خانه » همه » مذهبی » انتقاد از ولی فقیه

انتقاد از ولی فقیه


انتقاد از ولی فقیه

۱۳۹۳/۰۶/۱۴


۶۱۹ بازدید

درمورد انتقاد از رهبری از زبان خود ایشان هم مطلبی بیان شده است ؟


انتقاد از رهبری بر اساس شرع مقدس اسلام :
در آموزه های اسلامی تاکید زیادی بر آزادی بیان و انتقاد و انتقاد پذیری از سوی مردم و حاکمان اسلامی شده و تحقق صحیح آن را موجب اصلاح , رشد و تکامل مادی و معنوی فرد , جامعه و نظام سیاسی می داند . چنانکه امام باقر(ع) در باب انتقادپذیری تاکید می نماید: «اتبع من یبکیک و هو لک ناصح…؛ از کسی که از روی خیرخواهی با یادآوری عیب هایت تو را به گریه درآورد پیروی کن و از کسی که از روی ناخالصی تو را به خنده وا می دارد، متابعت مکن…»(الکافی، ج 2، ص 638). و همچنین امام علی(ع) نیز در این زمینه از مردم می خواهد که حرف حق را در هر حال به او یادآوری کنند: «فلا تکفّوا عن مقالة بحق او مشورة بعدل، فانی لست فی نفسی بقول ان اخطی ء ولا آمن ذلک من فعلی الا ان یکفی الله من نفسی ما هو املک به منّی»(نهج البلاغه، خطبه 216). براساس اعتقادات دینی ما، فقط پیامبران، حضرت زهرا و ائمه اطهار(ع) معصوم اند. ازاین رو هیچ کس ادعا نمی کند که احتمال اشتباهی در رفتار و نظرات ولی فقیه نیست. احتمال خطا و اشتباه در مورد ولی فقیه وجود دارد و ممکن است دیگران به خطای او پی ببرند. ازاین رو می توان از ولی فقیه انتقاد کرد. در نگرش دینی نه تنها انتقاد از ولی فقیه با شرایط آن جایز است؛ بلکه یکی از حقوق رهبر بر مردم، لزوم دلسوزی و خیرخواهی برای او است. این حق تحت عنوان «النصیحه لائمه المسلمین» و امر به معروف و نهی از منکر تبیین شده است. نصیحت به معنای خیرخواهی برای رهبران اسلامی است که یکی از ساز و کارهای تحقق آن اندرزدهی است. بنابراین نه تنها انتقاد از ولی فقیه جایز است؛ بلکه در جای خود واجب شرعی است و منافع و مصالح شخصی یا گروهی نباید مانع انجام دادن آن شود.
در کنار حق عمومی نظارت و انتقاد از مسئولین ، مطابق اصل یکصد و یازدهم مجلس خبرگان رهبری به صورت رسمی عهده دار این موضوع بوده و البته سایر راهکارهای نظارتی و کنترلی عمومی نظیر نظارت مستمر حوزه های علمیه و مراجع عظام تقلید ، احزاب و تشکل های اسلامی و…همواره وجود دارد . به عبارتی در موارد نادری که احتمال اشتباه می رود یا مواردی که ابهام وجود دارد، کمیسیونی به نام «هیأت تحقیق» متشکل از اعضای مجلس خبرگان، با مقام معظم رهبری دیدار و توضیحات لازم را خواستار شده و در صورت نیاز با کارشناسان و صاحب نظران مربوط مشورت و تبادل نظر می نمایند. (محسن، ملک افضلی اردکانی، نظارت و نهادهای نظارتی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1382، ص 122) توضیح اینکه ؛ این مجلس به منظور انجام وظایف خود، بررسی های کارشناسی و تهیه گزارش، جهت طرح در جلسات رسمی، کمیسیون هایی دائمی، مرکّب از اعضای خبرگان ماده 17 آیین نامه داخلی مجلس خبرگان،تشکیل داده است؛ که یکی از این کمیسیون ها « کمیسیون تحقیق» می باشد ؛ این کمیسیون، موظف است هر گونه اطلاع لازم را درباره اصل یکصدویازدهم، در محدوده قوانین و موازین شرعی، به دست آورد. هم چنین درباره صحت و سقم گزارش های رسیده، دراین باره، تحقیق و بررسی کند و اگر لازم بداند، با مقام معظم رهبری، در این زمینه، ملاقات کند (ماده 33 آیین نامه داخلی مجلس خبرگان.) کمیسیون تحقیق موظف است پس از بررسی و تحقیق درباره مسائلی که درباره اصل یکصدویازدهم پیش آمده است و آن ها را کافی برای تشکیل اجلاس خبرگان به این منظور نمی داند، نتیجه اقدامات انجام شده را به هیئت رئیسه گزارش کند . (ماده 35 آیین نامه داخلی مجلس خبرگان)
البته در عین حال باید توجه داشت گفتار ولی فقیه به سه بخش تقسیم می شود:
1. فتوا،
2. توصیه ها و بیانات ارشادی،
3. احکام حکومتی که یا مستقیماً خود صادر می کند و یا از مجاری قانونی (مانند مجلس شورای اسلامی) صادر می شود.
