۱۳۹۸/۰۳/۳۰
–
۱۸۹۷ بازدید
سلام میشود برای انتخاب دوست استخاره کرد.
پرسشگر گرامی ، به نکات زیر توجه نمایید :
جواب مختصر
استخاره گرفتن برای انتخاب دوست اشکال شرعی ندارد ، اما بهتر است تا زمانی که می توانیم از عقل خود و مشورت دیگران استفاده کنیم ، به دنبال استخاره نرویم .
جواب تفصیلی
1 . یکی از کارهایی که انجام می دهیم استخاره گرفتن است اما استخاره به چه معناست؟ استخاره بدین معناست ما از خداوند طلب خیر می کنیم یعنی حالتی اضطرار برای کسی پیش می آید که در انتخاب بین دو گزینه مانده است که در این هنگام به سراغ استخاره گرفتن می رود اما بعضی استخاره هایی که می گیریم نادرست هستند که در ادامه به آن پرداخته شده است.
متأسفانه بعضی از مردم همانگونه که در بسیاری از احکام و معارف دینی دقت درستی ندارند در مورد استخاره هم دقت درستی ندارند. اولا تصور می کنند استخاره ای خوب است که استخاره کننده را به اهداف و نیتی که دوست دارد، برساند در حالی که معنای صحیح و درست استخاره، طلب خیر و صلاح از خداوند است، ولو برخلاف میل باطنیشان باشد.
قرآن می فرماید: … عَسی أنْ تَکْرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیرٌ لَکُمْ وَ عَسی أنْ تُحِبُّوا شَیئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ (سوره بقره آیه 216 )…چه بسا چیزی را خوش ندارید، در حالی که خیر شما درآن است و چه بسا چیزی را دوست دارید، در حالی که شر شما درآن است … فَعَسی أنْ تَکْرَهُوا شَیئاً وَ یجْعَلَ اللهُ فیهِ خَیراً کَثیراً (سوره نساء آیه 19 )…چه بسا شما چیزی را خوش ندارید، ولی خداوند، خیر فراوان در آن قرار داده باشد.
2 . برای هر کار کوچک و ناچیز یا کارهایی که می توانند با تعقل و مشورت راه درست و صحیح را پیدا کنند بلافاصله استخاره می کنند، مثلاً استخاره می کنند که آیا فلان معامله خوب است؟ آیا مسافرم از سفر برمی گردد؟ آیا در امتحان قبول می شوم؟ آیا ازدواج با فلان کس خوب است؟ آیا پسرم از سربازی معاف می شود؟و… در حالی که خداوند انسان را موجودی عاقل آفریده و او را ابتداء به «تعقّل»سپس به «مشورت» در کارهایش دستور داده است و «استخاره» آخرین چاره او است .یعنی:به ترتیب: «تعقّل»، «استشاره» و «استخاره» بنابراین از استخاره نباید به صورت فال گیری استفاده شود و یا بخواهیم با غیب و شبیه غیب آینده را پیش بینی کنیم.
3 . تعقّل ، مشورت و استخاره
هرگاه بخواهیم عملی چون: «رفاقت با کسی» ،«انتخاب شغل»، «ازدواج»، «طلاق»،«مسافرت»، «خروید و فروش»، «صحبت کردن با کسی» و«شرکت با کسی در شغلی» را انجام دهیم باید به مقدمات ذیل به ترتیبی که آمده عمل کنیم:
1 . 3 . تعقّل
یعنی انسان از نعمت عقل، که خداوند به او عطا کرده استفاده کند و اگر با تعقّل راه «خیر و صلاح» را پیدا کرد به خدا توکّل کند و در همان راه قدم بردارد.
2 . 3 . مشورت
یعنی هر گاه انسان از تعقّل خویش نتیجه ای نگرفت از عقول افراد صاحب نظر و آگاه و دلسوز و خیرخواه استفاده کند و راه «خیر و صلاح» را از آنان جویا شود که در این صورت نیز لازم است به خدا توکّل کند و در همان راهی که راهنماییش می کنند قدم بردارد.
3 . 3 . استخاره
یعنی هر گاه انسان از تعقّل و مشاوره مأیوس شد آخرین چاره استخاره است و پس از مشخص شدن راه «خیر و صلاح» به خدا توکّل کند و در همان راه قدم بردارد.
موضوع انتخاب دوست را از چند جهت مورد بررسی قرار می دهیم .
الف) اهمیت دوست یابی :
در این رابطه چه انسان را فطرتا موجودی اجتماعی بدانیم و چه نه ، داشتن روابط اجتماعی – به ویژه شکل دوستی آن – یک ضرورت بی تردید و انکارناپذیر است و عقل و اندیشه هر انسانی وی را به داشتن چنین ارتباطی رهنمون می گردد و توصیه های دینی نیز ما را به این عمل ترغیب می کند و اهمیت این مسئله را بیان می دارد ، چراکه یک دوست تاثیر بسزایی د ر زندگی دنیایی و اخروی انسان دارد و می تواند انسان را به درجات اعلی و یا برعکس رهنمون نماید .به همین دلیل در متون دینی به اهمیت ارتباط با دوست خوب تاکید شده است و حتی کسانی را که عاجزند در دوست گرفتن را عاجزترین مردم معرفی می نمایند:
أعجَزُ النّاسِ مَنْ عَجَزَ مِنْ إکْتِسابِ الإخْوانِ وَ أعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ.
عاجزترین مردم کسی است که از به دست آوردن دوست عاجز باشد و از او عاجزتر کسی است که دوستان به دست آورده را از دست بدهد.
در اهمیت این موضوع چندین روایت دیگر بیان می شود:
امام علی بن ابیطالب (ع) می فرمایند: «فقد الاحبه غربه » انسان بی دوست غریب است.
و یا در روایت دیگری امام معصوم (ع ) می فرمایند: «التودد نصف العقل »دوستی گزینی نیمی از عقل می باشد.
امام علی (ع): الصَّدیقُ أقرَبُ الأقارِبِ
دوست نزدیک ترین نزدیکان است.
امام علی (ع): مَنْ لا صَدیقَ لَه لا ذُخْرَ لَهُ
کسی که دوستی ندارد اندوخته ای ندارد
کلینی از امام صادق (ع) روایت کرده که فرمود : « ان المتحابین فی الله یوم القیامه علی منابر من نور ، قد اضا ء نور وجوههم و نور اجسادهم و نور منا بر هم کل شی ء حتی یعرفوا به ، حتی یعر فوا به فیقال : هولاء المتابون فی الله »
آنان که برای خدا یکدیگر را دوست دارند روز قیامت بر فراز منبر های از نور قرار دارند که نور چهره و بدن ها و منبر های آنان ، همه چیز را روشن می داند تا بدان وسیله شناخته شوند . در آن هنگام گفته می شود : اینان کسانی اند که برای خدا یکدیگر را دوست می داشتند.
