دمدستیترین پاسخ این است که این فایل دَرز کردهاست؛ قرینهاش هم این است که گفته میشود یکی از اعضاء گروهی که مسئول تهیهی این تاریخ شفاهی بوده بهایالاتمتحد رفته، و درخواست پناهندگی کردهاست ـــ پاسخی که میتواند درست باشد یا نه، ولی عموماً پاسخ بهمسئلهای چنین پیچیده و ذوابعاد، که از تهران تا واشنگتن را لرزاندهاست، اینقدر پیشپاافتاده نمیتواند باشد.
دو گروه عمدهی سیاسی در کشور داریم، که گرچه در مواقع بحرانی میتوانند بهطور تاکتیکی «وحدت» کنند، اما حوزهی نفوذ و دامنهی منافعشان و، تا اندازهای، دیدگاههایی که دربارهی موضوعات مبتلاءبه دارند، آنها را از یکدیگر متمایز میکند. در مسئلهی اخیر، هر دو میتوانستهاند بهشرحی که خواهمگفت، منافعی در این افشاء دنبال کنند؛ بدینترتیب ممکن است عنوان عمومی اصلاحطلبان و یا اصولگرایان نسبت بهافشاء این فایل صوتی اقدام کردهباشند. اما هریک چهسودی میبرند؟
افشاء این فایل بهدولت کمک میکند همانگونه که در سال ۱۳۹۲، با برجستهسازی دالّ مرکزی «چرخیدن همزمان سانتریفیوژ و چرخ زندگی مردم» منافع حکومت و مردم همسو شود و، بدینواسطه، رأی بیاورد، اینک با برجستهسازی همان دالّ مرکزی، در شرایطی که مذاکرات احیاء برجام با سرعت بالایی در حال پیشرفت است، کاری کند دولت بعدی نیز بر همین نَمَط پیش برود، و در اختیار اصلاحطلبان/اعتدالگرایان باقی بماند.
در واقع، همانگونه که در سال ۱۳۹۲، «شیخ دیپلمات» با یک کلید و مقادیری متلک و اندکی شجریان، توانست در نقطهی اشتراک منافع حکومت و مردم قرار گیرد، و مذاکرهکنندهای را که جُز وقتکُشی راهبرد دیگری نمیشناخت و، در عین حال، گروهی که نمایندگی میکرد مانع «نرمش قهرمانانه» بودند، از راه بهدَر کند، اینبار نیز تصور این است که چنین فایلی میتواند این دوگانه را برجسته کند، که عدول از مذاکره با غرب یعنی بدبختی.
در این تحلیل، این گزاره مفروض است که منافع حکومت در رفع تحریمهاست، و لذا اینبار نیز انتخاب رییسجمهوری که با شعار مذاکره خود را نامزد کردهاست، موجب اشتراک منافع حکومت و مردم است؛ لذا با مانعی در سطوح بالاتر نیز مواجه نخواهدبود. بنابراین، در ادامه نامزدی مطرح میشود که بهمانند روحانی میتواند مذاکرهکنندهی خوبی باشد، و با لابیکردن میان جناحهای گوناگون، نقطهی اتصال همگیشان باشد: علی لاریجانی ـــ بعداً دربارهاش بیشتر مینویسم.
با این افشاء، ظریف عملاً جایگاهی مانند خاتمی مییابد، و میتواند مهمترین حامی لاریجانی باشد؛ بی آنکه در دولت او جایگاهی رسمی اختیار کند. در جریان انتشار این فایل صوتی، یکی از اصلیترین رویدادهایی که بهوقوع پیوست، بازسازی چهرهی ظریف، از «مالهکِش اعظم»، بهشخصیتیست که میتواند کشور را در جهان با آبرو نمایندگی کند، و زمانی مردم عموماً هوادار او بودند و، حتا، برخی دکمهی لایک فیسبوک را نیز بهافتخار او برای مدتی تغییر دادهبودند بهچیزی در مدح او.
در سوی دیگر، اگر اصولگرایان این فایل را منتشر کردهباشند، با آنچه از تحلیل ظریف در این فایل، که صحبتهای قبلی صالحی مبنی بر اینکه ایران سگک کمربندیست که آمریکا میخواهد بهدور روسیه ببندد نیز، آن را تأیید میکند، میفهمیم، بهموضع کلیشان که مخالفت با نزدیکی بهغرب است کمک میکند؛ ضمناً موضع مذاکرهکنندگان ایران را در مذاکرات جاری وین تضعیف میکند، و این سیگنال را بهدولتهای غربی میدهند که اینها دولت مستعجلاند: با ما باید مذاکره کنید.
تضعیف جایگاه دولت کنونی در مذاکرات جاری، وضعیت عمومی آنها را در انتخابات آتی نیز دستخوش تنزل خواهدکرد؛ زیرا با ناکامی مذاکرات، اصلیترین راهبرد اصلاحطلبان/اعتدالگرایان برای پیروزی در این انتخابات، بهبنبست میرسد، و چیز دیگری هم نیست که با تمسک بهآن، بتوانند جایگاهشان را بازیابی کنند. طبعاً نیازی بهتذکر نیست که این انتخابات، اهمیتی فراتر از همهی نمونههای قبلیاش دارد؛ «روز سرنوشت»، بهقول مرحوم هاشمی، احتمالاً در دولت ۸ سالهی برآمده از این انتخابات رقم خواهدخورد.
جالب است که مذاکرات جاری نیز مهمتر از نمونهی قبلی آن است؛ زیرا همهی طرفها با آگاهی برخاسته از تجربهی ناکام بعدی بهوین رفتهاند، و حتماً اصرار خواهندکرد که اینبار باید متنی تنظیم شود که نتوان بهاین راحتیها آن را در کاخ سفید «پاره کرد»، و یا در بهارستان «آتش زد»: برای همین هم آمریکاییها دنبال برجام «سختگیرانهتر و طولانیتر» هستند، و ایرانیها دنبال برجامی که قال همهی تحریمها را بکَند ـــ و جناحی که این توافق را امضاء کند، دولت آینده و «روز سرنوشت» را نیز تصاحب خواهدکرد.
قاعدتاً با قطعیت نمیتوان گفت این افشاء از ناحیهی اصلاحطلبان/اعتدالگرایان صورت گرفتهاست تا جایگاهشان را تثبیت کنند، و یا از ناحیهی اصولگرایان تا جایگاه رقیبشان را تنزل دهند. با این حال، اگر روایت محمدتقی کروبی را بپذیریم، شرایط بهسود گزینهی نخست تغییر میکند؛ او گفته فایل را دستکم ۵ روز پیش از انتشار دستکم از ۲ منبع شنیدهاست، و این یعنی یا برنامهی عامدانهای برای افشاء وجود داشته، یا تمام منتشرکنندگان سادهلوح بودهاند.
من، برخلاف حسین باستانی، در سمتی میایستم که کمینهای از عقلانیت برای کنشگران سیاسی قائل است.
محمدعلی کاظمنظری