بخش اول، برای مقلدان او لازم الاجرا است و انتقاد در آن به معنای مناظره علمی و فقهی است که جایز و مطلوب می باشد؛ ولی نیازمند قدرت اجتهاد است.
بخش دوم، الزامی نمی آورد و نقش عمده آن آگاهی بخشی، روشنگری و هدایت است. انتقاد، بحث و تحقیق درباره این امور جایز است و حتی اگر شخصی، نظری مخالف با رهبری داشت، اطاعت از این گونه توصیه های رهبری -تا جایی که با قانونی مخالفت نکند الزامی نیست. در این موارد او می تواند؛ بلکه بنا به اهمیت موضوع باید آرای خود را به رهبر برساند و وظیفه مشاوره را در این باب انجام دهد. البته آرای خود را در سطح جامعه، نباید به گونه ای تبلیغ کند که باعث بی حرمتی و تضعیف رهبر و حکومت اسلامی شود.
بخش سوم، اطاعت از دستورات و احکام ولایی یا قوانین مدون جمهوری اسلامی -که به یک اعتبار احکام ولی فقیه اند برای همگان (حتی غیر مقلدان او) لازم و واجب است و تخلّف از آن به هیچ وجه جایز نیست (حتی اگر شخصی آن قانون را خلاف مصلحت بداند)؛ زیرا روشن است در هر قانون و کشوری، اگر رعایت قوانین و دستورات الزامی، تابع سلیقه های متنوع شود، آن کشور با هرج و مرج مواجه شده و قوانین آن ضمانت اجرایی نخواهد داشت.
البته در همین موارد هم -به ویژه قبل از صدور حکم تحقیق و بحث علمی، می تواند به عنوان مشورت برای حکومت اسلامی ارائه شود. در نهایت مرجع تصمیم گیری، شخص ولی فقیه یا مجاری قانونی منصوب از ناحیه او است. و بعد از صدور حکم نیز انتقادات سازنده که جنبه مخالفت عملی با ولایت فقیه و ایجاد اخلال و هرج و مرج در جامعه نداشته باشد ، پذیرفتنی است .یکی از اعضای برجسته خبرگان معتقد است که : «انتقاد از رهبری باید هوشمندانه طراحی شودتا موجب سوء استفاده دشمنان نگردد. مجلس خبرگان کمیسیونی برای نظارت بر فعالیت های رهبری دارد که عملکرد ایشان را مورد بررسی قرار می دهد و در موارد لازم نتیجه آن را به اطلاع ایشان می رساند. این هیأت تحقیق به پیشنهاد خود مقام معظم رهبری در مجلس خبرگان تشکیل شد. بهترین شیوه انتقاد، نوشتن نامه به دبیرخانه مجلس خبرگان و بیان موارد لازم است » «این عمل موجب حفظ حرمت نهادهای مذکور خواهد بود» (آیت الله مصباح یزدی، جزوه پرسش ها و پاسخ ها، تهیه و تدوین مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله، ص 70)
مقام معظم رهبری در زمینه تأکید نظام اسلامی بر اهمیت نقد و انتقاد می فرماید : « یک نکته ى دیگرى که در دنباله ى آن مطالبه ى دانشجوئى عرض میکنم، این است که مطالبه کردن با دشمنى کردن فرق دارد. اینکه ما گفتیم گاهى اوقات معارضه ى با مسئولان کشور نشود – که الان هم همین را تأکید میکنیم؛ معارضه نباید بشود – این به معناى انتقاد نکردن نیست؛ به معناى مطالبه نکردن نیست؛ در باره رهبرى هم همینجور است. این برادر عزیزمان میگوید «ضد ولایت فقیه» را معرفى کنید. خوب، «ضد» معلوم است معنایش چیست؛ ضدیت، یعنى پنجه در افکندن، دشمنى کردن؛ نه معتقد نبودن. اگر بنده به شما معتقد نباشم، ضد شما نیستم؛ ممکن است کسى معتقد به کسى نیست. البته این ضد ولایت فقیه که در کلمات هست، آیه ى مُنزل از آسمان نیست که بگوئیم باید حدود این کلمه را درست معین کرد؛ به هر حال یک عرفى است. اعتراض به سیاستهاى اصل 44، ضدیت با ولایت