نیز از رسول اکرم (ع) روایت کرده که فرمود : « المتحابون فی الله یوم القیامه علی ارض زبر جده خضراء فی ظل عرشه ، عن یمینه و کلتا یدیه یمین و جوههم بیا ضا و اضو ء من الشمس الطالعه یغبطهم بمنز لتهم کل ملک مقرب و کل نبی مرسل ، یقول الناس : من هولا ء ؟ فیقال : هولاء المتحابون فی الله» آنان که برای خدا یکدیگر را دوست دارند روز قیامت در سر زمینیاز زیر جد سبز دز سایه عرش الهی در سمت راست او _ که هر ستمش سمت راست است _ قرار دارند . چهره های آن ها سفید تر و نورانی تر از خورشید به هنگام طلوع است ، همه فرشتگان مقرب و پیامبران مرسل به مقام و جایگاه آنان غطبه می خورند ، مردم می گویند اینها کیا نند ؟ در پاسخ گفته می شود : اینان کسانی اند که برای خدا یکدیگر را دوست داشته اند.
نیز به اسناد صحیح خود از علی بن حسین (ع) روایت کرده که فرمود : « اذا جمع الله الولین و الخرین قام مناد فنادی یسمع الناس ، فیقول : این المتحابون فی الله ؟ قال فیقوم عنق من الناس ، فیقال لهم اذهبوا الی الجنه بغیر الحساب : قال : فتلقا هم الملائکه ، فیقو لون : الی این ؟ فیقو لون : الی الجنه بغیر حساب . فیقولون : ای ضرب انتم من الناس ؟ فیقو لون : نحن المتحابون فی الله ، قال فیقولون : و ای شی ء کانت اعمالکم ؟ قالوا : کنا نحب فی الله و نبغض فی الله ، فیقو لون : نعم اجرالعالمین»
آن گاه که خدا وند اولین و آخرین را در قیامت گرد می آورد ندا کننده ای به پا خوب می خیزد و ندا سر می دهد و مردم همه می شنوند . وی می گوید : کجایند آنان که برای خدا یکدیگر را دوست داشتند . فرمود : جمعی از مردم بپا می خیزند . بدانان گفته می شود : بدون حساب وارد بهشت شوید . فرمود : فرشتگان به آنان بر می خورند و از آن ها می پرسند کجا می روید ؟ در پاسخ می گویند : بدون حساب رهسپار بهشتیم . فرشتگان از آنان جویا می شوند : شما چه دسته ای از مردم هستید ؟ پاسخ می دهند : ما کسانی هستیم که برای خدا یکدیگر را دوست می داریم . فرشتگان می پرسند : چه اعمالی داشتید در پاشخ می گویند ما یکدیگر را برای خدا دوست داشتیم و برای خدا با دشمنان ، دشمنی می کردیم ، فرشتگان می گویند : این بهترین پاداش عمل کنندگان است.
همچنین از امام صادق (ع) روایت کرده که فرمود : « ان الرجل لیحبکم و ما یعرف ما انتم علیه فید خله الله الجنه یحبکم و ان الرجل لیبغضکم و ما یعرف ما انتم علیه فید خله الله ببغضکم النار» افرادی شما را دوست دارند ولی به مقام و منزسلت شما آگاه نیستند خداوند آنان را به خاطره دوستی شما وارد بهشت می گرداند و کسانی با شما دشمنی و کینه می ورزند و به مقام و جایگاهتان آشنا نیستند ، خداوند آن ها را به خاطره کینه و دشمنی بت شما وارد آتش دوزخ می گرداند.
ب) با چه کسانی باید دوستی کرد:
– از شرایط یک دوست ایده ال وفاداری است . دوست باید به اصول اخلاقی و تعهدات دوستی و عهد و پیمانی که منعقد می سازد پایبند و وفادار باشد.
– مؤدب بودن به آداب اجتماعی و متخلق بودن به اخلاق نیک و پسندیده شرط دیگر دوست ایده ال است . چه آدمی متأثر از همنشین و دوست خود است و شخصی بیگانه با آداب اجتماعی نه تنها به شما آسیب می رساند و به واسطه رعایت نکردن آداب اجتماعی و اخلاق نیک حیثیت شما را تهدید و به آن آسیب می رساند بلکه به صورت غیر مستقیم بی ادبی را به شما نیز می آموزد و راه و رسم تخلف از اخلاق پسندیده و نیک را به شما یاد می دهد و سد راه تخلق به اخلاق حسنه می گردد.
– آگاهی و بینش عالی داشتن از دیگر ویژگی های یک دوست خوب است . آگاهی و بینش چراغ راه و جهت دهنده حرکت است و چه زیباست که دو همراه در مسیر زندگی از پرتو فیض وجود یکدیگر بهرمند شده و پا بپای یکدیگر گام بردارند و در این مسیر خود را از انحرافات مصون و وجودشان را از آفات بیمه سازند و اولین گام در این فعالیت شناخت انحرافات و آفات و راه مقابله با آنها می باشد و شخص جاهل و نادان از این کار عاجز و تسلیم انبوه انحرافات خواهد شد و از تشخیص راه از چاه ناتوان است . پر واضح است که چنین فردی نه تنها خود را به اعوجاج و انحراف می کشاند بلکه همراهان خود را مبتلا می سازد و لذا برای مصونیت یافتن از انحرافها و پی بردن به آفات و انحرافات و شناخت راه حق داشتن دوست آگاه و مطلع یک ضرورت بی تردید است.
– دیانت و پایبندی به احکام دین و فرامین الهی اگر اهل دین بودن یک امتیاز است و پایبندی به احکام شریعت یک ضرورت می باشد باید تمام عوامل موئثر در این خصیصه را تأمین نمود و دوست خوب بواسطه تأثیری که بر رفتار شما دارد باید شما را به سمت این ویژگی ایده ال دعوت نماید. اگر دوست شما باعث محرومیت شما از خوبی ها گردد و به نوعی موجب متضرر شدن شما شود – آن هم ضرری که جبران ناپذیر یا جبران آن سخت است – این دوستی دوستی پسندیده و معقولی نیست.
– دور اندیشی از دیگر ویژگیهای دوست خوب است تا قبل از بروز خلل و انحراف در زندگی و هر گونه حادثه منفی و ناخوشایندی شما را آگاه و مطلع سازد. و الا در آن صورت دو نفر همراه هم به خطا مبتلا می شوید.
