خانه » همه » مذهبی » انفاق و آثار آن

انفاق و آثار آن


انفاق و آثار آن

۱۳۹۸/۰۲/۱۱


۸۸۶ بازدید

سلام و عرض ادب

فامیل ما مشکل مالی دارد.

شاید گاهی اوقات غذای مناسب برای خوردن نداشته باشند.

گرچه چند میلیون پول در بانک دارند ولی می‌گویند اگر همین پول را خرج کنیم دیگر چیزی نداریم.

به هر حال من پسرم و در کل هیچ کاره ام.

حقیقت را بخواهید من شخصی بودم که خیلی راحت به دیگران نه می‌گفتم، الان هم فقط برای خدا خودم را کنترل می‌کنم.

مثلا من دندان هایم خراب شده است کم کم پول جمع می‌کنم تا بروم دکتر ولی همین بین شخصی از خانواده از من قرض می‌خواهد. ولی وقتی می‌گویم نمی‌دهم سقوط روحم و گرفتگی وجود را درک می‌کنم (قبلا اینگونه درک نمی‌کردم) و فشاری که بر دوش چپم واضح است به خاطر پس زدن دیگران بر وجودم رخ می‌دهد.

چندین مدت قبل هارد رایانه انها سوخته بود، ولی پول تعمیر نداشتن و ظاهرا فرزندانش قصد استفاده از سیستم را داشتند. (گرچه در بانک ۱۴ میلیون پول داشتند.)

من هم به خاطر اینکه خدا من را بازخواست نکند مبنی بر اینکه نیاز فامیل را می‌بینی و کمک نمی‌کنی هاردی که برای خود خرید کرده بودم را به فامیلم بخشیدم تا رایانه انها خوب شود و گفتم هر وقت خواستم خرید سیستم را تکمیل کنم اطلاع میدم تا مبلغ را پس بدهید.

به هر حال انچه مشخص است در حال حاضر از رایانه برای دیدن فیلم‌های مزخرف (+گناه) و بازی‌های کامپیوتری استفاده می‌کنند.

متاسفانه حتی فرزندانش نماز نمی‌خوانند. من هم بارها با انها صحبت کردم ولی تاثیرگذار نیست. (گرچه زمانی که کوچکتر بودند موثر بود ولی الان اصلا این موارد را قبول ندارند)

من به نیت خیر نیکی کردم ولی حال استفاده های نادرست می‌کنند. ایا من نباید قرض می‌دادم؟

مورد بعد انکه ایا انکه به خدا قرض نیکو می‌دهد، ایا زشت نیست که در خواست مبلغ قرض کند؟

به همین علت به خاطر ترس از دور شدن از خدا با انکه مشکل دارم ولی باز نیکی می‌کنم.

چه کنم راهنمایی کنید.

الف ) بخشش و انفاق
بخشیدن و انفاق کردن عمل بسیار پسندیده ای است چه آنهایی که دیندار هستند و چه آنهایی که دین ندارند از این کار نیک تعریف و تمجید می کنند.
حتی می بینیم و می شنویم فلان بازیکن خارجی به فلان موسسه یا به شخصی نیازمند کمک کرد در مقابل همه آنهای که این خبر را می شنوند از آن شخص به نیکی یاد می کنند و از او تعریف و تمجید می کنند.
در دین مبین اسلام هم به انفاق و نیکی کردن بسیار سفارش شده است که پیامبر گرامی اسلام ( صلی الله علیه و اله) بسیار بخشنده بود و همچنین ائمه معصومین (علیهم السلام )، که امام حسن (علیه السلام) دو بار کل زندگی خود را بخشیده است [ صلح الحسن، شیخ راضی یاسین، ترجمه سید علی خامنه‌ای «جاودانه‌ترین نرمش قهرمانانه تاریخ».] و معروف به کریم اهل بیت می باشد.
قران خداوند درباره انفاق کردن می فرماید:« یَسْأَلُونَکَ مَاذَا یُنفِقُونَ قُلْ مَا أَنفَقْتُم مِّنْ خَیْرٍ فَلِلْوَالِدَیْنِ وَالأَقْرَبِینَ وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَمَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ [بقره / 215] از تو مى پرسند چه چیزى انفاق کنند [و به چه کسى بدهند] بگو هر مالى انفاق کنید به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و مسکینان و به در راه مانده تعلق دارد و هر گونه نیکى کنید البته خدا به آن داناست.

