دوست گرامی. قبل از هر چیز بزرگی و بزرگواری روح معنوی شما را می ستاییم و امیدواریم با تلاش بیش از پیش و تصمیم گیری منطقی مسیر زندگی سعادتمندی را پیش رو داشته باشید.در این باره گفتنی است؛ گرایش به یادگیری علوم به انگیزه های مختلف صورت می گیرد و به طور معمول نیازهای اولیه حیاتی و طبیعی و محسوس جاذبه های بیشتری برای انسان ها دارد. لذا برای فراهم سازی بیشتر آسایش و تسلط بیشتر بر طبیعت، گرایش های مختلف علمی و تخصص های فراوان به وجود آمده است. اما تنها وارستگان و ژرف اندیشان هستند که فراتر از نیازهای اولیه طبیعی و محسوسات به ارتباط نهانی دانش ها و ارتباط جهان هستی با آفریننده آن فکر می کنند و از هدفمندی این همه جنب و جوش ها سخن به میان می آورند.
نخست باید دانست؛ درباره انتخاب رشته و در پیش گرفتن راه دانشگاه و یا حوزه, باید به چندین فاکتور و عامل تعیین کننده توجه داشت؛
۱. تفاوت استعداد و علاقه افراد. ۲. حساسیت خانواده و اطرافیان ۳. انتظارات از زندگی آینده ۴. توانایی تحمل مشکلات.
با توجه به تجربه متعدد؛ توصیه ما این است که روشی انتخاب شود که قدرت انتخاب از بین نرود. از آنجا که عوامل چهارگانه فوق برای بسیاری از جوانان با شور و شوق قابل اندازه گیری دقیق نیست, پیشنهاد می کنیم به طور تدریجی و پله ای مسیر مناسب انتخاب گردد. به طور مثال اگر امکان تحصیلات دانشگاهی در رشته خوب و مورد علاقه فراهم است این فرصت را از دست ندهید و در کنار آن به طور ملایم با برخی علما و جلسات درس حوزه آشنا شوید. در ادامه در صورت تشخیص علاقه بیشتر رفته رفته تمایل خودتان را به رشته های حوزوی بیشتر کنید. لازم به ذکر است حوزه علمیه قم برای دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه امکانات ویژه ای را فراهم کرده که با برنامه ریزی منسجم و در مدت کمتری با کیفیت بیشتری به نقطه مطلوب برسند. لذا فرصت برای جذب به حوزه برای شما موجود است.اگر چه چند سالی به عنوان تحصیل در رشته دیگر وقت شما گرفته شود که با توجه به کسب تجربه دانشگاهی و روشن بینی بیشتر، این چند سال قابل جبران است.
اهمیت و عظمت مقام علم؛ در حدی است که خداوند در قرآن به پیامبرش دستور می دهد: «قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون…؛ [ای پیامبر!] بگو: آیا کسی که عالم است با کسی که نمی داند برابر است»، (زمر، آیه ۹)
پیامبر اسلام در مقام ارزش گذاری به علم می فرماید: طلب علم فریضه علی کل مسلم الا ان الله یحب بغاه علم؛ دانش آموختن بر هر مسلمانی واجب است همانا خدا، طلب کنندگان دانش را دوست دارد»، (اصول کافی، ج۱، کتاب فضل العلم، ح ۱، ص ۳۵)
گرایش به یادگیری علوم به انگیزه های مختلف صورت می گیرد و به طور معمول نیازهای اولیه حیاتی و طبیعی و محسوس جاذبه های بیشتری برای انسان ها دارد. لذا برای فراهم سازی بیشتر آسایش و تسلط بیشتر بر طبیعت، گرایش های مختلف علمی و تخصص های فراوان به وجود آمده است. اما تنها وارستگان و ژرف اندیشان هستند که فراتر از نیازهای اولیه طبیعی و محسوسات به ارتباط نهانی دانش ها و ارتباط جهان هستی با آفریننده آن فکر می کنند و از هدفمندی این همه جنب و جوش ها سخن به میان می آورند.
مهمترین رسالت دین ایجاد انگیزه فراطبیعی در میان انسان ها و جهت دهی صحیح به تلاش های روزانه است به طوری که علاوه بر تأمین نیازهای روزمره زندگی، به هدفمندی و تلاش برای دستیابی به مقصود هستی اقدام کند. از این رو در فرهنگ اسلامی تمام دانش های مورد نیاز برای زندگی بشری دارای اهمیت است و توصیه شده به مقدار لازم و نیاز جامعه، مردم برای فراگیری آن اقدام کنند و از آن به «واجب کفایی» تعبیر شده است.