– خدا پروائی و پرهیزکار بودن در همه امور خدا و دستور و رضایت خدا را مد نظر داشته باشد.
در روایات بسیاری برای دوست ، صفات دیگری ازجمله ، ایمان ،علم ، شایستگی ،اخلاق نیک و صالح و در کل کسانی که انسان را به یاد خداوند و آخرت بیاندازند ،بیان شده است ،که چندین روایت در این رابطه ببان می گردد :
پیامبر (ص) : الْمَرْءُ علی دینِ خِلیله، فَلْیَنْظُر أحَدُکُمْ مَنْ یُخالِل
آدمی بر آیین دوست خود است پس هر یک از شما مواظب باشد با چه کسی دوستی می کند.
علامه ی بزرگوار طباطبایی قدس سره صاحب تفسیر المیزان در ذیل آیه« فَما لَنا مِن شافِعینَ و لا صَدیقٍ حَمیم»( سوره شعراء آیه 100) روایتی را نقل می کند بدین قرار:
جابر بن عبدالله گوید ، شنیدم از پیامبر گرامی اسلام که فرمود: بعضی از بهشتیان می گویند چه بر سر دوست ما آمد ( در حالی که دوستانشان در جهنم هستند؟ ) خداوند تبارک و تعالی برای اینکه قلب این مؤمن را شاد کند ، فرمان می دهد که دوستش را از دوزخ خارج کنند و به بهشت بفرستند. اینجاست که باقی ماندگان در دوزخ می گویند : نه شفاعتگرانی داریم ، و نه دوست نزدیکی.
آری ، تنها دوستان مؤمن اند که در این جهان انس و محبت آنان جان آدمی را مشعوف می کند و چون از ایمان مستحکم برخوردار و مقرب درگاه حق اند می توانند در آن جهان افرادی را که به واسطه ی برخی لغزشها در دوزخ هستند نجات دهند و شفاعت کنند و آن محبوب حقیقی نیز شفاعت ایشان را بپذیرد . البته روشن است که نه شفاعت بدون معیار و ملاک است و نه تقاضا درباره ی دوستان ، بی حساب و به گزاف ؛ بلکه می بایست نوعی پیوند و ارتباط معنوی در میان شفاعت کننده و شفاعت شونده باشد تا این هدف تحقق پیدا کند.
علی (علیه السلام) فرمود:
عَلَیْکُمْ بِالإخْوانِ فإنَّهُمْ عُدَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الآخِرَه.
بر شما باد به انتخاب برادران و دوستان شایسته زیرا آنها بهترین توشه اند در دنیا و آخرت.
مُجَالَسَهُ الصّالِحِینَ داعِیَهُ إلَی الصَّلاح
همنشینی با نیکان و صالحان- به خودی خود- آدمی را به نیکی و صلاح فرا می خواند.
وَ قَالَ الحَواریُّونَ لِعیسی (علیه السلام) مَنْ نُجالِسُ؟ فَقَالَ مَنْ یُذَکِّرُکُمُ اللهَ رُؤیَتُهُ وَ یَزیدُ فِی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ وَ یَرغَبُکُمْ فِی الاخِرَهِ عَمَلُهُ.
حواریون از حضرت عیسی (علیه السلام) سؤال کردند با که معاشرت کنیم؟ آن حضرت فرمود: با کسانی که نگاه کردن به آنها شما را به یاد خدا بیندازد و سخن گفتن آنها دانش شما را بیفزاید و کردار آنها رغبت شما را به آخرت زیادتر کند..
لقمان حکیم به فرزند خود سفارش می کند که: فرزندم همنشین عالمان باش و به آنان نزدیک شو و به زیارت آنها برو؛شاید شباهتی به آنان پیدا کنی،و با آنها باش.
امام صادق (علیه السلام) فرموده است:
الصَّداقَهُ مَحدُودَهُ فَمَنْ لَمْ تَکُنْ فیهِ تِلکَ الحُدُودِ فَلا تَنْسِبْهُ اِلی کَمالِ الصَّداقَهِ وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ فیهِ شَی ءٌ مِنْ تِلکَ الحُدُودِ فَلا تُنْسِبْهُ إلی شَی ءٍ مِنَ الصَّداقَهِ أوَّلُهَا أن یَکُونَ سَریرَتُهُ وَ علانیَتُهُ لَکَ واحِدَهً وَ الثَّانِیَهُ أنْ یَری زَیْنَکَ زَیْنَهُ وَ شَیْنَکَ شَینَهُ وَ الثَّالِثَهُ أنْ لا یُغُرَّهُ عَنْکَ مالٌ وَ لا وِلایَهُ والرّابِعَهُ أنْ لا یَمْنَعَکَ شَیئاً مِمّا تَصِلُ إلَیْهِ مَقْدِرَتُهُ وَ الْخامِسَهُ أنْ لا یُسْلِمَکَ عِنْدَ النَّکَبات.
دوستی و رفاقت حدودی دارد.کسی که واجد تمام آن حدود نیست،دوست کامل نیست و آن کس که دارای هیچ یک از آن حدود نباشد اساساً دوست نیست.
اوّل آنکه: ظاهر و باطن رفیقت نسبت به تو یکسان باشد.
دوّم آنکه: زیبایی و آبروی تو را جمال خود ببیند و نازیبایی تو را نازیبایی خود بداند.
سوّم آنکه: دست یافتن به مال و یا رسیدن به مقام،روش دوستانه ی او را نسبت به تو تغییر ندهد.
چهارم آنکه: در زمینه ی رفاقت از آنچه و هر چه در اختیار دارد نسبت به تو مضایقه نکند..
پنجم: تو را در مواقع آرام و مصایب ترک نگوید
با چه کسانی دوستی نباید نمود :
در روایات زیادی از دوستی با کسانی که انس و الفت پذیر نمی باشند ،شخص شریر و فاسد ،متظاهر به معاصی ، بدگمان و حسود نهی شده است ، که چندین روایت به عنوان نمونه بیان می شود.
رسول گرامی اسلام،نقش دوست و اهمیت دوستی را چنین یادآور شده است
اَلْمُؤمِنُ ألِفُ مألُوفٌ وَ لا خَیْرَ فی مَنْ لا یَألَفُ وَ لا یُؤلَفْ.
مؤمن چنان است که با دیگران انس و الفت گرفته ودیگران با او انس دارند و کسی که نه الفت پذیر است و نه الفت می گیرد در او خیری نیست.
لا تَصحَبِ الشَّریرَ فَإنَّطَبْعَکَ یَسْرَقُ شَرّاً وَ أنتَ لا تَعلَمْ.