فقیه نیست؛ اعتراض به نظرات خاص رهبرى، ضدیت با رهبرى نیست. دشمنى، نباید کرد. دو نفر طلبه کنار همدیگر مى نشینند؛ خیلى هم با هم رفیقند، خیلى هم با هم باصفایند، همدرس هستند، مباحثه میکنند، حرف همدیگر را رد میکنند؛ این حرف او را رد میکند، آن حرف این را رد میکند. ردکردن حرف، به معناى مخالفت کردن، به معناى ضدیت کردن نیست؛ این مفاهیم را باید از هم جدا کرد. بنده از دولتها حمایت کرده ام، از این دولت هم حمایت میکنم؛ این به معناى این نیست که همه ى جزئیات کارهائى که انجام میگیرد، مورد تأیید من است، یا حتّى من از همه اش اطلاع دارم؛ نه، لازم نیست. اطلاع رهبرى از آن مجموعه ى حوادث و رویدادهائى لازم است که به تصمیم گیریهاى او، به جهتگیریهاى او و به انجام تکالیف و وظائف او ارتباط پیدا میکند، نه اینکه حالا از همه ى چیزهائى که در محیط دولت و محیط کار وزارتخانه ها اتفاق مى افتد، باید حتماً رهبرى مطلع باشد؛ نه، نه لازم است، نه ممکن است؛ موافقت با آنها هم لازم نیست. بعضى از اشخاص و بعضى از کارها ممکن است در مجموعه ى دولتى وجود داشته باشد که صددرصد مورد اعتماد و مورد تأیید ماست، اما آن کار را ما تأیید نکنیم؛ چون دلیل ندارد که رهبرى وارد محیط اجرائى شود؛ به دلیل اینکه مسئولیتها مشخص است و باید مسئول، وزیر، رئیس فلان مرکز یا بنگاه فرهنگى یا اقتصادى، وظائف خودش را انجام بدهد. بنابراین ما به هیچ وجه انتقاد کردن را مخالفت و ضدیت نمیدانیم. بعضى تصور میکنند که ما چون از مسئولان کشور، از دولت محترم – که واقعاً دولت خدمتگزار و باارزشى است؛ حقاً و انصافاً. کارهائى هم که دارد انجام میگیرد، مى بینید؛ کارها جلو چشم است. باید انسان بى انصاف باشد که اهمیت این کارها را انکار کند – حمایت میکنیم، این حمایت و این طرفدارى، به معناى این است که انتقاد نباید کرد، یا من خودم انتقاد نداشته باشم؛ ممکن است مواردى هم انتقاد داشته باشم.» (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار دانشجویان نخبه، برتران کنکور و فعالان تشکلهاى سیاسى فرهنگى دانشگاهها ، 17/7/1386 )
آنچه از نظرات رهبری مستفاد می شود اینست که :
1- میان دشمنی و معارضه کردن و پنجه درافکندن، با انتقاد و مطالبه نمودن، تفاوت بسیار است. اگر مخالفت ها و انتقادات افراد و جریانها، به مقابله کردن و خصومت با سیاست های کلی نظام و نظرات اصولی و کلی اعلامی توسط رهبری، بازگشت نماید، در این صورت از مرز انتقاد خارج شده و مفهوم دشمنی و ضدیت تحقق پیدا می کند. اما اگر به نظرات خاص رهبری و یا سیاست های جزیی (مانند اصل 44) انتقاد شود، ضدیت با رهبری تحقق نمی یابد.
2- نوع انتقاد و مطالبه کردن، در تحقق ضدیت و دشمنی، بسیار موثر است. اگر در اعلام نظرات انتقاد از روش های منطقی و آرام و با رعایت سلسله مراتب مسوولان نظام و بدون تحریک افکار عمومی یا نخنبگان استفاده شود و در بیان دیدگاه ها از استدلالات کارشناسی بهره جویی شود و متناسب با حساسیت موضوع، از راههای مختلف رساندن پیام مانند نامه خصوصی و یا محدود و یا حضوری و یا در جلسات ذیربط و غیره استفاده شود، در این صورت مرزهای بین خصومت و انتقاد آشکار می شود. استفاده از راههای نامناسب، در کم شدن فاصله میان انتقاد و خصومت، موثر است.
