خانه » همه » مذهبی » انتقام در اندیشه شیعه؟ کینه‌ شترى آمریکا؟

انتقام در اندیشه شیعه؟ کینه‌ شترى آمریکا؟


انتقام در اندیشه شیعه؟ کینه‌ شترى آمریکا؟

۱۳۹۲/۰۹/۱۱


۷۰ بازدید

پرسشگر محترم، در مقام جواب به سوال شما، ارائه نکات ذیل ضروری است:

الف) اینکه «ژاپن بعد از جنگ و بمب شیمیایی که آمریکا به دو شهر آنها زد با آمریکا رابطه برقرار کرد و آمریکا به آنها کمک کرد که پیشرفت را سریع تر طی کنند » گزاره ای است که نیاز به کمی توضیح دارد.

پرسشگر محترم، در مقام جواب به سوال شما، ارائه نکات ذیل ضروری است:

الف) اینکه «ژاپن بعد از جنگ و بمب شیمیایی که آمریکا به دو شهر آنها زد با آمریکا رابطه برقرار کرد و آمریکا به آنها کمک کرد که پیشرفت را سریع تر طی کنند » گزاره ای است که نیاز به کمی توضیح دارد.

1. ژاپن زمانی با آمریکا قرارداد صلح امضا کرد که تا آخرین قطره خون سربازان خود در مقابل آمریکا جنگیده بود و زمانی که کشورش را در محاصره کامل نیروهای نظامی امریکا دید، چاره ای جز پذیرش شروط آمریکا در برقراری رابطه صلح آمیز نداشت. بنابراین ژاپنی ها هم همانند سایر انسانها از حس انتقام جویی برخوردار بودند و بر همین اساس با دشمن خود تا آخرین لحظه جنگیده و تا زمانیکه تیری برایشان مانده بود با آمریکا کنار نیامدند. موقعیت فعلی کشورما در مقابل آمریکا با شرایط آن روز ژاپن تفاوت دارد. حتی در صورت قبول روحیه ژاپنی ها نیز نمی­توان تا زمانیکه میشود در مقابل دشمن بایستیم دستها را بالا برده و تسلیم شویم و خون هزاران انسان بی گناه را به فراوشی بسپاریم. این نکته را در ادامه بیشتر توضیح خواهیم داد.

2. کمک آمریکا به ژاپن برای بازسازی کشورشان و سپس توسعه و پیشرفت تکنولوژیکی شرکتهای ژاپنی همگی بر اساس اولویت و محوریت منافع خود آمریکا انجام شده است و این اقتصاد وابسته به گونه ای شکل گرفته است که در صورت اراده آمرکیاییها هنوز هم بعد از گذشت چندین دهه، باز هم خود ژاپنی ها نه قدرت علمی برای برداشتن کوچکترین گام در جهت رفاه و پیشرفتشان را دارا هستند و نه سرمایه مالی و پولی لازم را. برای مثال می­توان به مواردی مانند سقوط اقتصادی اقتصاد شرق آسیا در 1997، رکود اقتصادی 21 ساله ژاپن، عملکرد ژاپن در بحران سونامی دوسال پیش که در تمامی این موارد اگر کمک دولت آمریکا آنهم با هزینه های بسیار بالا نبود ملت ژاپن هرگز توانایی تحمل تبعات اقتصادی و اجتماعی آنها را نداشته و ندارند. البته ناگفته نماند که وضعیت سایر کشورهای پیشرفته اروپایی نیز تفاوتی با ژاپن ندارد. اصولاً بعد از ویرانیهای جنگ جهانی دوم تنها کشور آمریکا توانست به دلیل موقعیت جغرفیایی و دوری از صحنه جنگ، زیر ساختهای خود را از هر نوع تعرضی در امان نگه دارد. به همین دلیل در مرحله بازسازی کشورها، این سرمایه آمریکایی بود که به عنوان زیرساخت و با قراردادهای کلان به نفع سرمایه دار آمریکایی به کمک این کشورها آمد. این نوع پیشرفت وابسته نه تنها هیچ افتخاری ندارد بلکه در دراز مدت، یک ملت با اصالتی مانند آلمان و ژاپن را همیشه زیر سلطه دشمنان خودش نگه خواهد داشت.

