بله موارد متعدد است امیرالمؤمنین (ع)، امام اول شیعیان به مظلومیت، یتیمنوازی و عدالت مشهور است و دلیل مظلومیت این امام بزرگوار از کسی پوشیده نیست.
سوال: آیا واقعا گذاشتند علی(ع) در راس حکومت با اقتدار عمل کند؟ آیا به حکم اسلام دست همه دزدان قطع شد؟ آیا همه آشوبگران و مفسدان را اعدام کرد؟ آیا بیت المال را از مهریه زنان پس گرفت؟ آیا واقعا هیچ وقت کوتاه نیامد و مقتدرانه عمل کرد؟
در پاسخ، به نقل و نقد مهم مرحوم علامه اِربلی (استاد علامه حلی) اشاره می کنیم که گفتند: اصحاب ما روایت کرده اند که حضرت امیر ع بسیاری از اوقات فتوایی غیر از نظر خود می داد و او در زمان خلافت خود ، از بسیاری از اموری که اراده خود بود منع شد ؛ تا جایی که قصد عزل شریح قاضی را داشت و به او فرمود: «ذهن تو از قضاوت فاصله گرفته ، سن تو بالا رفته و فرزند تو نیز رشوه خواری کرده» ، ولی با این حال نتوانست او را عزل کند و شخص دیگری را جایگزین او کند. و چه بسیار است از این قبیل که مانع او شدند که بتواند بر اساس حقی که در آن هیچ باطلی نیست کار خود را پیش برد!
تا آنجا که به او گفتند: اگر نظر خلیفه دوم را به نظر خود ضمیمه کنی برای ما خوشایندتر از آن است که فقط نظر خودت را اعمال کنی! پناه بر خدا! این سخن بسیار درشت است!
حضرت امیر (ع) به عبیده سلمانی که قاضی بود فرمود: همانطور که در دوران خلفای سابق قضاوت می کردید قضاوت کنید ؛ من اختلاف را خوش نمی دارم!
نکته اینجاست که تا وقتی مردم امام خود را اطاعت نکنند، حرف آن امام حتی اگر علی علیه السلام باشد، روی زمین می ماند. لذا امام معصوم برای جلوگیری از آشوب و اختلاف به سنّت غلط تن می دهد و همین است که سر در چاه می برد و با چاه درد دل می کند.
حضرت فرمودند: لا رای لمن لا یطاع: آنکه از او اطاعت نشود اقتداری ندارد![1] برای ارائه نمونه های دیگر اگر به نهج البلاغه مراجعه کنیم از گلایه های امام متوجه می شویم: امام علی(ع) در خطبه شصت و نهم نهج البلاغه در ملامت و مذمت بعضى از یارانش فرموده است : «چه اندازه با شما مدارا کنم! همچون مدارا کردن با شتران نوبارى که از سنگینى بار پشتشان مجروح گردیده و همانند جامه کهنه و فرسوده اى که هرگاه از جانبى آنرا بدوزند از سوى دیگر پاره مى گردد. هرگاه گروهى از لشکریان شام به شما نزدیک مى شوند هر یک از شما در را به روى خود مى بندید و همچون سوسمار در لانه خود مى خزید و همانند کفتار در خانه خویش پنهان مى گردید. به خدا سوگند! آن کس که شما یاور او باشید ذلیل است و کسی که با شما تیراندازى کند همچون کسى است که تیرى بى پیکان به سوى دشمن رها سازد. به خدا سوگند!جمعیت شما در خانه ها زیاد و زیر سایه پرچمهاى میدان نبرد کم. من مى دانم چه چیز شما را اصلاح مى کند ولى اصلاح شما را با تباه ساختن روح خویش جایز نمى شمرم،[2] خدا نشانه ذلت را بر چهره ها و پیشانى شما بگذارد! و بهره هاى شما را نابود سازد. آن گونه که به باطل متمایل و به آن آشنائید به حق آشنائى ندارید و آن چنان که در نابودى حق مى کوشید براى از بین بردن باطل قدم برنمى دارید.»
در مجموعه سخنان امیرالمؤمنان علی(ع)، که شریف رضی آنرا گرد آورده و نام آنرا نهج البلاغه نهاده است، خطبه هایی از امام(ع) درباره مردم کوفه می بینیم؛ اندک ستایش(نهج البلاغه، خ 107) و بیشتر نکوهش، تا آنجا که به نفرین می کشد و امام مرگ خود را از خدا می خواهد. آنکه تاریخ اسلام را به دقت نخوانده و آن کس که مردم آن روز عراق را نشناسد و از پیشینه آنان ناآگاه باشد، در می ماند که موجب ناخشنودی امام(ع) در این خطبه چیست؟
قسمتی از متن اخیر برگرفته از مقاله مردم کوفه از زبان امیرالمؤمنان علی(ع) نوشته دکتر سید جعفر شهیدی
پی نوشت:
1. کشف الغمة فی معرفة الأئمة (طبع قدیم)، ج 1، ص: 136»”.
2. این سخن اشاره به آن است که مى توانم مانند دیکتاتور ستمکار با شما رفتار کنم و شما را تحت فشار بگذارم و با خشونتهاى ظالمانه به هر راهى مى خواهم ببرم، اما هرگز چنین کارى را که موجب تباهى صفاى روح و ایمان من است نخواهم کرد.