3- میان دشمنی کردن و معتقد نبودن، تفاوت وجود دارد. ممکن است که کسی به برخی از مسوولان نظام اعتقاد نداشته باشد اما با آنها دشمنی هم نکند. اگر فرد یا جریانی، به شخص برخی مسوولین اعتقاد نداشته باشد اما مثلاً بدلیل پذیرفتن قواعد زندگی در یک جامعه مدنی و مردم سالار، با آنها ضدیت ننماید و در صورت تمایل، نظرات انتقادی و اصلاحی خود را با رعایت قواعد فوق الذکر، مطرح نماید، در این صورت دشمنی کردن محقق نمی شود. لذا ملاک اصلی، ضدیت کردن و خصومت ورزیدن است و نه اعتقاد یا عدم اعتقاد. صد البته، اعتقاد داشتن به جایگاه فلان مسوول نظام، در نوع انتقاد کردن او موثر خواهد بود (همچنان که عکس آن نیز صادق است) اما بهرحال نمی توان نظرات هر غیر معتقدی را با چماق ضدیت و دشمنی راند. (بازخوانی نظرات رهبری ، ناصر ایمانی ، ۲۵ مهر ۱۳۸۶ ، سایت الف)
انتقاد از رهبری در مجامع عمومی و روزنامه ها :
پیش از پرداختن به این مطلب باید به این نکته مقدماتی اشاره نماییم و آن اینکه همانگونه که از نام دشمن ، مشخص است وظیفه دشمن ، دشمنی است فلذاحتی اگر راه برای انتقاد تخریبی نیز فراهم شود باز هم از دشمنی خود دست برنخواهد داشت و از طرق دیگری به دشمنی دست خواهد زد بنابر این در شرایطی که دشمن تلاش می کند تا از کوچکترین مساله ای برای پیشبرد اهداف خویش سود جوید چرا ما این بهانه را در دستان او قرار دهیم . شاید شما مستحضر باشید که مدتی قبل وقتی مقام معظم رهبری بیمار شده بودند دشمن حتی بیماری ایشان را که یک مساله کاملا طبیعی می باشد به عنوان سوژه تبلیغاتی خود برای برخی حرف و حدیث ها و گمانه زنی ها تبدیل کرد لذا دشمن تلاش می کند تا از هر مساله عادی ای برای ضربه زدن و مبارزه تبلیغاتی خود بهره گیرد و حداقل ما نباید این فرصت را برای او فراهم نماییم . ضمن اینکه همانگونه که در شرایط نقد و انتقاد سازنده گفته می شود ، عقلا و منطقا انتقادی جای بیان دارد که خصلت سازندگی داشته باشد و چنین انتقادی نیاز به بیان در مجامع عمومی ندارد و از طریق راهکارهایی که ذکر شده است نیز امکان طرح چنین انتقاد های سازنده ای وجود دارد . ضمن اینکه اگر قرار باشد در فضاهای عمومی همچون روزنامه ها ، دانشگاهها و … جلساتی با رویکرد انتقاد نسبت به عملکرد رهبری تشکیل شود ، در اینجا پس از انعکاس دیدگاه وموضوع موردانتقاد به رهبری و دریافت پاسخ دو حالت پیش خواهد آمد : یا اینکه همه دانشجویانی که در جلسه انتقادی حضور دارند در جلسه پاسخ به انتقادات هم حاضر می شوند که چنین چیزی بعید است اتفاق بیفتد و اگر همه دانشجویان و یا حتی یک دانشجو درجلسه پاسخ به انتقادات حاضر نشود چنین اتفاقی بدین معناست که شبهاتی در قالب انتقاد به رهبری بیان شده و ذهن دانشجویان رادرگیر خودساخته بدون اینکه پاسخ مطلب را دریافت کرده باشند که در آن صورت این انتقاد از جنبه سازندگی خود خارج شده وجنبه تخریبگرانه خواهد داشت که با اصول و شرایط انتقاد سالم و سازنده درتعارض خواهد بود . البته فرض سومی نیز می توان تصور کرد و آن اینکه درمجامع علمی باب انتقاد ودر واقع طرح شبهات در مورد موضوعات مختلف اعم از رهبری وولایت فقیه و یا مباحث اعتقادی دیگر باز باشد و افراد متخصص مربوط به هر موضوع در این مجامع حاضر شده و با شنیدن شبهات و یا انتقاداتی که مطرح می شود در یک فضای علمی به ارائه پاسخ های مطلوب پرداخته و در صورتی که منتقدین از پاسخهای ارائه شده قانع نشدند بار دیگر به ارائه اشکالات خود بر پاسخ ها پرداخته و همینطور این قبیل مباحثات تا رسیدن به یک پاسخ نهایی ادامه یابد که در مورد این مطلب و فرض نیز باید بگوییم که این مطلب نه تنها هیچ ایراد و اشکالی ندارد بلکه یکی از آرمانهای مقام معظم رهبری نیز می باشد . به عبارتی این فرض ، در راستای مطالبه مهم مقام معظم رهبری در زمینه راه اندازی کرسی های آزادی اندیشی و تولید فکر در مجامع علمی بوده و بخشی از آن می باشدکه در بخشی از نامه مقام معظم رهبری در پاسخ به جمعى از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه ، تحت دو عنوان «کرسى‌هاى پاسخ به سؤالات و شبهات» و «کرسى‌هاى نقد و مناظره» می گنجد (برای مطالعه این نامه رک : پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ ونشر آثار مقام معظم رهبری http://farsi.khamenei.ir/message-content?id=8290 )
لذا بیان انتقادات به صورت مذکور یک خواسته به حق بوده و ما نیز با آن موافق هستیم و امیدواریم که هر چه زودتر زمینه اجرای کامل آن در تمامی مجامع علمی از جمله دانشگاهها فراهم گردد .
بنابر این در یک جمع بندی کلان از انتقاداتی که می تواند از رهبری صورت می گیرد آنها را در چند بخش می توانیم خلاصه نماییم :
1 – انتقادات بدون هرگونه پاسخی مطرح شود که در این صورت انتقادات ، تنها به تشویش اذهان عمومی و فراهم شدن زمینه برای سوء استفاده دشمنان تبدیل خواهد شد .
2 – انتقادات پس از طرح به صورت عمومی ، به همان شیوه عمومی از سوی رهبری پاسخ داده شودکه در آن صورت شرایط بیان و پاسخ شبهه به منظور جلوگیری از تشویش اذهان عمومی رعایت نشده است به عنوان مثال هیچ تضمینی نیست که خواننده ای که انتقاد از رهبری را از طریق روزنامه ای خوانده و ذهن او آلوده به شبهه ای که از انتقاد ناشی شده است ، پاسخ به شبهه را نیز عینا پیگیری نماید . البته انتقاد از دیگر مقامات مسئول در نظام اسلامی با شیوه مذکور شاید اشکالی نداشته باشد اما با توجه به جایگاه دینی و اعتقادی مقام ولایت فقیه ، نباید از این شیوه برای انتقاد از رهبری استفاده کرد .
3 – انتقادات در مجامع علمی و از طریق راه اندازی کرسی های آزاد اندیشی با حضور افراد متخصصی که صاحب نظر در زمینه مسائل مختلف هستند و یا متخصص در امر پاسخگویی به امر انتقادات هستند (به ویژه با تاکید بر اینکه در موضوعی همچون ولایت فقیه و رهبری بتوانند به نمایندگی از جانب رهبری سخن بگویند همچون نمایندگان ولی فقیه در ارگان های مختلف) که این شیوه که یک راهکاری جداگانه از شیوه های مذکور در بالا (همچون انعکاس به دبیرخانه مجلس خبرگان و یا مکاتبه با دفتر مقام معظم رهبری و …) می باشد راهکاری معقول می باشد که خودمقام معظم رهبری نیز بر آن تاکید دارند و امیدواریم با راه اندازی صحیح و معقول این کرسی ها در دانشگاهها شاهد آن باشیم که بخشی از شبهاتی که در اذهان دانشجویان دور می زند از این طریق مطرح و توسط متخصصان مربوطه به بحث گذاشته شود تا انتقادات نیز جنبه کاملا سازنده خود را حفظ نمایند . البته همانگونه که گفتیم این کرسی ها در مجامع علمی بوده و درمجامع عمومی که قدرت تحلیل مردم بسیار کمتر می باشد کمتر می توان به برگزاری این قبیل جلسات پرداخت لذا به نظر می رسد برای سازنده بودن انتقادات و نیز جلوگیری از سوء استفاده دشمنان بهترین راه انتقال انتقادات به رهبری توسط مردم عادی همان طرقی باشد که قبلا اشاره شده است . اما بااین حال ، این بدین معنا نیست که شبهاتی که درمیان جوانان و حتی میانسالان وپیران وجود دارد نیز باید بلا جواب باقی بماند و یا از طریق روشهای مذکور پیگیری شود چرا که آنچه گفتیم بیشتر در زمینه انتقاد میباشد و نه در باره شبهات و پاسخگویی به شبهات مطلبی است که افراد فراوان صاحب تخصص و برخی مراکز تخصصی پاسخگو در جامعه متکفل آن هستند از جمله همین مرکز که شما با آن تماس گرفته اید بنابر این کسانی که شبهاتی دارند می توانند از طریق مراکز پاسخگویی اقدام به طرح شبهات خود پرداخته و پاسخ مطلوب را دریافته واگر قانع نشدند بار دیگر مکاتبه خود را تا حصول نتیجه نهایی ادامه دهند . همچنین می توانند به منظور سهولت در دریافت پاسخ از افراد متخصص همچون نمایندگان ولی فقیه درارگان های مختلف ، بخشهای پاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه هر شهرستان ، امام جمعه شهرستان و به طور کلی هر فردی که صاحب تخصص در زمینه مربوطه میباشد بهره گرفته با انعکاس مستقیم شبهات به ایشان خواستار دریافت پاسخ شوند . بنابر این راه دریافت پاسخ شبهاتی که درذهن اقشار مختلف مردم جامعه ممکن است به وجودآمده باشد نیز صرفا باز بودن راه طرح شبهات درمراکز پاسخگویی و یا نزد افراد متخصص می باشد که این راه نیز باز می باشد و اگر افرادی خود کاهلی کرده و تاکنون به طرح شبهات خود نزد این مراکز نپرداخته اند تقصیراز خودشان است و دریافت پاسخ شبهات نیز به هیچ وجه نیازمند طرح مستقیم آن با رهبری نمی باشد ضمن اینکه همانگونه که در مورد انتقادهم گفتیم اگر شبهاتی در نزد رهبری هم مطرح شود ایشان به این شبهات پاسخ می دهند و هرگز هیچ کسی را به خاطر طرح شبهه نزد رهبری مواخذه نمی کنند .