از مصاحبت و دوستی با مردم شرور و فاسد بپرهیز زیرا طبیعت تو به صورت ناخودآگاه بدی و ناپاکی را از طبع منحرف او می دزدد در حالی که خود نیز از آن بی خبری.
و نیز همان حضرت می فرماید: همنشینی و دوستی با بدان باعث سوی ظن به اَخیار و خوبان می شود و همنشینی با خوبان و مؤمنان،تو را جزء خوبان می کند.
امام صادق (ع):اصْحَبْ مَنْ تَتَزَیَّنُ بِهْ و لا تَصْحَب مَن یَتََزَیَّنُ بِکَ
با کسی یار شو که به او آراسته شوی، با کسی یار مشو که به تو آراسته شود.
امام علی (ع): مَن لم یَصْحَبُکَ مُعِیناً علی نَفْسِکَ فَصُحْبَتُهُ وبالٌ عَلیکَ أن عَلِمْتَ
هر که همنشینی اش کمکی به تو در مبارزه با نفست نکند آن همنشینی وبال توست اگر بدانی.
امام علی (ع): إحْذَرْ مُصاحَبَةَ الفُسّاقِ و الفُجّارْ و المُجاهِدِینَ بِمَعاصِی اللهُ
از همنشینی با افراد فاسق و متظاهر به معاصی خدا دوری کن.
امام علی (ع): حَسَدُ الصَّدیقِ مِنْ سُقْمِ المَوَدَّةِ
حسادت ورزیدن دوست، از ناسالم بودن دوستی است.
ج) راههای دوست یابی :
از آنجا که ارتباط با دوست نقش زیادی در آینده دنیوی و معنوی انسان دارد ، در روایات بسیاری به چگونگی دوست یابی و راههای تشخیص دوست خوب از بد اشاره شده است ، که چندین روایت بیان می شود:
امام صادق (ع): لا تُسَمِّ الرَّجُلَ صَدیقاً سِمَه مَعْرِفَةٍ حتی تَختَبَرهُ بِثلاثٍ
تُغضِبُهُ فَتَنْظُرُ غَضَبَهُ یُخرِجُهُ مِنَ الحَقِّ الی الباطِل، و عند الدینارِ والدِّرْهَمِ، و حتی تسافِرَ مَعَهُ
هیچ کس را دوست خود مخوان، مگر اینکه در سه چیز او را بیازمائی:
او را به خشم آوری و ببینی آیا این خشم او را از حق به باطل می کشاند ، در درهم و دینار ، در سفر کردن با او.
حضرت علی (علیه السلام) می فرماید:
مَنْ اِشْتَبَهَ عَلَیْکُمْ أمرُهُ وَ لَمْ تَعْرِفُوا دِینَهُ فَانْظُرُوا إلی خُلطائِهِ فَإنْ کانُوا أهْلَ دینِ اللهِ فَهُوَ عَلی دینِ اللهِ وَ إنْ کانُوا عَلی غَیْرِ دینِ اللهِ فَلا حَظَّ لَهُ مِنْ دینِ الله.
هرگاه وضع کسی برای شما نامعلوم بود و دین او را نشناختید،به دوستانش نظر کنید. پس اگر آنها اهل دین و آیین خدا باشند او نیز پیرو آیین خداست و اگر بر آیین خدا نباشند او نیز بهره ای از آیین حق ندارد.
تو اول بگو با کیان زیستی
پس آنگه بگویم که تو کیستی
د) چگونگی ارتباط با دوست :
عدى بن حاتم مى گوید: «وارد مدینه شدم. پیامبر مرا شناخت از جاى خود برخاست و دست مرا گرفته به خانه خود برد… من از فروتنى وى غرق حیرت شدم و از اخلاق پسندیده و ملکات فاضله، و از احترام فوق العاده اى که نسبت به تمام افراد قائل بود دریافتم که وى فرد عادى، و فرمانرواى معمولى نیست.
شخصى از امام صادق (ع) سؤال نمود: حُسن خلق چیست؟
حضرت (ع) فرمود: این که نرم برخورد نمایى، پاکیزه سخن بگویى و با چهره نیکو و شاد با برادرت روبرو شوی.
امام علی ( علیه السلام) : لا تضیعن حق اخیک اتکالا علی ما بینک و بینه فانه لیس لک باخ من ضیعت حقه
امام علی ( علیه السلام) فرمودند: سعی کن حقوق برادرت را با اتکاء به دوستی و رفاقت پایمال نکنی، زیرا آنکس که حق او بوسیله تو ضایع گشته برادر دینی تو نخواهد بود.
امام باقر ( علیه السلام) فرمودند: مردی خدمت رسول خدا ( صلی الله علیه و آله) آمد و عرض کرد: ای رسول خدا، به من وصیتی کن ، پیامبر ( صلی الله علیه و آله) ضمن سفارش هایش فرمود :با دوست خود با روی خوش و اخلاق خوب برخورد کن.
قال امیر المؤمنین ( علیه السلام) : ابذل لصدیقک کل المودة، و لاتبذل له کل الطمأنینة، و اعطه کل المواساة و لا تفض الیه بکل الاسرار
امام علی ( علیه السلام) فرمودند: با دوست خود در اظهار محبت سنگ تمام بگذار، ولی صد در صد به او اعتماد نکن و شیوه احتیاط پیشه کن و با او به مواسات رفتار کن اما همه اسرار خود را به او مگو.
قال علی ( علیه السلام) : لا یکلف احدکم اخاه الطلب اذا عرف حاجته
امام علی ( علیه السلام) فرمودند: وقتی کسی پی برد که دوستش به چیزی نیازمند است، باید قبل از درخواست نیاز او را بر طرف کند و او را وادار به سئوال و درخواست ننماید.
قال علی ( علیه السلام) : اقبل عذر اخیک، و ان لم یکن له عذر فالتمس له عذرا
امیر مؤمنان علی ( علیه السلام) فرمودند: عذر برادر خود را بپذیر، و اگر او عذری نداشت برای خطای او عذری بتراش.
برای آگاهی بیشتر لطفا منابع زیر را مطالعه بفرمایید:
– دوستی در قرآن و حدیث , نوشته آقای ری شهری
– دوستی و دوستان , نوشته آقای سید هادی مدرس , ترجمه حمیدرضا شیخی و حمیدرضا آژیر, از انتشارات آستان قدس رضوی , 1376
– آئین دوستی (دوست یابی) نوشته دیل کارنگی , انتشارات پیمان ،1378
– آئین دوستی در اسلام , نوشته آقای بابازاده
– رفاقت و دوستی از دیدگاه قرآن و روایات ، محمد بیستونی وهمکاران ، نشر بیان جوان،1387
جواب مختصر
استخاره گرفتن برای انتخاب دوست اشکال شرعی ندارد ، اما بهتر است تا زمانی که می توانیم از عقل خود و مشورت دیگران استفاده کنیم ، به دنبال استخاره نرویم .
جواب تفصیلی
1 . یکی از کارهایی که انجام می دهیم استخاره گرفتن است اما استخاره به چه معناست؟ استخاره بدین معناست ما از خداوند طلب خیر می کنیم یعنی حالتی اضطرار برای کسی پیش می آید که در انتخاب بین دو گزینه مانده است که در این هنگام به سراغ استخاره گرفتن می رود اما بعضی استخاره هایی که می گیریم نادرست هستند که در ادامه به آن پرداخته شده است.
متأسفانه بعضی از مردم همانگونه که در بسیاری از احکام و معارف دینی دقت درستی ندارند در مورد استخاره هم دقت درستی ندارند. اولا تصور می کنند استخاره ای خوب است که استخاره کننده را به اهداف و نیتی که دوست دارد، برساند در حالی که معنای صحیح و درست استخاره، طلب خیر و صلاح از خداوند است، ولو برخلاف میل باطنیشان باشد.
قرآن می فرماید: … عَسی أنْ تَکْرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیرٌ لَکُمْ وَ عَسی أنْ تُحِبُّوا شَیئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ (سوره بقره آیه 216 )…چه بسا چیزی را خوش ندارید، در حالی که خیر شما درآن است و چه بسا چیزی را دوست دارید، در حالی که شر شما درآن است … فَعَسی أنْ تَکْرَهُوا شَیئاً وَ یجْعَلَ اللهُ فیهِ خَیراً کَثیراً (سوره نساء آیه 19 )…چه بسا شما چیزی را خوش ندارید، ولی خداوند، خیر فراوان در آن قرار داده باشد.
2 . برای هر کار کوچک و ناچیز یا کارهایی که می توانند با تعقل و مشورت راه درست و صحیح را پیدا کنند بلافاصله استخاره می کنند، مثلاً استخاره می کنند که آیا فلان معامله خوب است؟ آیا مسافرم از سفر برمی گردد؟ آیا در امتحان قبول می شوم؟ آیا ازدواج با فلان کس خوب است؟ آیا پسرم از سربازی معاف می شود؟و… در حالی که خداوند انسان را موجودی عاقل آفریده و او را ابتداء به «تعقّل»سپس به «مشورت» در کارهایش دستور داده است و «استخاره» آخرین چاره او است .یعنی:به ترتیب: «تعقّل»، «استشاره» و «استخاره» بنابراین از استخاره نباید به صورت فال گیری استفاده شود و یا بخواهیم با غیب و شبیه غیب آینده را پیش بینی کنیم.
3 . تعقّل ، مشورت و استخاره
هرگاه بخواهیم عملی چون: «رفاقت با کسی» ،«انتخاب شغل»، «ازدواج»، «طلاق»،«مسافرت»، «خروید و فروش»، «صحبت کردن با کسی» و«شرکت با کسی در شغلی» را انجام دهیم باید به مقدمات ذیل به ترتیبی که آمده عمل کنیم:
1 . 3 . تعقّل
یعنی انسان از نعمت عقل، که خداوند به او عطا کرده استفاده کند و اگر با تعقّل راه «خیر و صلاح» را پیدا کرد به خدا توکّل کند و در همان راه قدم بردارد.
2 . 3 . مشورت
یعنی هر گاه انسان از تعقّل خویش نتیجه ای نگرفت از عقول افراد صاحب نظر و آگاه و دلسوز و خیرخواه استفاده کند و راه «خیر و صلاح» را از آنان جویا شود که در این صورت نیز لازم است به خدا توکّل کند و در همان راهی که راهنماییش می کنند قدم بردارد.
3 . 3 . استخاره
یعنی هر گاه انسان از تعقّل و مشاوره مأیوس شد آخرین چاره استخاره است و پس از مشخص شدن راه «خیر و صلاح» به خدا توکّل کند و در همان راه قدم بردارد.
موضوع انتخاب دوست را از چند جهت مورد بررسی قرار می دهیم .
الف) اهمیت دوست یابی :
در این رابطه چه انسان را فطرتا موجودی اجتماعی بدانیم و چه نه ، داشتن روابط اجتماعی – به ویژه شکل دوستی آن – یک ضرورت بی تردید و انکارناپذیر است و عقل و اندیشه هر انسانی وی را به داشتن چنین ارتباطی رهنمون می گردد و توصیه های دینی نیز ما را به این عمل ترغیب می کند و اهمیت این مسئله را بیان می دارد ، چراکه یک دوست تاثیر بسزایی د ر زندگی دنیایی و اخروی انسان دارد و می تواند انسان را به درجات اعلی و یا برعکس رهنمون نماید .به همین دلیل در متون دینی به اهمیت ارتباط با دوست خوب تاکید شده است و حتی کسانی را که عاجزند در دوست گرفتن را عاجزترین مردم معرفی می نمایند:
أعجَزُ النّاسِ مَنْ عَجَزَ مِنْ إکْتِسابِ الإخْوانِ وَ أعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ.
عاجزترین مردم کسی است که از به دست آوردن دوست عاجز باشد و از او عاجزتر کسی است که دوستان به دست آورده را از دست بدهد.
در اهمیت این موضوع چندین روایت دیگر بیان می شود:
امام علی بن ابیطالب (ع) می فرمایند: «فقد الاحبه غربه » انسان بی دوست غریب است.
و یا در روایت دیگری امام معصوم (ع ) می فرمایند: «التودد نصف العقل »دوستی گزینی نیمی از عقل می باشد.
امام علی (ع): الصَّدیقُ أقرَبُ الأقارِبِ
دوست نزدیک ترین نزدیکان است.
امام علی (ع): مَنْ لا صَدیقَ لَه لا ذُخْرَ لَهُ
کسی که دوستی ندارد اندوخته ای ندارد
کلینی از امام صادق (ع) روایت کرده که فرمود : « ان المتحابین فی الله یوم القیامه علی منابر من نور ، قد اضا ء نور وجوههم و نور اجسادهم و نور منا بر هم کل شی ء حتی یعرفوا به ، حتی یعر فوا به فیقال : هولاء المتابون فی الله »
آنان که برای خدا یکدیگر را دوست دارند روز قیامت بر فراز منبر های از نور قرار دارند که نور چهره و بدن ها و منبر های آنان ، همه چیز را روشن می داند تا بدان وسیله شناخته شوند . در آن هنگام گفته می شود : اینان کسانی اند که برای خدا یکدیگر را دوست می داشتند.
نیز از رسول اکرم (ع) روایت کرده که فرمود : « المتحابون فی الله یوم القیامه علی ارض زبر جده خضراء فی ظل عرشه ، عن یمینه و کلتا یدیه یمین و جوههم بیا ضا و اضو ء من الشمس الطالعه یغبطهم بمنز لتهم کل ملک مقرب و کل نبی مرسل ، یقول الناس : من هولا ء ؟ فیقال : هولاء المتحابون فی الله» آنان که برای خدا یکدیگر را دوست دارند روز قیامت در سر زمینیاز زیر جد سبز دز سایه عرش الهی در سمت راست او _ که هر ستمش سمت راست است _ قرار دارند . چهره های آن ها سفید تر و نورانی تر از خورشید به هنگام طلوع است ، همه فرشتگان مقرب و پیامبران مرسل به مقام و جایگاه آنان غطبه می خورند ، مردم می گویند اینها کیا نند ؟ در پاسخ گفته می شود : اینان کسانی اند که برای خدا یکدیگر را دوست داشته اند.
نیز به اسناد صحیح خود از علی بن حسین (ع) روایت کرده که فرمود : « اذا جمع الله الولین و الخرین قام مناد فنادی یسمع الناس ، فیقول : این المتحابون فی الله ؟ قال فیقوم عنق من الناس ، فیقال لهم اذهبوا الی الجنه بغیر الحساب : قال : فتلقا هم الملائکه ، فیقو لون : الی این ؟ فیقو لون : الی الجنه بغیر حساب . فیقولون : ای ضرب انتم من الناس ؟ فیقو لون : نحن المتحابون فی الله ، قال فیقولون : و ای شی ء کانت اعمالکم ؟ قالوا : کنا نحب فی الله و نبغض فی الله ، فیقو لون : نعم اجرالعالمین»
آن گاه که خدا وند اولین و آخرین را در قیامت گرد می آورد ندا کننده ای به پا خوب می خیزد و ندا سر می دهد و مردم همه می شنوند . وی می گوید : کجایند آنان که برای خدا یکدیگر را دوست داشتند . فرمود : جمعی از مردم بپا می خیزند . بدانان گفته می شود : بدون حساب وارد بهشت شوید . فرمود : فرشتگان به آنان بر می خورند و از آن ها می پرسند کجا می روید ؟ در پاسخ می گویند : بدون حساب رهسپار بهشتیم . فرشتگان از آنان جویا می شوند : شما چه دسته ای از مردم هستید ؟ پاسخ می دهند : ما کسانی هستیم که برای خدا یکدیگر را دوست می داریم . فرشتگان می پرسند : چه اعمالی داشتید در پاشخ می گویند ما یکدیگر را برای خدا دوست داشتیم و برای خدا با دشمنان ، دشمنی می کردیم ، فرشتگان می گویند : این بهترین پاداش عمل کنندگان است.
همچنین از امام صادق (ع) روایت کرده که فرمود : « ان الرجل لیحبکم و ما یعرف ما انتم علیه فید خله الله الجنه یحبکم و ان الرجل لیبغضکم و ما یعرف ما انتم علیه فید خله الله ببغضکم النار» افرادی شما را دوست دارند ولی به مقام و منزسلت شما آگاه نیستند خداوند آنان را به خاطره دوستی شما وارد بهشت می گرداند و کسانی با شما دشمنی و کینه می ورزند و به مقام و جایگاهتان آشنا نیستند ، خداوند آن ها را به خاطره کینه و دشمنی بت شما وارد آتش دوزخ می گرداند.
ب) با چه کسانی باید دوستی کرد:
– از شرایط یک دوست ایده ال وفاداری است . دوست باید به اصول اخلاقی و تعهدات دوستی و عهد و پیمانی که منعقد می سازد پایبند و وفادار باشد.
– مؤدب بودن به آداب اجتماعی و متخلق بودن به اخلاق نیک و پسندیده شرط دیگر دوست ایده ال است . چه آدمی متأثر از همنشین و دوست خود است و شخصی بیگانه با آداب اجتماعی نه تنها به شما آسیب می رساند و به واسطه رعایت نکردن آداب اجتماعی و اخلاق نیک حیثیت شما را تهدید و به آن آسیب می رساند بلکه به صورت غیر مستقیم بی ادبی را به شما نیز می آموزد و راه و رسم تخلف از اخلاق پسندیده و نیک را به شما یاد می دهد و سد راه تخلق به اخلاق حسنه می گردد.
– آگاهی و بینش عالی داشتن از دیگر ویژگی های یک دوست خوب است . آگاهی و بینش چراغ راه و جهت دهنده حرکت است و چه زیباست که دو همراه در مسیر زندگی از پرتو فیض وجود یکدیگر بهرمند شده و پا بپای یکدیگر گام بردارند و در این مسیر خود را از انحرافات مصون و وجودشان را از آفات بیمه سازند و اولین گام در این فعالیت شناخت انحرافات و آفات و راه مقابله با آنها می باشد و شخص جاهل و نادان از این کار عاجز و تسلیم انبوه انحرافات خواهد شد و از تشخیص راه از چاه ناتوان است . پر واضح است که چنین فردی نه تنها خود را به اعوجاج و انحراف می کشاند بلکه همراهان خود را مبتلا می سازد و لذا برای مصونیت یافتن از انحرافها و پی بردن به آفات و انحرافات و شناخت راه حق داشتن دوست آگاه و مطلع یک ضرورت بی تردید است.
– دیانت و پایبندی به احکام دین و فرامین الهی اگر اهل دین بودن یک امتیاز است و پایبندی به احکام شریعت یک ضرورت می باشد باید تمام عوامل موئثر در این خصیصه را تأمین نمود و دوست خوب بواسطه تأثیری که بر رفتار شما دارد باید شما را به سمت این ویژگی ایده ال دعوت نماید. اگر دوست شما باعث محرومیت شما از خوبی ها گردد و به نوعی موجب متضرر شدن شما شود – آن هم ضرری که جبران ناپذیر یا جبران آن سخت است – این دوستی دوستی پسندیده و معقولی نیست.
– دور اندیشی از دیگر ویژگیهای دوست خوب است تا قبل از بروز خلل و انحراف در زندگی و هر گونه حادثه منفی و ناخوشایندی شما را آگاه و مطلع سازد. و الا در آن صورت دو نفر همراه هم به خطا مبتلا می شوید.