اما برای همه انسان ها در هر مرتبه علمی که قرار دارند توجه به هدف و هدفمندی جهان و ایمان به مبدأ و معاد لازم و «واجب عینی» شمرده شده است و غفلت اکثریت جامعه بشری جای تأسف دارد زیرا حتی از علوم تجربی و مهندسی نیز می توان به آن هدف مقدس دست یافت و منافاتی با زندگی روزمره ندارد، لذا از نظر قرآن و روایات، علم وسیله است نه هدف؛ آن هم وسیله اى که انسان را به کمال مى رساند و دنیا و آخرت او را آباد مى کند. گفتنى است که ارزش هر علم به ارزش موضوع آن علم است و در این جهت علوم الهى و دینى – با توجه به موضوع آن – از سایر علوم اشرف و برتر است؛ ولى این بدین معنا نیست که علوم دیگر بى اهمیت و بدون ارزش است و علم نیست.
در نگاه کلى قرآن، هر علمى که انسان را به دنیاپرستى سوق دهد و به چنگال مادیات بسپرد و فهم و شعور او را به طرف خواب و عیش و نوش بکشاند هدف نهایى او را تنها وصول به مادیات قرار دهد، چیزى جز ضلالت و گمراهى نیست.
در قرآن کریم آمده است: «ذلک مبلغهم من العلم ان ربک هو اعلم بمن ضل عن سبیله؛ این آخرین حد آگاهى آنها است و خداوند به حال آن که از راه حق گمراه شده آگاه است»، (نجم، آیه ۳۰). پس علوم غیردینى نیز مى تواند نقش آفرین بوده و موجبات سعادت آدمى را فراهم کند. این در صورتى است که هدف تلقى نشود، بلکه وسیله پیشرفت و رسیدن به کمال باشد. از طرف دیگر علوم دینى نیز اگر طالب آن قصد رسیدن به دنیا را داشته باشد، موجب بدبختى انسان مى شود.
خلاصه این که علمی که در روایات و آیات بر آن تأکید شده و از آن تمجید گشته و به عنوان اشرف علوم محسوب می گردد علم خداشناسی است زیرا معلوم این علم از معلوم سایر علوم برتر و اشرف است و هر علمی به اندازه معلوم خود ارزش دارد و روشن است که کسب معرفت و جهان بینی و خداشناسی منحصر به یک رشته نیست.
شخصی ممکن است از علم شیمی آن چنان خدا را بشناسد که از مطالعه کتاب های دینی نشناسد – پس آن چه مهم است شناخت کیمیای هستی است – البته باید پذیرفت بعضی از علوم و رشته ها به این هدف نزدیک تر و کم واسطه ترند. در غیر این صورت از علوم مختلف به عنوان فضل نام برده شده نه کمال.
ولی در عین حال دروس دانشگاهی که در جهت حل مشکلات علمی و گسترش علمی افراد و جامعه خاص بر می دارد نه تنها علم لاینفع نیست بلکه علومی هستند که در خدمت به جامعه و مردم است و کسی که به قصد کمک به مردم و کسب رضایت خداوند و خدمت رسانی به افراد جامعه به تحصیل آن علوم می پردازند، نه تنها پسندیده، بلکه در برخی موارد بر افراد این تحصیل واجب می شود. مثلا آنجا که حل مشکلات مردم و اداره جامعه متوقف بر تحصیل در یکی از رشته های تخصصی باشد. در علم نافع از پیامبر(ص) روایت شده است:
قال رسول الله(ص): العلم علمان علم فی القلب فذالک العلم النافع و علم فی اللسان فذالک حجه علی العباد و قال العلم علمان علم الادیان و علم الابدان. (کنز الفوائد، کراجکی، ص ۲۳۹)
از طرف دیگر انسان موجودی اجتماعی و وابسته به اجتماع است و همچنان که از مواهب اجتماعی بهره می برد باید به حال اجتماع نیز سودمند باشد گاهی اوقات تحصیل در رشته ای خاص ممکن است به ظاهر برای فردی به طور مستقیم سودی معنوی در بر نداشته باشد ولی چون باعث پیشرفت جامعه به ویژه جامعه اسلامی می گردد و موجب سربلندی و اقتدار و عزت علمی و اقتصادی آن می گردد، تحصیل آن لازم است وتحصیل با چنین انگیزه ای خود از عبادات مهم است. این از ویژگی های دین مقدس اسلام است که پیروان آن در هر حال و کار و شغلی که هستند می توانند با انگیزه و نیت خدایی و قصد خدمت به مردم در حال عبادت باشند با مطالعه در تاریخ به دست می آید که عده زیادی از مردان حق و بزرگان اهل کمال در علوم مختلف زمان خود استاد و متخصص بوده اند یعنی آنها میان تحصیل علومی مثل ریاضیات و زیست شناسی و فیزیک و شیمی و تحصیل در رشته های معارف دینی هیچ گونه تقابل و منافاتی نمی دیده اند و با آن نیت پاک همه را در راه رسیدن به قرب حق و پیمودن راه بندگی به کار می برده اند.