در ادامه به نمونه ای از انتقادات نسبت به رهبری اشاره می شود :
در جریان دیدار و گفتگوی جوانان نخبه علمی کشور با رهبر انقلاب، یکی از حاضران بدون هماهنگی با مجری مراسم و به دعوت رهبر انقلاب، پشت تریبون قرار گرفت و به شکل صریح، از برخی سیاستها و رویه‌های حکومتی انتقاد کرد.
به گزارش الف، در پایان سخنان افراد منتخب برای بیان نظراتشان نزد رهبر انقلاب، مجری برنامه با اعلام پایان وقت صحبت‌های حاضران، از رهبر انقلاب دعوت کرد برای جمع صحبت کنند. در این زمان چندتن از حضار خواستار حضور در پشت تریبون و بیان نظراتشان شدند که رهبری از مجری پرسیدند کسی نمانده که صحبت کند؟ مجری پاسخ داد اگر شما اجازه بدهید، همه‌ی جمع هزار نفره‌ای که این‌جا هستند، دوست دارند صحبت کنند اما وقت محدود است.
در این هنگام رهبر انقلاب به یکی از جوانان در وسط جمعیت که پرشورتر از بقیه خواستار حضور در پشت تریبون بود اما توسط برگزارکنندگان مراسم نشانده شد، اشاره کردند و گفتند: «آن آقایی که پا شده بودند، ایستاده بودند و نشاندندشان … شما بفرمائید».
جوان متقاضی در جایگاه قرار گرفت و خود را دانشجوی ریاضی دانشگاه شریف معرفی کرد. وی ابتدا از نحوه انتخاب افراد برای صحبت نزد رهبری گله کرد. این گلایه افرادی بود که نوبت بیان نظراتشان را نیافته بودند و با تشویق حضار روبرو شد.
وی سپس از عملکرد صدا و سیما پیرامون حوادث انتخابات به شدت انتقاد کرد و پرسید:
آیا صدا و سیمای ما تصویر درستی از کشور و جهان ارائه می‌دهد یا تصویری غیرواقعی و کاریکاتورگونه؟
آیا صداو سیما به عقاید مختلف اجازه‌ی دفاع از خودشان را می‌دهد؟ عقایدی که به‌خصوص در همین رسانه مورد نقد و یا حتی حمله قرار می‌گیرد؟
وی با انتقاد از پخش گزینشی وقایع در صدا و سیما گفت اگر بخواهیم رسانه‌های کشور اخلاقی شوند باید بزرگ رسانه‌ها آغاز‌گر آن باشد.
بخش دوم سخنان وی موضوع نقد رهبری بود. وی گفت: من شاید چهار-‌ پنج سال است که به صورت جدی‌تر روزنامه می‌خوانم و مجلات را مطالعه می‌کنم. این مدت واقعاً به یاد نمی‌آورم که مطلبی را با عنوان نقد رهبری خوانده باشم … نقد رهبری را هم به شکل عمومی می‌شود مطرح کرد و هم به صورت خاص در مجلس خبرگان. من احساس می‌کنم اگر چنین نشود، این شرایط منجر به نفاق و کینه می‌شود؛ مثلاً یک چیزی که در ابتدا یک انتقاد ساده است، چون بستر مناسبی برای بیان پیدا نمی‌کند، ممکن است جنبه‌ی مغرضانه به خود بگیرد و کم‌کم بی‌انصافی هایی پیدا شود.
