بلکه فرد را از نظر اجتماع هم مسؤول و متعهد می داند. امر به معروف و نهی از منکر همین است که ای انسان! تو تنها از نظر شخصی و فردی در برابر ذات پروردگار مسؤول و متعهد نیستی، تو در مقابل اجتماع خود هم مسؤولیت و تعهد داری. آیا می توان گفت چنین دینی دین قضا و قدری است؟ البته قضا و قدری به مفهومی که آنها می گویند که کارها را خدا باید انجام دهد و بشر از این جریان و مسیر خارج است و مسؤولیتی ندارد، آنچنان قضا و قدری که از بشر نفی و سلب آزادی و مسؤولیت و تعهد می کند. قرآن چنین قضا و قدری را نمی پذیرد. آیا شما در این زمینه جمله ای بالاتر از آن آیه کوچک ـ که با تفاوت مختصری در دو جای قرآن آمده است ـ پیدا می کنید: «اِنَّ اللهَ لا یُغَیِرُ ما بِقَومٍ حَتّی یُغَیرِّوا ما بِاَنفُسِهِم»
رعد/11
این آیه آب بسیار صاف و پاکی است که بر سر منتظرها، آنهایی که به انتظار هستند که همیشه خدا از یک راه غیر عادی کارها را درست کند، می ریزد. انتظار بیهوده نکشید. «اِنَّ» یعنی تحقیقا مطلب این است. تحقق و واقعیت این است که هرگز خداوند اوضاع و احوال را به سود مردم عوض نمی کند «حَتّی یُغَیِّروا ما بِاَنْفُسِهِم» مگر وقتی که خود آن مردم آنچه مربوط به خودشان است، آنچه که در خودشان هست: اخلاق، روحیه، ملکات، جهت، نیات و بالآخره خودشان را عوض کنند. آیا شما می توانید صریحتر از این، مسؤولیت پیدا کنید؟ آنهم مسؤولیت در برابر یک اجتماع، یعنی اجتماع را برای مسؤولیت مخاطب قرار بدهد.
مجموعه آثار شهید مطهری ج 17ـ حماسه حسینی صفحه222،شهید مطهری
به نقل از سایت تبیان
آثار اجتماعی « انتظار»:
آثاری که در تربیت فردی بر اعتقاد به «انتظار» ظهور حضرت حجت عجل الله فرجه الشریف مترتب است . به جامعه و زندگی اجتماعی نیز راه مییابد :
1ـ جامعهی معتقد به «انتظار» قطعاً نسبت به فریضهی امر به معروف و نهی از منکر متعهد و حساس است و همواره آن را زنده نگه میدارد. چرا که حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف در روزگار ظهور، بزرگترین امر کننده به معروف و نهی کننده از منکر است. میدانیم که رضا و خشنودی آن حضرت در این است که مردمان در این جهت به او اقتدا کنند و راه او را بپویند. لذا جامعهی منتظر نسبت به وجود منکرات در جامعه حساس بوده و اشاعهی معروف را وجههی همت خویش قرار میدهد.
2ـ اعتقاد به امامت حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف امام حّی و حاضر که حجت خداست که حضور و نظارت دارد ـ و اعتقاد به «انتظار» ظهور او، ما را به اصل «نیابت» هدایت میکند. این که در عصر غیبت ضمن انتظار ظهور حضرت و امید به رهایی و نجات و استقرار نظام مبتنی بر قسط و عدل، امر ولایت تشریعی بلا تکلیف نمیماند و تربیت افراد و اداره ی جامعه تعطیل نمی شود. بلکه بر عهدهی عالمان ربّانی یعنی یعنی دین شناسان عدالت خواه تقوی شیعی فرار میگیرد، نایب امام است و نائب امام باید به شیوهی ائمهی طاهرین علیهم السلام عمل کند. ما، قرآن کریم، سنت رسول صلی الله علیه و آله و سیرهی اهل بیت علیهم السلام را پیش روی داریم و بر این اساس نایب راستین را بر میگزینیم. این گونه غیبت با رجوع به «عالم ربّانی» واجد شرایط، به این اعتبار که نایب امام است، در خط دین قرار می گیرند و به دیانت و هدایت میرسند و دین و دنیایشان سامان میگیرد و در این صورت زمینه برای ظهور حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف فراهم میگردد.
انسان منتظر در باور این اندیشه که «انتظار» آمادگی و مهیّا بودن است، در برابر همهی ناراستیها میایستد و «نه» میگوید، و در برابر هرگونه تهاجم و تجاوز میشورد و عصیان میکند و ایمان خویش را پاس میدارد. انتظار روح حماسه و پیکار را در میان انسانها زنده نگه میدارد .
انسان منتظر همواره در آمادگی و به دور از هر معصیت و کوتاهی و قصور و تقصیر به سر میبرد. انسانهای منتظر که خواهان استقرار عدالتند خود را در همهی شئون زندگی ملزم به رعایت آن میدانند.
«انتظار» اگر به درستی شناخته شود و به آن گستردگی و جامعیتی که در قرآن و احادیث و روایات مطرح گردیده در جامعه توجیه شود و به صورت یک «فرهنگ» در فکر و اندیشه و احساس آدمیان و رفتار و کردار آنها نفوذ کند نقش ارزندهای در تربیت و مدیریت جامعه ایفا خواهد کرد. غیبت جریانی بسیار عمیق، . انتظار جریانی بسیار سازنده و مهم است و اگر به درستی شناخته شود در مییابیم که روزگار انتظار، نه تنها روزگار سستی و بیتفاوتی و تحمل ستم و بیعدالتی نیست، بلکه دوران احساس مسئولیت شدید در برابر دین است.
روزگار انتظار روزگار تکلیف است در عرصهی زندگی فردی و اجتماعی و این تکلیف همانا نگهبانی دین خداست. در این صورت است که سخنان امام زین العابدین معنی پیدا میکند و پیروان باورمند به فرهنگ انتظار مصداق سخن آن حضرت قرار میگیرند.
امام علی بن الحسین زین العابدین علیه السلام خطاب به ابوخالد کابلی فرمود:
« ای ابو خالد! مردمانی که در روزگاز غیبت به سر میبرند، و معتقد و منتظرند، از مردمان همهی زمانها افضلند. زیرا که خدای متعال به آنان خرد و عقل و معرفتی داده است که غیبت امام، برای انان مانند حضور است.
این مردم را، خدا مانند سربازان پیکارگر صدر اسلام قرار داده است، همانان که در رکاب پیامبر(ص) شمشیر میزدند و پیکار میکردند. آنانند اخلاص پیشگان حقیقی، و آنانند شیعیان واقعی و آنانند که ـ در نهان و آشکارـ مردم را به دین خدا دعوت میکنند…»بحارالانوار، جلد25، ص122