اگر کسی در رشته معارف تحصیل کند ولی انگیزه او کسب شهرت یا درآمد و یا به دست آوردن منصب و مقامی باشد، هر چند موضوع تحصیلی اش ارزشمند است ولی چون با انگیزه ای الهی ومعنوی انجام نمی گیرد فاقد ارزش است.
احتمالا انگیزه و محرک شما در این رابطه یک یا چند از موارد زیر است:
۱) جست وجوى کمالات نفسانى و معنوى. در صورتى که انگیزه این باشد باید گفت: هر چند حوزه علمیه محیط مساعدترى براى کسب فضایل روحانى است، ولى چنان نیست که در محیط دانشگاهى نتوان بدان رسید. به عبارت دیگر، رسیدن به آنها بیش از هر چیز به عزم و همت و اراده جدى شما و عنایات حق تعالى بستگى دارد، نه به محیط.
۲) افزایش اطلاعات دینى. نیل به این هدف نیز با برنامه ریزى مطالعاتى منظم در کنار دروس دانشگاهى میسر است. حتى در کنار آنها مى توان از نوار یا دوستان روحانى براى گرفتن برخى از دروس ابتدایى حوزوى استفاده نمود و پس از اتمام تحصیلات دانشگاهى نیز مى توان در کنار فعالیت هاى شغلى این گونه مطالعات و دروس جانبى را استمرار بخشید.
۳) تخصص یابى در علوم مختلف دینى و خدمت در مسیر اعتلاى دانش و فرهنگ دینى جامعه.
اگر چنین آرمان بلند و ارزشمندی را منظور دارید می توانید پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی حداقل تا مرحله کارشناسی , به حوزه وارد شوید و در مدرسه های مربوط به فارغ التحصیلان دانشگاهی شرکت کنید. حال اگر جدا با توجه به بند (۳) خواستار تحصیل در حوزه علمیه هستید, ورودتان را میمون و مبارک می شماریم ولیکن این نکته را نیز خاطر نشان می سازیم که دروس حوزوی بر اثر گستردگی بسیار, خیلی دیرتر از آنچه در دانشگاه ها مشهود است , آثار و ثمرات خود را ظاهر می سازد; البته با عمق و ژرفای بیشتر.
در این باره چند نکته مهم شایان توجه است؛
۱. آرمانی فکر کنیم.
۲. واقعی عمل کنیم.
۳. به نتیجه راضی باشیم.
درباره آرمانی فکرکردن, از مشورت دیگران و الگوهای ممتاز سرمشق بگیریم. درباره واقعی عمل کردن نیز به توانمندی های خود و امکانات خانواده و حساسیت اطرافیان توجه کنیم. و درباره رضایت از نتیجه نیز بدانیم که “رضایت” با “وازدگی”تفاوت دارد. وازدگی, رضایت انفعالی است اما رضای خدا, “رضایت فعال” است. به این معنا که در تمامی مراحل هم چنان به فکر آرمانی خود ادامه دهیم و به تلاش خود در همراه سازی واقعیات ادامه دهیم و در پایان به هر نتیجه ای که حاصل شد راضی باشیم. و هنر زندگی مومنان در همین است که بتوانند هم آرمانی فکر کنند و هم واقعی تلاش کنند و هم به نتیجه تقدیر شده از سوی خدا راضی باشند. البته چه بسا چند سال از عمر انسان در مسیر غیر نهایی صرف شود. اما با توجه به تجربه به دست آمده دیر کرد چندساله جبران خواهد شد، لذا باید مسیری را انتخاب کرد که حداقل ریسک را داشته باشد و در همه مراحل از خدا بخواهید که فکر صحیح و امکانات مناسب پیش روی شما بگذارد، در مجموع به هر چه رسیدید خواست خداست. بدون اینکه با اختیار شما نیز منافات داشته باشد.