ب ) به چه کسانی انفاق کنیم؟
در آیه به 5گروه اشاره شده است .
1 . « فَلِلْوَالِدَیْنِ» قرآن به اولین گروهی که برای انفاق شایسته می داند پدر و مادر هستند.
پدر و مادر در صورت نیاز و عدم قدرت بر رفع نیازمندی ها ، واجب النفقه فرزندان خویش هستند چه فرزند پسر چه دختر، هر کدام در حد وسع مالی باید به والدین خود کمک کنند و نیاز آنها را برطرف کنند.
پدر و مادری که یک عمر برای فرزندان خود زحمت کشیدند و برای بزرگ کردن آنها زحمت و سختی ها را تحمل کردند و به همین علّت قرآن هم اولین گروه به والدین اشاره دارد.
گروهی خیال می کنند با انفاق کردن چیزی را از دست می دهند و کسانی که انفاق نمی کنند، اموالشان باقی می ماند.امام صادق(علیه السلام)می فرماید: «در روز جمعه دو فرشته این گونه دعا می کنند «اللهم اعط کل منفق خلفا و کل ممسک تلفأ» «خدایا به هر انفاق کننده ای عوضی عطا فرما و هر بخیلی را به تلف شدن مال دچار فرما»
2 . « والاقربین» دومین گروه که خداوند دستور داده بستگان سببی و نسبی هستند. به درستی صله رحم فقط دید و بازدید نیست که دیدار و بازدیدی صورت بگیرد بلکه یکی از مصادیق صله رحم، رفع نیازهای نیازمندانی از بستگان را هم شامل می شود و به آنها هم باید انفاق کرد.
3 .« و الیتامی » در خطبه شعبانیه از پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه واله) درباره رسیدگی به یتیم سفارش شده است و خداوند هم در این آیه شریفه به این موضوع خیلی تآکید کرده است و این را هم نباید فراموش کنیم.
رسیدگی به ایتام باید مرتب و منظم و ادامه دار باشد تا مفیدتر واقع شود مثلا اگر برای یتیمی برای هزینه تحصیلی فراهم می شود باید ادامه دار باشد تا آن یتیم بتواند مراحل علم اموزی را به پایان برساند .
4 . « والمساکین » در لغت مسکین به کسی گفته می شود که در نهایت عسر و سختی به سر می برد و علت نام گذاری هم به همین خاطر است شخصی به قدری نیازمند و وامانده است که گویا به زمین افتاده و ساکن شده و توان حرکت از جای خود را ندارد.
خداوند هم به همه مسلمانان دستور به این گروه از نیازمندان را داده است تا این افراد هم بتوانند به زندگی خودشان برسند.
5 . « وابن السبیل » پنجمین گروه و آخرین گروه که آیه شریفه اشاره دارد واماندگان و مسافران نیازمند هستند که به آنها سفارش انفاق شده است.
در واقع ابن سبیل به کسی گفته می شود که پول و توشه سفر خود را گم کرده و یا مال او به سرقت رفته و اکنون دست او خالی و تهی دست گشته و در سفر نیازمند به کمک و انفاق دیگران است.
چه بسا این فرد در وطن خود نیازمند نباشد ولی الان نیازمند است و باید به او انفاق کرد که خداوند در هیچ شرایطی راضی نیست به اینکه حتی بنده او در وطن خودش دارای سرمایه است ولی در سفر زمینگیر شده آبروی او برود. [ مجموعه سوالات قرآنی پیامبر اکرم] خداوند در ادامه این آیه می فرماید« وَمَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ.»
ج ) چقدر انفاق کنیم ؟
پرهیز از اسراف در انفاق از اوصاف بندگان خالص خدا می باشد: «وعباد الرحمـن… • والذین اذا انفقوا لم یسرفوا ولم یقتروا وکان بین ذلک قواما» بندگان خاص خداوند رحمن … کسانی هستند که هر گاه انفاق کنند نه اسراف می‌کنند و نه سختگیری، بلکه در میان این دو حد اعتدالی دارند. [۱][۲][۳][۴][۵][۶]خداوند متعال می فرماید : بندگان خاص خداوند رحمنانفاقی عادلانه و دور از هر گونه اسراف و سختگیری دارند، نه آن چنان بذل و بخششی کنند که زن و فرزندشان گرسنه بمانند، و نه آن چنان سختگیر باشند که دیگران از مواهب آنها بهره نگیرند.
