با وجود این باید پذیرفت جنگ ترکیبی همهجانبه غرب- که رهبر انقلاب طراحی آن را تحسینبرانگیز توصیف کردند- اگرچه به شکست انجامیده اما بیتاثیر نیز نبوده و اثراتی منفی را بر اقتصاد کشور و افکار عمومی گذاشته است. این جنگ ترکیبی همچنان نیز پایان نیافته و طرف غربی با سوءاستفاده رسانهای از ماجرای مسمومیتهای دانشآموزان قصد دارد بازی با اعصاب جامعه را ادامه دهد. در چنین شرایطی مردم این توقع را از مسئولان دارند که فارغ از فضای شعارزده درمورد مهمترین نگرانیهای آنها راهکار ارائه داده و پاسخگو باشند. مهمترین این نگرانیها در شرایط فعلی مرتبط میشود به بازار افسارگسیخته سکه و ارز که تبعات آن روی سایر بخشهای اقتصاد نیز ملموس است. علاوهبر این ماجرای مسمومیتهای دانشآموزان که برخی ریشه آن را در طراحی خارجی عنوان میکنند نیز مزید بر علت عصبانیت جامعه شده است.
با وجود اینکه سایه این نگرانی روزبهروز سنگینتر میشود شاهدیم که مسئولان مختلف بهویژه دولتیها با تاخیر زمانی به مسائل ورود کرده و همچنان نیز پاسخ درخوری به نگرانیهای مردم ندادهاند. دلار هنوز از مرز ۵۰ هزار تومان پایین نیامده و پشتپرده اتفاقات روزافزون مدارس نیز مشخص نیست. در چنین شرایطی آنچه باعث تشدید عصبانیت جامعه میشود، این است که مسئولان مختلف هر روز با لحنی از سرعت پیشرفت کشور سخن بگویند که انگار مطلع نیستند در کشور چه اتفاقی رخ داده است. اینکه رئیسجمهور از تریبونهای مختلفی ازجمله در سفرهای استانی و دیدارهای مردمی مدام تحریم را شکستخورده توصیف کند اما مردم اثر آن را درک نکنند و بهجای آن هر روز نمودار صعودی قیمت ارز را نظارهگر باشند، باعث میشود جامعه دچار این تلقی شود که رئیسجمهور و سایر مقامات یا از فضای کشور مطلع نیستند یا اگر مطلعند در ارائه راهکارهای کارآمد مستاصل ماندهاند و دچار شعارزدگی شدهاند.
رویکرد شعارگونه اگر با اقدامات عینی و ملموس همراه شود میتواند تاثیر خوبی بر افزایش امید جامعه داشته باشد اما باید توجه داشت که شعار بدون خروجی درنهایت افکار عمومی را هم نسبت به آینده و هم نسبت به راهبردهای مسئولان دچار نگرانی و بیاعتمادی میکند و درصورت بروز این بیاعتمادی دولت برای پیشبرد سیاستهای خود کار سختی در جلب همراهی افکارعمومی خواهد داشت. بدون همراهی جامعه سیاستهای اتخاذی نیز یا اجرا نخواهد شد یا بازدهی حداقلی خواهد داشت.
بیشتر بخوانید:
۲۱۲۲۰