بنابراین در صورت عزم جدی و فراهم شدن شرایط می توانید پس از اخذ مدرک لیسانس و شرکت در آزمون ورودی حوزه، به قم یا یکی از شهرستان هایی که حوزه علمیه قوی دارند بیایید و دروس حوزوی را آغاز و یا ادامه دهید و هیچ مشکلی ندارد فقط باید با مسؤولین پذیرش حوزه صحبت کرده و مسأله سربازی خود را حل کرده باشید. معمولا آزمون ورودی به حوزه در تابستان برگزار می شود و اطلاعیه ثبت نام را در روزنامه های کثیرالانتشار مثل روزنامه جمهوری اسلامی به چاپ می رسانند مجددا علاقه شما برای کسب معارف دینی و نشر آن را می ستاییم و امیدواریم در این مسیر موفق باشید. شکی نیست درس های حضوری و بهره مند شدن از اساتید مجرب و کمال یافته از درس غیر حضوری بهتر است و شما می توانید از این نعمت در آینده نزدیک بهره بگیرید. علاقه مندان به دانش هاى حوزوى باید با همت و استوارى، عمرخود را وقف علم و دانش سازند و با جان و دل و چشم پوشى از یک سرى تمایلات مادى و دنیایى؛ مانند: عنوان، پول و … در مسیر دین و علوم دینى ره سپارند و تنها در این صورت دست حق یار و مددکارشان خواهدبود.
با دو قبله در ره معبود نتوان زد قدم یا رضاى دوست باید یا هواى خویشتن
میان زنده بودن و زندگی کردن تفاوت بسیاری هست. بسیاری از افراد تنها زنده هستند و زندگی نمی کنند. زنده بودن با توقف و درجا زدن هم سازگار است، ولی زندگی، یعنی حرکت مستمر به سوی تکامل و شکوفایی توانایی های انسانی. شاید بتوان گفت تحقق زندگی و پویایی در این مسیر برای طالبان کمال بیشتر فراهم است تا راه های دیگر. کسانی که از راه های دیگر حرکت می کنند، اکثرا زنده هستند و از زندگی بهره چندانی ندارند.
در پایان گفتنی است دانشجوی عزیز، شرح حال شما حکایت از لطف خاص خداوند نسبت به شما دارد و لذت مناجات با او و شدت محبت به اهلبیت علیهم السلام نشان از قرین شدن توفیقات الهی برای شماست این لطف و عنایت الهی را غنیمت شمرده و بدانید تحت سرپرستی خاص خداوند هستید. چنان که در قرآن مجید می خوانیم: «الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الهی النور» خداوند ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آورده اند آنان را از تاریکی ها به سوی نور راهبری می کند. (سوره بقره، آیه ۲۵۵)
اما به شما توصیه می کنیم جهت پایداری در طی مسیر، بهترین روش تعدیل احساسات لطیف است. اگر چه برخی حالات معنوی شما کم می شود. به همین جهت گفته شده است «رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود» به ویژه برای افراد همچون شما که در یک موقعیت تحصیلی هستید باید به گونه ای سیر معنوی و باطنی خود را طی کنید که در میان اطرافیان حساسیت بوجود نیاید. از نشانه های مردان خدا آن است که در میان مردم هستند اما گمنام هستند. نه آنکه کسی نام آنان را نمی شناسد بلکه منظور این است که مانند دیگر مردم کار می کنند و رفت و آمد می کنند اما از بلندای روح آنان و شعله های وصل و هجران آنان با خدا کمتر کسی آگاه است. و در این مقطع، فعالیت های فرهنگی و مطالعات متفرقه را به حداقل برسانید و تنها به گذراندن موفقیت آمیز دوره دانشگاه تلاش کنید.
انتخاب این مسیر دارای فوایدی به شرح ذیل است:
۱. بدون حساسیت و مزاحمت از سوی اطرافیان می توانید به مقصود خود برسید [اگر چه در مدت زمان طولانی تر].
۲. قدرت انتخاب خود را برای شغل و یا ادامه تحصیل هم چنان حفظ کرده اید بدون این که پل های پشت سر خود را خراب کنید و راه بازگشت نداشته باشید.
۳. به نیازهای عاطفی و مادی خود در کنار مسائل معنوی پاسخ داده اید و ریسک لغزش و پشیمانی برای شما کمتر می باشد.
البته روش تلفیقی نیازمند دقت نظر است تا دروس دانشگاهی آسیب نبیند و الا انها را تمام و بعد وارد حوزه شوید
لازم به ذکر است تعداد بسیاری از فارغ التحصیلان دانشگاهی پس از کارشناسی و ارشد به حوزه وارد شده اند و با امکانات ویژه با شتاب خوبی دروس حوزوی را می گذرانند، لذا نگران دیر آمدن به حوزه نباشید بلکه کسانی که با تحصیلات دانشگاهی به حوزه می آیند به طور معمول از کارآیی بیشتری برای جامعه برخوردارند.
برای شما آرزوی موفقیت داریم و منتظر مکاتبات بعدی شما هستیم.
نخست باید دانست؛ درباره انتخاب رشته و در پیش گرفتن راه دانشگاه و یا حوزه, باید به چندین فاکتور و عامل تعیین کننده توجه داشت؛
۱. تفاوت استعداد و علاقه افراد. ۲. حساسیت خانواده و اطرافیان ۳. انتظارات از زندگی آینده ۴. توانایی تحمل مشکلات.
با توجه به تجربه متعدد؛ توصیه ما این است که روشی انتخاب شود که قدرت انتخاب از بین نرود. از آنجا که عوامل چهارگانه فوق برای بسیاری از جوانان با شور و شوق قابل اندازه گیری دقیق نیست, پیشنهاد می کنیم به طور تدریجی و پله ای مسیر مناسب انتخاب گردد. به طور مثال اگر امکان تحصیلات دانشگاهی در رشته خوب و مورد علاقه فراهم است این فرصت را از دست ندهید و در کنار آن به طور ملایم با برخی علما و جلسات درس حوزه آشنا شوید. در ادامه در صورت تشخیص علاقه بیشتر رفته رفته تمایل خودتان را به رشته های حوزوی بیشتر کنید. لازم به ذکر است حوزه علمیه قم برای دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه امکانات ویژه ای را فراهم کرده که با برنامه ریزی منسجم و در مدت کمتری با کیفیت بیشتری به نقطه مطلوب برسند. لذا فرصت برای جذب به حوزه برای شما موجود است.اگر چه چند سالی به عنوان تحصیل در رشته دیگر وقت شما گرفته شود که با توجه به کسب تجربه دانشگاهی و روشن بینی بیشتر، این چند سال قابل جبران است.
اهمیت و عظمت مقام علم؛ در حدی است که خداوند در قرآن به پیامبرش دستور می دهد: «قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون…؛ [ای پیامبر!] بگو: آیا کسی که عالم است با کسی که نمی داند برابر است»، (زمر، آیه ۹)
پیامبر اسلام در مقام ارزش گذاری به علم می فرماید: طلب علم فریضه علی کل مسلم الا ان الله یحب بغاه علم؛ دانش آموختن بر هر مسلمانی واجب است همانا خدا، طلب کنندگان دانش را دوست دارد»، (اصول کافی، ج۱، کتاب فضل العلم، ح ۱، ص ۳۵)
گرایش به یادگیری علوم به انگیزه های مختلف صورت می گیرد و به طور معمول نیازهای اولیه حیاتی و طبیعی و محسوس جاذبه های بیشتری برای انسان ها دارد. لذا برای فراهم سازی بیشتر آسایش و تسلط بیشتر بر طبیعت، گرایش های مختلف علمی و تخصص های فراوان به وجود آمده است. اما تنها وارستگان و ژرف اندیشان هستند که فراتر از نیازهای اولیه طبیعی و محسوسات به ارتباط نهانی دانش ها و ارتباط جهان هستی با آفریننده آن فکر می کنند و از هدفمندی این همه جنب و جوش ها سخن به میان می آورند.
مهمترین رسالت دین ایجاد انگیزه فراطبیعی در میان انسان ها و جهت دهی صحیح به تلاش های روزانه است به طوری که علاوه بر تأمین نیازهای روزمره زندگی، به هدفمندی و تلاش برای دستیابی به مقصود هستی اقدام کند. از این رو در فرهنگ اسلامی تمام دانش های مورد نیاز برای زندگی بشری دارای اهمیت است و توصیه شده به مقدار لازم و نیاز جامعه، مردم برای فراگیری آن اقدام کنند و از آن به «واجب کفایی» تعبیر شده است.