– خدا پروائی و پرهیزکار بودن در همه امور خدا و دستور و رضایت خدا را مد نظر داشته باشد.
در روایات بسیاری برای دوست ، صفات دیگری ازجمله ، ایمان ،علم ، شایستگی ،اخلاق نیک و صالح و در کل کسانی که انسان را به یاد خداوند و آخرت بیاندازند ،بیان شده است ،که چندین روایت در این رابطه ببان می گردد :
پیامبر (ص) : الْمَرْءُ علی دینِ خِلیله، فَلْیَنْظُر أحَدُکُمْ مَنْ یُخالِل
آدمی بر آیین دوست خود است پس هر یک از شما مواظب باشد با چه کسی دوستی می کند.
علامه ی بزرگوار طباطبایی قدس سره صاحب تفسیر المیزان در ذیل آیه« فَما لَنا مِن شافِعینَ و لا صَدیقٍ حَمیم»( سوره شعراء آیه 100) روایتی را نقل می کند بدین قرار:
جابر بن عبدالله گوید ، شنیدم از پیامبر گرامی اسلام که فرمود: بعضی از بهشتیان می گویند چه بر سر دوست ما آمد ( در حالی که دوستانشان در جهنم هستند؟ ) خداوند تبارک و تعالی برای اینکه قلب این مؤمن را شاد کند ، فرمان می دهد که دوستش را از دوزخ خارج کنند و به بهشت بفرستند. اینجاست که باقی ماندگان در دوزخ می گویند : نه شفاعتگرانی داریم ، و نه دوست نزدیکی.
آری ، تنها دوستان مؤمن اند که در این جهان انس و محبت آنان جان آدمی را مشعوف می کند و چون از ایمان مستحکم برخوردار و مقرب درگاه حق اند می توانند در آن جهان افرادی را که به واسطه ی برخی لغزشها در دوزخ هستند نجات دهند و شفاعت کنند و آن محبوب حقیقی نیز شفاعت ایشان را بپذیرد . البته روشن است که نه شفاعت بدون معیار و ملاک است و نه تقاضا درباره ی دوستان ، بی حساب و به گزاف ؛ بلکه می بایست نوعی پیوند و ارتباط معنوی در میان شفاعت کننده و شفاعت شونده باشد تا این هدف تحقق پیدا کند.
علی (علیه السلام) فرمود:
عَلَیْکُمْ بِالإخْوانِ فإنَّهُمْ عُدَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الآخِرَه.
بر شما باد به انتخاب برادران و دوستان شایسته زیرا آنها بهترین توشه اند در دنیا و آخرت.
مُجَالَسَهُ الصّالِحِینَ داعِیَهُ إلَی الصَّلاح
همنشینی با نیکان و صالحان- به خودی خود- آدمی را به نیکی و صلاح فرا می خواند.
وَ قَالَ الحَواریُّونَ لِعیسی (علیه السلام) مَنْ نُجالِسُ؟ فَقَالَ مَنْ یُذَکِّرُکُمُ اللهَ رُؤیَتُهُ وَ یَزیدُ فِی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ وَ یَرغَبُکُمْ فِی الاخِرَهِ عَمَلُهُ.
حواریون از حضرت عیسی (علیه السلام) سؤال کردند با که معاشرت کنیم؟ آن حضرت فرمود: با کسانی که نگاه کردن به آنها شما را به یاد خدا بیندازد و سخن گفتن آنها دانش شما را بیفزاید و کردار آنها رغبت شما را به آخرت زیادتر کند..
لقمان حکیم به فرزند خود سفارش می کند که: فرزندم همنشین عالمان باش و به آنان نزدیک شو و به زیارت آنها برو؛شاید شباهتی به آنان پیدا کنی،و با آنها باش.
امام صادق (علیه السلام) فرموده است:
الصَّداقَهُ مَحدُودَهُ فَمَنْ لَمْ تَکُنْ فیهِ تِلکَ الحُدُودِ فَلا تَنْسِبْهُ اِلی کَمالِ الصَّداقَهِ وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ فیهِ شَی ءٌ مِنْ تِلکَ الحُدُودِ فَلا تُنْسِبْهُ إلی شَی ءٍ مِنَ الصَّداقَهِ أوَّلُهَا أن یَکُونَ سَریرَتُهُ وَ علانیَتُهُ لَکَ واحِدَهً وَ الثَّانِیَهُ أنْ یَری زَیْنَکَ زَیْنَهُ وَ شَیْنَکَ شَینَهُ وَ الثَّالِثَهُ أنْ لا یُغُرَّهُ عَنْکَ مالٌ وَ لا وِلایَهُ والرّابِعَهُ أنْ لا یَمْنَعَکَ شَیئاً مِمّا تَصِلُ إلَیْهِ مَقْدِرَتُهُ وَ الْخامِسَهُ أنْ لا یُسْلِمَکَ عِنْدَ النَّکَبات.
دوستی و رفاقت حدودی دارد.کسی که واجد تمام آن حدود نیست،دوست کامل نیست و آن کس که دارای هیچ یک از آن حدود نباشد اساساً دوست نیست.
اوّل آنکه: ظاهر و باطن رفیقت نسبت به تو یکسان باشد.
دوّم آنکه: زیبایی و آبروی تو را جمال خود ببیند و نازیبایی تو را نازیبایی خود بداند.
سوّم آنکه: دست یافتن به مال و یا رسیدن به مقام،روش دوستانه ی او را نسبت به تو تغییر ندهد.
چهارم آنکه: در زمینه ی رفاقت از آنچه و هر چه در اختیار دارد نسبت به تو مضایقه نکند..
پنجم: تو را در مواقع آرام و مصایب ترک نگوید
با چه کسانی دوستی نباید نمود :
در روایات زیادی از دوستی با کسانی که انس و الفت پذیر نمی باشند ،شخص شریر و فاسد ،متظاهر به معاصی ، بدگمان و حسود نهی شده است ، که چندین روایت به عنوان نمونه بیان می شود.
رسول گرامی اسلام،نقش دوست و اهمیت دوستی را چنین یادآور شده است
اَلْمُؤمِنُ ألِفُ مألُوفٌ وَ لا خَیْرَ فی مَنْ لا یَألَفُ وَ لا یُؤلَفْ.
مؤمن چنان است که با دیگران انس و الفت گرفته ودیگران با او انس دارند و کسی که نه الفت پذیر است و نه الفت می گیرد در او خیری نیست.
لا تَصحَبِ الشَّریرَ فَإنَّطَبْعَکَ یَسْرَقُ شَرّاً وَ أنتَ لا تَعلَمْ.
از مصاحبت و دوستی با مردم شرور و فاسد بپرهیز زیرا طبیعت تو به صورت ناخودآگاه بدی و ناپاکی را از طبع منحرف او می دزدد در حالی که خود نیز از آن بی خبری.
و نیز همان حضرت می فرماید: همنشینی و دوستی با بدان باعث سوی ظن به اَخیار و خوبان می شود و همنشینی با خوبان و مؤمنان،تو را جزء خوبان می کند.
امام صادق (ع):اصْحَبْ مَنْ تَتَزَیَّنُ بِهْ و لا تَصْحَب مَن یَتََزَیَّنُ بِکَ
با کسی یار شو که به او آراسته شوی، با کسی یار مشو که به تو آراسته شود.
امام علی (ع): مَن لم یَصْحَبُکَ مُعِیناً علی نَفْسِکَ فَصُحْبَتُهُ وبالٌ عَلیکَ أن عَلِمْتَ
هر که همنشینی اش کمکی به تو در مبارزه با نفست نکند آن همنشینی وبال توست اگر بدانی.
امام علی (ع): إحْذَرْ مُصاحَبَةَ الفُسّاقِ و الفُجّارْ و المُجاهِدِینَ بِمَعاصِی اللهُ
از همنشینی با افراد فاسق و متظاهر به معاصی خدا دوری کن.
امام علی (ع): حَسَدُ الصَّدیقِ مِنْ سُقْمِ المَوَدَّةِ
حسادت ورزیدن دوست، از ناسالم بودن دوستی است.
ج) راههای دوست یابی :
از آنجا که ارتباط با دوست نقش زیادی در آینده دنیوی و معنوی انسان دارد ، در روایات بسیاری به چگونگی دوست یابی و راههای تشخیص دوست خوب از بد اشاره شده است ، که چندین روایت بیان می شود:
امام صادق (ع): لا تُسَمِّ الرَّجُلَ صَدیقاً سِمَه مَعْرِفَةٍ حتی تَختَبَرهُ بِثلاثٍ
تُغضِبُهُ فَتَنْظُرُ غَضَبَهُ یُخرِجُهُ مِنَ الحَقِّ الی الباطِل، و عند الدینارِ والدِّرْهَمِ، و حتی تسافِرَ مَعَهُ
هیچ کس را دوست خود مخوان، مگر اینکه در سه چیز او را بیازمائی:
او را به خشم آوری و ببینی آیا این خشم او را از حق به باطل می کشاند ، در درهم و دینار ، در سفر کردن با او.
حضرت علی (علیه السلام) می فرماید:
مَنْ اِشْتَبَهَ عَلَیْکُمْ أمرُهُ وَ لَمْ تَعْرِفُوا دِینَهُ فَانْظُرُوا إلی خُلطائِهِ فَإنْ کانُوا أهْلَ دینِ اللهِ فَهُوَ عَلی دینِ اللهِ وَ إنْ کانُوا عَلی غَیْرِ دینِ اللهِ فَلا حَظَّ لَهُ مِنْ دینِ الله.
هرگاه وضع کسی برای شما نامعلوم بود و دین او را نشناختید،به دوستانش نظر کنید. پس اگر آنها اهل دین و آیین خدا باشند او نیز پیرو آیین خداست و اگر بر آیین خدا نباشند او نیز بهره ای از آیین حق ندارد.
تو اول بگو با کیان زیستی
پس آنگه بگویم که تو کیستی
د) چگونگی ارتباط با دوست :
عدى بن حاتم مى گوید: «وارد مدینه شدم. پیامبر مرا شناخت از جاى خود برخاست و دست مرا گرفته به خانه خود برد… من از فروتنى وى غرق حیرت شدم و از اخلاق پسندیده و ملکات فاضله، و از احترام فوق العاده اى که نسبت به تمام افراد قائل بود دریافتم که وى فرد عادى، و فرمانرواى معمولى نیست.
شخصى از امام صادق (ع) سؤال نمود: حُسن خلق چیست؟
حضرت (ع) فرمود: این که نرم برخورد نمایى، پاکیزه سخن بگویى و با چهره نیکو و شاد با برادرت روبرو شوی.
امام علی ( علیه السلام) : لا تضیعن حق اخیک اتکالا علی ما بینک و بینه فانه لیس لک باخ من ضیعت حقه
امام علی ( علیه السلام) فرمودند: سعی کن حقوق برادرت را با اتکاء به دوستی و رفاقت پایمال نکنی، زیرا آنکس که حق او بوسیله تو ضایع گشته برادر دینی تو نخواهد بود.
امام باقر ( علیه السلام) فرمودند: مردی خدمت رسول خدا ( صلی الله علیه و آله) آمد و عرض کرد: ای رسول خدا، به من وصیتی کن ، پیامبر ( صلی الله علیه و آله) ضمن سفارش هایش فرمود :با دوست خود با روی خوش و اخلاق خوب برخورد کن.
قال امیر المؤمنین ( علیه السلام) : ابذل لصدیقک کل المودة، و لاتبذل له کل الطمأنینة، و اعطه کل المواساة و لا تفض الیه بکل الاسرار
امام علی ( علیه السلام) فرمودند: با دوست خود در اظهار محبت سنگ تمام بگذار، ولی صد در صد به او اعتماد نکن و شیوه احتیاط پیشه کن و با او به مواسات رفتار کن اما همه اسرار خود را به او مگو.
قال علی ( علیه السلام) : لا یکلف احدکم اخاه الطلب اذا عرف حاجته
امام علی ( علیه السلام) فرمودند: وقتی کسی پی برد که دوستش به چیزی نیازمند است، باید قبل از درخواست نیاز او را بر طرف کند و او را وادار به سئوال و درخواست ننماید.
قال علی ( علیه السلام) : اقبل عذر اخیک، و ان لم یکن له عذر فالتمس له عذرا
امیر مؤمنان علی ( علیه السلام) فرمودند: عذر برادر خود را بپذیر، و اگر او عذری نداشت برای خطای او عذری بتراش.
برای آگاهی بیشتر لطفا منابع زیر را مطالعه بفرمایید:
– دوستی در قرآن و حدیث , نوشته آقای ری شهری
– دوستی و دوستان , نوشته آقای سید هادی مدرس , ترجمه حمیدرضا شیخی و حمیدرضا آژیر, از انتشارات آستان قدس رضوی , 1376
– آئین دوستی (دوست یابی) نوشته دیل کارنگی , انتشارات پیمان ،1378
– آئین دوستی در اسلام , نوشته آقای بابازاده
– رفاقت و دوستی از دیدگاه قرآن و روایات ، محمد بیستونی وهمکاران ، نشر بیان جوان،1387