۱۳۹۳/۰۹/۱۰
–
۴۹۵ بازدید
با سلام، در رابطه با جبری و یا اختیاری بودن انقلاب دو دیدگاه کلی وجود دارد. دیدگاه جبری بودن انقلاب مربوط به مارکسیستها و ساختارگرایان می باشد که معتقدند در یک فرایندی انقلاب به صورت جبری اتفاق خواهد افتاد و افراد هم تاثیری در آن ندارند و این ساختارها هستند که انقلاب را بوجود می آورند و به گفته تدا اسکاچپول انقلابها ساخته نمی شوند، بلکه می آیند.
با سلام، در رابطه با جبری و یا اختیاری بودن انقلاب دو دیدگاه کلی وجود دارد. دیدگاه جبری بودن انقلاب مربوط به مارکسیستها و ساختارگرایان می باشد که معتقدند در یک فرایندی انقلاب به صورت جبری اتفاق خواهد افتاد و افراد هم تاثیری در آن ندارند و این ساختارها هستند که انقلاب را بوجود می آورند و به گفته تدا اسکاچپول انقلابها ساخته نمی شوند، بلکه می آیند. در مقابل هم دیدگاه اختیاری بودن انقلاب مربوط به برخی از اندیشمندان غیر ساختار گرا و بیشتر اندیشمندان اسلامی می باشد که معتقدند انقلابها بر اساس اراده انسانها ساخته می شود از جمله اندیشمندانی که معتقد به ارادی و اختیاری بودن انقلابها هست، شهید صدر می باشد. شهید صدر، درباره انقلاب معتقد است: نهضت انقلابی در حالی که از واقعیتی که امت دست بهگریبان آن است، درک دقیق و برداشت عمیق دارد، مطلقاً تسلیم جوّ موجود و شرایط جاری نمیگردد و چون این جوّ را نسبت به اصول مکتبی و فکری خویش در تضاد و قهر مییابد، سرسختانه به دگرگونی عمیق و تحول بنیادین آن همت میگمارد و در این رهگذر با مدد از غنای رسالتی که بر دوش دارد، نوید زندگی جدید و مبتنی بر پایه مکتب و بارور از غنای ایدئولوژیک میدهد؛ حیاتی که معیارهای گذشته را به گورستان تاریخ فرستاده و در طرح جدید و انقلابی، زندگی فردی و اجتماعی و فعالیتهای دولتی را سر و سامان میدهد. به عبارتی دیگر انقلاب، نهضتی سرسختانه و بر مبنای اصول مکتبی معیّن که با درک دقیق واقعیتهای موجود، بهدنبال تغییر و دگرگونی عمیق و بنیادین در کلیه ابعاد زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی و معیارها، اصول و ارزشهای ریشهای حاکم است. بر این اساس، یکی از ویژگیهای اساسی یک انقلاب آگاهانه و ارادی بودن آن می باشد.
شهید صدر در رابطه با اینکه انقلاب باید توسط مردم صورت گیرد، مینویسد: در حال حاضر، انسان مسلمان در مبارزه گستردهای علیه عقبماندگیهای اجتماعی خود به سر میبرد … لکن در پی تمام کوششهای پسندیده و ناپسندی که انجام میدهد، جز یک راه برای پیروزی نهایی خود نخواهد یافت: انقلاب در پرتو اسلام. از جمله عوامل مهم و مؤثر در ایجاد انقلابها، عامل اراده و حرکت می باشد، شهیدصدر به عواملی نظیر اراده انسانها و تصمیم و خیزش آنها در تحقق انقلاب اشاره می کند، زیرا از آنجایی که فعل ارادی است باید با اراده و حرکت، موجودی صاحب اراده و حرکت تحقق یابد.[منبع: محمد حسین جمشیدی ، اندیشه سیاسی شهید رابع ، انتشارات وزارت خارجه ، سال 77]
همچنین شهید مطهری انقلاب را عبارت از « طغیان و عصیان مردم یک ناحیه و یا یک سرزمین ، علیه نظم حاکم موجود برای ایجاد نظمی مطلوب معرفی می کند . » به بیان دیگر انقلاب از مقوله عصیان و طغیان است علیه نظم حاکم برای ایجاد نظمی مطلوب . استاد مطهری ریشه همه انقلاب ها را دو عامل می داند : 1- نارضایتی و خشم از وضع موجود 2- آرمان یک وضع مطلوب و شناخت انقلاب را منوط به شناخت عوامل نارضایتی و آرمان مردمی می داند که انقلاب کرده اند.(ر.ک: کتاب آینده انقلاب اسلامی، شهید مطهری)
در حالی که از دیدگاه مارکسیستها و ساختارگراها، انقلاب پدیدهای است که براساس جبر تاریخی، ضروری است و تغییرات کمّی، بهضرورت به تغییرات تنوعی و کیفی تبدیل میشود. مارکسیستها انقلاب را تنها راه کسب قدرت سیاسی یا تأمین مصالحی که از راه قدرت سیاسی به دست میآید، میدانند. ازاینرو، برای بیان نظر خود، به توجیه فلسفی آن پرداختند و «اصل جهش» را ابداع کردند و در این راه به کار گرفتند.