اما برای همه انسان ها در هر مرتبه علمی که قرار دارند توجه به هدف و هدفمندی جهان و ایمان به مبدأ و معاد لازم و «واجب عینی» شمرده شده است و غفلت اکثریت جامعه بشری جای تأسف دارد زیرا حتی از علوم تجربی و مهندسی نیز می توان به آن هدف مقدس دست یافت و منافاتی با زندگی روزمره ندارد، لذا از نظر قرآن و روایات، علم وسیله است نه هدف؛ آن هم وسیله اى که انسان را به کمال مى رساند و دنیا و آخرت او را آباد مى کند. گفتنى است که ارزش هر علم به ارزش موضوع آن علم است و در این جهت علوم الهى و دینى – با توجه به موضوع آن – از سایر علوم اشرف و برتر است؛ ولى این بدین معنا نیست که علوم دیگر بى اهمیت و بدون ارزش است و علم نیست.
در نگاه کلى قرآن، هر علمى که انسان را به دنیاپرستى سوق دهد و به چنگال مادیات بسپرد و فهم و شعور او را به طرف خواب و عیش و نوش بکشاند هدف نهایى او را تنها وصول به مادیات قرار دهد، چیزى جز ضلالت و گمراهى نیست.
در قرآن کریم آمده است: «ذلک مبلغهم من العلم ان ربک هو اعلم بمن ضل عن سبیله؛ این آخرین حد آگاهى آنها است و خداوند به حال آن که از راه حق گمراه شده آگاه است»، (نجم، آیه ۳۰). پس علوم غیردینى نیز مى تواند نقش آفرین بوده و موجبات سعادت آدمى را فراهم کند. این در صورتى است که هدف تلقى نشود، بلکه وسیله پیشرفت و رسیدن به کمال باشد. از طرف دیگر علوم دینى نیز اگر طالب آن قصد رسیدن به دنیا را داشته باشد، موجب بدبختى انسان مى شود.
خلاصه این که علمی که در روایات و آیات بر آن تأکید شده و از آن تمجید گشته و به عنوان اشرف علوم محسوب می گردد علم خداشناسی است زیرا معلوم این علم از معلوم سایر علوم برتر و اشرف است و هر علمی به اندازه معلوم خود ارزش دارد و روشن است که کسب معرفت و جهان بینی و خداشناسی منحصر به یک رشته نیست.
شخصی ممکن است از علم شیمی آن چنان خدا را بشناسد که از مطالعه کتاب های دینی نشناسد – پس آن چه مهم است شناخت کیمیای هستی است – البته باید پذیرفت بعضی از علوم و رشته ها به این هدف نزدیک تر و کم واسطه ترند. در غیر این صورت از علوم مختلف به عنوان فضل نام برده شده نه کمال.
ولی در عین حال دروس دانشگاهی که در جهت حل مشکلات علمی و گسترش علمی افراد و جامعه خاص بر می دارد نه تنها علم لاینفع نیست بلکه علومی هستند که در خدمت به جامعه و مردم است و کسی که به قصد کمک به مردم و کسب رضایت خداوند و خدمت رسانی به افراد جامعه به تحصیل آن علوم می پردازند، نه تنها پسندیده، بلکه در برخی موارد بر افراد این تحصیل واجب می شود. مثلا آنجا که حل مشکلات مردم و اداره جامعه متوقف بر تحصیل در یکی از رشته های تخصصی باشد. در علم نافع از پیامبر(ص) روایت شده است:
قال رسول الله(ص): العلم علمان علم فی القلب فذالک العلم النافع و علم فی اللسان فذالک حجه علی العباد و قال العلم علمان علم الادیان و علم الابدان. (کنز الفوائد، کراجکی، ص ۲۳۹)
از طرف دیگر انسان موجودی اجتماعی و وابسته به اجتماع است و همچنان که از مواهب اجتماعی بهره می برد باید به حال اجتماع نیز سودمند باشد گاهی اوقات تحصیل در رشته ای خاص ممکن است به ظاهر برای فردی به طور مستقیم سودی معنوی در بر نداشته باشد ولی چون باعث پیشرفت جامعه به ویژه جامعه اسلامی می گردد و موجب سربلندی و اقتدار و عزت علمی و اقتصادی آن می گردد، تحصیل آن لازم است وتحصیل با چنین انگیزه ای خود از عبادات مهم است. این از ویژگی های دین مقدس اسلام است که پیروان آن در هر حال و کار و شغلی که هستند می توانند با انگیزه و نیت خدایی و قصد خدمت به مردم در حال عبادت باشند با مطالعه در تاریخ به دست می آید که عده زیادی از مردان حق و بزرگان اهل کمال در علوم مختلف زمان خود استاد و متخصص بوده اند یعنی آنها میان تحصیل علومی مثل ریاضیات و زیست شناسی و فیزیک و شیمی و تحصیل در رشته های معارف دینی هیچ گونه تقابل و منافاتی نمی دیده اند و با آن نیت پاک همه را در راه رسیدن به قرب حق و پیمودن راه بندگی به کار می برده اند.
اگر کسی در رشته معارف تحصیل کند ولی انگیزه او کسب شهرت یا درآمد و یا به دست آوردن منصب و مقامی باشد، هر چند موضوع تحصیلی اش ارزشمند است ولی چون با انگیزه ای الهی ومعنوی انجام نمی گیرد فاقد ارزش است.
احتمالا انگیزه و محرک شما در این رابطه یک یا چند از موارد زیر است:
۱) جست وجوى کمالات نفسانى و معنوى. در صورتى که انگیزه این باشد باید گفت: هر چند حوزه علمیه محیط مساعدترى براى کسب فضایل روحانى است، ولى چنان نیست که در محیط دانشگاهى نتوان بدان رسید. به عبارت دیگر، رسیدن به آنها بیش از هر چیز به عزم و همت و اراده جدى شما و عنایات حق تعالى بستگى دارد، نه به محیط.
۲) افزایش اطلاعات دینى. نیل به این هدف نیز با برنامه ریزى مطالعاتى منظم در کنار دروس دانشگاهى میسر است. حتى در کنار آنها مى توان از نوار یا دوستان روحانى براى گرفتن برخى از دروس ابتدایى حوزوى استفاده نمود و پس از اتمام تحصیلات دانشگاهى نیز مى توان در کنار فعالیت هاى شغلى این گونه مطالعات و دروس جانبى را استمرار بخشید.
۳) تخصص یابى در علوم مختلف دینى و خدمت در مسیر اعتلاى دانش و فرهنگ دینى جامعه.
اگر چنین آرمان بلند و ارزشمندی را منظور دارید می توانید پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی حداقل تا مرحله کارشناسی , به حوزه وارد شوید و در مدرسه های مربوط به فارغ التحصیلان دانشگاهی شرکت کنید. حال اگر جدا با توجه به بند (۳) خواستار تحصیل در حوزه علمیه هستید, ورودتان را میمون و مبارک می شماریم ولیکن این نکته را نیز خاطر نشان می سازیم که دروس حوزوی بر اثر گستردگی بسیار, خیلی دیرتر از آنچه در دانشگاه ها مشهود است , آثار و ثمرات خود را ظاهر می سازد; البته با عمق و ژرفای بیشتر.
در این باره چند نکته مهم شایان توجه است؛
۱. آرمانی فکر کنیم.
۲. واقعی عمل کنیم.
۳. به نتیجه راضی باشیم.
درباره آرمانی فکرکردن, از مشورت دیگران و الگوهای ممتاز سرمشق بگیریم. درباره واقعی عمل کردن نیز به توانمندی های خود و امکانات خانواده و حساسیت اطرافیان توجه کنیم. و درباره رضایت از نتیجه نیز بدانیم که “رضایت” با “وازدگی”تفاوت دارد. وازدگی, رضایت انفعالی است اما رضای خدا, “رضایت فعال” است. به این معنا که در تمامی مراحل هم چنان به فکر آرمانی خود ادامه دهیم و به تلاش خود در همراه سازی واقعیات ادامه دهیم و در پایان به هر نتیجه ای که حاصل شد راضی باشیم. و هنر زندگی مومنان در همین است که بتوانند هم آرمانی فکر کنند و هم واقعی تلاش کنند و هم به نتیجه تقدیر شده از سوی خدا راضی باشند. البته چه بسا چند سال از عمر انسان در مسیر غیر نهایی صرف شود. اما با توجه به تجربه به دست آمده دیر کرد چندساله جبران خواهد شد، لذا باید مسیری را انتخاب کرد که حداقل ریسک را داشته باشد و در همه مراحل از خدا بخواهید که فکر صحیح و امکانات مناسب پیش روی شما بگذارد، در مجموع به هر چه رسیدید خواست خداست. بدون اینکه با اختیار شما نیز منافات داشته باشد.
بنابراین در صورت عزم جدی و فراهم شدن شرایط می توانید پس از اخذ مدرک لیسانس و شرکت در آزمون ورودی حوزه، به قم یا یکی از شهرستان هایی که حوزه علمیه قوی دارند بیایید و دروس حوزوی را آغاز و یا ادامه دهید و هیچ مشکلی ندارد فقط باید با مسؤولین پذیرش حوزه صحبت کرده و مسأله سربازی خود را حل کرده باشید. معمولا آزمون ورودی به حوزه در تابستان برگزار می شود و اطلاعیه ثبت نام را در روزنامه های کثیرالانتشار مثل روزنامه جمهوری اسلامی به چاپ می رسانند مجددا علاقه شما برای کسب معارف دینی و نشر آن را می ستاییم و امیدواریم در این مسیر موفق باشید. شکی نیست درس های حضوری و بهره مند شدن از اساتید مجرب و کمال یافته از درس غیر حضوری بهتر است و شما می توانید از این نعمت در آینده نزدیک بهره بگیرید. علاقه مندان به دانش هاى حوزوى باید با همت و استوارى، عمرخود را وقف علم و دانش سازند و با جان و دل و چشم پوشى از یک سرى تمایلات مادى و دنیایى؛ مانند: عنوان، پول و … در مسیر دین و علوم دینى ره سپارند و تنها در این صورت دست حق یار و مددکارشان خواهدبود.
با دو قبله در ره معبود نتوان زد قدم یا رضاى دوست باید یا هواى خویشتن
میان زنده بودن و زندگی کردن تفاوت بسیاری هست. بسیاری از افراد تنها زنده هستند و زندگی نمی کنند. زنده بودن با توقف و درجا زدن هم سازگار است، ولی زندگی، یعنی حرکت مستمر به سوی تکامل و شکوفایی توانایی های انسانی. شاید بتوان گفت تحقق زندگی و پویایی در این مسیر برای طالبان کمال بیشتر فراهم است تا راه های دیگر. کسانی که از راه های دیگر حرکت می کنند، اکثرا زنده هستند و از زندگی بهره چندانی ندارند.
در پایان گفتنی است دانشجوی عزیز، شرح حال شما حکایت از لطف خاص خداوند نسبت به شما دارد و لذت مناجات با او و شدت محبت به اهلبیت علیهم السلام نشان از قرین شدن توفیقات الهی برای شماست این لطف و عنایت الهی را غنیمت شمرده و بدانید تحت سرپرستی خاص خداوند هستید. چنان که در قرآن مجید می خوانیم: «الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الهی النور» خداوند ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آورده اند آنان را از تاریکی ها به سوی نور راهبری می کند. (سوره بقره، آیه ۲۵۵)
اما به شما توصیه می کنیم جهت پایداری در طی مسیر، بهترین روش تعدیل احساسات لطیف است. اگر چه برخی حالات معنوی شما کم می شود. به همین جهت گفته شده است «رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود» به ویژه برای افراد همچون شما که در یک موقعیت تحصیلی هستید باید به گونه ای سیر معنوی و باطنی خود را طی کنید که در میان اطرافیان حساسیت بوجود نیاید. از نشانه های مردان خدا آن است که در میان مردم هستند اما گمنام هستند. نه آنکه کسی نام آنان را نمی شناسد بلکه منظور این است که مانند دیگر مردم کار می کنند و رفت و آمد می کنند اما از بلندای روح آنان و شعله های وصل و هجران آنان با خدا کمتر کسی آگاه است. و در این مقطع، فعالیت های فرهنگی و مطالعات متفرقه را به حداقل برسانید و تنها به گذراندن موفقیت آمیز دوره دانشگاه تلاش کنید.
انتخاب این مسیر دارای فوایدی به شرح ذیل است:
۱. بدون حساسیت و مزاحمت از سوی اطرافیان می توانید به مقصود خود برسید [اگر چه در مدت زمان طولانی تر].
۲. قدرت انتخاب خود را برای شغل و یا ادامه تحصیل هم چنان حفظ کرده اید بدون این که پل های پشت سر خود را خراب کنید و راه بازگشت نداشته باشید.
۳. به نیازهای عاطفی و مادی خود در کنار مسائل معنوی پاسخ داده اید و ریسک لغزش و پشیمانی برای شما کمتر می باشد.
البته روش تلفیقی نیازمند دقت نظر است تا دروس دانشگاهی آسیب نبیند و الا انها را تمام و بعد وارد حوزه شوید
لازم به ذکر است تعداد بسیاری از فارغ التحصیلان دانشگاهی پس از کارشناسی و ارشد به حوزه وارد شده اند و با امکانات ویژه با شتاب خوبی دروس حوزوی را می گذرانند، لذا نگران دیر آمدن به حوزه نباشید بلکه کسانی که با تحصیلات دانشگاهی به حوزه می آیند به طور معمول از کارآیی بیشتری برای جامعه برخوردارند.
برای شما آرزوی موفقیت داریم و منتظر مکاتبات بعدی شما هستیم.