سوال: آیا واقعا گذاشتند علی(ع) در راس حکومت با اقتدار عمل کند؟ آیا به حکم اسلام دست همه دزدان قطع شد؟ آیا همه آشوبگران و مفسدان را اعدام کرد؟ آیا بیت المال را از مهریه زنان پس گرفت؟ آیا واقعا هیچ وقت کوتاه نیامد و مقتدرانه عمل کرد؟
در پاسخ، به نقل و نقد مهم مرحوم علامه اِربلی (استاد علامه حلی) اشاره می کنیم که گفتند: اصحاب ما روایت کرده اند که حضرت امیر ع بسیاری از اوقات فتوایی غیر از نظر خود می داد و او در زمان خلافت خود ، از بسیاری از اموری که اراده خود بود منع شد ؛ تا جایی که قصد عزل شریح قاضی را داشت و به او فرمود: «ذهن تو از قضاوت فاصله گرفته ، سن تو بالا رفته و فرزند تو نیز رشوه خواری کرده» ، ولی با این حال نتوانست او را عزل کند و شخص دیگری را جایگزین او کند. و چه بسیار است از این قبیل که مانع او شدند که بتواند بر اساس حقی که در آن هیچ باطلی نیست کار خود را پیش برد!
تا آنجا که به او گفتند: اگر نظر خلیفه دوم را به نظر خود ضمیمه کنی برای ما خوشایندتر از آن است که فقط نظر خودت را اعمال کنی! پناه بر خدا! این سخن بسیار درشت است!
حضرت امیر (ع) به عبیده سلمانی که قاضی بود فرمود: همانطور که در دوران خلفای سابق قضاوت می کردید قضاوت کنید ؛ من اختلاف را خوش نمی دارم!
نکته اینجاست که تا وقتی مردم امام خود را اطاعت نکنند، حرف آن امام حتی اگر علی علیه السلام باشد، روی زمین می ماند. لذا امام معصوم برای جلوگیری از آشوب و اختلاف به سنّت غلط تن می دهد و همین است که سر در چاه می برد و با چاه درد دل می کند.
حضرت فرمودند: لا رای لمن لا یطاع: آنکه از او اطاعت نشود اقتداری ندارد![1] برای ارائه نمونه های دیگر اگر به نهج البلاغه مراجعه کنیم از گلایه های امام متوجه می شویم: امام علی(ع) در خطبه شصت و نهم نهج البلاغه در ملامت و مذمت بعضى از یارانش فرموده است : «چه اندازه با شما مدارا کنم! همچون مدارا کردن با شتران نوبارى که از سنگینى بار پشتشان مجروح گردیده و همانند جامه کهنه و فرسوده اى که هرگاه از جانبى آنرا بدوزند از سوى دیگر پاره مى گردد. هرگاه گروهى از لشکریان شام به شما نزدیک مى شوند هر یک از شما در را به روى خود مى بندید و همچون سوسمار در لانه خود مى خزید و همانند کفتار در خانه خویش پنهان مى گردید. به خدا سوگند! آن کس که شما یاور او باشید ذلیل است و کسی که با شما تیراندازى کند همچون کسى است که تیرى بى پیکان به سوى دشمن رها سازد. به خدا سوگند!جمعیت شما در خانه ها زیاد و زیر سایه پرچمهاى میدان نبرد کم. من مى دانم چه چیز شما را اصلاح مى کند ولى اصلاح شما را با تباه ساختن روح خویش جایز نمى شمرم،[2] خدا نشانه ذلت را بر چهره ها و پیشانى شما بگذارد! و بهره هاى شما را نابود سازد. آن گونه که به باطل متمایل و به آن آشنائید به حق آشنائى ندارید و آن چنان که در نابودى حق مى کوشید براى از بین بردن باطل قدم برنمى دارید.»
در مجموعه سخنان امیرالمؤمنان علی(ع)، که شریف رضی آنرا گرد آورده و نام آنرا نهج البلاغه نهاده است، خطبه هایی از امام(ع) درباره مردم کوفه می بینیم؛ اندک ستایش(نهج البلاغه، خ 107) و بیشتر نکوهش، تا آنجا که به نفرین می کشد و امام مرگ خود را از خدا می خواهد. آنکه تاریخ اسلام را به دقت نخوانده و آن کس که مردم آن روز عراق را نشناسد و از پیشینه آنان ناآگاه باشد، در می ماند که موجب ناخشنودی امام(ع) در این خطبه چیست؟
قسمتی از متن اخیر برگرفته از مقاله مردم کوفه از زبان امیرالمؤمنان علی(ع) نوشته دکتر سید جعفر شهیدی
پی نوشت:
1. کشف الغمة فی معرفة الأئمة (طبع قدیم)، ج 1، ص: 136»”.
2. این سخن اشاره به آن است که مى توانم مانند دیکتاتور ستمکار با شما رفتار کنم و شما را تحت فشار بگذارم و با خشونتهاى ظالمانه به هر راهى مى خواهم ببرم، اما هرگز چنین کارى را که موجب تباهى صفاى روح و ایمان من است نخواهم کرد.