از دیدگاه ساختارگرایان، برای ایجاد وضعیت انقلابی، باید شرایط ساختاری ویژه ای مقدّم بر فشارها یا تحولات اجتماعی وجود داشته باشد. آنها تجزیه و تحلیل خویش از انقلاب را بر ابعادی همانند ساختارهای دولت، فشارهای بین المللی، جامعه دهقانی، نیروهای مسلّح و رفتار نخبگان متمرکز کرده اند و نقش چندانی برای مؤلّفه هایی همچون ایدئولوژی، فرهنگ، رهبری و به طور کلی، کارگزاران تاریخی قایل نیستند. از جمله نظری پردازان ساختارگرا تدا اسکاچپول می باشد که معتقد است: انقلاب اجتماعی، تنها در جوامع کشاورزی نسبتاً ثروتمند، که در گذشته تحت سلطه کشورهای استعمارگر نبوده اند، به وجود می آید. همچنین جوامعی که شاهد انقلاب اجتماعی بوده اند از نظر نظام حکومتی، بر تشکیلات دیوان سالاری متمرکز بوده اند. در نتیجه، انقلابات اجتماعی به نظر اسکاچپول، صرفاً در جوامع دیوان سالار کشاورزی اتفاق افتاده اند. اسکاچپول بر این نظر است که اگر این جوامع در صحنه بین المللی، در رقابت شدید نظامی ـ تسلیحاتی وارد شوند، با بحرانهای سیاسی ـ اجتماعی در داخل مرزهای خود روبه رو می شوند و موقعیت انقلابی در نتیجه پیدایش بحرانهای سیاسی و نظامی در دولت و در طبقات مسلّط، گسترش می یابد. اسکاچپول معتقد است: نقطه شروع انقلاب، ورود یک کشور دارای ساخت اجتماعی دیوان سالار کشاورز به رقابتهای نظامی و تسلیحاتی بین المللی است.(مطالعه بیشتر در مورد نظریه اسکاچپول: کتاب «دولتها و انقلابهای اجتماعی» نوشته تدا اسکاچپول)
البته پیروزی انقلاب اسلامی ایران نظریه اسکاچپول و به صورت عام، همه نظریات ساختگرا را، که بر غیرارادی بودن وقوع انقلاب تأکید دارند، با چالش اساسی مواجه ساخت، و بالطبع، این چالش اساسی، تحلیل اسکاچپول ـ و به طور کلی، همه نظریه پردازان ساختگرا در خصوص نقش ناچیز عواملی مانند فرهنگ، ایدئولوژی، رهبری و به طور کلی، نقش کارگزاران و عنصر آگاهی آنها در شکل دهی به تحوّل انقلابی ـ را زیر سؤال برد. اسکاچپول پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران، مقاله ای با عنوان «حکومت تحصیلدار و اسلام شیعه در انقلاب ایران» در سال 1982، منتشر ساخت. وی در این مقاله اعتراف کرد که انقلاب ایران نظریاتش را در خصوص علل انقلاب اجتماعی، زیر سؤال برده است. این مقاله از یک سو، مشکلات الگوی ساختاری اسکاچپول را برای تبیین انقلاب نشان می دهد و از سوی دیگر، از این حکایت دارد که با وجود تفاوت فاحش واقعیات انقلاب ایران و دیدگاههای نظری اسکاچپول، وی همچنان به چارچوب ساختار خود وفادار مانده است. انقلاب ایران اسکاچپول را مجبور می کند که از موضع ساختاری و جبرگرایانه خود در خصوص وقوع انقلابات اجتماعی، تا حدی عقب نشینی کند و برخی تجدیدنظرها در آن صورت دهد. او در کتاب خود تأکید می نماید: انقلابها ساخته نمی شوند؛ آنها به وجود می آیند. ولی وی اعتراف می کند که انقلاب ایران در چارچوب نظریه جبری او جای نمی گیرد. اگر در واقع بتوان گفت که یک انقلاب در دنیا وجود داشته که به طور عمده و آگاهانه توسط یک نهضت اجتماعی توده ای ساخته شده است تا نظام پیشین را سرنگون سازد، به طور قطع، آن انقلاب، انقلاب ایران علیه شاه است… انقلاب آنها (مردم ایران) صرفاً نیامده، بلکه به صورت آگاهانه و منطقی ساخته شده، علی الخصوص در مراحل اولیه آن؛ یعنی: سرنگون ساختن رژیم سیاسی قبل.(منبع: مقاله بررسی و نقد تئوریهای انقلاب اسلامی ایران؛ تئوری تدا اسکاچ پل، نوشته احمد رهدار)
شهید صدر در رابطه با اینکه انقلاب باید توسط مردم صورت گیرد، مینویسد: در حال حاضر، انسان مسلمان در مبارزه گستردهای علیه عقبماندگیهای اجتماعی خود به سر میبرد … لکن در پی تمام کوششهای پسندیده و ناپسندی که انجام میدهد، جز یک راه برای پیروزی نهایی خود نخواهد یافت: انقلاب در پرتو اسلام. از جمله عوامل مهم و مؤثر در ایجاد انقلابها، عامل اراده و حرکت می باشد، شهیدصدر به عواملی نظیر اراده انسانها و تصمیم و خیزش آنها در تحقق انقلاب اشاره می کند، زیرا از آنجایی که فعل ارادی است باید با اراده و حرکت، موجودی صاحب اراده و حرکت تحقق یابد.[منبع: محمد حسین جمشیدی ، اندیشه سیاسی شهید رابع ، انتشارات وزارت خارجه ، سال 77]
همچنین شهید مطهری انقلاب را عبارت از « طغیان و عصیان مردم یک ناحیه و یا یک سرزمین ، علیه نظم حاکم موجود برای ایجاد نظمی مطلوب معرفی می کند . » به بیان دیگر انقلاب از مقوله عصیان و طغیان است علیه نظم حاکم برای ایجاد نظمی مطلوب . استاد مطهری ریشه همه انقلاب ها را دو عامل می داند : 1- نارضایتی و خشم از وضع موجود 2- آرمان یک وضع مطلوب و شناخت انقلاب را منوط به شناخت عوامل نارضایتی و آرمان مردمی می داند که انقلاب کرده اند.(ر.ک: کتاب آینده انقلاب اسلامی، شهید مطهری)
در حالی که از دیدگاه مارکسیستها و ساختارگراها، انقلاب پدیدهای است که براساس جبر تاریخی، ضروری است و تغییرات کمّی، بهضرورت به تغییرات تنوعی و کیفی تبدیل میشود. مارکسیستها انقلاب را تنها راه کسب قدرت سیاسی یا تأمین مصالحی که از راه قدرت سیاسی به دست میآید، میدانند. ازاینرو، برای بیان نظر خود، به توجیه فلسفی آن پرداختند و «اصل جهش» را ابداع کردند و در این راه به کار گرفتند.