ب) اینکه « ایران نمی­تواند مثلا کودتا یا حمله به هواپیما و را رها کند و با آمریکا به دشمنی می­پردازد.»؛

1. چرا اتفاقاً ایران می­تواند در صورتیکه آمریکا از این جنایات و جرایم انسانی خود در حق ملت ایران عذر خواهی نموده و سپس تضمین دهد تکرار نکند و در عمل نیز نشان دهد که به این قرار پایبند است، ملت بزرگوار و بخشنده و مهربان ایران، این جرایم را شخصی تلقی نموده و با آمریکا نیز همانند سایر دولتها معامله خواهد کرد. ما می­توانیم این کار را بکنیم همانطور که در حق دولت عراق و روسیه و کشورهای عربی همپیمان رژمی بعث صدام انجام دادیم اما مسأله اینجاست که آیا آمریکا نیز حاضر است در زبان از این جرایم و جنایات اعلام پشیمانی نموده و یا لااقل در عمل اقدامی علیه منافع ملی کشورمان انجام ندهد؟ مگر مطابق قرارداد الجزایر قرار نشد تا امریکا در امور داخلی ایران مطلقاً دخالت نکند؟ آیا در این سی سال اخیر بدان عمل کرده است؟ می توان در مورد کینه ورزی آمریکاییها از المان در جنگ جهانی دوم و بمباران شهر درسدن و قتل عام بیش از 300 هزار نفر انسان بی گاه و غیر نظامی، بمباران اتمی ژاپن، 16 سال قتل عام مردم ویتنام، دخالت در جنگ کره، حمایت از جنگ های اسرائیل علیه مسلمانان منطقه، حمایت های بی دریغ از تجاوزات صدام به ایران و اعمال تحریمهای غیر انسانی به بهانه برنامه غنی سازی ایران و … هزاران صفحه نگاشت ولی آیا فکر می­کنید کسانی که در قضیه دشنی امریکا با ما، ما را متهم میکنند این حقایق را نمی­دانند؟ « همه باید این را بدانند که این تحریمهایى که علیه ملّت ایران به کار برده شده، عمدتاً ناشى از کینه‌ورزى استکبارى آمریکا است؛ کینه‌ى آمریکایى، مثل کینه‌ى شترى. بنا دارند بر اینکه بر ملّت ایران فشار بیاورند به امید اینکه شاید بتوانند ملّت ایران را تسلیم کنند؛ اشتباه می­کنند؛ ملّت ایران با فشار، تسلیم هیچ‌کس نخواهد شد.»[1]

2. با توجه به ماهیت کینه ای جهان استکبار است که ما نیز به عنوان ملتی با ریشه تاریخی هزاران ساله و دارای منابع غنی وحیانی، مطابق آموزه های قرآنی و تجراب تاریخی تا زمانیکه امریکا سر عقل نیاید، او را دشمن خود دانسته و هوشیاری و بیداری و حرکت فزاینده علمی و عملی خود را برای افزایش اقتدار و قدرت کشور و نظام انقلابی مان انجام میدهیم. ما نمیتوانیم چشم به روی حقایق قرآنی و آموزه های وحیانی، استقلال و منافع ملی خویش ببندیم و ذلت و حقارت و ضعف ابدی تحمیلی از سوی آمریکا را پذیرفته و در ازای آن به لقمه ای بخور و نمیر بسنده کرده و دلخوش کنیم به اینکه همگان ما را مردمی پیشرفته بنامند ولی حتی توانایی حمایت از ناموس کشورمان را در مقابل تجاوزات روزانه سربازان آمریکایی نداشته باشیم. مطابق ایه 82 سوره مائده « لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ قالُوا إِنَّا نَصارى ذلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسینَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ ، مسلّماً یهودیان و کسانى را که شرک ورزیده اند، دشمن ترین مردم نسبت به مؤمنان خواهى یافت و قطعاً کسانى را که گفتند: «ما نصرانى هستیم»، نزدیکترین مردم در دوستى با مؤمنان خواهى یافت، زیرا برخى از آنان دانشمندان و رهبانانى اند که تکبر نمى ورزند» یهودیان و مسیحیان مستکبر شدیدترین دشمنی را با ما خواهند داشت و این واقعیتی وحیانی است که اثبات تجربی آن فقط نیاز به کمی خواندن تاریخی 70 سال اخیر دارد و بس. اگر شما در مقابل دشن خونی خود با عطوفت و مهربانی برخورد کرده و اجازه هر نوع جنایتی را به او دهید، مطمئن باشید هیچ عقل سلیمی برای این برخورد شما ارزشی قائل نخواهد شد.

ج) اینکه « این نشئت گرفته از دین و تفکر شیعه است که به دنبال انتقام است. و مثال می زد که مثلا پشت ماشین مینویسند که ما منتظر منتقم فاطمه هستیم یا اینکه پرچم قرمز در بالای حرم امام حسین میباشد که یک دلیلش این است که روزی امام عصر (عج) انتقام امام حسین (ع)را خواهند گرفت»؛

1. همانطور که گذشت ریشه دشمنی ما با امریکا به اقدامات و جرایم وحشیانه آنها برمی­گردد و به دلیل ادامه آن جنایات و عدم تضمین امنیت جانی برای آینده، نمی­توان به آنها اعتماد کرد. از سوی دیگر ما هنوز می­توانیم با اتکا به پیشرفتها و توناییهای جوانان پاک و الهی خود مقابل او ایستاده و نه تنها امنیت خود را در برابر تهدیدات روزانه آنها تأمین کنیم بلکه چتر امنیتی خود را بر سر تمامی دوستان خود در منطقه بگسترانیم و از تجاوز نظامی آمریکا به آنها ممانعت کنیم.

2. اینکه انتقام، ریشه شیعی و حتی قرآنی دارد گزاره ای کاملاً صحیح است . علاوه بر وجود القابی قرآنی و روایی مانند شدیدٌ ذو الانتقام یا اشدّ المعاقبین، آیات ذیل نیز گویای همین مفهوم می­باشند.

– سوره بقره ، آیات 190 – 194 : « وَ قَاتِلُواْ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَ لَا تَعْتَدُواْ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ(190) وَ اقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُم مِّنْ حَیْثُ أَخْرَجُوکُمْ وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَ لَا تُقَاتِلُوهُمْ عِندَ المْسْجِدِ الحْرَامِ حَتىَ یُقَاتِلُوکُمْ فِیهِ فَإِن قَاتَلُوکُمْ فَاقْتُلُوهُمْ کَذَالِکَ جَزَاءُ الْکَافِرِینَ(191) فَإِنِ انتهَوْاْ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ(192) وَ قَاتِلُوهُمْ حَتىَ لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ فَإِنِ انتهَوْاْ فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلىَ الظَّالِمِینَ(193) الشهَّرُ الحْرَامُ بِالشهَّرِ الحْرَامِ وَ الحْرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَیْکُمْ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ اعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ(194) ؛ و در راه خدا، با کسانى که با شما مى جنگند، نبرد کنید! و از حدّ تجاوز نکنید، که خدا تعدّى کنندگان را دوست نمى دارد! (190) و آنها را [بت پرستانى که از هیچ گونه جنایتى ابا ندارند] هر کجا یافتید، به قتل برسانید! و از آن جا که شما را بیرون ساختند [مکه ]، آنها را بیرون کنید! و فتنه (و بت پرستى) از کشتار هم بدتر است! و با آنها، در نزد مسجد الحرام (در منطقه حرم)، جنگ نکنید! مگر اینکه در آن جا با شما بجنگند. پس اگر (در آن جا) با شما پیکار کردند، آنها را به قتل برسانید! چنین است جزاى کافران! (191) و اگر خوددارى کردند، خداوند آمرزنده و مهربان است. (192) و با آنها پیکار کنید! تا فتنه (و بت پرستى، و سلب آزادى از مردم،) باقى نماند و دین، مخصوص خدا گردد. پس اگر (از روش نادرست خود) دست برداشتند، (مزاحم آنها نشوید! زیرا) تعدّى جز بر ستمکاران روا نیست. (193) ماهِ حرام، در برابر ماهِ حرام! (اگر دشمنان، احترام آن را شکستند، و در آن با شما جنگیدند، شما نیز حق دارید مقابله به مثل کنید.) و تمام حرامها، (قابلِ) قصاص است. و (به طور کلّى) هر کس به شما تجاوز کرد، همانند آن بر او تعدّى کنید! و از خدا بپرهیزید (و زیاده روى ننمایید)! و بدانید خدا با پرهیزکاران است! (194).