در این هنگام، یادداشتی حاکی از اتمام وقت به سخنران داده شد. او از رهبری پرسید وقت گذشته است اما اگر موافق باشید ادامه دهم؟ رهبر انقلاب نیز با اشتیاق پاسخ دادند: البته از اول هم وقت گذشته بود ولی من موافق ادامه صحبت‌های شما هستم. این دانشجو صحبت‌‌هایش را ادامه داد و برخلاف سایرین که طبق هماهنگی با مجری مراسم، صحبتهایشان را در 4 دقیقه محدود می کردند، حدود 10 دقیقه صحبت کرد و در ادامه با انتقاد از چگونگی برخورد نیروی انتظامی با تجمعات پس از انتخابات پرسید:
اگر مقداری روش‌های اقناعی‌تر داشتیم و از خشونت به جز در موارد ضرورت استفاده نمی‌کردیم، نظام ما بقای بهتری نداشت؟ آیا مردم متحدتری نداشتیم؟ چون وحدت واقعی به نظر من بیش از این‌که با نصیحت حاصل شود نتیجه‌ی رفتار مردم با حکومت و رفتار حکومت با مردم است و رفتار مردم با همدیگر است.
وی در پایان، مودبانه تشکر کرد و به جای خود بازگشت و رهبر انقلاب نیز مانند بقیه سخنرانان از ایشان نیز با بیان طیب الله انفسکم تقدیر کردند.
پس از صحبت‌های این جوان، افراد دیگری هم برای بیان نظراتشان و پاسخگویی به انتقادات وی بلند شده و درخواست وقت صحبت کردند اما رهبرانقلاب با توصیه آنها به افزایش تحمل و شرح صدر، به کمبود وقت اشاره و صحبتهایشان را آغاز کردند.
رهبرانقلاب در ابتدای سخنان خود با ابراز خوشحالی از اینکه سخنان نخبگان هر سال قوی‌تر و عمیق‌تر از قبل می‌شود و یادآوری ضروت شکر نعمت نخبگی با خدمت به مردم و کشور؛ اهمیت تولید علم، آزاداندیشی در دانشگاه ها و مرز شکنی علمی در پیشرفت و اقتدار کشورمان را کلیدی توصیف کردند و ضمن اشاره به برخی نکات مطرح شده توسط حاضران، درباره سخنان دانشجوی منتقد نیز گفتند:
* خیال نکنید من از شنیدن اینجور حرفها ناراحت میشوم. نه…، من از اینکه این حرفها زده نشود، ناراحت میشوم. در جلساتِ دانشجوئى، دانشگاهى که اینجا هستند، بنده گاهى که ببینم حالا بعضى‌ها روى ملاحظه، روى احترام، روى هرچه، بعضى از این حرفها را که خیال میکنند من خوشم نمى‌آید، نمیزنند؛ از نگفتنش ناراحت میشوم؛ از گفتنش مطلقاً ناراحت نمیشوم.
* حالا اشاره کردند به حوادث و مسائل اخیر. در این زمینه‌ها خیلى حرف هست؛ خیال نکنید آن حرفهائى که صدا و سیما میزند، این، همه‌ى حرفهاست؛ نه، خیلى مطلب هست. گفت: یک سینه حرف موج زند در دهان ما. اینجور نیست که هر چه که انسان احساس میکند، این را گفته باشد یا بتواند بگوید. خیلى حرفهاى زیادى هست.اى کاش مجال بود تا گفته میشد، تا آنوقت انسان میتوانست آن برگهاى بر روى هم گذاشته‌ى کتاب حرف را، باز کند تا خیلى از حقائق روشن بشود. آینده، البته این کارها خواهد شد.
* اینى هم که گفتند از رهبرى انتقاد نمیکنند، شما بروید بگوئید انتقاد کنند. ما که نگفتیم از ما کسى انتقاد نکند؛ ما که حرفى نداریم. من از انتقاد استقبال میکنم؛ از انتقاد استقبال میکنم. البته انتقاد هم میکنند. دیگر حالا جاى توضیحش نیست؛ انتقاد هم هست، فراوان هست، کم هم نیست؛ بنده هم میگیرم، دریافت میکنم و انتقادها را میفهمم.
* چند سال قبل یکی از نشریات دانشجویی از بنده انتقاداتی کرده بود. خواستند برخورد کنند اما من گفتم برخورد نکنید این ها اشکالی ندارد اجازه دهید بنویسند.
* این را هم شما خیال نکنید که حالا بنده چون رئیس صدا و سیما را انتخاب میکنم، همه‌ى برنامه‌هاى صدا و سیما را مى‌آورند، دانه دانه بنده نگاه کنم، امضاء کنم. نخیر، از خیلى از برنامه‌هاى صدا و سیما بنده راضى هم نیستم. از جمله، از همین من راضى نبودم که از سه ماه قبل از انتخابات – انتخابات بیست و دوم خرداد بود – از ماه اسفند، بلکه زودتر از اسفند، بعضى از سفرهاى تبلیغاتى و حرفهائى که زده شد و تظاهراتى که میشد و مجادلاتى که انجام میگرفت، از تلویزیون پخش شود، که متأسفانه تو تلویزیون پخش شد؛ به خاطر همین، که یعنى ما آزاداندیشیم! اینها توهم است.
* صدا و سیما آیا وضعیت واقعى کشور را نشان میدهد؟ نه، ناقص نشان میدهد. خیلى پیشرفتهاى برجسته و بزرگ هست که صدا و سیما نشان نمیدهد. والّا اگر صدا و سیما میتوانست همان جور که تلویزیون فلان کشور غربى با یک سابقه و تجربه‌ى فراوان و با استفاده‌هاى هنرى دروغهاى خودش را راست جلوه میدهد، واقعیات موجود کشور را درست منعکس کند، شما بدانید امروز امید نسل جوان، دلبستگى نسل جوان به کشورش، به دینش، به نظام جمهورى اسلامى‌اش، بمراتب بیشتر از حالا بود.
* امروز هیچ کشور دیگرى در دنیا پیدا نمیکنید که اینجور آماج حملات باشد. و جمهورى اسلامى دارد مقاومت میکند. این شوخى است؟ این موجودِ هفت‌جوشِ مستحکمِ مصونیت‌یافته دارد مقاومت میکند. این، کم چیزى نیست. توطئه‌ى توهم نیست؛ این را جوانها، این جوانهاى عزیز ما، بدانند.
* بنده گفتم کرسى آزاد فکرى را در دانشگاه‌ها به وجود بیاورید. خوب، شما جوانها چرا به وجود نیاوردید؟ شما کرسى آزادفکرى سیاسى را، کرسى آزاد فکرى معرفتى را تو همین دانشگاه تهران، تو همین دانشگاه شریف، تو همین دانشگاه امیرکبیر به وجود بیاورید. چند نفر دانشجو بروند، آنجا حرفشان را بزنند، حرف همدیگر را نقد کنند، با همدیگر مجادله کنند. حق، آنجا خودش را نمایان خواهد کرد.
( منبع : واکنش رهبر انقلاب به انتقادات صریح یکی از نخبگان ، سایت الف ، ۰۷ آبان ۱۳۸۸ )
نتیجه اینکه همانگونه که از خلال مطالب بالا بر می آید از عمده ترین شرایط نقد و انتقاد عبارت است از رعایت جایگاه افراد . چرا که برخی افراد در شرایطی هستند که انتقاد از او باید به گونه ای صورت گیرد که هم جنبه سازندگی خود را حفظ کند ، هم باعث سوء استفاده دشمنان نگردد و هم جایگاه مقدسی که به تبع مسئولیتی که عهده دار آن است ، از آن برخوردار است حفظ شود . بنابر این تفاوت انتقاد از رهبری با سایر مسئولین یا افراد عادی در این است که در مورد افراد عادی صرفا رعایت سازنده بودن نقد و نیز ملاحظات اخلاقی نقد کفایت می کند . ولی در مورد مسئولان نظام و نیز برخی دستگاههای مرتبط با نظام باید علاوه بر این مساله ، احتمال سوء استفاده دشمنان و نیز مصالح عالیه نظام و مردم هم باید مد نظر قرار گیرد کما اینکه در طی چند سال گذشته برخی انتقادات تند و بی ملاحظه برخی نمایندگان مجلس از رئیس جمهور سابق صرفا نقش تامین سوژه برنامه های برخی شبکه های ضد انقلاب و به ویژه بی بی سی فارسی و صدای آمریکا را ایفا می کرد و در حالی که در برخی مواقع بعدها مشخص می شد که انتقادات مطرح شده بی اساس بوده است ولی همچنان این شبکه ها از این موارد و مطالب سوء استفاده کرده و در جهت افروختن شعله های اختلاف میان مجلس و دولت و نیز تبلیغات منفی برعلیه نظام اسلامی از آن استفاده می کردند . در مورد رهبری هم علاوه بر رعایت شرایط بالا و به ویژه مساله سوء استفاده دشمنان ، باید جایگاهی که به لحاظ جانشینی از امام معصوم و به عنوان ولی امر مسلمین از آن برخوردار بوده و بر اساس آن دارای تقدس ویژه ای می باشد مورد رعایت قرار گیرد و انتقادات به گونه ای مطرح نشود که به تقدس این جایگاه لطمه ای وارد شود . البته در مورد تقدس جایگاه ولایت فقیه و علل آن مطالبی می توان گفت که در صورت علاقمندی ، در مکاتبات بعدی می توان به آن پرداخت .

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد