده اند. موسی نیز پس از توبیخ قوم و دیدن پشیمانی آنها، دو باره، برای طلب عفو آنان به کوه سینا رفت که به فرمان خداوند، لوح ده فرمان را دریافت کرد. و آنگاه در دهم ماه تشرین (روز عاشوراء) از کوه پایین آمد.(1) و چون این روز برای بنی اسرائیل، نشان عفو خطاهای آنها از سوی خداوند بود، از این رو یهود، این روز را به عنوان یوم کیپور(2)، یعنی روز بخشش گناهان، روزه می گرفتند.
از همین رو طبری در کتاب تاریخ خود می نویسد: وقتى پیغمبر(ص) به مدینه آمد دید که یهودان روز عاشورا را روزه مى گیرند. حضرت سبب را پرسید؛ گفتند: این روزى است که خداوند موسى و همراهان وى را نجات داده است.(3)
ابن اثیر هم در کتاب کامل فی تاریخ می نویسد: هنگامى که پیامبر(ص) وارد مدینه شد، دید یهودیان روز عاشورا را روزه می گیرند پیامبر(ص) هم آنها را از آن منع نکرد(4).
در کتاب موطأ مالک آمده است: « قریش،(5) در زمان جاهلیت روز عاشورا را روزه می گرفتند».(6)
در رد این دیدگاه با مراجعه به تاریخ و اقوال محققان به دست میآید که مدار تغییر سال نزد یهود سال قمری نبوده تا بخواهد در بین آنان اینگونه سنت شود که همه ساله روزی که مطابق با روز عاشوراء- یعنی دهم محرم- میشود روزه بگیرند؛ زیرا روزه یهود در روز دهم از ماه تشرین الاول، که مطابق با آبان ماه شمسی، و اکتبر میلادی است بوده، که آن را روز کیپور «kipur » یعنی: روز«کفّاره» نامیدهاند، و آن روزی است که قوم یهود با لوح دوم با دین خود آشنا شدند.
اما با توجه به مطالب فوق این که گفته شده؛ سنت یهود این بوده که همه ساله در روز عاشوراء در دهم ماه محرم روزه میداشته اند این مطلبی غیر قابل قبول است.
اضافه بر آن؛ روز ورود رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) به مدینه در زمان هجرت از مکه، روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول بوده است و نه ماه محرم که طبری آن را ذکر کرده است(7).
حال با این تفاصیل چگونه ممکن است روز ورود رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) با روز سنّت یهود در روزه گرفتن هم زمان شده باشد؟!
اشکال اساسی دیگری که به روایات وارده در مورد روزه عاشوراء است، تفاوت موقعیت زمانی روزه یهود با روزه مسلمانان است؛ چرا که یهود به جای صبح تا غروب، از غروب آفتاب تا غروب آفتاب روز دیگر روزه می گیرند(8).
بنابراین روزه گرفتن در روزی به نام عاشوراء و آن هم در ماهی به نام محرم؛ که بر اساس آن همه ساله یهود بخواهند در سال روز نجات موسی از چنگال فرعون آن روز را روزه بگیرند و تبدیل به سنت شده باشد باطل است و اضافه بر آن آئین یهود در دین اسلام جایگاهی ندارد. و تنها روزه گرفتن در چنین روزی از ناحیه بنی امیه بوده است که آن را به خاطر پیروزی بر امام حسین(ع) عید قرار دادند و آن روز را براى شکرگزارى روزه می گرفتند(9).
برگرفته از پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله مکارم شیرازی
پی نوشت:
1 – ابوریحان مى گوید: «تشرین سى روز است … و در روز دهم از آن روزه کپور وارد است که به آن عاشورا مى گویند. محمود پاشا فلکى درباره تقویم عرب قبل از اسلام مى نویسد: «از تاریخ به دست مى آید که یهودیان عرب نیز عاشورا داشتند. و عاشورا همان روز دهم از ماه تشرین است که اوّل ماه هاى سال مدنى آنان به حساب آمده و هفتمین ماه سال دینى شان است. 1089 http://www.porsojoo.info/fa/node/
2 – کبور یا کیپور که دهمین روز است از تشرین که آن را عاشورا هم می خوانند.التفهیم، چاپ دوم، ص .244.
3 – تاریخ الطبری/ترجمه،ج 3،ص:943.
4 – الکامل/ترجمه،ج 7،ص:130.
5 – قریشیانی که یهودی بودند.
6 – موطا مالک، ج 1 ص 219.
7 – تاریخ طبری: ج ۲، ص ۳؛ الکامل فی التاریخ: ج ۲، ص ۵۱۸؛ وفتح الباری: ج ۴، ص ۲۸۹.
8 – المفصّل فی تاریخ العرب: ج۶، ص ۳۳۹، چاپ دارالملایین؛ و کتاب المقدس: ج ۲، ص۲۶۶۰.
9 – امالی شیخ طوسی، ص 667، رقم 1397 / 4.
از همین رو طبری در کتاب تاریخ خود می نویسد: وقتى پیغمبر(ص) به مدینه آمد دید که یهودان روز عاشورا را روزه مى گیرند. حضرت سبب را پرسید؛ گفتند: این روزى است که خداوند موسى و همراهان وى را نجات داده است.(3)
ابن اثیر هم در کتاب کامل فی تاریخ می نویسد: هنگامى که پیامبر(ص) وارد مدینه شد، دید یهودیان روز عاشورا را روزه می گیرند پیامبر(ص) هم آنها را از آن منع نکرد(4).
در کتاب موطأ مالک آمده است: « قریش،(5) در زمان جاهلیت روز عاشورا را روزه می گرفتند».(6)
در رد این دیدگاه با مراجعه به تاریخ و اقوال محققان به دست میآید که مدار تغییر سال نزد یهود سال قمری نبوده تا بخواهد در بین آنان اینگونه سنت شود که همه ساله روزی که مطابق با روز عاشوراء- یعنی دهم محرم- میشود روزه بگیرند؛ زیرا روزه یهود در روز دهم از ماه تشرین الاول، که مطابق با آبان ماه شمسی، و اکتبر میلادی است بوده، که آن را روز کیپور «kipur » یعنی: روز«کفّاره» نامیدهاند، و آن روزی است که قوم یهود با لوح دوم با دین خود آشنا شدند.
اما با توجه به مطالب فوق این که گفته شده؛ سنت یهود این بوده که همه ساله در روز عاشوراء در دهم ماه محرم روزه میداشته اند این مطلبی غیر قابل قبول است.
اضافه بر آن؛ روز ورود رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) به مدینه در زمان هجرت از مکه، روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول بوده است و نه ماه محرم که طبری آن را ذکر کرده است(7).
حال با این تفاصیل چگونه ممکن است روز ورود رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) با روز سنّت یهود در روزه گرفتن هم زمان شده باشد؟!
اشکال اساسی دیگری که به روایات وارده در مورد روزه عاشوراء است، تفاوت موقعیت زمانی روزه یهود با روزه مسلمانان است؛ چرا که یهود به جای صبح تا غروب، از غروب آفتاب تا غروب آفتاب روز دیگر روزه می گیرند(8).
بنابراین روزه گرفتن در روزی به نام عاشوراء و آن هم در ماهی به نام محرم؛ که بر اساس آن همه ساله یهود بخواهند در سال روز نجات موسی از چنگال فرعون آن روز را روزه بگیرند و تبدیل به سنت شده باشد باطل است و اضافه بر آن آئین یهود در دین اسلام جایگاهی ندارد. و تنها روزه گرفتن در چنین روزی از ناحیه بنی امیه بوده است که آن را به خاطر پیروزی بر امام حسین(ع) عید قرار دادند و آن روز را براى شکرگزارى روزه می گرفتند(9).
برگرفته از پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله مکارم شیرازی
پی نوشت:
1 – ابوریحان مى گوید: «تشرین سى روز است … و در روز دهم از آن روزه کپور وارد است که به آن عاشورا مى گویند. محمود پاشا فلکى درباره تقویم عرب قبل از اسلام مى نویسد: «از تاریخ به دست مى آید که یهودیان عرب نیز عاشورا داشتند. و عاشورا همان روز دهم از ماه تشرین است که اوّل ماه هاى سال مدنى آنان به حساب آمده و هفتمین ماه سال دینى شان است. 1089 http://www.porsojoo.info/fa/node/
2 – کبور یا کیپور که دهمین روز است از تشرین که آن را عاشورا هم می خوانند.التفهیم، چاپ دوم، ص .244.
3 – تاریخ الطبری/ترجمه،ج 3،ص:943.
4 – الکامل/ترجمه،ج 7،ص:130.
5 – قریشیانی که یهودی بودند.
6 – موطا مالک، ج 1 ص 219.
7 – تاریخ طبری: ج ۲، ص ۳؛ الکامل فی التاریخ: ج ۲، ص ۵۱۸؛ وفتح الباری: ج ۴، ص ۲۸۹.
8 – المفصّل فی تاریخ العرب: ج۶، ص ۳۳۹، چاپ دارالملایین؛ و کتاب المقدس: ج ۲، ص۲۶۶۰.
9 – امالی شیخ طوسی، ص 667، رقم 1397 / 4.