در تفسیر اسراف و اقتار که نقطه مقابل یکدیگرند مفسران سخنان گوناگونی دارند که روح همه به یک امر باز می‌گردد و آن اینکه اسراف آن است که بیش از حد و در غیر حق و بیجا مصرف گردد، و اقتار آن است که کمتر از حق و مقدار لازم بوده باشد.
در یکی از روایات اسلامی تشبیه جالبی برای اسراف و اقتار و حد اعتدال شده است و آن اینکه هنگامی که امام صادق علیه‌السلام این آیه را تلاوت فرمود مشتی سنگریزه از زمین برداشت و محکم در دست گرفت، و فرمود این همان اقتار و سخت گیری است سپس مشت دیگری برداشت و چنان دست خود را گشود که همه آن به روی زمین ریخت و فرمود این اسراف است، بار سوم مشت دیگری برداشت و کمی دست خود را گشود به گونه‌ای که مقداری فرو ریخت و مقداری در دستش بازماند، و فرمود این همان قوام است. [۷] د ) آثار اسراف در انفاق
1. حسرت
به فرموده قرآم کریم، زیاده روی در انفاق، باعث حسرت در زندگی می شود:
«ولاتجعل یدک مغلولة الی عنقک ولاتبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا» هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حد آنرا مگشا تا مورد سرزنش قرار گیری و از کار فرو مانی. [۸]2 . سرزنش
اسراف در انفاق درپی دارنده سرزنش است: «ولاتجعل یدک مغلولة الی عنقک ولاتبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا» هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حد آنرا مگشا تا مورد سرزنش قرار گیری و از کار فرو مانی. [۹][۱۰][۱۱][۱۲][۱۳]** معنای دو کنایه
(دست به گردن بستن) کنایه است از خرج نکردن و خسیس بودن و خودداری از بخشش نمودن، درست مقابل ( بسط ید) است که کنایه از بذل وبخشش می‌باشد واین که هر چه به دستش آید از دست خود فروبریزد، بطوری که هیچ چیز برای خود باقی نمی‌گذارد، مانند کسی که کاملا دست خود را در مقابل باران گشوده وحتی قطره‌ای از آن در دست وی باقی نمی‌ماند، واین تعبیر بلیغ ‌ترین ورساترین تعبیر در مورد نهی از افراط وتفریط در انفاق است.
وجمله «فتقعد ملوما محسورا» فرع جمله «ولاتبسطها…» است، وکلمه محسور از ماده حسر است که به معنای انقطاع ویا عریان شدن است ودر این آیه این معنا را می‌رساند که دست خویش تا به آخر مگشای وبیش از حد دست ودلباز نباش که ممکن است روزی زانوی غم بغل کرده ودستت از همه جا بریده شود ودیگر نتوانی خود را در اجتماع ظاهر ساخته وبا مردم معاشرت کنی. [۱۴] *** بنابراین سعی کنید در انفاق و نیکی به دیگران به مواردی که در بالا ذکر شد دقت کنید ، این که دقت کنیم که به چه کسانی نیکی و انفاق کنیم و دیگر اینکه تا چه اندازه نیکی کنیم ، البته نیت شما خیر بوده ، اما اگر پس گرفتن قرض موجب آن می شود که آنه کمتر به گناه مبتلا شوند ، سعی کنید با نهایت رعایت و شئونات اخلاقی قرض خود را پس بگیرید .
پی نوشت ها:
۱. فرقان/سوره۲۵، آیه۶۳.
۲. فرقان/سوره۲۵، آیه۶۷.
۳. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ج۴، ص ۲۳.
۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۳۱۱.
۵. عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج۴، ص۲۷- ۲۸.
۶. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۵، ص۳۳۲.
۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۱۵۲.
۸. اسراء/سوره۱۷، آیه۲۹.
۹. اسراء/سوره۱۷، آیه۲۹.
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۹۰.
۱۱. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، تفسیر الصافی، ج۳، ص ۱۸۸.
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۲۴۴.
۱۳. عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۱۵۷- ۱۵۸.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد