1. جاهل بر دو گونه است؛ جاهل قاصر و جاهل مقصّر. بسیاری از مستضعفان فکری دارای جهل قصوری هستند. این گونه جهل در حساب و کتاب الهی عذر است.
.ـ جهل قصوری: یعنی جهلی است که شخص در آن، مقصّر نیست؛ مثلاً کسی که در جزیرهای گرفتار شده و دسترسی به احکام دینی ندارد، جهلش نسبت به احکام دین، قصوری است. همچنین اگر کسی دنبال یادگیری احکام الهی رفته ولی بیآنکه متوجّه باشد، دستش به برخی از احکام نرسیده، جهلش نسبت به آن احکام، قصوری است.
.ـ جهل تقصیری: جهلی است که شخص جاهل در آن، مقصّر است؛ یعنی میتوانست جهلش را برطرف کند ولی خودش عمداً دنبال برطرف کردن جهلش نرفته است. مثلاً شخص میتوانست احکام دینش را از کسی بپرسد تا بداند ولی نپرسیده و جاهل مانده است. چنین جهلی، تقصیری است.
2. سواد و تخصص داشتن انسان امروزی مقوله جدایی از سواد دینی و آگاهی داشتن به علم دین است. امروزه را دوران وفور و فراوانی دانش میشناسیم. در همین دوران افشا یا انفجار اطلاعات؛ متاسفانه در امور مهم علمی یا سیاسی معلومات حساب شده و جهت دار را در اختیار عموم مخاطبان آن و با هدف کنترل جوامع قرار میدهند. در واقع دیگران را به استضعاف فکری میکشانند و یا با شبه علم سرگرم مینمایند. همه نقاط زمین، بجز جمعیت های بسیار اندکی همه عقلای عالم نام اسلام را شنیده اند. علی رغم این شهرت باز مخالفانی نادان ولی مدعی دانستن و شناخت اسلام هر از گاهی پیدا میشود.این نوع اشخاص مصداق مستضعف فکری ولی مقصر هستند. هر کسی به حکم عقل عمل و تحقیق منطقی بنماید، اسلام را منطقی ترین دین موجود خواهد یافت. اصول دین یا ارکان مهم هر آیین و دین بشری یا مدعی آسمانی بودن، مشکل منطقی ناشی از تحریفات را دارند. به عبارتی میتوان مدعی شد امروز، تقریباً هیچ عاقل غیر مسلمانی نزد خدا عذر موجّه ندارد. البته توجّه شود! می گوییم « هیچ عاقل غیر مسلمانی » نه « هیچ غیر مسلمانی». عاقلها هم چندان زیاد نیستند. واقع مطلب آن است که تعداد مستضعفین فکری شاید از عقلا بیشترند. و حال آنکه نباید امروزه مستضعف فکری وجود خارجی داشته باشد.
.ـ جهل قصوری: یعنی جهلی است که شخص در آن، مقصّر نیست؛ مثلاً کسی که در جزیرهای گرفتار شده و دسترسی به احکام دینی ندارد، جهلش نسبت به احکام دین، قصوری است. همچنین اگر کسی دنبال یادگیری احکام الهی رفته ولی بیآنکه متوجّه باشد، دستش به برخی از احکام نرسیده، جهلش نسبت به آن احکام، قصوری است.
.ـ جهل تقصیری: جهلی است که شخص جاهل در آن، مقصّر است؛ یعنی میتوانست جهلش را برطرف کند ولی خودش عمداً دنبال برطرف کردن جهلش نرفته است. مثلاً شخص میتوانست احکام دینش را از کسی بپرسد تا بداند ولی نپرسیده و جاهل مانده است. چنین جهلی، تقصیری است.
2. سواد و تخصص داشتن انسان امروزی مقوله جدایی از سواد دینی و آگاهی داشتن به علم دین است. امروزه را دوران وفور و فراوانی دانش میشناسیم. در همین دوران افشا یا انفجار اطلاعات؛ متاسفانه در امور مهم علمی یا سیاسی معلومات حساب شده و جهت دار را در اختیار عموم مخاطبان آن و با هدف کنترل جوامع قرار میدهند. در واقع دیگران را به استضعاف فکری میکشانند و یا با شبه علم سرگرم مینمایند. همه نقاط زمین، بجز جمعیت های بسیار اندکی همه عقلای عالم نام اسلام را شنیده اند. علی رغم این شهرت باز مخالفانی نادان ولی مدعی دانستن و شناخت اسلام هر از گاهی پیدا میشود.این نوع اشخاص مصداق مستضعف فکری ولی مقصر هستند. هر کسی به حکم عقل عمل و تحقیق منطقی بنماید، اسلام را منطقی ترین دین موجود خواهد یافت. اصول دین یا ارکان مهم هر آیین و دین بشری یا مدعی آسمانی بودن، مشکل منطقی ناشی از تحریفات را دارند. به عبارتی میتوان مدعی شد امروز، تقریباً هیچ عاقل غیر مسلمانی نزد خدا عذر موجّه ندارد. البته توجّه شود! می گوییم « هیچ عاقل غیر مسلمانی » نه « هیچ غیر مسلمانی». عاقلها هم چندان زیاد نیستند. واقع مطلب آن است که تعداد مستضعفین فکری شاید از عقلا بیشترند. و حال آنکه نباید امروزه مستضعف فکری وجود خارجی داشته باشد.