– سوره ى مائده ، آیه ی 45 : « وَ کَتَبْنا عَلَیْهِمْ فیها أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَ الْعَیْنَ بِالْعَیْنِ وَ الْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ وَ الْجُرُوحَ قِصاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ کَفَّارَةٌ لَهُ وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ؛ و بر آنها [بنى اسرائیل ] در آن [تورات ]، مقرر داشتیم که جان در مقابل جان، و چشم در مقابل چشم، و بینى در برابر بینى، و گوش در مقابل گوش، و دندان در برابر دندان مى باشد و هر زخمى، قصاص دارد و اگر کسى آن را ببخشد (و از قصاص، صرف نظر کند)، کفاره (گناهان) او محسوب مى شود و هر کس به احکامى که خدا نازل کرده حکم نکند، ستمگر است».

– سوره ی إسراء ، آیه ی 33 : « وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتی حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً ؛ و کسى را که خداوند خونش را حرام شمرده، نکشید، جز بحق! و آن کس که مظلوم کشته شده، براى ولیش سلطه (و حق قصاص) قرار دادیم اما در قتل اسراف نکند، چرا که او مورد حمایت است! ».

– سوره ی شوری، آیه ی40: « وَ جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمینَ ؛ کیفر بدى، مجازاتى است همانند آن و هر کس عفو و اصلاح کند، پاداش او با خداست خداوند ظالمان را دوست ندارد! ».

3. در مورد حضرت مهدی نیز صحیح است که یکی از القاب حضرت مهدی(ع) منتقم است. در توضیح علّت برگزیده شدن این لقب بر آن حضرت مطالب زیادی در سخنان اهل بیت(ع) وارد شده است. از جمله در روایتی که از امام محمّدباقر(ع) نقل شده، وقتی از آن حضرت سؤال می کنند که چرا فقط به آخرین حجّت الهی قائم گفته می شود؟ آن حضرت در پاسخ می فرمایند: چون در آن ساعتی که دشمنان، جدّم امام حسین(ع) را به قتل رساندند فرشتگان با ناراحتی در حالی که ناله سرداده بودند عرض کردند پروردگارا! آیا از کسانی که برگزیده و فرزند برگزیده تو را ناجوانمردانه شهید کردند در می گذری؟ در جواب آنها خداوند به آنان وحی فرستاد که: ای فرشتگان من! سوگند به عزّت و جلالم از آنان انتقام خواهم گرفت هرچند بعد از مدّت زمان زیادی. آن گاه خداوند متعال نور و شبح فرزندان امام حسین(ع) را به آنان نشان داد و پس از اشاره به یکی از آنان که در حال قیام بود فرمود: با این قائم از دشمنان حسین(ع) انتقام خواهم گرفت.

در تفسیر آیه «وَمَنْ قُتِلَ مظلوماً فقد جَعَلْنا لِوَلیّه سلطاناً…؛ هر کس مظلومانه کشته شود ما برای ولی او تسلطی بر ظالم قرار می دهیم»… از امام صادق (ع) روایت شده است که:مراد از مظلوم در این آیه، حضرت امام حسین(ع) است که مظلوم کشته شد و منظور «جَعَلنا لِوَلیِّه سلطانا» امام مهدی(ع) است.

امام باقر(ع) نیز تصریح می کنند:ما اولیای دم امام حسین(ع) هستیم. هنگامی که قائم ماقیام کنند پی گیری خون امام حسین(ع) خواهد کرد.