از دیدگاه ساختارگرایان، برای ایجاد وضعیت انقلابی، باید شرایط ساختاری ویژه ای مقدّم بر فشارها یا تحولات اجتماعی وجود داشته باشد. آنها تجزیه و تحلیل خویش از انقلاب را بر ابعادی همانند ساختارهای دولت، فشارهای بین المللی، جامعه دهقانی، نیروهای مسلّح و رفتار نخبگان متمرکز کرده اند و نقش چندانی برای مؤلّفه هایی همچون ایدئولوژی، فرهنگ، رهبری و به طور کلی، کارگزاران تاریخی قایل نیستند. از جمله نظری پردازان ساختارگرا تدا اسکاچپول می باشد که معتقد است: انقلاب اجتماعی، تنها در جوامع کشاورزی نسبتاً ثروتمند، که در گذشته تحت سلطه کشورهای استعمارگر نبوده اند، به وجود می آید. همچنین جوامعی که شاهد انقلاب اجتماعی بوده اند از نظر نظام حکومتی، بر تشکیلات دیوان سالاری متمرکز بوده اند. در نتیجه، انقلابات اجتماعی به نظر اسکاچپول، صرفاً در جوامع دیوان سالار کشاورزی اتفاق افتاده اند. اسکاچپول بر این نظر است که اگر این جوامع در صحنه بین المللی، در رقابت شدید نظامی ـ تسلیحاتی وارد شوند، با بحرانهای سیاسی ـ اجتماعی در داخل مرزهای خود روبه رو می شوند و موقعیت انقلابی در نتیجه پیدایش بحرانهای سیاسی و نظامی در دولت و در طبقات مسلّط، گسترش می یابد. اسکاچپول معتقد است: نقطه شروع انقلاب، ورود یک کشور دارای ساخت اجتماعی دیوان سالار کشاورز به رقابتهای نظامی و تسلیحاتی بین المللی است.(مطالعه بیشتر در مورد نظریه اسکاچپول: کتاب «دولتها و انقلابهای اجتماعی» نوشته تدا اسکاچپول)
البته پیروزی انقلاب اسلامی ایران نظریه اسکاچپول و به صورت عام، همه نظریات ساختگرا را، که بر غیرارادی بودن وقوع انقلاب تأکید دارند، با چالش اساسی مواجه ساخت، و بالطبع، این چالش اساسی، تحلیل اسکاچپول ـ و به طور کلی، همه نظریه پردازان ساختگرا در خصوص نقش ناچیز عواملی مانند فرهنگ، ایدئولوژی، رهبری و به طور کلی، نقش کارگزاران و عنصر آگاهی آنها در شکل دهی به تحوّل انقلابی ـ را زیر سؤال برد. اسکاچپول پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران، مقاله ای با عنوان «حکومت تحصیلدار و اسلام شیعه در انقلاب ایران» در سال 1982، منتشر ساخت. وی در این مقاله اعتراف کرد که انقلاب ایران نظریاتش را در خصوص علل انقلاب اجتماعی، زیر سؤال برده است. این مقاله از یک سو، مشکلات الگوی ساختاری اسکاچپول را برای تبیین انقلاب نشان می دهد و از سوی دیگر، از این حکایت دارد که با وجود تفاوت فاحش واقعیات انقلاب ایران و دیدگاههای نظری اسکاچپول، وی همچنان به چارچوب ساختار خود وفادار مانده است. انقلاب ایران اسکاچپول را مجبور می کند که از موضع ساختاری و جبرگرایانه خود در خصوص وقوع انقلابات اجتماعی، تا حدی عقب نشینی کند و برخی تجدیدنظرها در آن صورت دهد. او در کتاب خود تأکید می نماید: انقلابها ساخته نمی شوند؛ آنها به وجود می آیند. ولی وی اعتراف می کند که انقلاب ایران در چارچوب نظریه جبری او جای نمی گیرد. اگر در واقع بتوان گفت که یک انقلاب در دنیا وجود داشته که به طور عمده و آگاهانه توسط یک نهضت اجتماعی توده ای ساخته شده است تا نظام پیشین را سرنگون سازد، به طور قطع، آن انقلاب، انقلاب ایران علیه شاه است… انقلاب آنها (مردم ایران) صرفاً نیامده، بلکه به صورت آگاهانه و منطقی ساخته شده، علی الخصوص در مراحل اولیه آن؛ یعنی: سرنگون ساختن رژیم سیاسی قبل.(منبع: مقاله بررسی و نقد تئوریهای انقلاب اسلامی ایران؛ تئوری تدا اسکاچ پل، نوشته احمد رهدار)