در دعای ندبه نیز به این حقیقت با این تعبیر تصریح شده است:أینَ الطالِبُ بِدَمِ المَقتولِ بِکَربَلا.کجاست آن عزیزی که پس از ظهورش خون شهید مظلوم کربلا را از دشمنان باز پس خواهد گرفت…

همچنین روایت شده است که حضرت مهدی(ع) پس از ظهور بین رکن و مقام برای مردم خطبه خواهد خواند و در مهم ترین قسمت خطبه به صورت مکرر با نهایت اندوه و تأثر شهادت مظلومانه امام حسین(ع) را مورد اشاره قرار خواهد داد از جمله خواهد فرمود:

ای مردم جهان! منم امام قائم. منم شمشیر انتقام الهی که همه ستمگران را به سزای اعمالشان خواهم رساند و حقّ مظلومان را از آنها پس خواهم گرفت. ای اهل عالم! جدّم حسین بن علی(ع) را تشنه به شهادت رساندند و بدن مبارک او را عریان در روی خاکها رها کردند. دشمنان از روی کینه توزی جدم حسین(ع) را ناجوانمردانه کشتند…7

در حقیقت با این گونه از عبارات نوید انتقام خون به ناحق ریخته امام حسین(ع) را به جهانیان خبر می دهد…

خون خواهی حضرت مهدی (عج) از قاتلان امام حسین و دشمنان الهی است و انتقام محدود به بنی امیه نیست .

سالار شهیدان به فرزندش امام سجاد علیه السلام فرمود: «سوگند به خدا که خون من از جوشش باز نمی ایستد تا این که خداوند، مهدی را برانگیزد. او به انتقام خون من، از منافقان فاسق و کافر، هفتاد هزار نفر را می کشد» .

هروی می گوید: به حضرت رضا علیه السلام عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! نظرتان درباره این سخن امام صادق علیه السلام که می فرماید: «هرگاه قائم ما قیام کند، بازماندگان قاتلان امام حسین علیه السلام به کیفر کردار پدرانشان کشته می شوند» چیست؟ حضرت رضا علیه السلام فرمود: «این سخن صحیح است » .

گفتم: پس این آیه قرآن «و لاتزر وازرة وزر اخری » چه معنایی دارد؟ فرمود «آنچه خداوند می فرماید صحیح است; ولی بازماندگان قاتلان امام حسین علیه السلام، به کردار پدرانشان خوشحال اند و به آن افتخار می کنند و هر کس از چیزی خشنود باشد، مانند آن است که آن کار را انجام داده است. اگر مردی در مشرق کشته شود و مرد دیگری در مغرب به کشته شدن او خشنود باشد، نزد خداوند شریک گناه قاتل است. و این که قائم، فرزندان قاتلان امام حسین را هنگام ظهورش نابود می سازد، برای این است که آنان از کردار پدرانشان خشنودند» .

4. نکته مهم در اینجا این است که مفاهیم اخلاقی با نوعی تفسیر انحرافی صوفیانه میان ایرانیان رواج یافته و آن مکارم اخلاق که پیامبر اکرم و ائمه معصومین مروج آن بودند در اذهان ما دچار تشویش و بعضاً انحراف است. توضیح اینکه ما در آموزه های اخلاقی خود دو نوع خلق و خوی مذموم داریم. یک نوع از آن مطلقاً مذمومند و با شرایط خاص بدی آنها از بین رفتنی نیست مانند حسادت، کبر، فحاشی، تهمت، شرک، تمسخر، بی احترامی و … . ارتکاب این رفتارها در آیین ما زشت بوده و وجود این نوع از خلق و خوی نشاندهنده دوری از خدای سبحان و اخلاق محمدی (صلی الله علیه و آله) است. اما گروه دومی نیزوجود دارند که زشتی آنها مطلق نیست بلکه مشروط است و تابع متغیری از شرایطی است که در شریعت و اخلاق اسلام ناب مندرج است. از جمله این گروه می­توان به کینه، غیبت، مکر، دروغ، ادب و … اشاره کرد. کینه هنگامی زشت و خوی غیر اخلاقی است که ریشه آن نفسانی و یا شیطانی باشد. یعنی انسان به دلیل رفتار مضری که از کسی دیده و دچار ضرر شده است در صدد انتقام از وی برآید. اما اگر ریشه این کینه در حب الهی و دستور شریعت و یا عقلانی باشد نه تنها امری مذموم نیست بلکه نشانه­ای از نشانه های ایمان است. در اندیشه شیعه هر چند که قدرت اصالت ندارد ولی از اهمیت بالایی برخوردار است. از جمله منابع قدرت مشروع، تکیه بر روحیه و عواطف پاک است که تولی و تبری از دشمنان الله و اولیاء معصومش از جمله آنهاست. اصلاً انسان نمی­تواند بدون احساس و عواطف روحی زندگی کند و در اندیشه شیعی این روحیه در جهت الله سوق داده شده است. یک انسان بدون عشق به الله و کینه نسبت به دشنان قسم خورده او، موجودی ضعیف خواهد بود که زیر اراده سربازان شیطان له شده و یا همه اختیار مال و جان وناموسش از او سلب خواهد بود. باید دقت داشت که این نسبت ها به صورت تضاد نیست بلکه به صورت تناقض است. در واقع از آنجا که میان جبهه الله و غیر الله(طاغوت) چیزی دیگری نیست، آدمی یا نسبت به جبهه الله عشق و نسبت به جبهه مقابل نفرت دارد و یا اینکه بر عکس نسبت به جبهه الهی نفرت داشته و نسبت به جبهه طاغوتی عشق دارد. در تاریخ نیز افرادی که در صدر اسلام و نیز تاریخ معاصر سعی داشته­اند موضعی میانی اتخاذ کنند، در نهایت امر میان این دو مجبور به انتخاب شدند. افرادی مانند ابوموسی اشعری، ابن وقاص، عبدالله ابن عمر، عمر سعد، حر بن یزید ریاحی، زهیر بن قین، اسامه بن زید و در تاریخ معاصر نیز بسیاری را میتوان یافت که با شعار عدم دشمنی با هیچ کسی سالها زندگی کردند ولی در نهایت به دشمنی با نظام مقدس جمهوری اسلامی پرداختند و در راه از هیچ توهین و خیانتی نسبت به حتی ملت ایران و حتی خانواده های خود نیز دریغ نورزیدند. از اینجاست که دوگانه ولی الهی و حب الله و ولی طاغوت و حب شیطان در ادبیات قرآنی[2] شکل می­گیرد و ما برای رسیدن به سعادت و اقتدار راهی جز اعتماد به آموزه های وحیانی و عمل به فرامین او نداریم.

در حقیقت انتقام حضرت موعود نیز نه از راه کین شخصی بلکه برای اجرای فرمان الهی و برپایی حکومت جهانی صالحان انجام پذیرفته و امری ممدوح است. آن حضرت برای پاکسازی جامعه انسانی و پس از آنکه هدایت گری های ایشان در عده ای موثر نشد و آنان بر فسادگری و ظلمت خود باقی ماندند، با آنها به مبارزه بر می خیزد و انتقام صالحان را از دشمنان خدا می گیرد. آن حضرت حدود الهی را با جدیت اجرا می کند و مانع ظلم و فساد و تباهی مجدد عده ای از اشرار و مفسدان و ستمگران می شود. در این مبارزه و جهاد حتی طبیعت نیز به کمک ایشان می شتابد ، چه برسد به فرمان برداری یاران خاص و برگزیده .

——————————————————————————–

[1] رهبر معظم انقلاب؛ http://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=24589 [2] اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ ؛ خداوند سرور کسانى است که ایمان آورده اند. آنان را از تاریکیها به سوى روشنایى به در مى برد. ولى کسانى که کفر ورزیده اند، سرورانشان [همان عصیانگران ] طاغوتند، که آنان را از روشنایى به سوى تاریکیها به در مى برند. آنان اهل آتشند که خود، در آن جاودانند. ( سوره بقرة : 257)

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد